در انتخاب رشته از «مد روز» پرهیز کنید!
پیش از ورود به این متن فراموش نکنید که این مطالب را کسی برای شما نوشته که در یک اشتباه در تعیین رشته وارد یک رشته تحصیلی شده، تا سال دوم به دنبال کارهای اداری تغییر رشته بود ولی در سال سوم یکی از مدرسان دانشگاه فرضیاتش را برای ادامه تحصیل تغییر داد بهطوریکه رتبه چهارم کنکور کارشناسی ارشد دانشگاههای دولتی را کسب کرد و در یک گرایش خاص از رشته خود ادامه تحصیل داد و بعد...
مهدی میرزایی . فوق دکترای مهندسی آب
شرق / با اینکه در دهه سوم خدمت خود در دانشگاه به سر میبرم، هنوز خاطرات و حالوهوای این روزهای «کنکوری»ها را میفهمم. نمیخواهم درباره روزها و محدودیتهای سخت نیمه دوم دهه ٦٠ بگویم که خود مثنوی هفتاد من خواهد شد، اما تأکید میکنم که حالوهوای کنکور را درک میکنم. در ۱۸سالگی، بدون تجربه و بدون راهنمایی خوب، مجبور هستید چیزی را انتخاب کنید که تا آخر عمر به شما چسبیده است؛ گاهی از آن لذت میبرید و گاهی دهها لعن و نفرین میفرستید که چرا اساسا وارد چنین رشتهای شدهاید و گاهی هم میانه راه از اتوبوس رشته خود پیاده میشوید. من امیدوارم که خوانندگان این متن در دسته اول قرار بگیرند و انتخاب مناسبی را داشته باشند. وظیفه خودم میدانم که به عنوان یک معلم که چند سال آینده این «کنکوری»ها را دیده، برای انتخاب رشته به ورودیهای جدید دانشگاه، چند نکته اساسی را یادآوری کنم. مطمئنا این نکات مورد تأیید بسیاری از خوانندگان نیست یا شاید در این نکات تناقض ببینید، اما چه دوست داشته باشید چه خیر، بخشی از واقعیتی است که تجربه بیش از ۲۵ سال پشت آن قرار گرفته است. پیش از ورود به این متن فراموش نکنید که این مطالب را کسی برای شما نوشته که در یک اشتباه در تعیین رشته وارد یک رشته تحصیلی شده، تا سال دوم به دنبال کارهای اداری تغییر رشته بود ولی در سال سوم یکی از مدرسان دانشگاه فرضیاتش را برای ادامه تحصیل تغییر داد بهطوریکه رتبه چهارم کنکور کارشناسی ارشد دانشگاههای دولتی را کسب کرد و در یک گرایش خاص از رشته خود ادامه تحصیل داد و بعد در دوره دکترا، بهکل گرایش خود را عوض کرد و حالا با فوقدکترا در دانشگاه مشغول تدریس است و شاید در سالهای خدمت خود در دانشگاه، تعداد زیادی از شما را به عنوان دانشجو دیده است یا خواهد دید:
۱- رشتهای را انتخاب کنید که دوست دارید! بزرگترین اشتباه وقتی رخ میدهد که شما رشتهای را انتخاب کنید که «مد روز» باشد. عمدتا این مد روز در گذر زمان خدشهپذیر خواهد بود و در نتیجه شما میمانید و رشتهای که دیگر نه طرفدار دارد و نه اصولا بازار کاری برای آن یافت میشود. در زمانی که من کنکور دادم، به فارغالتحصیلان یکی از رشتههای مهندسی حقوق بسیار بالایی پرداخت میکردند اما درحالحاضر این رشته کاربرد بسیار کمی در کشور دارد و فقط کسانی در این رشته دوام آوردهاند که به شغل خود علاقهمند بودند و تمام تلاش خود را برای بهروزکردن خود، به کار گرفتند.
۲- کمی آیندهنگری کنید. با توجه به بند قبلی، نیاز به آیندهنگری هم لازم است و البته میدانم که این بخش مشکل است. برای این کار کمی به تجربه استادان دانشگاه و فارغالتحصیلان (و نه دانشجویان) رشتهای که قرار است انتخاب کنید، گوش دهید. احساس را کنار بگذارید. کمی خندهدار به نظر میآید اگر به شما گفته شود رشتهای را انتخاب کنید که پدر، مادر یا یکی از بستگان درجه یک شما هم در آن دستی دارد، اما باور کنید که خندهدار نیست! به این فکر کنید که این رابطه میتواند بدون هزینه، کاریابی آینده شما را تضمین یا حداقل تسهیل کند. فراموش نکنید که شما در معرض اولین انتخاب بسیار جدی زندگی خود هستید.
۳- فقط ١٠ رشته اول هر گروه آموزشی نباید جزء انتخابهای شما باشد. بسیاری از رشتههایی که شما حتی تحصیل در آنها را دونِ شأن خود و خانواده میدانید، با روحیات شما، آینده کاری و... همخوانی مناسبتری دارد. فراموش نکنید که تقریبا تعداد انتخابهای شما نامحدود است (و یادی میکنم از دوران بد انتخاب ۱۲ رشته در زمان کنکور خودم). به دنبال پرکردن دهان دیگران با عنوان رشته خود نباشید. این شما هستید که به رشته خودتان هویت میدهید و نه عنوان رشته به شما. وقتی به بازار کار بروید، حداکثر یکی دو سال میتوانید پشت رشته یا نام دانشگاه خود پنهان شوید؛ بعد از آن شما هستید و علم خودتان. یکی از دوستان من پس از کسب رتبه دورقمی در کنکور و فراغت از تحصیل از دانشگاه تهران به عنوان پزشک، در یک دفتر اسناد رسمی که همسرش باز کرده است مشغول کار است! و جالب اینجاست که هم درآمد بهتری از یک پزشک دارد و هم از اینکه چرا به رشته علوم انسانی نرفته تا حقوق بخواند پشیمان است.
۴- هیچکجا بهتر از شهر شما نیست. باور کنید که با توجه به انبوه فارغالتحصیلان مقاطع دکترا و بازگشت استادان از خارج از کشور، تقریبا در تمام دانشگاههای کشور استادانی هستند که به شما آموزشی که لازم دارید ارائه دهند. اگر فرد خودساختهای نیستید، تحمل شما در دوری از خانواده سخت است؛ حتما گزینههای خارج از شهر خودتان را حذف کنید. اگر در کنار شرایط یادشده، محصل دختر هم هستید، حتما این نصیحت را آویزه گوش کنید. بهترین دانشجویان، در هنگام دوری از خانواده مشکلاتی را تحمل میکنند که تجربه آن بسیار سخت و هزینهبر (چه مادی و چه معنوی) است. بر این موضوع واقفم که شاید خورد و خوراک یا بودن کنار والدین، شما را برای برخی استقلالهای دوران جوانی محدود کند، اما باور کنید که این انتخاب، شما را حسابی نجات خواهد داد.
۵- شما «دانشجو» خواهید شد نه «دانشآموز». در نتیجه، دانشگاه بهتر، استاد بهتر و شهر بهتر و ... هیچ ارتباطی به موفقیت تحصیلی آینده شما نخواهد داشت. همین حالا فرض کنید که درصد درخور توجهی از استادان دانشگاه، درس خود را در کلاس ارائه میکنند و میروند؛ بدون آنکه از کسی سؤال کنند که آیا از محتوای درس چیزی فهمیدهاند یا خیر؛ یا حتی با فرض سؤال و تکرار مجدد، تضمینی برای فهم شما نیست. اگر کسی به شما، غیر از این گفته است، قطعا خیرخواه شما نیست. این موضوع البته ایراد نیست، ماهیت «جویندگی علم» این است؛ وظیفه شما به عنوان دانشجو، یافتن علم است و استاد فقط تدریس میکند. در نتیجه حداقل برای دوره کارشناسی، خود را درگیر نام دانشگاه، استاد یا شهر خاص نکنید.
۶- و بالاخره اینکه اگر قرار نیست رشته تحصیلی شما راهی برای درآمد و کار آینده شما شود، اگر شاغل به شغلی هستید -که به قول دانشجویان من -به آن «پدر پولداری» میگویند یا میتوانید در روابط اجتماعیای حضور داشته باشید که جای «از ما بهتران» است و در افقهای دوردست مدیری با فیش حقوقی نجومی را در خود میبینید، هرچه را در این متن خواندید فراموش کنید و از اینکه وقت شما را گرفتم، رسما عذرخواهی میکنم.
دیدگاه تان را بنویسید