Iranian Agriculture News Agency

دکتر محمدامین قانعی راد، رییس انجمن جامعه شناسی ایران:

باید منشور تولید پاک نوشته شود/ ضرورت ایجاد گفت و گو میان نیروهای سه گانه دانشگاه، جامعه مدنی و دولت / جامعه مصرفی به محیط زیست تجاوز می کند

... از تولید می گوید که دارای ماهیتی ناپاک است و این که فعالان محیط زیست باید مفهوم تولید پاک را مطرح و از آن دفاع کنند. در نهایت اشتغال پاک که برای آن در دنیا چاره اندیشی شده است. او برای این منظور می گوید باید منشور تولید پاک نوشته شود. در حوزه جامعه شناسی محیط زیست تنها 7 کتاب منتشر شده آن هم برای جامعه ای که دریاچه ها، تالاب و منابع طبیعی اش با بحران جدی مواجه هستند. در گفت و گویی دغدغه های او را به بحث گذاشتیم، که از نظرتان می گذرد:

باید منشور تولید پاک نوشته شود/ ضرورت ایجاد گفت و گو میان نیروهای سه گانه دانشگاه، جامعه مدنی و دولت / جامعه مصرفی به محیط زیست تجاوز می کند


وحید اسلام زاده

اشاره: پیوند بین سه بخش "دانشگاه"، "جامعه مدنی" و "سیاستگذاران محیط زیست" وظیفه گروه محیط زیست انجمن جامعه شناسی ایران است. دکتر محمد امین قانعی راد رییس انجمن جامعه شناسی ایران، با بیان مطلب بالا هرچند معترف است دیر شروع کرده اند زیرا متاسفانه در ایران وقتی با بحران و مسأله های حاد مواجه می شویم به فکر سازماندهی و تشکل می افتیم؛ ولی مسئولان نیز از حرکت آن ها در تاسیس گروه جامعه شناسی محیط زیست در انجمن جامعه شناسی استقبالی به عمل نیاورده اند، و شاید همین امر دلیلی باشد بر این که مطالعات اجتماعی زیست محیطی بیشتر توسط فارغ التحصیلان منابع طبیعی و محیط زیست انجام می گیرد تا توسط دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته جامعه شناسی محیط زیست. زیرا در این حوزه از بنیه لازم علمی در کشور برخوردار نیستیم. از تولید می گوید که دارای ماهیتی ناپاک است و این که فعالان محیط زیست باید مفهوم تولید پاک را مطرح و از آن دفاع کنند. در نهایت اشتغال پاک که برای آن در دنیا چاره اندیشی شده است. او برای این منظور می گوید در نهایت بین وزارت صنایع و معادن و سازمان محیط زیست باید منشور تولید پاک نوشته شود. در حوزه جامعه شناسی محیط زیست تنها 7 کتاب منتشر شده آن هم برای جامعه ای که دریاچه ها، تالاب و منابع طبیعی اش با بحران جدی مواجه هستند. در گفت و گویی دغدغه های او را به بحث گذاشتیم، که از نظرتان می گذرد:

لطفا بفرمایید گروه جامعه شناسی محیط زیست انجمن جامعه شناسی ایران چه شرح وظایفی برای خود تعیین کرده است، انگیزه ایجاد این گروه چه بوده و به عبارت بهتر چه مسایلی باعث تاسیس گروه جامعه شناسی محیط زیست در انجمن جامعه شناسی ایران شد؟

وظایف گروه جامعه شناسی محیط زیست از لحاظ صوری با سایر گروه های انجمن جامعه شناسی تفاوتی نمی کند. وظیفه تمامی گروه های انجمن جامعه شناسی تولید و ترویج دانش در حوزه های تخصصی جامعه شناسی من جمله جامعه شناسی محیط زیست است. منتها در گروه جامعه شناسی محیط زیست سعی داریم از این فراتر برویم و افرادی را که، یا بهتر است بگویم "تک افرادی" که در حوزه جامعه شناسی محیط زیست ( EnviromentSociolog y ) در ایران کار می کنند، این جامعه شناسان تک افتاده و منزوی را، در کنار هم جمع کنیم تا بین شان نوعی تعامل ایجاد شود. محیط زیست از رشته هایی است که بسیاری رشته ها دیگر روی آن نظر دارند و به آن علاقمند هستند. ما نیز سعی کردیم در این گروه نوعی نگاه میان رشته ای داشته باشیم. بنابراین افرادی در این گروه هستند که رشته شان جامعه شناسی نیست، مثل: محیط زیست، مهندسی و مدیریت آب، منابع طبیعی و جنگل داری و بعضاً از علوم سیاسی و اقتصاد و حتا از فلسفه هم حضور دارند. مثلاً دوستان ما در رشته فلسفه به خوبی در این زمینه فعالیت کرده اند و فلسفه محیط زیست را برای ما بیان کرده اند. وظیفه اصلی این گروه گسترش نگاه میان رشته ای است، البته با تأکید بر جامعه شناسی. جامعه شناسی می تواند ظرفیت هایی را در این عرصه به میدان بیاورد که توجه به آن در برون رفت از مشکلات زیست محیطی به جامعه کمک کند.

یکی دیگر از وظایف این گروه ایجاد پیوند بین سه بخش "دانشگاه"، "جامعه مدنی" و "سیاستگذاران محیط زیست" است. در جامعه مدنی تعداد زیادی از فعالان محیط زیست داریم، در دانشگاه رشته های مختلفی با محیط زیست مرتبط هستند، و در بخش سیاستگذاری از سازمان حفاظت محیط زیست گرفته تا وزارتخانه هایی مثل جهادکشاورزی، نیرو، ونهادهایی مثل شهرداری که به طور مستقیم در ارتباط هستند تا وزارتخانه هایی مثل وزارت صنعت و معدن که فعالیت های آن ها پیامدهای زیست محیطی برای جامعه دارد، در گروه جامعه شناسی محیط زیست می خواهیم حضور داشته باشند و گفت وگوهایی را میان آنان ایجاد کنیم.

با این که این حرکت را شروع کرده ایم، اما باید اعتراف کنم که دیر شروع کرده ایم؛ باید زودتر از این ها این گروه راه اندازی می شد. در آسیا برخی از کشورها مثل کره جنوبی و ژاپن از سال 1980 به بعد، یعنی نزدیک چهار دهه است که انجمن های جامعه شناسی محیط زیست دارند. آن قدر کار گسترده شده است که از گروه به انجمن تبدیل شده اند. متاسفانه ما در ایران وقتی با بحران و مسأله های حاد مواجه می شویم به فکر سازماندهی و تشکل می افتیم. انجمن جامعه شناسی به این فکر افتاد که گروه جامعه شناسی محیط زیست راه اندازی کند، اما به طورکلی فاقد رشتۀ دانشگاهی به نام جامعه شناسی محیط زیست در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا هستیم. آموزش آکادمیک و دانشگاهی بحث بسیار مهمی است. من شخصاً توصیه کردم که باید رشته جامعه شناسی محیط زیست راه اندازی شود. همان طورکه دانشگاه آزاد در یک رشته جامعه شناسی 100 دانشجو کارشناسی ارشد یا دکترا می گیرد چه اشکالی دارد در کنار آن 20 دانشجو برای رشته جامعه شناسی محیط زیست در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا جذب کند، تا بتوانیم در این زمینه نیروهای تخصصی پرورش بدهیم.

مطالعات زیست محیطی ما بیشتر توسط فارغ التحصیلان منابع طبیعی و محیط زیست صورت می گیرد. در این رشته ها نگاه و رویکرد جامعه شناسی ضعیف است. جامعه شناسی محیط زیست آن قدر اهمیت دارد که باید رشته آن در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا راه اندازی شود. حتی باید دپارتمان گروه جامعه شناسی محیط زیست در دانشگاه ها راه انداری شود تا خلا موجود برطرف شود. به عنوان مثال خود من به علت تخصصم در زمینه علم و فن آوری به محیط زیست توجه کردم. البته ضرورت های موجود را هم نباید نادیده گرفت که باعث شد به جامعه شناسی محیط زیست بپردازم. ما متخصصی در حوزه جامعه شناسی محیط زیست اگر نگویم نداریم، اما باید بگویم که کم داریم. مثلا جامعه شناسانی در زمینه جامعه شناسی روستایی به نظام های بهره برداری آب در روستاها توجه کرده اند. اما این سایه ای از جامعه شناسی محیط زیست است و مستقیم به آن مربوط نمی شود. یا برخی از جامعه شناسان در حوزه مردم شناسی به نوعی با محیط زیست ارتباط داشته اند. برخی هم از دیدگاه جامعه شناسی توسعه به بحث محیط زیست پرداخته اند. تا قبل از ایجاد گروه جامعه شناسی محیط زیست شاید اصلاً بحثی از جامعه شناسی محیط زیست نبود. پس از ایجاد این گروه بود که تازه بحث جامعه شناسی محیط زیست بر سر زبان ها افتاد.

در این گروه نشست هایی داشتیم با نام "درباره آب گفت وگو کنیم". این نشست ها 14 مورد بودند که در سال 1393 و 1394 با هماهنگی 4 نهاد به تدریج برگزار شد: انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، مرکز بررسی های استراتژیکی ریاست جمهوی و مرکز اندیشه تدبیر آب. عمده این نشست ها در سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی برگزار شد. در هر نشستی افرادی را از رشته های مختلفی دعوت می کردیم، از رشته های اقتصاد، علوم سیاسی و غیره. اینان اولین باری بود که این فضا را تجربه می کردند. وقتی این فضا به وجود آمده و بحران اساسی به نام "آب" در جامعه و همچنین تقاضای دولتی وجود دارد، انجمنی اساتیدی را برای گفت وگو دعوت می کند؛ به معنای آن است که ظرفیت و فضای خاصی ایجاد شده است. حتی برخی از اساتیدی که اساساً به محیط زیست توجه ای نداشتند با دعوت به این نشست ها، باعث شد که به محیط زیست هم بیندیشند و از آن بعد نسبت به محیط زیست حساس شوند. در هر نشست 5 نفر حضور داشتند که جمعاً می شود 90 نفر. از این 90 نفر شاید 30 نفر بودند که رشته تحصیلی شان مستقیماً با محیط زیست مرتبط بود. اکثر افراد در این نشست ها از علوم اجتماعی و حتی فلسفه بودند. حتی یکی از دعوت شدگان از دیدگاه فلسفه هایدگر به محیط زیست نگاه کرد. گروه جامعه شناسی محیط زیست ظرفیت خوبی ایجاد کرد تا اندیشمندانی که در این زمینه ورود نکرده بودند وارد شوند و به ارایه مباحث بپردازند.

به نظر من یکی از بزرگترین کاری که گروه جامعه شناسی محیط زیست انجام داد برگزاری همایش دو روزه سال گذشته بود به نام "جامعه، منابع طبیعی، آب و محیط زیست". مجموعه مقالات این همایش در انجمن موجود است و علاقمندان برای استفاده می توانند به سایت انجمن رجوع کنند. یکی از اهداف ما گردآوردن فعالان محیط زیستی است. از میراث فرهنگی، از سازمان محیط زیست، از وزارت نیرو، از سازمان جنگل ها و مراتع، از سازمان امور عشایر ایران، از شهرداری تهران، از دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه تهران از انجمن های علمی متعددی که در حوزۀ آب و محیط زیست و بیابان و غیره فعال بودند، در این همایش شرکت کردند. البته ما از دستگاه های دولتی گله داریم که جا دارد این جا بازگو کنم. ما قدم نویی را برداشتیم و تصور می کردیم که بخش دولتی از ما حمایت مالی خواهد کرد، اما متاسفانه این حمایت صورت نگرفت. برخی از سازمان ها اصلاً کمک نکردند و برخی هم اندکی کمک کردند. به عنوان مثال از وزارت نیرو انتظار زیادی داشتیم اما متاسفانه این وزارتخانه هیچ کمکی به ما نکرد. میراث فرهنگی یا وزارت جهاد کشاورزی کمک اندکی کردند. ما تا سطح وزیر و معاونان وزیر ارتباط برقرار کردیم که کمک کنند تا این همایش برگزار شود. برنامه های گسترده و وسیعی داشتیم که نیاز به منابع مالی داشت، اما متأسفانه انجام نشد.

برای راه اندازی این گروه متاسفانه دستمان خیلی خالی بود. آنقدر متقاضی برای عضویت در گروه کم بود که مجبور شدیم در سطح کارگروه آغاز به کار کنیم. اما در انتخاب اخیر که در اردیبهشت 95 برگزار شد استقبال خوبی از گروه جامعه شناسی محیط زیست صورت گرفت و به سطح گروه ارتقا یافتیم. یکی از اتفاقات خوبی که در حال روی دادن است این است که دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا پایان نامه هایشان را در زمینه جامعه شناسی محیط زیست می نویسند. چند تا از این پایان نامه ها توسط من راهنمایی می شوند.

اگراجازه می فرمایید محور گفت وگو "تولید و اشتغال و محیط زیست" باشد. به نظر تضادی بین این سه مفهوم وجود دارد، برای اشتغال باید تولید داشت، تولید یکی از عوامل آلودگی و آسیب به محیط زیست است. به نظر شما چگونه می توان این تضاد سه گانه را برطرف کرد؟

همان طور که می دانید بحث آب های مجازی ( Virtual Water ) مطرح است. نیاز نیست که همه کالاها را در کشور تولید کنیم و خودکفا شویم. بهتر است برخی کالاها را وارد کنیم. مثلاً برخی محصولات کشاورزی با توجه به آب محدودی که بر کل کشور ما حاکم است، تولید محصول هندوانه چندان به صرفه نیست. چون برای تولید این محصول آب فراوانی نیاز است. هندوانه که مصداق آب مجازی است از خارج وارد شود به مراتب برای کشور ما که کمبود آب دارد بهتر است. به طورکلی مصرف گرایی، صرف نظر از این که مصرف از تولید داخلی باشد یا از واردات، باعث ویرانی و تخریب محیط زیست می شود. تنوع طلبی بشر در مصرف کالاها باید به نحوی کنترل شود. حال اگر مشکل اشتغال ایجاد می شود بحث دیگری است و راهکار دیگری می طلبد. باید آموزش های خاصی اجرا شود تا از سنین کودکی یاد بگیریم چگونه مصرف کنیم، منظورم از مصرف، صرفاً کالا نیست، مصرف آب، خاک، هوا و انرژی و حتی مهربانی با طبیعت است.

به طورکلی این که چگونه از محیط زیست مان حفاظت کنیم، نیازمند روابط جمعی است، از جمله اتحادیه های اصناف می توانند در عدم تخریب و آسیب رسانی به محیط زیست نقش مؤثری ایفا کنند. به عنوان مثال امروز عادت شده در رستوران ها از ظروف یکبار مصرف استفاده شود. تکلیف این ظرف های یکبار مصرف در طبیعت را چه کسی باید مشخص کند؟ چرا این همه ظرف یکبار مصرف در رستوران ها، خانه ها و بسیاری مکان های دیگر استفاده می شود؟ این جاست که اتحادیه ها نقش مهم و تعیین کننده ای دارند و باید به مجموعه های خود تأکید کنند که از ظروف پلاستیکی کمتر و کمتر استفاده کنند. مواد پلاستیکی در این ظروف بگونه ای است که حالا حالاها جذب شدنی نیست. این عدم جذب مواد در طبیعت اشکالات فراوانی به وجود می آورد، مانند: تغییرات اقلیمی و گرمتر شدن زمین، آلودگی هوا و انتشار بیشتر گازهای گلخانه ای و غیره. این مشکلات دیگر به یک ملت و یک کشور مربوط نمی شود، بلکه به کل جهان مربوط می شود. ما با کشورهای همسایه مسایل زیست محیطی مشترکی داریم و با همکاری یکدیگر می توانیم بر این مشکلات فائق آییم.

*"تولیدپاک"، آیا به نظر شما این مفهوم معنا دارد و انسان درقرن بیست ویکم می تواند این مفهوم را عملیاتی کند؟

در مقابل "تولید پاک" باید بگوییم "تولید ناپاک". "تولید ناپاک" چیست؟ تولید ذاتاً برای محیط زیست ناپاک است. تولید پاک از نظر من آرمان است. وقتی که تولید می کنیم و این تولید باعث افزایش گازهای گلخانه ای می شود چگونه می توانیم از تولید پاک سخن بگوییم. تولید می کنیم و پسآب هایی را ایجاد می کنیم که این پسآب ها به رودخانه ها و دریاها جاری می شود.

از آب این رودخانه ها برای محصولات کشاورزی استفاده می کنیم. بحث تولید یک بحث زنجیره ای است. اگر سرچشمه آن آلوده شود تمامی این زنجیره تولید آلوده می شود. تولید زواید زیادی دارد، به عبارت دیگر با تولید کالا، زباله هم تولید می کنیم. این زباله ها در سطح جهانی کجا باید تدفین شود؟ این زنجیره آنقدر گسترده و عمیق است که شاید انسان قرن بیست و یکم هیچ راهکاری برای اصلاح آن نیافته است. اما راهکار وجود دارد. بحث آن بسیار طولانی است و نیاز به کارهای پژوهشی بسیاری دارد.

تدفین زباله ها باعث آلودگی سفره های آب های زیرزمینی می شود. تولید ناپاک است و فعالان محیط زیست باید مفهوم تولید پاک را مطرح و از آن دفاع کنند. در داخل کشور باید مفهوم تولید پاک را به عنوان پیمانی بین نهادهای دولتی ذی ربط عنوان کنیم. بین وزارت صنایع و معادن و سازمان محیط زیست باید منشور تولید پاک نوشته شود. برای عملیاتی کردن آن هم دولت باید بودجه اختصاص بدهد. این مفاهیم نیاز به همکاری های میان سازمانی دارد که متأسفانه در کشور ما این نوع همکاری ها بسیار ضعیف است.

وزارت صنایع برای خودش کار می کند، سازمان محیط زیست برای خودش، وزارت جهاد و کشاورزی برای خودش. در صورتی که اگر بین این سازمان ها همکاری لازم صورت بگیرد شاید نیمی از مشکلات زیست محیطی ما حل شود و به راهکاریی که میپنداریم دور از دسترس و ذهن است، نزدیک شویم. به میزانی که همکاری نهادی ما انسجام و روابط بین سازمان های دولتی بهبود پیدا کند، بله، ما می توانیم به تولید پاک نزدیک شویم و آن را عملیاتی کنیم.

تولید پاک می تواند پیمانی باشد بین بخش خصوصی و بخش عمومی (دولت)، بین بخش خصوصی و جامعه. هر تولید درجه ای از ناپاکی و آلودگی دارد. یک کارخانه برای تولید کالا باید هرزآب و زباله تولید کند و این اجتناب ناپذیر است، ولی قابل کنترل است. اگر بگوییم هر ماشینی برای راه افتادن باید دود کند قابل قبول نیست، می توان ماشین ها را راه انداخت اما با تکنولوژی جدید هم مصرف انرژی را کنترل و هم آلودگی هوا را کمتر می کنیم. زمینی که ما روی آن زندگی می کنیم ظرفیت جذب میزان معینی از آلودگی ها را دارد. اگر از این ظرفیت، آلودگی بیشتری تولید شود دیگر جوابگوی نیاز انسان نخواهد بود.

گردش هوا در شهر تهران تا حدودی می تواند جذب آلودگی هایی را داشته باشد که توسط اتومبیل ها و کارخانه ها ایجاد می شود، بیشتر از این، تهران شهری می شود که نفس کشیدن در آن سخت و بیماریهای ناشی از این آلودگی ها در آن افزایش می یابد. شناخت ظرفیت ها بسیار مهم است. شاید نتوانیم به نقطه مطلق تولید پاک برسیم اما می توانیم آلودگی ها را کاهش دهیم و آن را به حداقل برسانیم. در نهایت می توانیم آلودگی ها را در سطحی نگهداریم که طبیعت، زمین، آب، باد ظرفیت ترمیم آلودگی ها را داشته باشد. اگر از سطح ظرفیت طبیعت، آلودگی ها بالاتر رود هیچ نوع آلودگی ای قابل ترمیم نیست.

آیا با جامعه مصرفی کنونی، امکان محیط زیستی عاری از آلودگی می توانیم انتظار داشته باشیم؟ حرکت به سوی چنین آرمانی چه الزاماتی را می طلبد ؟ در شرایط مصرف معقول شرایط اشتغال صنعتی چگونه خواهد بود؟ آیا هرج و مرج ناشی از دنیای سرمایه داری ما را در برابر توسعه با محور سود در سیستم عرضه و تقاضا و در نتیجه تلاش برای تولید در مقیاس برای حیات بنگاه های اقتصادی تسلیم نخواهد کرد؟

جامعه مصرفی اگر به این شیوه ادامه پیدا کند نه تنها محیط زیست را آلوده خواهد کرد، بلکه آن را تخریب و ویران هم می کند. آلودگی هوا، آلودگی صوتی و آب ها شاید قابل ترمیم و اصلاح باشد، اما تخریب و ویرانی به این سادگی ها قابل بازگشت نیست و هزینه های فراوانی برای بازسازی مجدد آن می خواهد. وقتی جنگلی نمانده باشد، بازسازی آن جنگل کار ساده ای نیست. جامعه مصرفی به شدت به حد و حدود محیط زیست و منابع طبیعی تجاوز و تعرض می کند و حوزه آن ها را کوچک تر و محدودتر می کند. بنابر این جامعه مصرفی باید کنترل شود. به نظر می آید که با گرایشی که انسان ها به مصرف گرایی دارند تا حد زیادی دولت ها و سازمان های بین المللی وظیفه ای تعیین کننده دارند تا مصرف گرایی را کنترل کنند. این گرایش های مصرف گرایانه که صنعت گرایی مدرن و حتی پسامدرن به وجود آورده است عامل اصلی ویرانی محیط زیست است.

آیا ما باید از صنایع داخلی مان در برابر هجوم کالاهای خارجی حمایت کنیم؟ البته این نکته را فراموش نکنیم که وقتی سیل ورود کالاهای خارجی را کنترل کردیم و به تولید کالا در داخل پرداختیم یعنی آلودگی ها و آسیب های محیط زیستی را در کشور بیشتر کرده ایم. اما از طرف دیگر با ورود کالاها با مشکل اشتغال روبرو می شویم. به این تضادها، دولت باید بیندیشد و راهکار مناسب را بیابد. تمامی امکانات در اختیار دولت است و با توجه به امکانات دولت باید تکلیف روشن شود.

چرا تألیفات در باره جامعه شناسی محیط زیست در ایران صفر درصد است. این مفهوم در ایران بسیار جوان و تازه است، اما در دنیا این مفهوم جدید نیست و چند دهه از عمر آن می گذرد، به نظر شما علت اصلی کم توجهی جامعه شناسان ایران به مقوله جامعه شناسی محیط زیست کدام است؟

در مورد تألیفات جامعه شناسی محیط زیست باید بگویم که در این چند سال شاهد 7 جلد تألیف یا ترجمه کتاب بودیم. می توانم به جرأت بگویم که منشأ این تألیفات یا ترجمه ها گروه جامعه شناسی محیط زیست بود. گروه جامعه شناسی محیط زیست از یکی از کتاب هایی که شاید اولین کتاب در زمینه جامعه شناسی محیط زیست بود حمایت کرد تا این کتاب به عنوان کتاب برگزیده مطرح شود. با این کار می خواستیم اهمیت جامعه شناسی محیط زیست مطرح شود. برخی از دوستان ما که با گروه ارتباط داشتند دنبال ترجمه دو یا سه اثر رفتند البته یکی دو نفر متخصص در زمینه جامعه شناسی محیط زیست در ایران داریم مثل آقای صالحی که کتاب آنتونی گیدنز را ترجمه کردند یا آقای یوسفوند از دانشگاه تهران کتابی را ترجمه و چاپ کردند.

تا قبل از این جامعه شناسان به جامعه شناسی روستایی، توسعه، یا جامعه شناسی شهری توجه داشتند. دلیل این هم به علت بازار و خواستن این نوع از جامعه شناسی بود. مثلاً وزارت فرهنگ در سال های اخیر طرح های پژوهشی فرهنگی گوناگونی را به اساتید ارایه می کرد. نبود طرح های پژوهشی در حوزه جامعه شناسی محیط زیست باعث می شود که به جامعه شناسی محیط زیست کمتر توجه شود. یا جامعه شناسان به مسایل اجتماعی بیشتر توجه می کنند، چون سازمان بهزیستی، قوه قضاییه، وزارت رفاه و کار و امور اجتماعی بهترین نهادهایی هستند که از تحقیقات راجع به مسایل اجتماعی حمایت می کنند.

در صورتی که یکی از مباحث مهم جامعه شناسی تأثیر فعالیت ها و رفتارهای اجتماعی بر روی محیط زیست است که متاسفانه ازش غفلت کردیم. ما کماکان در الگوی کلاسیک جامعه شناسی فکر می کنیم. البته فقط محیط زیست نیست که مظلوم واقع می شود، جامعه شناسی صنعتی، پزشکی، صلح، حقوق، کودک، جوانان، ورزش و غیره که تمامی متولیان دولتی دارند، مظلوم و محروم واقع شده اند. جامعه شناسی مانند سایر حوزه ها تقاضا محور است این تقاضا باید وجود داشته باشد، یا بخش دولتی این تقاضا را دارد یا مردم.

برخی از رشته ها مثل مطالعات زنان یا جامعه شناسی دین یا جامعه شناسی سینما یا هنر تقاضاهای اجتماعی و مردمی دارد. برخی رشته های دیگر مثل مسایل و آسیب های اجتماعی، جامعه شناسی فرهنگ، جامعه شناسی شهر و روستا و توسعه چون تقاضاهای دولتی دارد باعث رشد آن ها می شود. برخی رشته ها مثل جامعه شناسی جوانان یا ورزش تقاضا ندارد در صورتی که خیلی عجیب است در این زمینه ها سازمان هایی را داریم که در کشور متصدی هستند. ما معضل جوانان و ورزش داریم، اما به جامعه شناسی ورزش و جوانان اهمیت نمی دهند. به طورکلی سازمان های دولتی با انجمن ارتباط ندارند، چون به مسایل اجتماعی نگاه جامعه شناسی ندارند. به همین دلیل گروه های جامعه شناسی جوانان یا جامعه شناسی ورزش مثل گروه جامعه شناسی محیط زیست مظلوم و محروم می مانند. به هر حال وضعیت گروه ها را ما در رابطه با نیروهای اجتماعی موثر در شکل دادن به این رشته ها تحلیل می کنیم. همان نیروهای سه گانه (دانشگاه، جامعه مدنی و دولت).

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید