گفت وگو با حامد رفیعی عضو هیات علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهران
جای خالی وام بازاریابی و بیمه درآمدی در کشاورزی ایران / تعاونیهای کشاورزی ناکارآمدند / بستههای حمایتی محدود،از مشکلات کشاورزی است / اولویت اقتصاد مقاومتی در بخش کشاورزی با گردشگری کشاورزی
به نظر بنده مهمترین بخشی که در آن اقتصاد مقاومتی میتواند شکل بگیرد، بخش کشاورزی است، به هیچ وجه بخشهای دیگر پتانسیل بخش کشاورزی را ندارند.در حال حاضر اولویت اقتصاد مقاومتی در بخش کشاورزی و بخش توریسم و گردشگری میتواند باشد،. اگر نگاهی به کشاورزی بیندازیم میبینیم که به لحاظ مزیتهای منطقهای به شدت نسبت به سایر بخشهای اقتصادی ما اولویت دارد. تمام دنیا به بخش کشاورزیشان اهمیت ویژهای میدهند.
مونا شعبان
بخش کشاورزی به عنوان یکی از مهمترین بخشها در تحقق برنامه توسعه چشم انداز بیستساله کشور، همواره مرکز توجه مسئولان و تصمیمگیران دولتی قرار دارد و مدتی است که به واسطه اقتصاد مقاومتی، تاکیدات زیادی بر نقش و اهمیت این بخش میشود، در این راستا گفت وگویی با دکتر حامد رفیعی عضو هیات علمی اقتصاد کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، انجام دادهایم. وی که به همراه امید کرمی تالیف کتاب «چشمانداز ایران در بازار جهانی گیاهان دارویی» را به همراه مقالات و پایاننامههای مختلف نگاشته و در کارنامه علمی خود دارد، معتقد است بهرهوری و بازار مهمترین نگرانی کشاورزی کشور است و باوجود نبود زیرساختها در بخش کشاورزی و مانعتراشی واسطهها، کشاورزان با همین امکانات محدود توانستهاند با تامین امنیت غذایی کشور، سهمی در اقتصاد مقاومتی داشته باشند. در ادامه متن کامل این گفت وگو را میخوانید:
باتوجه به تاکید زیاد اهمیت کشاورزی در اقتصاد مقاومتی، شما این نقش را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر بنده مهمترین بخشی که در آن اقتصاد مقاومتی میتواند شکل بگیرد، بخش کشاورزی است، به هیچ وجه بخشهای دیگر پتانسیل بخش کشاورزی را ندارند. به اعتقاد من در حال حاضر اولویت اقتصاد مقاومتی در بخش کشاورزی و بخش توریسم و گردشگری میتواند باشد،. بخش کشاورزی با اسم آگروتوریسم و توریسم کشاورزی نیز میتواند بخشی از توریسم را به عهده بگیرد. اگر نگاهی به کشاورزی بیندازیم میبینیم که به لحاظ مزیتهای منطقهای به شدت نسبت به سایر بخشهای اقتصادی ما اولویت دارد. تمام دنیا به بخش کشاورزیشان اهمیت ویژهای میدهند. در ترکیه، حمایتها از بخش کشاورزی طی چند سال گذشته چندین برابر شده است ، از جمله در زیربخش دام این حمایت ها تا 10 برابر افزایش یافته است، در ایالت کالیفرنیا باوجودی که با بحران منابع آبی روبرو است، به سهم کشاورزی از آب دست نمیزنند و به هیچ وجه سهم این بخش را کم نمیکنند. اگر بخش کشاورزی در یک کشور دچار تزلزل شود، قدرت این کشور در منطقه و جهان نیز تحت الشعاع قرار میگیرد.
منظور شما از بحث کشاورزی در اقتصاد مقاومتی چیست؟
ابتدا باید بگویم در سالهای اخیر و به ویژه امسال بحث درباره منابع آبی و محدودیت آن به شدت بالا گرفته است. عدهای معتقدند که سهم بخش کشاورزی از آب کم و در بخشهای دیگر استفاده شود که البته این تفکر با اهداف دیگر ما در تناقض است. راه حل، کاهش سهم بخش کشاورزی از آب نیست، بلکه راه حل استفاده از تکنولوژی های جدید و افزایش بهره وری از به طور متوسط 40 تا 45درصد، به نرمهای جهانی است.
دوم در حوزه اقتصاد مقاومتی باید به سمت تولید محصولاتی برویم که حائز مزیت در مناطق مختلف کشور هستند. شما در حال حاضر مطالعهای را پیدا نمی کنید که به ما بگوید تک تک استانهای کشور از چه مزیت هایی در کشت محصولات کشاورزی برخوردارند؟ یک سری مطالعات موردی در حد پایاننامه در کشور انجام شده است. همهی کشورهایی که رو به پیشرفت هستند، کشورشان را به مناطقی که محصولاتی در آن مزیتهایی دارد و باید آنها را تولید کرد، زومبندی کرده اند.
سوم حمایت های دولتی را به سوی مزیتهای منطقهای ببریم که از نظر مزیت شناسایی شده اند. دلایل کاشت محصولاتی که حائز مزیت نیستند نیز باید شناسایی شود تا بتوانیم آن ها را با کشت محصولات دارای مزیت از دور خارج کنیم.
چهارم توجه به امنیت غذایی است که ناخودآگاه بحث خودکفایی را به میان میآورد. در این بخش تولیدات دارای مزیت در بازارهای جهانی و دلایل عدم مزیت آن ها در داخل باید شناسایی شود و وقتی به مزیت رسیدند تلاش کنیم در تولید آن ها به مرحله خودکفایی برسیم.
پنجم استفاده از تکنولوژی است، ما به لحاظ استفاده از تکنولوژیهای نو در بخش کشاورزی نسبت به نرمهای جهانی خیلی عقب هستیم. البته باید به این سمت برویم که تکنولوژی را وارد کشور و البته بومیسازی کنیم.
ششم، ضایعات که باید به شدت به آن توجه کنیم، علاوه بر مرحله تولید کشاورزی، در مرحله توزیع و مصرف هم بالاست. در حال حاضر شالیکوبیهای ما در بحث برنج تا 30 درصد ضایعات دارند یعنی محصول را ازبین میبرند، در مرحله برداشت وقتی کشاورز میخواهد ماحصل محصولش را برداشت کند ضایعات زیادی دارد، اینها همه قابل کنترل هستند و دنیا روی آن ها کار علمی اساسی انجام داده است.
هفتم به عنوان اساسیترین نکته، بحث ساماندهی واسطهگری است. کشاورز سر مزرعه محصولی را میفروشد که در بازار تا پنج شش برابر افزایش قیمت پیدا میکند. بعد میگوییم هزینه تولیدکنندگان ایرانی بالاست. اما کجا و کدام شواهد نشان میدهند که بالاست؟ وقتی سهم کشاورز از بازار در نهایت 30 درصد است و محصولش بدون فرآوری در بازار فروخته میشود، تیشه به ریشه کشاورزی زده ایم. کشاورز وقتی میبیند از بازار محصولاتش سهمی ندارد و گاه برای او صرف نمی کند محصولش را برداشت کند، مانند نابسامانی که گاه در کاشت سیبزمینی، پیاز و مرکبات مشاهده می کنیم. بعد نتیجه می گیریم که باید به سمت صنعت برویم؛ در این تردیدی نیست که کشاورزی محور توسعه است، ولی محرک اقتصاد در همهی کشورها بخش کشاورزی است مگر کشورهایی که پتانسیل تولید کشاورزی ندارند.
حتی شاهد تغییر کاربری زمینهای کشاورزی هستیم چون کشاورزی برای کشاورزان با صرفه نیست و هزینههای تولیدش زیاد است. به عنوان مثال خیلی از شالیزارها در مازندران به باغات کیوی تبدیل شدند و یا خیلی از زمینها به ویلاسازیها اختصاص پیدا کردند، یا جوانان انگیزه کافی برای پیوستن به کار کشاورزی ندارند و کشاورزی ما حالت پیری به خود گرفته است؟
دقیقا، چون میداند در واسطهگری و دلالی منافعش بیشتر تامین میشود. حتی 5 درصد تحصیلکرده های بخش کشاورزی در دانشکده ما جذب بخش کشاورزی نمیشوند. زیرا به عنوان مثال کشاورز تولید میکند و در مرحله تولید میخواهد تولیدش را بفروشد حالا یا این تولید عمدتا به واسطه فروخته میشود یا در محصولاتی مثل گندم به دولت،. هم دولت و هم واسطه پول را همان موقع به کشاورز پرداخت نمیکنند در صورتی که کشاورز باید پول کمباین، کسی که کیسه میزند و حمل و نقل را پرداخت کند، از کجا بیاورد؟ با این شرایط چه انگیزهای برای کشاورز باقی میماند. ضمن این که همیشه در فشار و استرس این است که باران بدموقع نبارد، خشکسالی نشود، بیمه هم که اغلب کشاورزان از آن رضایتی ندارند. مدام تاخیر، هم در کارشناسی هم در پرداخت غرامتها. مجموعه این مسایل باعث میشود به تدریج بخش کشاورزی، کهنه و به قول شما پیر شود.
پیشنهادی شما برای ایجاد انگیزه جهت سرمایه گذاری در حوزه کشاورزی چیست؟ دولت چه حمایتهایی داشته باشد تا جوانان به مشاغل زیربخش کشاورزی نیز روی بیاورند؟
مشکل بزرگ بخش کشاورزی بستههای حمایتی محدود و عدم تنوع در آن است. حمایتها به خرید تضمینی خلاصه میشود و اخیرا بحث سیاست تضمینی هم در بورس مطرح شده که البته خیلی محدود است. سیاست تضمینی به معنای آن است که وقتی کشاورز محصولاتش را با نرخ تضمینی به دولت می فروشد، پولش را برای مابقی کارهایش می خواهد، ولی این پول به موقع پرداخت نمی شود. کشورهای دیگر به این رسیده اند که باید سیاستی به نام "وام بازاریابی" با نرخ سود کمتر از نرخ بازار به کشاورز بپردازند تا بعد از فروش محصول اش وام را برگرداند. ولی اگر قیمت محصول در همین شرایط ناگهان کاهش بیابد، دولت میگوید تو محصولت را به من واگذار کن و با قیمت فروش در بازار کاری نداشته باش. و کشاورز که پولش را گرفته، محصول را به راحتی به دولت واگذار می کند، سپس با خیال راحت به تولید محصولات خود مشغول می شود.
حمایت دیگر سیاستهایی مثل بیمه درآمدی است که ما فاقد آن هستیم. یعنی اگر سیل به محصول کشاورز خسارت وارد کرد، کارشناس با بازدید از زمین برآورد خسارت می کند، اما اگر قیمت ها در بازار ناگهان سقوط کرد، هیچکس نیست که کشاورز را بیمه کرده باشد، مثل بیمههای مختلفی که برای فرد یا اتومبیل وجود دارد در بخش کشاورزی هم باید بیمه درآمدی برای فرد وجود داشته باشد. اما متاسفانه ایران فاقد زیرساخت های بیمه درآمدی و وام درآمدی است و باید به سرعت به سوی ایجاد چنین زیرساخت هایی اقدام کنیم.
چه زیرساختهایی مدنظرتان است؟
زیرساخت اول تاسیس بانک اطلاعاتی در سطح مزرعه است. قانون افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی در سال 89 تصویب شده است، ماده 32 افزایش بهرهوری میگوید کشاورزانی که توانستند تولیدی انجام دهند که بیشتر از عملکرد منطقه باشد و از نهاده ها به ویژه نهاده های شیمیایی کمتری هم استفاده کرده باشند به این کشاورزان پاداش بهرهوری تعلق می گیرد، اما کدام کشاورز این پاداش را گرفته است؟ مگراز سطح مزرعه اطلاعات دارند که بدانند مزرعه فلانی چقدرنهاده مصرف و چقدر تولید کرده که سپس بر اساس عملکرد به او پاداش تعلق بگیرد.
همچنین ماده 22 قانون افزایش بهرهوری میگوید بعد از دوسال از تصویب این قانون باید بانک اطلاعاتی در سطح مزرعه به طور کامل ایجاد شده باشد. از سال 89 بانک اطلاعاتی مذکور تاسیس نشده تا بعد بتوان به ایجاد بیمه درآمدی و وام بازاریابی اقدام کنیم. تا ندانند تولید تک تک کشاورزان چقدر است، نه می توانند بیمه درآمدی و نه می توانند وام بازاریابی بپردازند. کشورهای مختلف طی حداقل 20 سال کارهای بانک اطلاعاتی را پیگیری کردهاند. به عنوان مثال ترکیه با اجرای برنامه ای منظم به این موضوع رسید. البته در کشور ما تا سه سال گذشته که بنده هم درگیرآن بودم یک بانک اطلاعاتی در بخش کشاورزی در حال تنظیم است منتهی خیلی دیر شده و باید سریعتر این بانک اطلاعاتی را ایجاد کنیم تا بتوانیم به بستههای حمایتی تنوع بدهیم. در این صورت کشاورزبا ورود به حرفه کشاورزی خواهد داست که ریسکهای او در بخش های مختلف کشت و زرع حمایت خواهد شد.
در بستههای حمایتی کشورهای دیگر تا 10 ابزار برای حمایت از کشاورز در نظر گرفته شده است، ولی در کشورمان به تا دو ابزار بسنده کردهایم که این باعث میشود کشاورزی پر ریسک شود و منافع مورد انتظار محقق نشود. از این رو کشاورز بدون پشتوانه ریسک نمیکند و وارد تولیدات نو نمی شود. به عنوان مثال در علاقمند بود و اول وارد این کار شد، خودش تحصیلکرده و حرفهاش پزشکی است، ولی آیا جذب جوانان دیگر به این کار به همین راحتی امکانپذیر است؟ تا اینها پشتوانه های حمایتی فراهم نباشد این بخش ها از رونق لازم برخوردار نخواهد شد، و این البته فقط مختص کشور ما نیست.
متاسفانه طرح هدفمندی یارانه ها این گونه تلقی شد که دیگر لازم نیست از کشاورزی حمایت کنیم، در حالی که در کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحال توسعه مثل ترکیه، حمایت ها به ویژه یارانه ها را با سوق دادن به سوی تولید کننده که منافع آن به مصرف کننده هم می رسد، سوق داده اند، اما متاسفانه با تولیدکنندگان داخلی در 10 سال گذشته خلاف این عمل شده است. برای مثال قیمت نهاده های واحدهای دامی، از جمله خوراک دام، یا اسپرم و نیازهای دارویی و ... که باید وارد کشور شود، با سه برابر شدن نرخ ارز از سال 91 سه برابر شده است، این در حالی است که تولید کننده حق ندارد محصول اش را گرانتر کند، بنابراین قاعدتا متلاشی میشود. البته این درست است که اکثر واحدهای دامی سودده هستند اما به هرحال منافعشان کاهش پیدا کرده و فردی که میخواهد وارد این حرفه شود این حرفه جذابیتهایش را برای او از دست داده است، چون میبیند که در یک سال به یک باره هزینههایش سه برابر شده و معلوم است که آسیب خواهد دید.
بنابراین گویا بخش حمایتی دولت دربحث وام خلاصه شده و این وامی هم که به کشاورز میدهند کشاورز با توجه به ریسک بالای کشاورزی، به جای هزینه در کارش، برای خود ماشین یا لوازم خانه مثل یخچال و ... خریداری کرده است، به نظر شما این وامها تا اینجای کار آیا کارساز بودهاند؟
وامهای پرداختی به کشاورزان، مزیتی به سایر تسهیلات ندارند، زیرا کشاورز باید چند برابر تسهیلات اخذ شده را برگرداند. به همین دلیل اغلب کشاورزان خرد به دلیل ناتوانی مالی و عدم پرداخت اقساط تسهیلات اخذ شده، معوقههای بانکی دارند. کشاورزی برایش اینقدر منافع ندارد که وام را برای تولیداتش هزینه کند.
در عین حال باید بگویم که نوع وام بازاریابی با این وامهایی که داده میشود خیلی متفاوت است. سیاستهایی که بنده عرض کردم در حال حاضر در کشورهای دیگر درحال اجراست ، و مدام در حال به روز کردن ابزارهای سیاستیشان هستند اما چون زیرساختهای بخش کشاورزی ما فراهم نیست و منابعی هم که به آن تخصیص داده میشود، محدود است، از این رو دست وزرات کشاورزی ما هم بسته است، نمیتواند کارایی لازم را داشته باشد. همیشه در سخنرانیها گفته میشود کشاورزان ما به دلیل عملکرد سنتی، آب را مفت و بیش از حد استفاده میکنند و هدر می دهند، اما کشاورز بدون هیچ ادعایی تولیدش را انجام میدهد و با قیمت پایین می فروشد. درواقع واسطهها هستند که از بازار نفع میبرند بدون اینکه حمایتهای حداقلی از کشاورز شود. ما امیدوار هستیم که یک برنامه منسجم و با الگو گرفتن از کشورهایی که مسیر پیشرفت را طی کردهاند، کشاورزی را از حالت سنتی به حالت تجاری تبدیل کنیم تا در بازارهای جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم کما اینکه در حال حاضر در برخی از محصولات حرف برای گفتن داریم.
چقدر وجود تعاونیها در روستاها و شهرستانها میتواند به این کشاورزی که فعلا سنتی است کمک کند تا در مسیر پیشرفت و تجاری شدن قرار گیرد؟
تعاونیها در سیستم فعلی کاملا ناکارآمدند. و به غیر از توزیع و از جمله واگذاری یارانههای کود به نقش اصلی خود یعنی انتقال روش های نو و تکنولوژی به زمینهای کشاورزی نمی پردازند. در حال حاضر در برخی کشورها حمایت از کشاورزان خردهپا اولویت است، به عنوان مثال در چین، حمایتهایی که از کشاورزان خردهپا انجام میشود بیشتر از دیگر کشاورزان است چون اعتقادشان این است که کشاورزانی که خرد هستند تلاش بیشتری برای بهبود بهرهوریشان میکنند. کشاورزان بزرگ به سطح تجاریتر رسیدهاند حالا باید خردهپاها را بیشتر حمایت کرد.
این حمایتها برای کشاورزان بزرگ و خرده پا و در کل کشور یک شکل نیست در صورتی که ما یک شکل سیستم حمایتی برای همه کشاورزان خردهپا و بزرگ مالکی طراحی کرده ایم که باید مورد بازنگری قرار بگیرد. بایستی تعاونی ها و واسطهها در بخش کشاورزی ساماندهی شوند. در بخش مسکن هم واسطه ها مثل بنگاههای معاملات ملکی عملکرد به نسبت خوبی دارند. هر فردی که خانه خالی دارد میتواند به این بنگاهها مراجعه کند و برای اجاره یا فروش به آنها بسپارد. هر قراردادی هم کد رهگیری و شناسنامه دارد و تخلف در آن می تواند به شکایت از بنگاه منجر شود، اما کشاورزان زمان برداشت، محصولاتشان را به واسطه میفروشند، واسطه به کشاورز چک میدهد و میرود.
به دلیل ارتباطی که با بعضی از کشاورزان در جاهای مختلف دارم مثالی بزنم؛ به عنوان مثال در آذربایجان غربی باغداران سیب محصولشان را به واسطه ای که از تهران به آن محل ها رفته میفروشند و به ازای پول از خریدار چک میگیرند، کشاورزان از کلی چک های برگشتی شکایت داشتند که اصلا نمیتوانند دنبالش بروند، نه پول وکیل دارند بدهند، و نه وقت برای پیدا کردن این افراد. از این رو موضوع واسطهها باید ساماندهی شوند تا اگر که اگر چک واسطه برگشت خورد قابل پیگیری باشد. یعنی اگر کدرهگیری داشته باشد، تاخیر در پرداخت برای دفعه بعد، حق خرید را محدودتر خواهد کرد یا در صورت تخلف بیشتر به او حق خرید داده نمی شود و ... یک جمله از کلام معصوم بگویم که «ریشهی کفر، فقر است»، اگر در جامعه روستایی و کشاورزان، فقر پابرجا باشد حرف مسئولان در حوزه اقتصاد مقاومتی سرانجامی نخواهد یافت.
در خصوص تشکیل موسسات بازاریابی در ایران چه نظری دارید؟
شما از کشاورز درباره تعاونیها بپرسید که چندبار به آن ها مراجعه کردهاند؟ حالا تا این موسسات مستقر شوند و اعتماد کشاورزان را جلب کنند، خیلی راه داریم. ما در زمینه تعاونیها مطالعات زیادی داشتیم، تعداد زیادی از کشاورزان ما به ندرت به تعاونیها سر می زنند، چون اصلا اعتقاد دارند این تعاونی ها فقط برای منافع اعضای اصلی خودش کار میکند. برای ایجاد این نهادها، هنوز زیرساختهای ما ناقص است، عرض کردم اولین زیرساخت تهیه بانک جامع اطلاعاتی برای کشاورزان و برای کمک به خود آنها است نه برای اینکه ما سیاستهای حمایتیمان را انجام ندهیم و روی مالیاتها بیشتر تاکید کنیم که البته وقتی کشاورزی توسعه پیدا کند می توانیم این انتظار را از کشاورز داشته باشیم تا مالیات پرداخت کند. به عنوان نمونه در استرالیا منبع اصلی تسهیلات و تحقیق و توسعهای که در بخش کشاورزی انجام میدهند از مالیاتی است که از کشاورزان میگیرند چون کشاورز آنقدر به سطح تجاری رسیده است که مالیات میدهد. در حال حاضر به دلیل نبود زیر ساخت های درست اعتمادی بین کشاورز با سیاستگذار و جامعه تحصیلکرده و جود ندارد و فاصله بین ها بسیار زیاد است.
شما بر بستههای حمایتی تاکید زیادی داشتهاید، این حمایتها را در کدام بخش بیشتر میبینید؟
در تمام کشورها این حمایتها در چند دسته تقسیم میشود؛ یا به صورت یارانه هستند که به تولیدکننده پرداخت میشود یا به صورت حمایتهای دیگر مثل بیمه درآمدی و یا پرداختهای مستقیم؛ وقتی از تولیدکننده میخواهیم سیاستی را اجرا کند، برای رفع نگرانی تولیدکننده، به ازای زیانهای احتمالی او، برایش پرداخت مستقیم درنظر گرفته می شود، بیمه درآمدی هم به همین صورت است. یا در حوزه توسعهی روستایی ترکیه خیلی رشد داشته است، میتوانم بگویم این کشور در توسعه روستایی از هیچ در سال 2004 تقریبا به یک رقم خوبی رسیده که شاید 3 تا 5 درصد کل حمایتهای این کشور در بخش کشاورزی را پوشش میدهد و این پیشرفت خیلی بزرگی است.
در اتحادیه اروپا حمایتهای اصلی به سمت تامین استاندارد زندگی کشاورز میرود. آنها به کلام ریشه کفرنتیجه فقر است رسیدهاند و از روستاهایشان فقرزدایی میکنند تا سیاستها به راحتی اعمال شود. در حال حاضر بیش از 50 درصد حمایتهای اتحادیه اروپا در قالب یک سیاست حمایتی به نام SGPA به معنای حمایت همهجانبه از کشاورزی و تامین استاندارد زندگی کشاورز صورت میگیرد، حمایتی که تحت یک برنامه مشترک بین امریکا و اتحادیه اروپا است.
ولی ما چقدر ما به تامین استاندارد زندگی کشاورز توجه کردهایم؟ غیر از یارانه نقدی که به همه داده میشود و ربطی هم ندارد که فقط به کشاورزان پرداخت شود یا نه، چه کار دیگری انجام دادهایم؟ در چین یک سری حمایتها فقط برای اصلاح بذوراست و از کسی که اصلاح بذر انجام میدهد حمایت میشود. یا در برخی از کشورها هم سیاستهای تعرفهای درنظر گرفته میشود به عنوان مثال تعرفههای سهمیهای، به این معنی که در مرحله برداشت محصول کشاورز، واردات انجام نشود. تعرف سهمیهای به این صورت است که شکاف داخل را محاسبه میکنند تا ببینند چقدر نیاز است و برای آن یک تعرفهای میگذارند. بعد از تامین آن سقف، تعرفه را چندین برابر میکنند تا دیگر کسی نتواند آن محصول را وارد کند. ولی ما تعرفهها را زیاد می کنیم و از آن طرف واردات به صورت قاچاق یا هر چیز دیگر انجام می شود. البته اینکه بدون زیرساخت، شتابزده بستههای حمایتیمان را افزایش بدهیم، آسیب بیشتری خواهد زد. کار خوب را باید خوب و در زمان خوب باید انجام داد.
درکنار استفاده از تکنولوژی و حمایت از آن باید به بخش آموزش و نحوه استفاده از تکنولوژی هم توجه داشت، این آموزش به چه صورت باید انجام گیرد؟
آموزش کشاورزی باید در قالب انواع حمایتها انجام ارائه شود. در بقیه کشورها هم به این صورت است، حمایتها را منوط به آموزش میکنند. کشاورزی که میخواهد از این حمایت استفاده کند باید این تکنولوژی را داشته و این آموزش را دیده باشد. چطور برای فلان استخدام گفته میشود باید فلان مدرک و یا فلان مهارت را داشته باشید، حمایتها هم به همین صورت است. تخصیص این حمایتها و بستههای حمایتی منوط به دیدن این آموزشها است، اما به شرطی که این آموزشها درست به کشاورز منتقل شود. از نگاه بالا به پایین نباشد. ورود به جامعه کشاورزی که معمولا بخش ترویج در این حوزه تخصص دارند، خیلی حساس است. اگر جایی تکنولوژی ورود بد داشته باشد، از آن استقبال نخواهد شد. به عنوان مثال در بعضی جاها بدون توجه به نوع اقلیم، خاک و آب و هوای آن منطقه مشاورههایی که ارائه شد و نوع آبیاریهایی که پیشنهاد شد آبیاری مناسبی برای آن مناطق خاص نبود و قاعدتا باعث شد که کشاورز به سمت آبیاری تحت فشار نرود.
صندوقهای حمایت از توسعه بخش کشاورزی توانستند به سرمایهگذاری در این بخش کمک کنند یا اینکه آنها هم مثل تعاونیها فقط یک اسم هستند؟
به طور کلی اول به دلیل کمبود منابع در بخش کشاورزی و دوم محدودیت در ابزارهای سیاستی و فقدان ابزار حمایتی کاری از پیش نمی رود. وقتی شما ابزار درستی ندارید، میتوانید برای مدت کوتاه به صورت مُسَکن، از کشاورزان خرید تضمینی انجام بدهید. اما این باعث بهبود ساختار بخش کشاورزی نمیشود ما ابتدا باید ابزارهای حمایت از بخش کشاورزیمان را متنوع کنیم، زیرساختهای آن را فراهم کنیم و بعد بگوییم منابع خوبی تخصیص پیدا کند و برای اینکه منابع خوبی تخصیص یافت به این چند موسسه هم احتیاج داریم. چندین سال است که درباره زنجیره تولید صحبت میشود که زنجیره تولید راه بیندازیم تا واسطهها را نیز محدودتر کنیم، خیلی خوب است اما چه تلاش و کاری صورت گرفت که این زنجیرهها شکل بگیرند؟ در رابطه با بازار آب، یا در مورد بهرهوری مطالعات زیاد انجام شده اما کدام یک از اینها به عمل رسیدهاند؟
یعنی جایی مطالعه شده و به عمل نرسیده است و جایی مطالعهای نشده و به عمل رسیده است و به نوعی یک شکافی بین اینها است؟
دقیقا همین طور است یعنی مطالعات ما با اجرای ما هم راستا و هماهنگ با هم نیستند و ما باید اینها را به گونهای ساماندهی دهیم.
به عنوان آخرین سوال در حال حاضر بزرگترین نگرانی کشور ما به جز مسئله آب چیست؟
مهمترین نگرانی این بخش نه فقط در بخش کشاورزی بلکه مهمترین چالش بخش کشور و جهان آب است. اما در قالب این نگرانی مهمترین نگرانی ما در بخش کشاورزی در 2 قسمت است؛ یکی بحث بهرهوری و دیگری بحث بازار است اگر ما این دو مورد را اصلاح کنیم، مطمئن باشید که بحث مقولهای مثل آب هم مشکلش در بخش کشاورزی محدودتر خواهد شد، هر چند همهی کشورها که کشاورزی فعالی دارند در حوزه آب با مشکلاتی که داشته و یا دارند، راهحل شان محدود کردن کشاورزی نبوده است، بلکه در جهت بهبود بهرهوری منابع آب در بخش کشاورزی بوده است. شاید مهمترین چالش کشاورزی ما در حال حاضر در این دو قسمت بهرهوری و بازار است.
بنابراین آیا با وضعیت فعلی میتوان امید داشت که کشاورزی بتواند نقش قابل توجهی در اقتصاد مقاومتی داشته باشد؟
من اعتقاد دارم در حال حاضر هم با این شرایط نقش دارد، در حال حاضر کشاورز در راستای بهبود امنیت غذایی کشور و کمک به اقتصاد مقاومتی تلاش می کند. اما سیستم واسطهگری مانع از تحقق مناسب این هدف میشود. برای کمک کردن به اقتصاد مقاومتی، به بحث توریسم اشاره مجدد می کنم. در حال حاضر شعار جهانی داریم که سالانه یک میلیارد گردشگر داریم و گفته میشود به ازای هر گردشگر حدو شش هفت فرصت شغلی ایجاد میشود. ما در بخش کشاورزی، پایلوتهایی به نام گردشگری کشاورزی و اگروتوریسم را در بعضی مناطق کشور اجرا کردهایم که از آن استقبال هم شده است. خیلی از افراد دوست دارند به باغات یا مزارع بروند و برداشت را ببینند و محصولات را تازه خریداری کنند. در خیلی از کشورها این مورد رونق خیلی چشمگیری پیدا کرده است. اگرو توریسم یا گردشگری کشاورزی باعث میشود از یک طرف کشاورز درآمد غیرمستقیم پیدا کند و تلاش بیشتری برای رونق کشاورزی خودش انجام دهد و هم از طرف دیگر مصرفکننده از کشاورز تولیدش را خریداری کند هرچند کل تولید و خرید نمیتواند مستقیم از کشاورز باشد اما بخشی از آن را میتواند از کشاورز تهیه کند و علاوه بر اینها رونق گردشگری را داشته باشیم. چشمانداز من این است که اگر این بخش به طور جدی مورد توجه قرار گیرد بخش کشاورزی ما پتانسیل جذب گردشگری داخلی و حتی گردشگری خارجی را به راحتی خواهد داشت و طبق مطالعاتی که ما داشتهایم تجربه نشان داده است که این باعث میشود کشاورزان ما هم یک امنیت درآمدی خوبی پیدا کنند و تلاش بیشتری برای رونق بخش کشاورزی انجام دهند.
دیدگاه تان را بنویسید