Iranian Agriculture News Agency

سیاست‌گذاری‌های ارتباطی و نقش آن در توسعه روستایی در گفت‌وگو با مجید رضاییان، استادیار دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم:

توسعه روستایی بدون استراتژی‌های ارتباطی ناقص است/ استراتژی‌های ارتباطی توسعه روستایی وابسته به اقلیمند/ تأثیرات پارادوکس یارانه‌ها و تورم، روی مهاجرت روستاییان

توسعه روستایی میانه‌های دهه 1970 میلادی، به‌عنوان اصلی مؤثر در برنامه‌ریزی‌های جهانی مورد توجه قرار گرفت. توسعه‌ای که بسیاری از کشورهای جهان درگیر شدند و بعضی مانند چین در آن سرآمد. ایران اما از قافله توسعه روستایی عقب ماند و روستاها هم بیگانه با این مفهوم. گسترش استفاده از وسایل ارتباط جمعی، به‌ویژه در میانه‌های دهه 1990 میلادی فصل جدیدی از توسعه، به‌ویژه توسعه در روستاها را ایجاد کرد. فصلی که مجید رضاییان "استادیار دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم" در گفت‌وگو با ایانا، آن را فصلی ناقص می‌داند.

توسعه روستایی بدون استراتژی‌های ارتباطی ناقص است/ استراتژی‌های ارتباطی توسعه روستایی وابسته به اقلیمند/ تأثیرات پارادوکس یارانه‌ها و تورم، روی مهاجرت روستاییان


فروغ فکری

اشاره: توسعه روستایی میانه‌های دهه 1970 میلادی، به‌عنوان اصلی مؤثر در برنامه‌ریزی‌های جهانی مورد توجه قرار گرفت. توسعه‌ای که بسیاری از کشورهای جهان درگیر شدند و بعضی مانند چین در آن سرآمد. ایران اما از قافله توسعه روستایی عقب ماند و روستاها هم بیگانه با این مفهوم. گسترش استفاده از وسایل ارتباط جمعی، به‌ویژه در میانه‌های دهه 1990 میلادی فصل جدیدی از توسعه، به‌ویژه توسعه در روستاها را ایجاد کرد. فصلی که مجید رضاییان "استادیار دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم" در گفت‌وگو با ایانا، آن را فصلی ناقص می‌داند. فصلی که به واسطه نداشتن سیاستگذاری ارتباطی در کشور از سویی و از سوی دیگر بیگانه بودن مفهوم توسعه و روستا با استفاده درست از وسایل ارتباطی، نتوانسته خود را به‌عنوان عنصری اساسی نشان دهد و به همین دلیل هم وسایل ارتباطی جدید نقش آگاهی دهندگی ناقصی را بر عهده گرفته‌اند که جامعه روستایی را در فضایی شبه مدرن قرار داده است. مجید رضائیان دارای دکترای روزنامه‌نگاری فعالیت حرفه‌ای خود را از سال 1359 در روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد. او از بنیان‌گذاران روزنامه‌نگاری پس از جنگ و بنیان‌گذار روزنامه ایران در سال 73 است. در سال 71 مدیرکل پژوهش ایرنا شد و پس از انتشار روزنامه ایران در سال 73، در سال 76 به عضویت شورای پنج نفره "تأسیس دانشکده خبر" درآمد. رضاییان، نخستین معاون پژوهشی دانشکده خبر بود و در حال حاضر در این دانشکده مشغول تدریس است. برخی تألیفات او شامل مجموعه هشت جلدی بررسی اطلاعات در خبر، مجموعه دو جلدی بررسی پیام در خبر، نظر سنجی درباره علل گرایش شهروندان تهرانی نسبت به اخبار رسانه‌های خارجی است. سیاست‌گذاری‌های ارتباطی و نقش آن در توسعه روستایی موضوع گفت‌وگوی ما با ایشان بود که از نظرتان می‌گذرد.


در ابتدا اگر بخواهید تحلیلی از وضعیت جامعه روستایی ایران و تأثیر تکنولوژی روی آن داشته داشته باشید، به گمان شما جامعه روستایی چه وضعیتی را از سر گذرانده است؟

ابتدا باید بحث را از منظر مدرنیسم و سنت‌گرایی و نقش تکنولوژی در این باره جلو ببریم. واقعیت این است که روستاهای ما صاحب ماهواره، اینترنت و بعد گوشی‌های هوشمند شدند اما این به معنای تأثیرگذاری بر روی کشاورزی نبود و نیست. هرچند این اتفاق در جامعه شهری هم افتاد و ورود مدرنیزم غیرساختارمند و غیرهدفمند با ورود تکنولوژی ارتباطی در شهرها رخ داد، اما شهرهای ما تا حدودی زمینه داشتند و روستاها فاقد این زمینه بودند. در شهرها تا حدودی انطباق صورت گرفت و کنشگران و ارتباط‌گران در خیلی از موارد به‌صورت منفعل عمل نکردند و در حال حاضر هم که شبکه‌های اجتماعی آمده و نقطه عطف این شبکه‌ها انتقال آنها روی تلفن همراه بوده است. این موضوع در روستاها از نظر ریخت‌شناسی فرهنگی شکل جامعه روستایی ما را مدرن نکرد و اتفاقی افتاد که من اسمش را می‌گذارم شبه‌مدرن. شاید بتوان گفت جامعه روستایی ما می‌خواهد در فضایی شبیه فضای مدرن قرار بگیرد، اما معنایش این نیست که کشاورزی ما هم به مانند آن مدرن شده است.


در حقیقت از نظر شما روستاییان ما در رویارویی با این ورود به‌صورت منفعل ظاهر شده‌اند؟

بله. ببینید ما در حال حاضر صحبت از سیستم آبیاری مکانیزه در دنیایی که بحران آب در آن به قدرت باقی است می‌کنیم. در دنیایی که می‌گویند سنگین‌ترین جنگ آن، جنگ آب خواهد بود. در چنین فضایی نقش ارتباطات در ایجاد نشاط اقتصادی و توسعه کشاورزی در روستاها چه می‌تواند باشد؟ اما این موضوع این شبه‌مدرن، کاری کرده و آن هم این است که تنها سطح دانایی را بالا برده. هرچند که سطح دانسته‌ها به‌صورت کورکورانه، بی‌هدف و بی‌برنامه بالا رفته، اما در نهایت در این لایه‌لایه شدن و ارتباط برقرار کردن طبیعی است که سطح اطلاعات روستاییان هم کمی بالا برود، اما این بالا رفتن بدون برنامه بوده و انفعال روستاییان هم در مواجه با وسایل ارتباطی خود مزید بر علت شده تا نتوانند از این وسایل برای پیشبرد زندگی خود و توسعه گام بردارند.


اگر دهه 1970 میلادی را زمان آغاز استفاده از طرح‌های توسعه روستایی توسط فائو بدانیم، طی این سال‌ها، تکنولوژی‌های ارتباطی هم با قدرت بسیاری رشد کردند، اگر بخواهیم این سال‌ها را در کنار یکدیگر بازخوانی کنیم، چه نقطه عطفی را می‌توانیم برای توسعه روستایی و ارتباطات منظور کنیم؟

سرآمد توسعه روستایی در جهان انقلاب چین است و این هم برمی‌گردد به دهه 1950. یعنی حدوداً 20 سال جلوتر از طرح‌هایی که فائو اعلام کرد و این توسعه بسیار توانست موفق ظاهر شود. تا جاییکه یکی از پرسش‌هایی که ما از بچه‌ها در کلاس‌های توسعه و روزنامه‌نگاری می‌پرسیم این است که چرا مدل توسعه روستایی مارکسیسم در چین تا حدود زیادی پیروز شد و در شوروی شکست خورد؟ بعد هم به بحث مائو، انقلاب روستایی و بعد توسعه روستایی میپردازیم. توسعه روستایی در غرب و در مبانی روستو، توسعه‌ای است که مدل‌های گوناگونی را مطرح می‌کند که در کشور ما اجرایی نشدند. آن هم در کشوری مثل کشور ما که مدل توسعه روستایی می‌توانست در قوام کشور بسیار مؤثر باشد. حال اگر بخواهیم بدانیم در همه این دهه‌ها که شما از آن نام بردید ارتباطات تا چه میزان بر توسعه روستایی مؤثر بوده، باید این زمان را به دوره قبل از وب و بعد از وب تقسیم‌بندی کنم. ما تا سال 1990 در روستا وب نداریم. از میانه‌های سال 90 حضور جامعه روستایی ما در فضای وب رخ می‌دهد که یک اتفاق بسیار مثبت بوده، اما ما نتوانستیم این اتفاق خوب را ساماندهی و از آن استفاده مطلوب کنیم. ما نتوانستیم از طریق وب و جامعه مجازی کشاورزانمان را با همدیگر هماهنگ کنیم. نتوانستیم به آنها خوراک بدهیم.


اشکال کار در کجاست؟ این که ما از مبانی تأثیر ارتباطات بر توسعه در کشورهای شرقی یا غربی استفاده نکردیم و یا آن که پژوهشگران ما توجهی به این مورد نداشتند؟

مشکل اصلی از نظر من چیز دیگری است و آن هم این است که سیاستگذاری ارتباطی ما سیاستگذاری مشخصی نیست چرا که اگر چنین موردی وجود داشت، توسعه روستایی در جایگاه خوبی از آن قرار می‌گرفت. در ارتباطات سیاستگذاری نمی‌کنیم. تکنولوژی ارتباطی می‌آید و بعد ما به این فکر می‌کنیم که راه‌های فیلترینگ آن چیست. این اتفاق عجیب و وحشتناکی است. دنیا کجاست و ما کجا قرار داریم؟ ما در کشورمان سیاستگذاری ارتباطی نداریم، بلکه سیاستگذاری فیلترینگ داریم. چرا ما باید از چین فقط جنس‌های دسته چندمش را بشناسیم و از چین مدل جامعه روستاییش را درس نگرفتیم؟ مائو در چین چه کرد؟جمعیت چین یک میلیارد و سیصد و اندی است که خورده آن، نزدیک به جمعیت کشور ما است. اداره کردن این جمعیت کار دشواری است. روستای شانگهای به بندر شانگهای تبدیل شده، اما نه به‌صورت نامتقارن و بدشکل؛ بلکه کاملاً به‌صورت نظام یافته. اتفاقی که کشوری مثل چین شاهدش بوده، این است که صنایع و کارگاه‌های کوچک هم اضافه شدند و در تولید نقش دارند و روستایی دیروز تاجر امروز شده است. همه چیز با اندیشه و آینده‌نگری بوده است. پیش از ورود وب و بعد از آن، سیاستگذاری ارتباطی را باید در کنار توسعه روستاها دید و توسعه روستاها را هم در کنار ارتباطات و سیاستگذاری ارتباطی.


شما چین را مثال زدید. آن هم به‌عنوان کشوری که ارتباطات در توسعه روستایی‌اش اثرگذار بوده. سیاستگذاری ارتباطی در چین چه اِلِمان‌هایی دارد که منجر به چنین اتفاقی شده است؟

سیاستگذاری ارتباطی منجر به استراتژی و در نهایت سازمان ارتباطی و بسترهای اجرایی است. بعد از اجرای سیاست‌های ارتباطاتی، نقش‌ها تعریف می‌شوند و نقش را باید طوری تعریف کنیم که به ساخت تبدیل شود. یعنی روستایی ما باید تعریف و ساخت جدید پیدا کند و پیش برود و چین چنین کاری را انجام داد. ارتباطات در توسعه روستایی نمود پیدا کرد و کمک حال آن شد. ما در حال حاضر در نقطه‌ای نیستیم که 10 سال پیش بودیم. آموزش علاوه بر کلاس درس، حاصل محیط هم هست. روستایی به شهر می‌آید و در شهر آموزش کشاورزی می‌بیند. یعنی همه چیز تعریف جدیدی پیدا می کند. کشاورز درباره سایر مناطق در جشنواره‌ها و اتفاقات ملی و بین‌المللی شرکت می‌کند. در نتیجه باید محصولش را متناسب وضع موجود تولید کند؛ اینکه برای شرکت در فستیوال مواد غذایی باید چه چیزهایی را بداند و چه کارهایی برای محصولش انجام دهد. کم‌کم متوجه می‌شود این محصول را قرار نیست یک نفر بخرد و ببرد، طرف کار تجار و صادرکننده هستند و باید محصول برای آنها آماده شود. دیگر نمی‌توان آن کشاورز قبلی بود. کشاورز هر لحظه دنبال روش‌های جدید برای افزایش محصول و بهبود آن است. مسئله اینجا است که در بسیاری از کشورها پرسش‌گری اصل اساسی است. اما در کشور ما درخواست و پرسشگری وجود ندارد که اگر وجود داشت کشاورز هم از خودش می‌پرسید چه باید بکند که کشاورز دیروز نباشد. مصرف آبش کم و محصولش بیشتر شود؟ الآن سینما و مدلینگ و موسیقی هم از هنر به هنر/ صنعت رسیده‌اند، اما ما هنوز در کشاورزی مبتدی عمل می‌کنیم.


نکته مهمی که در توسعه روستایی دارای اهمیت است و استراتژی‌های ارتباطی می‌تواند تسهیل‌کننده آن باشد چیست؟

برای پرداختن به توسعه روستایی و استراتژی ارتباطی باید به سندهای توسعه کشور نگاه کنیم. در این سندها نکاتی مطرح شده، اما آنچه مهم است این است که توسعه روستایی شدیداً تابع اقلیم است و توسعه‌ای که در زاهدان، سیستان و بلوچستان و بوشهر مدنظر باید قرار بگیرد با مدل توسعه کردستان، دشت مغان یا شمال متفاوت است. باید تفاوت‌های اقلیمی را به‌درستی مورد توجه و دقت قرار داد. استراتژی‌های ارتباطی هم در این مورد وابسته به اقلیمند. فاکتور اقلیم رویه‌ها و صورت‌های مختلفی را ارائه می‌کند. تنها چیزی که می‌توان توصیه کرد به دوستان پژوهشگر توسعه روستایی این است که توسعه را مرحله به مرحله با مشارکت تخصص‌های مختلف ببینند به‌ویژه اینکه ارتباطی‌ها می‌توانند ایده‌های بسیاری داشته باشند و تسهیل‌کننده توسعه باشند.


روستایی ما در برخورداری با وسایل ارتباطی دچار مشکل شده است و مشکل هم این‌جا است که این وسایل صرفاً عاملی برای افزایش مهاجرت بوده‌اند. این نکته را باید ضعف وسایل ارتباطی دانست یا آموزش؟ این روند باید چطور طی می‌شد که وسایل ارتباطی روند کوچ به شهرها را افزایش ندهند؟

یکی از مواردی که با گسترده شدن استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطی بیشتر شد، بحث مهاجرت بود. روستایی جاذبه‌های شهرنشینی برایش برجسته‌تر بود و به همین دلیل به شهرها مهاجرت کرد، اما آن ضربه سنگینی که به کشاورزی ما وارد شد، در بحث یارانه‌ها بود. بعد هم افزایش تورم در مقابل یارانه‌ها ایستاد. به عبارت دیگر یارانه‌ها ابتدا روستایی را بیش از گذشته به شهر آورد، اما وقتی تورم مقابل آن ایستاد، می‌دید اگر قبلاً در جامعه شهری با ماهی سه میلیون می‌توانست زندگی متوسطی داشته باشد، حالا باید ماهی پنج میلیون درآمد داشته باشد و خط فقر جایگاهی متفاوت پیدا کرده است؛ بنابراین اگر بخواهد به شهر بیاید فلج می‌شود. پس این پارادوکس یارانه‌ها و تورم بر روی مهاجرت روستایی به شهر تأثیر بسیار داشت.

از منظر ارتباطی، تکنولوژی‌های ارتباطی فضای شبه مدرنی را ایجاد کردند، اما توسعه روستایی را ساختار نبخشیدند و صرفاً به مهاجرت دامن زدند. چون دانسته‌هایی را افزایش داد که بدون برنامه‌ریزی بودند. همچنین بحث آموزش که از آن نام بردید نتوانست مؤثر وارد عمل شود. اصل کار فرهنگی این است که باورها تغییر کنند و حالا باید دید این کار فرهنگی با چه روش‌هایی و چگونه وارد عمل شده است. وقتی کار فرهنگی نکردیم، تکنولوژی ارتباطی هر کاری که خواسته با روستایی ما کرده است. پس کلید ضعف کار فرهنگی است و از طرفی کلید حل مشکل هم همان کار فرهنگی است. باید به فضای مجازی رفت و حضور داشت و ارتباط گرفت. نمی‌توان کار فرهنگی را تعطیل کرد و با فیلتر کردن هم نمی‌شود کاری از پیش برد. روستایی ممکن است به فضای مجازی بیاید، اما خوراک مطلوب ندارد و ما باید این خوراک را برایش تهیه کنیم. ما باید حضور داشته باشیم که روی باورها و عملکردشان تأثیر بگذاریم.


از تأثیر اقلیم بر تعریف مدل توسعه روستایی و همچنین اثرگذاری تکنولوژی‌های ارتباطی بر این امر گفتید. ما با وجود اقلیم‌های گسترده‌ای که در کشور داریم، توان تدوین مدل توسعه روستاییمان چطور باید باشد و آیا می‌توان از مدل‌هایی که در سراسر دنیا استفاده شده، استفاده کرد؟

از طلا بودن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید! این مثل را از آن رو آوردم که بگویم ما نه‌تنها در کشورمان مدل توسعه روستایی تعریف نکردیم که بتواند با توجه به اقلیم‌ها عمل کند، بلکه حتی از تجربیات کشورهای دیگر که برخی از آنها بسیار مثبت و سازنده بودند هم استفاده نکردیم. ای کاش ما ده‌ها مدل توسعه را استفاده می‌کردیم که به آنها انتقاد زیادی هم داشتیم، اما در نهایت بهتر از وضع موجود بود. ما قدرت سلبی بالایی داریم. فقط می‌گوییم همه چیز نباشد، اما جایگزین مناسب ارائه نمی‌دهیم. فقط حذف می‌کنیم. هیچ‌کس منکر ارائه تعریفی دقیقی از توسعه روستایی متناسب با شرایط ایران نیست، اما این توسعه بدون تدوین استراتژی‌های ارتباطی ناقص است. مسیر صنعت و کشاورزی ما، مسیر متفاوتی از دانشگاه را طی می‌کند و این بدترین اتفاقی است که می‌تواند رخ دهد. در هیچ‌یک از کشورهای توسعه‌یافته شاهد چنین مشکلی نیستیم و پیشرفت در آن کشورها برای همین رخ می‌دهد./

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید