Iranian Agriculture News Agency

گفت‌وگو با دبیر توسعه بهینه‌سازی انرژی و محیط زیست معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری:

مخاطرات عظیم برای پنجمین عامل زندگی بشر/ پایه‌های منابع طبیعی سست و سست‌تر می‌شود/ به‌دنبال ایجاد روستاهای سبز هستیم/ آلمان به انرژی‌های تجدیدپذیر یارانه می‌دهد

یدالله سبوحی دارای دکتری مهندسی سیستم‌های انرژی است و با رتبه استادی عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف و در دانشکده مهندسی انرژی مشغول به تدریس است. وی همچنین رئیس پژوهشکده علوم و فناوری انرژی دانشگاه شریف، تألیف چند کتاب در این حوزه و چند مقاله علمی و پژوهشی ارائه شده در سمینارها و کنگره‌های ملی و بین‌المللی را در کارنامه علمی و کاری خود دارد.

مخاطرات عظیم برای پنجمین عامل زندگی بشر/ پایه‌های منابع طبیعی سست و سست‌تر می‌شود/ به‌دنبال ایجاد روستاهای سبز هستیم/ آلمان به انرژی‌های تجدیدپذیر یارانه می‌دهد


وحید اسلام‌زاده - اکرم موثق


اشاره: یدالله سبوحی دارای دکتری مهندسی سیستم‌های انرژی است و با رتبه استادی عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف و در دانشکده مهندسی انرژی مشغول به تدریس است. وی همچنین رئیس پژوهشکده علوم و فناوری انرژی دانشگاه شریف، تألیف چند کتاب در این حوزه و چند مقاله علمی و پژوهشی ارائه شده در سمینارها و کنگره‌های ملی و بین‌المللی را در کارنامه علمی و کاری خود دارد. در گفت‌وگویی که از نظرتان می‌گذرد، از ترکیب سرمایه و انرژی برای بهبود شرایط محیط زیست سخن می‌گوید. همچنین معتقد است ترکیب مذکور از شرایط یکسانی در شرایط مختلف برخوردار نیست و باید متناسب با شرایط جدید، تغییر کند. او علاوه بر چهار عامل اصلی اقتصاد کلاسیک برای زندگی بشر، محیط زیست را به‌عنوان عامل پنجمی معرفی می‌کند که حتی شاید عوامل دیگر وابسته و تابع آن بوده و وارد اقتصاد معاصر شده است. او با این نگاه بحث ایجاد روستای سبز را مطرح می‌کند.


لطفاً تعریفی کاربردی و عملیاتی از "بهینه‌سازی انرژی" برای مخاطبان ما ارائه دهید. آیا "مصرف بهینه انرژی" هم در این تعریف شما جایگاهی دارد؟

ما برای کار و زندگی و همچنین برطرف کردن نیازهای اساسی‌مان، نیاز به انرژی و منابع مختلفی داریم که در طبیعت وجود دارد. این انرژی و منابع را باید فراورش کنیم تا بتوانیم از آن بهره‌برداری کنیم. در فرایند برداشت از طبیعت و همچنین فراورش این مواد، از اشکال مختلف انرژی استفاده می‌کنیم. این انرژی برای خُرد کردن، تغییر دادن و ترکیب شیمیایی و فیزیکی مواد مورد استفاده قرار می‌گیرد تا به یک محصول نهایی دست یابیم.

بدون صرف انرژی امکان‌پذیر نیست موادی از طبیعت قابل استفاده باشد. خود انرژی در طبیعت وجود دارد. ما انرژی را از خود تولید نمی‌کنیم، بلکه انرژی را هم از طبیعت می‌گیریم. انرژی را ما به اشکال گوناگون تقسیم می‌کنیم و از هرکدام در بخشی از کارمان بهره می‌گیریم. اگر بازده کمی از انرژی را مورد استفاده قرار دهیم، و بهره‌برداری بیشتری از منابع طبیعت داشته باشیم، به نوعی به بهینه‌سازی انرژی نزدیک شده‌ایم.

چرا امروزه بهره‌برداری از منابع طبیعی در جوامع بشری به‌طور گسترده ضرورت پیدا کرده است؟ دلیلش این است که افزایش بهره‌وری هدف اصلی جوامع انسانی است. باید انسان بتواند نیازهایش را در کمترین زمان تأمین کند و زمان بیشتری در اختیارش باشد تا بتواند سایر نیازهایش ازجمله نیازهای معنوی یا فرهنگی اش را نیز برآورده کند. وقتی که من صبح تا شب درگیر معیشت و زندگی باشم دیگر وقتی برای معنویت و امور فرهنگی ندارم؛ بنابراین هدف بشر در کل زندگی‌اش این بوده که بهره‌وری را ببرد بالا تا وقت بیشتری برای فکر کردن و معنویت داشته باشد. افزایش بهره‌وری معنایش این است که ما به ازای یک نیاز مشخص از منابع کمتری استفاده کنیم. در اینجا بهینه‌سازی مطرح می‌شود؛ به این معنا که از مجموعه منابع، کمترین منابع با فراورش و بهینه‌سازی بالا برای برطرف کردن نیازهایمان استفاده کنیم. منتها این منابع تنها انرژی نیست، مواد، نیروی انسانی، و سرمایه نیز هست؛ البته ترکیب این‌ها مهم است.


بهترین نقطه این ترکیب کجاست؟

شناسایی بهترین نقطه موضوع اصلی "بهینه‌سازی" است. در اقتصاد کلاسیک منابع ما کار و زمین و انرژی بود، اما امروزه منابع ما محیط زیست هم هست. یعنی اگر محیط زیست را تخریب کنیم، به دلیل این بهره‌برداری نامناسب از طبیعت، چارچوب اساسی زندگی‌مان را تخریب کرده‌ایم. مثل این می‌ماند خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، تخریبش کنیم، بدون اینکه امکان زندگی کردن در خانه دیگری داشته باشیم.

امروزه محیط زیست یک منبع و سرمایه مهم اقتصادی شناخته می‌شود. اگر این منبع و سرمایه تخریب شود، کلیه منابع و سرمایه‌های دیگر را از دست می‌دهیم. پس امروزه منابع ما برای زندگی همان چهار عامل اصلی اقتصاد کلاسیک نیست، محیط زیست پنجمین عامل و حتی شاید عاملی که دیگر عوامل وابسته و تابع آن هستند وارد اقتصاد معاصر شده است.

با توجه به تمامی عواملی که باعث می‌شود انسان نیازهایش را برطرف کند، بهترین نقطه ترکیب کجاست؟ اینجا بحث فناوری مطرح می‌شود. در گذشته فناوری‌هایی داشتیم که نقش نیروی انسانی در آنها بسیار زیاد بود، مثل کشاورزی سنتی که نیروی انسانی در کاشت و داشت و برداشت نقش بسیار مهمی داشت. در فناوری امروز نقش نیروی انسانی بسیار کم شده است، در مقابل از امکانات دیگر استفاده می‌شود، مثل ماشین‌آلات کشاورزی، کشت گلخانه‌ای و...

در کشت گلخانه‌ای انرژی بیشتری صرف، اما آب کمتری استفاده می‌کنیم. در صورتی که اگر کشت معمولی بود، هم انرژی بیشتری استفاده می‌کردیم و هم آب بیشتری. در فناوری جدید ترکیب‌های خاص و جدیدی شکل می‌گیرد. این ترکیبات در طول زمان و کمیابی منابع و در دسترس بودن این منابع تغییر پیدا می‌کند. در جامعه‌ای اگر انرژی به وفور یافت شود و سرمایه کم باشد، ترکیب باید به‌گونه‌ای باشد که انرژی بتواند جای کمبود سرمایه را پر کند؛ مثل کشور ما.

اما در کشورهای صنعتی هم انرژی و هم سرمایه زیاد است. کشورهای صنعتی سعی می‌کنند به جای انرژی از سرمایه استفاده کنند. به‌عنوان مثال بازیافت در این کشورها بسیار بسیار مهم است و روی آن بسیار هوشیارانه سرمایه‌گذاری می‌کنند. برای همین است که در کشورهای صنعتی پیچیدگی فناوری در مقایسه با کشور ما تفاوت‌های اساسی دارد. ما هرچه فناوریمان ضعیف‌تر باشد تخریب محیط زیست‌مان بیشتر می‌شود. چون نمی‌توانیم از فناوری پیشرفته بازیافت استفاده کنیم، مدام از محیط زیست استفاده می‌کنیم.

در افق کوتاه مدت در نسبت میان مصرف انرژی و سرمایه، بهترین نقطه استفاده بیشتر از انرژی و استفاده کمتر از سرمایه کمتر است، اما در افق بلندمدت قضیه کاملاً برعکس می‌شود. باید انرژی کمتر و سرمایه بیشتر مصرف کنیم. چراکه تجدید انرژی، زمان بر است، اما سرمایه در زمان کوتاه‌تری می‌تواند خود را تجدید کند. در کشور آلمان تا امروز به انرژی یارانه می‌دهند، اما به کدام انرژی، انرژی تجدیدپذیر. در صورتی که یارانه برخلاف صلاح و صرفه اقتصادی ملی است. یعنی بهترین نقطه اقتصادی جایی است که کاملاً رقابت آزاد باشد و قیمت‌ها بر اساس هزینه نهایی تولید، تعیین شود. یارانه این سیستم را بهم می‌زند و باعث می‌شود که اقتصاد از روند روال عادی خود خارج شود. وقتی یارانه می‌دهید یعنی هزینه‌ها را از قیمت‌های اصلی دور می‌کنید و این یعنی ایجاد اختلال در یک جاده صاف و روان؛ در نتیجه بازده اقتصادی کشور افت پیدا می‌کند.

دولت آلمان صلاح را در این دیده است که به صنعتی که از انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده می‌کند یارانه بدهد، چون بر اساس مطالعات دولت آلمان امکان استفاده از این انرژی در کشورشان بسیار است. این امکان در کشور ما هم فراوان است، اما متأسفانه برنامه ریزی دقیقی روی آن انجام نشده است. دولت آلمان برای این که صنعت آن کشور از این منابع بهترین استفاده را ببرند، یارانه تشویقی می‌دهد. شاید یارانه دادن کشور آلمان در اینجا مقداری عجیب باشد، اما با تأکید فراوان می‌گویم که یارانه دولت آلمان تشویقی است، درصورتی که یارانه در کشور ما حق است. بین این دو یارانه تفاوت بسیار است. اگر ما هم یارانه را تشویقی می‌دادیم، شاید در استفاده از منابع طبیعی به مصرف بهینه می‌رسیدیم.

بنابراین می‌بینیم که نقطه صرف و صلاح کشور آلمان با سایر کشورها فرق می‌کند. در صورتی که در کوتاه‌مدت نگاه کنیم، نباید انرژی تجدیدپذیر را توسعه بدهید. چون خیلی ارزان‌تر از انرژی فسیلی است، اما اگر با دید بلندمدت و پایداری نسل‌ها و جامعه نگاه کنیم، به این جمع‌بندی می‌رسیم که در زمینه جایگزینی انرژی‌های فسیلی اقدام سریع باید انجام شود. پس ما از نقطه بهینه‌ای برای ترکیب عوامل تولید و منابع تأمین‌کننده نیازهای زندگی‌مان برخورداریم. توجه داشته باشید که این نقطه بهینه ثابت نیست. در گذر زمان با تغییر وضعیت جوامع تحول پیدا می‌کند. برای همین است که نمی‌توانیم نقطه‌ای را پیدا کنیم و بگوییم همیشه باید روی این نقطه بایستیم. زمانی که نرخ سرمایه در کشور ما بالا است، ترکیب خاص خود را می‌خواهد، و اگر این نرخ پایین بیاید ترکیب جدیدی را باید بیابیم. مقدار بهینه مصرف منابع کجاست؟

ما با دو مسئله روبه‌رو هستیم:

1- ترکیب بهینه منابع؛

2- مقدار مصرف بهینه منابع؛

این دو در رابطه مستقیم با هم هستند. برای تولید کالایی احتیاج به منابع داریم: منابع چیست؟ مواد و انرژی‌ای که طبیعت به ما می‌دهد. این مواد و انرژی به دو گونه هستند: تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر. باد و انرژی خورشید تجدیدپذیر هستند، اما نفت و گاز تجدیدناپذیرند. اگر این منابع درست ترکیب شوند، یعنی بدانیم که کجا باید از باد و انرژی خورشید استفاده کنیم و کجا به مقدار معین و تعریف شده نفت و گاز مصرف کنیم، به ترکیب بهینه رسیده‌ایم. این ترکیب بهینه مقدار مصرف بهینه را هم برای ما تعریف می‌کند. اما اگر این منابع درست ترکیب نشوند، آن‌وقت مقدار مصرف منابع نیز بهینه نخواهد شد. به‌عبارت دیگر حجم استفاده از منابع بر اساس نیاز انسان‌ها تعیین نمی‌شود، بلکه بر اساس ترکیب منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تعیین می‌شود. اینکه هرچقدر لازم داشته باشیم استفاده کنیم تا به هدف برسیم، دقیقاً برخلاف بهینه‌سازی انرژی و حفاظت از محیط زیست است. بلکه باید منابع شناسایی شود، میزان استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر بیشتر از میزان استفاده از انرژیهای تجدیدناپذیر باید باشد، وقتی ترکیب آنها شناسایی شود، و میزان مصرف هر منبع هم مشخص شود، بر این اساس مقدار "بهینه مصرف منابع" تعریف شده است. کاهش مصرف انرژی به‌تنهایی کار درستی نیست، بلکه باید به حدی کاهش یابد که ترکییب کل بهترین وضعیت و بالاترین کارآیی را داشته باشد.


کدام نهادها و سازمان‌ها (اعم از دولتی یا غیردولتی) در "بهینه‌سازی انرژی" با شما همگام و همسو هستند، آیا این نهادها و سازمان‌ها اولویت خاصی برای این امر مهم قائل هستند؟

در دنیا 13.5 میلیارد تن معادل نفت، انرژی استفاده می‌شود. پیش‌بینی می‌شود تا سال 2050 در همین جوامع می‌توانیم این میزان را به هفت میلیارد تن، یعنی حدود 50 درصد کاهش دهیم؛ از طریق بحث ترکیبی که در بالا اشاره شد. پس پتانسیل بزرگی در دنیا برای بهینه‌سازی مصرف انرژی و حفاظت از محیط زیست وجود دارد. فقط سرمایه‌گذاری می‌خواهد. یکی از راه‌های مهم کاهش آثار تغییرات اقلیمی، کاهش هزینه‌ها و بهبود سطح زندگی و بالفعل کردن این پتانسیلی است که در دنیا وجود دارد. در کشور ما هم این پتانسیل بالا وجود دارد. برآورد ما این است که حدود 450 میلیون بشکه معادل نفت در سال، البته در کوتاه‌مدت یعنی در عرض پنج سال، می‌توانیم صرفه‌جویی کنیم و در میان‌مدت با تکنولوژی‌های جدیدتر، می‌توانیم تا 750 میلیون بشکه نفت صرفه‌جویی کنیم که حدود 50 درصد می‌شود. در حال حاضر معادل 1.8 میلیارد تن انرژی نفتی استفاده می‌کنیم. در این صرفه‌جویی نهادهای مختلفی ذی‌نفع هستند: وزارت نفت، این وزارتخانه عرضه‌کننده انرژی است. اگر فقط یک لیتر صرفه‌جویی کنیم این یک لیتر در یک فرایند فرآوری انرژی به رقمی بالاتر از مثلاً یک‌هزار تومان می‌رسد؛ بنابراین وزارت نفت، شرکت ملی گاز ایران، وزارت نیرو، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، وزارت صنعت و معدن و تجارت، سازمان حفاظت محیط زیست، هرکدام بنوعی با ستاد بهینه‌سازی انرژی در ارتباط هستند. بخش خصوصی هم که مصرف‌کننده انرژی است در ساختمان و حمل نقل با ما در اتباط است. آنها باید انگیزه بهینه‌سازی انرژی را در ما ایجاد کنند. چرا باید بخش خصوصی این انگیزه را در ما ایجاد کند؟ چون بخش خصوصی هرچه در مصرف انرژی صرفه‌جویی کند هزینه‌هایش کمتر می‌شود.


آیا برای تحقق این هدف ستاد بهینه‌سازی انرژی و محیط زیست ایجاد نشد، وظایف این ستاد چیست؟

بله. با همین هدف ستاد بهینه‌سازی انرژی و محیط زیست ایجاد شد. در این مجمع ستاد برای خود چند وظیفه تعریف کرد: هماهنگی برنامه‌های این نهادها با یکدیگر تا به‌صورت جزیره‌ای کار نکنند؛ ستاد باید هم‌افزایی بین نهادها داشته باشد، نه اینکه این نهادها همدیگر را خنثی کنند؛ ستاد باید نقاط اشتراک و افتراق این نهادها را بشناسد، نقاط اشتراک را تقویت و ارتباطات را بیشتر کند، تا حرکت‌ها همسو شود.

ما اسناد بالادستی زیادی داریم مانند الگوی اصلاح مصرف، اقتصاد مقاومتی، که بحث بهینه‌سازی انرژی در آنها مطرح و تأکید شده است. اما چرا اجرا نمی‌شود؟ بیست سالی است که صحبت می‌کنیم، اما متأسفانه دستاورد چندانی در این زمینه نداشتیم. اگر هم دستاوردهایی بوده، مربوط به تکنولوژی‌های خارج از کشور است. برای مثال حمل نقل در دنیا پیشرفت‌های شگرفی داشته و ما هم از این پیشرفت‌ها بهره برده‌ایم. اما در اصل، این پیشرفت‌ها به ما مربوط نمی‌شود، بلکه در تولید جهانی حرکتی برای صرفه‌جویی در انرژی صورت گرفته است. اگر لامپ‌های ما کم‌مصرف شده‌اند به پیشرفت جهانی مربوط است نه به ما!

علاوه بر این در ستاد بهینه‌سازی انرژی دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که آیا باید برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی سرمایه‌گذاری کنیم، یا باید از انرژی‌های تجدیدپذیر بیشتر و مؤثرتر استفاده کنیم؟! برخی معتقد هستند که این‌ها از لحاظ اقتصادی توجیه ندارد و نرخ برگشت این سرمایه‌ها بسیار گران است. ستاد می‌خواهد موانع بهینه‌سازی را شناسایی کند، یا به این پرسش‌های اساسی پاسخ دهد و با کمک نهادهای درگیر در این زمینه، این موانع را رفع و رجوع و پرسش‌ها را پاسخ دهد.

مأموریت دیگر ستاد این است که اگر بهینه سازی انرژی راه بیفتد، نیاز به دانش و فناوری‌های جدید است. اینجا بحث "دانش‌بنیان" مطرح می‌شود. زمانی متوجه می‌شویم انرژی لازم داریم؛ از این رو با تأسیس نیروگاه، ظرفیت‌سازی می‌کنیم. توسعه کشور این جا در سطح است، اما زمانی می‌گوییم برای انرژی بیشتر باید از همه ظرفیت‌مان بهره ببریم. بهینه‌سازی انرژی، توسعه را به عمق می‌برد و این مبتنی بر ایجاد ظرفیت جدید نیست، بلکه به‌کارگیری دانش فنی، و ارتقاء فعالیت‌ها است؛ بنابراین بهینه‌سازی انرژی یک فعالیت "دانش‌بنیان" است. مأموریت دیگر ستاد این است که این فعالیت‌های "دانش‌بنیان" را حمایت و پشتیبانی کند تا شرکت‌های خصوصی بیشتری به این سمت گرایش پیدا کنند. دولت باید با همکاری بخش خصوصی، مراکز تحقیقاتی و دانش فنی ایجاد کنند تا شرکت‌های بخش خصوصی بتوانند به سمت دانش‌بنیان و ایجاد فناوری حرکت کنند.


در حوزه کشاورزی به‌ویژه دامداری و پرورش طیور، بهینه‌سازی انرژی به چه معنایی است و در این باره دستاوردهای جهانی چیست؟ در مقایسه با دستاوردهای جهانی مصرف انرژی در ایران در حوزه‌های مربوطه چگونه است؟

تاریخ تحولات روستا در دنیا از انقلاب صنعتی شروع می‌شود. از این دوره مهاجرت از روستاها به شهرها خیلی زیاد شد. همین روند را در 30 یا 40 سال گذشته در کشورمان شاهد بودیم. در کشورهای صنعتی نوعی مهاجرت معکوس، یعنی از شهر به روستا در یکی دو دهه اخیر شروع شده است. مهاجرت از روستا به شهر باعث شد منابع در روستاها بلااستفاده بماند و از آن‌طرف منابع در شهرها کم شود. سرمایه‌گذاری کشورهای صنعتی منجر به مهاجرت معکوس شد تا از منابعی که بدون استفاده افتاده، بهره‌برداری شود. منتها این بهره‌برداری مجدد، بهره‌برداری گذشته نیست. بلکه با یک دید جدید، با یک فناوری جدید که بسیار کارآمدتراست باعث می‌شود که از محیط روستا برای بهبود سطح زندگی استفاده شود. در کشور ما فرایند تخلیه روستاها شکل گرفته، در آستانه انقلاب یا اوایل انقلاب 35 هزار روستا در ایران بود، اما در حال حاضر شاید به 10 هزار تا هم نرسد. منابعی که زندگی چندین خانوار را در روستاها تأمین می‌کرد، امروزه بلااستفاده افتاده است. در شهرها با معضلات اساسی روبه‌رو هستیم.

مشکلاتی از قبیل آلودگی هوا، آلودگی صوتی، ترافیکی با گره کور و غیرقابل حل، گرم شدن روزبه‌روز شهرها و خیلی مشکلات دیگر. یکی از بحث‌های مهم ما در ستاد بهینه‌سازی انرژی ایجاد روستاهای سبز است. به چه نحو؟ روستاها منابع انرژی خیلی خوبی مثل انرژی خورشیدی، انرژی بادی و... دارند. روستاها می‌توانند انرژی خود را در خود تولید کنند. آن وقت ما چه می‌کنیم؟! گاز گران‌قیمت را با هزاران مصیبت و دردسر، به روستاها می‌بریم. روستاهای ما نیازی به گاز ندارند. مشکل در سیاست‌های دولت است. مردم حق دارند از منابع ملی برای زندگی‌شان بهره‌برداری کنند، اما دولت باید با استفاده از منابع محلی، هزینه‌های کلان خود را کاهش دهد. کنار دیزین رودی در جریان است. من مطالعه کردم که اگر از انرژی آب این رود بهره‌برداری کنیم، هم هتلی که آنجا هست از این انرژی استفاده می‌کند و هم روستاهایی که در کنار این رود هستند از انرژی برق و گرمایش و سرمایش آن استفاده می‌کنند. در صورتی که اکنون هتل دیزین از گازوئیل استفاده می کند. یا روستای"ولایت رود" از گازوئیل استفاده می‌کند. از انرژی این رود پنج مگابایت می‌توان برق تولید کرد و منطقه را از انرژی‌های دیگر بی‌نیاز کرد. با شورای ده جلسه گذاشتم، متوجه شدم که آنها دنبال گازرسانی هستند. پیشنهاد دادم که به جای گاز بیایید از انرژی این رود استفاده کنید. سرمایه‌گذاری بیاید و این کار را انجام دهد. تکنولوژی‌ای است به نام "پمپ حرارتی". این پمپ از دمای محیط برای گرمایش و سرمایش خانه‌ها استفاده می‌کند. شورای ده خوشحال شدند و استقبال کردند. از طرف پژوهشکده برای اخذ مجوز رفتیم، متوجه شدیم شرکت آب منطقه مجوز نمی‌دهد. گفتند ما مطالعه می‌کنیم، حدود یک سال و نیم می‌گذرد و هنوز نتیجه مطالعه به ما نرسیده است.

یک پتانسیل محلی که می‌تواند جایگزین سوخت فسیلی و تجدیدناپذیر و آلوده‌کننده‌ای به نام گازوئیل شود با سیاست‌های اشتباه روی زمین مانده است. همان گازوئیل می‌تواند صادر شود و برای کشور درآمدزا باشد. در ضمن پیشنهاد من درآمدزا هم بود و اگر با دو درصد از این درآمد، صندوق قرض‌الحسنه‌ای ایجاد می‌کردیم، کارهای کشاورزی در راستای توسعه محلی یا ایجاد بیمه‌های تکمیلی برای مردمان روستا، ارتقاء پیدا می‌کرد. بالاخره توانستیم مقدمات استفاده از این پمپ‌های حرارتی را در دو روستای مازندران انجام دهیم. البته موافقت‌ها را هم گرفته‌ایم. این دو روستا در حال حاضر نفت سفید مصرف می‌کنند. اگر پیشنهاد من اجرایی شود می‌توانیم به زنبورداران منطقه هم کمک کنیم. این زنبورداران عسل‌های ارگانیک تولید می‌کنند. این عسل‌ها در اروپا با قیمتی چند برابر ایران فروش می‌رود. این کار می‌تواند هم برای کشور ارز آور باشد و هم به نفع زنبورداران باشد.


تولید، صنعت، انرژی، و اشتغال؛ از یک طرف مؤلفه‌های مهم آسیب‌رسانی به محیط زیست هستند، و از طرف دیگر بدون این چهار امر مهم، زندگی مدرن امروزی قابل تصور نیست، شما چگونه می‌توانید این چهار امر مهم را با منابع طبیعی و محیط زیست سالم و پایدار هماهنگ سازید؟

هرم اکوسیستم یا هرم انرژی، تولیدکننده و مصرف‌کننده اول و دوم انرژی را تعریف می‌کند. تولیدکننده گیاهان هستند. مصرف‌کننده نخست عمدتاً حیوانات هستند که از گیاهان تغذیه می‌کنند. مصرف‌کننده دوم انسان‌ها هستند که از هر دو، هم گیاهان و هم حیوانات تغذیه می‌کند. پایداری به این معنا است که این دو منبع باید وجود داشته باشد تا انسان بتواند تغذیه کند. این دو منبع چگونه شکل می‌گیرند؟ انرژی خورشید منبعی است که تأمین‌کننده منابع گیاهی است. جریان فتوسنتز. اگر هرچه این چرخه طبیعت سالم بماند، هرچه این چرخه بر اساس نیاز خودش حرکت کند، تمامی امور بر سر جای خود باقی خواهد ماند. متأسفانه انسان این چرخه را یا کُند کرد، یا تند، یا حتی در برخی مواقع آن را از حرکت انداخت. از طرف دیگر سرعت سرسام‌آور رشد جمعیت انسانی روند طبیعی و سالم این چرخه را به هم زد. رشد جمعیت باعث شد که سر هرم بزرگ‌تر شود. رشد جمعیت سرسام‌آور باعث شد که برای رفع نیازهایش از منابع طبیعی استفاده بی‌رویه کند، آن هم به علت عدم آگاهی. پیشرفت علمی انسان هم باعث شد که برداشت از این منابع به بدترین شکل صورت گیرد. خلاصه اینکه: پایه‌های منابع طبیعی سست شده، این سستی باعث شد که انسان به فکر بیفتد که چگونه می‌تواند این پایه‌ها را مجدداً استوار سازد، به همین دلیل بحث توسعه پایدار مطرح شد، اما تعریف توسعه پایدار تا اجرای آن در کشورهای مختلف، با توجه به فرهنگ و نیازهای متفاوت، آن‌طور که باید می‌شد، اجرا نشد و دوباره این پایه‌های سست، روزبه‌روز سست‌تر شد. نظر ما در ستاد بهینه‌سازی انرژی این است: باید به دانشی که تکیه بر منابع طبیعی ندارد توجه خاصی شود./

D-950616-01

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید