Iranian Agriculture News Agency

آنچه بر سر آب و منابع آن در ایران آمده

در ستایش گفت‌و‌گو درباره تراژدی آب

آنچه بر سر آب و منابع آن در ایران آمده، با روایت‌های مختلفی بیان شده است. گاهی مقالات مطبوعاتی و گاهی برنامه‌های تلویزیونی و مختصری و نیز فیلم‌های مستند در بیان این روایت نقش داشته‌اند؛ روایتی غم‌بار از سرنوشت حیاتی‌ترین مایع روی زمین. 



حمیدرضا میرزاده: آنچه بر سر آب و منابع آن در ایران آمده، با روایت‌های مختلفی بیان شده است. گاهی مقالات مطبوعاتی و گاهی برنامه‌های تلویزیونی و مختصری و نیز فیلم‌های مستند در بیان این روایت نقش داشته‌اند؛ روایتی غم‌بار از سرنوشت حیاتی‌ترین مایع روی زمین. مستند «مادرکُشی» یکی از همین روایت‌هاست. فیلمی به کارگردانی «کمیل سوهانی» که با حمایت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری ساخته شده و برخلاف بسیاری از فیلم‌های مستندی که کارفرمای دولتی دارند، وقایعی تلخ را به تصویر می‌کشد.

سوهانی در این فیلم از زاویه دید خود، به آنچه بر سر منابع آب ایران رفته و اشتباهات مدیریت کلان منابع آب می‌پردازد. در نگاه اول، سوهانی به همان صراحتی که نام فیلم را انتخاب کرده، از سدسازی، مدیریت منابع آب زیرزمینی، مدیریت محصولات کشاورزی و مدیریت یک‌سویه و دولتی منابع آب انتقاد می‌کند. او معتقد است مدیریت آب در سال‌های گذشته، بزرگ‌ترین آسیب‌ها را به «مادرِ زمین» وارد کرده و آن را به مرگ نزدیک کرده است.

اگرچه روایت سوهانی را می‌توان روایتی نسبتا یک‌طرفه و تنها از دیدگاه محیط‌ زیستی و مخالفان سدسازی و انتقال آب دانست، اما تصاویر و واقعیت‌های به تصویر کشیده شده، چنان گویاست که جایی برای چانه‌زنی‌های بعدی نمی‌گذارد. تصویر سدهایی که آبی پشت آن ذخیره نشده، زمین‌هایی کشاورزی که آبی برای آبیاری آنها نیست، فروچاله‌هایی که به دلیل جانمایی اشتباه یک نیروگاه و برداشت بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی به وجود آمده و همچنین نخل‌های خشک آبادان، واقعیاتی است که مانند سیلی به صورت مخاطب می‌خورند. از جالب‌ترین نکات این فیلم، استفاده از تصاویر آرشیوی از مراسم افتتاح طرح‌های مدیریت آب، مانند سد گتوند و نیروگاه کبودرآهنگ است؛ مراسمی که در آنها مسئولان وقت از فواید طرح خود می‌گویند، اما اندکی پس از افتتاح، نه خبری از آب مانده و نه فواید.

از مادرکشی در دوره اخیر جشنواره سینما حقیقت تقدیر شد و تاکنون چندین بار در جمع‌های مختلف به نمایش درآمده است، اما شاید تأثیرگذارترین جمعی که به تماشای این فیلم نشسته است، جامعه مهندسان مشاور ایران باشد. جمعی که بسیاری از آنان را شرکت‌های عمران و سدساز تشکیل می‌دهند و روز یکشنبه ١١ بهمن‌ گرد هم جمع شدند و به تماشا و نقد و بررسی فیلم پرداختند. جلسه‌ای که با تشنج همراه بود، اما بحث‌های زیادی در دل خود داشت؛ چراکه نیمی از افراد داخل سالن، مهندسان مشاور و نیم دیگر نیز فعالان محیط‌ زیست بودند.

واکنش غالب به این فیلم از سوی مهندسان مشاور، واکنشی منفی بود؛ اگرچه بسیاری از آنها نیز واقعیت‌های به تصویر کشیده شده درباره سرنوشت مصیبت‌بار منابع آب را کتمان نکردند. در این جلسه، «علیرضا دائمی»، معاون وزیر نیرو با تمجید از ساخت این فیلم، به‌چالش‌کشیدن مدیریت منابع آب و سد‌سازی را مفید دانست. اگرچه این نکته را نیز فراموش نکرد که نقد، باید با اطلاعات دقیق و مشاهده تمام واقعیت‌ها انجام شود، اما نظر بسیاری از حاضران در جلسه درباره «نقد سدسازی»، مثبت به نظر نمی‌رسید. ظاهرا برداشت بسیاری از نمایندگان شرکت‌های مهندسان مشاور سدساز این‌چنین بود که سدسازان در این فیلم به «خیانت» متهم شده‌اند. حال آنکه چنین نبود. در بخشی از فیلم، یکی از کشاورزان که سابقه‌ای طولانی در زمینه صادرات پسته از ایران دارد، در اظهارنظری شخصی درباره خود گفت: «در خیانتی بزرگ سهیم بوده‌ام». این کشاورز معتقد بود در کشور خشکی مانند ایران، افزایش صادرات محصولات کشاورزی به معنای صادرکردن آب است و به همین دلیل او فعالیت‌های خود را به‌گونه‌ای، خیانت تلقی کرده بود، اما این تلقی را به هیچ‌کس و هیچ دستگاهی تعمیم نداد. با وجود این، به نظر می‌رسد برخی از تماشاگران این تعبیر را به خود گرفتند که البته جو نسبتا متشنج جلسه نیز به این تعبیر اشتباه دامن زد.

آن‌طور که در این جلسه و البته گفت‌وگوهای پیشین درباره مدیریت منابع آب و سدسازی مشهود بود، عمدتا سدسازان از فعالیت‌های خود، قاطعانه دفاع می‌کنند و در مقابل، بسیاری از فعالان محیط‌ زیست نیز قاطعانه سدسازی را مردود می‌دانند. معمولا بحث‌ها به سمت مطلق‌نگری به فعالیت سدسازی و انتقال آب می‌رود که به نظر می‌رسد رویکردی اشتباه است. آنچه در مدیریت منابع آب ایران می‌‌گذرد، نگاهی بخشی و بی‌توجه به مقتضیات سرزمینی است. در بسیاری موارد، طرح‌های مدیریت منابع آب با فشار گروه‌های سیاسی و نمایندگان مجلس اجرا شده‌اند و در مواردی نیز اشتباهات در جانمایی و مهندسی، این طرح‌ها را زیان‌آور کرده است. آن‌طور که معاون وزارت نیرو در همین جلسه اذعان کرد، در بسیاری موارد طرح‌هایی به وزارت نیرو تحمیل شده که کارشناسان این وزارتخانه نیز با آنها مخالف‌اند. شاید بهترین تعبیر را «عباسقلی جهانی»، از کارشناسان باسابقه مدیریت آب، بیان کرد. او گفت: «آنچه تحت عنوان ساخت سازه‌های بزرگ در کشور انجام شده، توسعه نیست، بلکه عمران نام دارد. توسعه، نیازمند بررسی همه جوانب است». توسعه، نیازمند بررسی همه‌جانبه و برنامه‌های فراگیر است. به بیان دیگر، تنها با وجود مطالعات «آمایش سرزمین» است که می‌توان به توسعه اندیشید؛ مطالعاتی فراگیر که مشخص می‌کند هر نقطه از سرزمین، قابلیت بارگذاری کدام فعالیت اقتصادی و عمرانی را دارد. با وجود مطالعات آمایش سرزمین، قطعا فشارهای سیاسی تأثیری در تصمیم‌گیری درباره فعالیت‌های توسعه‌ای نخواهد داشت. چنین مطالعاتی، در دهه ١٣٤٠ برای ایران پیشنهاد شد، در دهه ١٣٨٠ آغاز شد و در همان سال‌ها با انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، نیمه‌کاره رها شد. در واقع مصایبی که بر سر منابع آب در ایران آمده، ناشی از نبود چنین مطالعاتی است. وضعیتی که هر بخش، تنها و تنها به موقعیت، پیشرفت و توسعه خود می‌اندیشد و آنچه از بین می‌رود، زیرساخت‌هایی حیاتی مانند آب و خاک است. پس در چنین موقعیتی، نه می‌توان پیکان اتهامات را فقط به سوی وزارت نیرو گرفت و نه سدساز. تقصیر اصلی گردن چیزی است که وجود ندارد؛ مطالعات آمایش سرزمین.

درواقع با نگاهی دقیق‌تر به نظر می‌رسد، مادرکشی فیلمی است که بیشتر از آنکه منتقد سدسازی باشد، منتقد نگاه غیرتوسعه‌ای و صرفا عمرانی به مدیریت آب در ایران است. یا به تعبیر «محمد فاضلی»، معاون مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری «فیلم، درباره نظام تدبیر در مدیریت آب است، نه درباره سدسازی». نظام تدبیری که در آن، همه توقعات از تأمین‌کننده است و مصرف‌کننده آب، همواره در حاشیه‌ امنیت قرار دارد. فراموش نکنیم که ٩٠ درصد آب در ایران صرف کشاورزی می‌شود (همانند بسیاری نقاط جهان)، اما آن‌قدر که منتقد سدسازی در ایران وجود دارد، منتقد بازدهی آبی زمین‌های کشاورزی وجود ندارد! این گفته به آن معنا نیست که سدسازان کاملا بی‌تقصیرند، نه! اما همه تقصیرها نیز گردن آنها نیست. جانمایی‌های اشتباه سدها و طرح‌های مخرب انتقال آب، نمونه‌ای از این تقصیرهاست. اما از طرفی نیز نمی‌توان از بنگاه‌هایی اقتصادی که ماهیت اصلی و سودشان در ساخت‌وساز است انتظار داشت تا در نبود مطالعات آمایش سرزمین، از فضای به‌وجودآمده برای فعالیت سدسازی استفاده نکنند؛ آن‌هم در شرایطی که بخش کشاورزی همواره بدون وجود منتقد، درخواست‌هایی بی‌پایان برای تأمین آب دارد.

نه‌فقط در این جلسه چهارساعته که به نظر می‌رسد در تمامی جلسات با موضوع مدیریت منابع آب، بحث‌ها بیشتر از آنکه بر سر مدیریت همه‌جانبه آب (از تأمین گرفته تا مصرف و بازمصرف) باشد، بر سر دفاع یا انتقاد از سدسازی است. سدسازان که عمدتا مهندسان عمران هستند، همواره کارشناسان محیط‌ زیست را به نداشتن اطلاعات از آب و منابع آن متهم می‌کنند و در مقابل به بی‌توجهی به کارکردهای اکولوژیک آب متهم می‌شوند. معمولا از درون چنین بحث‌هایی، این نکته استخراج نمی‌شود که «چه بر سر آب آمده» یا اینکه «چه باید کرد؟» که پاسخ به سؤال دوم بیش از انتقاد و دفاع از سدسازی، گره از مشکلات کشور باز می‌کند؛ پاسخی که نیازمند تصمیم‌گیری شفاف درباره طرح‌های مدیریت منابع و تأمین آب است.

مادرکشی هرچه هست و هر ایرادی که دارد، در یک نکته موفق به نظر می‌رسد؛ ایجاد انگیزه برای گفت‌وگو درباره آب و مدیریت آن؛ اتفاقی که روز یکشنبه رخ داد. باید گفت‌وگوها را ادامه داد و فضای متشنج را از آن زدود. فقط در آن صورت است که می‌توان به مدیریت صحیح آب در سرزمین ماهیتا خشک ایران، فکر کرد.



انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید