دلواپسان گوشتی!
وحید زندیفخر
وحید زندیفخر
اگرچه گوشت گوسفند سهم کمتری در هزینههای خانوارها دارد، اما هنوز به عنوان یکی از لذیذترین انواع گوشت قرمز بین مردم شناخته میشود. به همین دلیل از قیمت بالاتری نیز برخوردار است؛ قیمتی که در یکی دو هفته اخیر، بهراحتی دستاویز عدهای شده که تنها منافع خود را در آشفتگی بازار داخلی دنبال میکنند. آنها با بهانه کمبود این محصول بهویژه در نواحی مختلف پایتخت، در رسانهها شانتاژهایی را به راه انداختهاند که نتیجه آن از هر زاویهای بر خلاف منافع ملی است. این گروه حتی در شبکههای مختلف صدا و سیما نیز حاضر شده و همهجا اعلام میکنند که گوشت گوسفند کمیاب شده و از همین راه قصد دارند جاده واردات را برای خود و هم پیمانانشان هموار کنند. تمام نقشهچینیهای طرفداران واردات، در حالی اتفاق میافتد که وزارت جهاد کشاورزی، با قاطعیت اعلام میکند که گوسفند زنده به وفور در اختیار دامداران است و حتی بسیاری از مناطق، دچار انباشتگی شدهاند.
اما استدلال و ادله دلواپسان گوشتی، بر مدار منطقی دور میزند که بر سیاهیهای بازار استوار است. آنها عقیده دارند که تهرانیها تنها خواهان گوشت منطقه کردستان هستند و چون صادرات دام سبک از این نواحی انجام میگیرد، اکنون دست دامداران این منطقه در گوشترسانی به پایتخت خالی مانده است؛ بنابراین راهی بهجز واردات، نمانده!
اما قبل از پذیرش چنین سخنانی باید ابتدا به چند نکته اساسی دقت کرد؛ کدام مشتری بعد از ورود به قصابی، از فروشنده درباره مبداء گوشت سؤال میکند؟ مگر غیر از این است که مردم همیشه بهدنبال گوشت باکیفیت و سالم هستند؟ برفرض که گوسفند منطقه کردستان، در بازار نایاب باشد، چرا نباید این محصول را از مناطق دیگری مانند بجنورد، تبریز یا اصفهان تأمین کرد؟ کمااینکه کیفیت گوشت تولید شده در این مناطق اگر بهتر از کردستان نباشد، بدتر نیست.
پرسش دیگری که در این میان مطرح میشود به مقوله صادرات و چگونگی آن برمیگردد. طبق آخرین آمارها حدود 48 میلیون رأس گوسفند در سراسر کشور وجود دارد. از ابتدای سال تاکنون 480 هزار رأس دام سبک (گوسفند و بز) به کشورهای مختلف صادر شده است. یعنی دقیقاً یکصدم تعداد گوسفندان موجود در کشور. (البته آمار صادرات، مخلوطی از گوسفند و بز را ارائه میدهد که در صورت محاسبه بعد از تفکیک، مطمئناً عدد بهدستآمده کوچکتر خواهد بود.) حال پرسش اینجاست که این تعداد اندک، چگونه بر حجمی به آن بزرگی اثرگذار بوده و نهتنها دامداریها را از انباشتگی نجات داده، بلکه کمبود گوشت در بازار را رقم زده است؟
از اینها گذشته طبق گزارش مجمع ملی صادرکنندگان دام، کشورهای حاشیه خلیج فارس که مشتریان عمده دام سبک از ایران هستند، فقط گوسفند نژاد عربی را از تجار طلب میکنند که بیشتر در مناطقی مانند خوزستان، کرمانشاه و کمی هم شیراز یافت میشود؛ بنابراین مبحث صادرات که این آقایان تمام تقصیرها را به گردن آن انداختهاند، هیچ دخالتی در تامین گوشت داخل نداشته و اصلاً دامهای منطقه کردستان، برای این منظور استفاده نشده است. با این وجود، دلواپسان گوشتی، آنچنان سنگ واردات را به سینه میزنند که هرکس از بطن ماجرا بیخبر باشد، آنها را مدافع حقوق مصرفکننده و نگران بازار داخل تصور میکند. در حالی که جلوههای نمایش در پشت پرده، چیزی بهجز زمین زدن تولید و باز شدن راههای وارداتی نیست.
این گروه، به بازارهای ارزانقیمت خارجی گوشت گوسفند، چشم دوختهاند و سودای واردات از کشوری مانند روسیه را در سر میپرورانند. آن هم در شرایطی که تقریباً تمام استانهای کشور، از انباشتگی و تجمع دام بهدلیل نبودن مشتری و قیمت بسیار نازل دام زنده (تا هشتهزار تومان برای هر کیلوگرم در برخی مناطق) ناراضی و گلهمندند.
از این قبیل جوسازیها معمولاً در فصول مختلف سال نسبت به محصولات مختلف مانند برنج یا شکر نیز دیده میشود، اما نباید به چنین گروهی اجازه داد تا به پیروزی برسند؛ بنابراین وظیفه خطیر وزارت جهاد کشاورزی در این نقطه به اوج خود میرسد که با وجود فشارهای بسیار، مجوزی برای واردات گوشت اضافه صادر نکند؛ وگرنه وضعیت عرضه بیش از حد دام، واحدها را یکی پس از دیگری به تعطیلی خواهد کشاند.
معلوم نیست که چه نیرویی است که وارداتطلبان را تا به این اندازه قدرتمند و پرنفوذ کرده است، در صورتی که صدای افراد صادراتطلب، به جایی نمیرسد و حتی در میان امواج منفی ایجاد شده، گم میشود؟ اینها پرسشهایی است که شاید پاسخ به آن، مشکل این گونه شانتاژهای رسانهای را برای همیشه حل کند./
V-950521-02
دیدگاه تان را بنویسید