یافتههای یک پژوهش؛
"بلوطها" ایستاده میمیرند/ چه عواملی در خشکیدگی جنگلهای زاگرس مؤثر است؟
چه عواملی درباره خشکیدگی جنگلهای زاگرس میتواند مؤثر قلمداد شود؟ تکبعدینگری میتواند نگرش ما را نسبت به موضوع تنگ و محدود سازد. تجمیع عوامل متعدد تخریبی ازجمله سوخت، دام و زراعت، به مرور زمان ساختار توده و شرایط جنگلهای زاگرس را شکننده و جنگلهای مذکور را با تخریب روزافزون روبهرو کرده است.
مونا شعبان
چه عواملی درباره خشکیدگی جنگلهای زاگرس میتواند مؤثر قلمداد شود؟ تکبعدینگری میتواند نگرش ما را نسبت به موضوع تنگ و محدود سازد. تجمیع عوامل متعدد تخریبی ازجمله سوخت، دام و زراعت، به مرور زمان ساختار توده و شرایط جنگلهای زاگرس را شکننده و جنگلهای مذکور را با تخریب روزافزون روبهرو کرده است.
بررسی ساختاری درختان بلوط خشکیده در جنگلهای زاگرس مرکزی که از مباحث مورد توجه بهویژه در راستای اهداف نگلشناسی نزدیک به طبیعت است، نشان داده است که خشکیدگی درختان در دو منطقه مورد مطالعه از نظر تنوع ساختاری تفاوت چندانی با هم نداشته و این خشکیدگی باعث تغییراتی در ساختار تودههای جنگلی شده است که میتوان با یک برنامهریزی و مدیریت مناسب و آموزش دامدارن مانع از میزان بیشتر خشکیدگی درختان شد.
از اینرو در گزارش حاضر پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد سامان خانی سرناوری با عنوان "بررسی تنوع ساختاری درختان خشکیده در جنگلهای زاگرس مرکزی با استفاده از روش نزدیکترین همسایه (مطالعه موردی: منطقه سامان عرفی پرک در منطقه قلعه گل، خرمآباد)" در رشته جنگلداری و اقتصادی جنگل مرور خواهد شد. پایاننامه مذکور با راهنمایی دکتر منوچهر نمیرانیان در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در شهریور 1394 دفاع شده است.
خانی سرناوری در این پایاننامه به منظور بررسی سه ویژگی موقعیت مکانی، تنوع آمیختگی و تنوع ابعاد درختان خشکیده در جنگلهای سامانهای عرفی پرک و ملهشبانان واقع در استان لرستان، از شاخصهای مبتنی بر نزدیکترین همسایه استفاده کرده است. او بدین منظور تعداد 100 قطعه نمونه در سامان عرفی پرک و 30 قطعه نمونه در سامان عرفی ملهشبانان با استفاده از طرح منظم تصادفی برداشت کرده و اطلاعات جمعآوری شده را مورد آنالیز قرار داده است. سرناوری در پایاننامه بیان کرده است که "در بررسی تنوع موقعیت مکانی، میانگین شاخص زاویه یکنواخت در سامانهای پرک و ملهشبانان به ترتیب 0.261 و 0.202 محاسبه شد که نتایج حاصل بیانگر چیدمان منظم درختان در گروههای ساختاری است. آمیختگی گونههای خشکیده براساس شاخصآمیختگی با میانگین 0.308 در سامان پرک و 0.240 در سامان ملهشبانان، کم است. در بررسی تنوع ابعاد درختان خشکیده میانگین شاخص اندازه مساحت تاج پوشش در سامانهای پرک و ملهشبانان به ترتیب 0.620 و 0.500 به دست آمد که نشان میدهد درختان خشکیده هر دو منطقه در وضعیت حد واسط غالب و مغلوب قرار دارند به عبارت دیگر نیمی از درختان همسایه دارای تاجی بزرگتر و نیمی دیگر دارای تاجی کوچکتر از درختان خشکیده هستند. همچنین مقدار میانگین شاخص اختلاف مساحت تاج پوشش در سامانهای پرم و مله شبانان به ترتیب 0.150 و 0.234 محاسبه شد که نشاندهنده مغلوب بودن درختان خشکیده هر دو منطقه است که در آن اکثر درختان همسایه بزرگتر از درختان خشکیده است."
او در ادامه اضافه کرده است که "میانگین شاخصهای ابعاد ارتفاع و اختلاف ارتفاع در سامان پرک با 0.257 و 0.322 و سامان ملهشبانان با 0.249 و 0.319 حاکی از آن است که درختان خشکیده هر دو منطقه دارای ارتفاع کمتری نسبت به درختان همسایه هستند. درواقع نتایج نشان داد که در هر دو منطقه درختان خشکیده از نظر تعداد جست نسبت به درختان همسایه مغلوب است و درختان همسایه عموماً تعداد جست بیشتری نسبت به درختان خشکیده دارند. نتایج حاصل از مقایسه گونه خشکیده بلوط ایران در دو منطقه مورد مطالعه باتوجه به غالب بودن آن نشان داد که اینگونه خشکیده از نظر تنوع ساختاری تفاوت چندانی با هم نداشته و توزیع بلوط در دو منطقه تقریباً یکسان است. در پایان میتوان گفت که در جنگلهای سامان پرک و ملهشبانان خشکیدگی درختان باعث تغییراتی در ساختار تودههای جنگلی شده است و میتوان با یک برنامهریزی مناسب از خشکیدگی درختان که طی سالیان اخیر به آن دچار شدهاند، جلوگیری به عمل آورد."
خانی سرناوری بیان کرده است که "جنگلها جزو مهمترین و شکنندهترین بومسازگانهای طبیعی تجدیدشونده است (1) که نقش اساسی در حفظ تعادل چرخههای مختلف طبیعی ایفا میکنند (2) جنگلهای زاگرس بهعنوان وسیعترین عرصه جنگلی کشور با وجود اینکه از لحاظ تولید فرآوردههای چوبی، جنگلهای اقتصادی به حساب نمیآیند، اما به لحاظ ارزشهای زیستمحیطی، حفاظت خاک، محصولات فرعی، تأمین آب کشور و... از اهمیت خاصی برخوردارند. متأسفانه این جنگلها از دیرباز در معرض آسیبهای فراوان بودهاند (3) به طوری که هماکنون بهعنوان جنگلهای تخریبیافته تلقی میشوند (4) .
در سالهای اخیر تنشهای عمومی حاصل از عوامل طبیعی و انسانی مختلف منجر به خشکیدگی جنگلهای زاگرس شده است. جهت احیاء و غنیسازی این جنگلها، باید نیازهای اکولوژیک اینگونهها و خصوصیات رویشگاهی آنها شناخته شود (5) و نقش تمام فاکتورهای رویشگاهی از قبیل جهت دامنه، شیب و ارتفاع از سطح دریا و حتی موانع رشد و توسعه درختان دقیقاً مورد بررسی قرار گیرد (6) . درخصوص خشکیدگی جنگلهای زاگرس، عامل یا عوامل جدید و ناگهانی مؤثر نیستند، بلکه تجمیع عوامل متعدد تخریبی به مرور زمان است که به تدریج ساختار توده و شرایط آن را شکننده و آسیبپذیر کرده است. باتوجه به توان تولیدی کم این جنگلها و تعداد زیاد جمعیت انسانی و دام عرصه زاگرس، حاصل بیشتر این بهرهبرداریها چیزی جزء تخریب نیست."
همچنین او ضمن اشاره به سه عامل عمده انسانی همچون سوخت، دام و زارعت که در تخریب سراسر زاگرس از ابعاد وسیعی برخوردارند، تأکید کرده است که "از بین عوامل تخریب در سالیان اخیر، دام مشکل عمده این جنگلها است. در برخی از مناطق، چرای بیرویه دام حتی اجازه رویش به گیاهان علفی را نمیدهد. از اینرو دامداران این مناطق برای تأمین غذای دامهای خود از شاخ و برگ و میوه و درختان بریده و جهت تغذیه دامهای خود در فصول پاییز و زمستان استفاده میکنند. این موارد و قدرت جستدهی بالای گونههای بلوط باعث تشکیل جنگلهای شاخهزاد با توان تولیدی کم شده که سیمای فعلی جنگلهای زاگرس را در بیشتر مناطق تشکیل میدهد (7) . بهدلیل شدت زیاد این تخریبها ما شاهد سیر نزولی جنگلها به لحاظ کمی و کیفی، قطع و تبدیل جنگلهای دانهزاد گذشته به جنگلهای شاخهزاد با توان تولیدی کم و از بین رفتن جنگلها در حاشیه شهرها، روستاها، بخشها و جادههای موجود هستیم. گونههای درختی مختلف در اکوسیستمهای جنگلی به طور یکسان به عوامل مرگ و میر پاسخ نمیدهد و بسته به میزان حساسیت یا بردباری آنها به تنش ایجاد شده، خسارتهای گونهای متفاوت است. اهمیت این پدیده زیانبار زمانی جلوه میکند که گونه یا گونههای درختی غالب و اصلی مورد هدف قرار گیرد که در این شرایط میزان مرگ و میر درختی در جنگل زیاد شده و تغییرات محسوس و چشمگیری در ساختار تودههای جنگلی به وجود میآید. در جنگلهای زاگرس که گونه غالب آن را بلوط ایران تشکیل داده است، اینگونه در پاسخ به خشکسالیهای اخیرخود را به عنوان یکی از حساسترین گونههای درختی نشان داده است. مرگ و میرهای فراوان گونه بلوط میران خسارتهای شدیدی به جنگلهای منطقه وارد کرده که از تبعات آن تغییرات ساختاری شدید و کاهش کارایی و عملکرد اکوسیستم جنگلی است. در بیشتر مطالعات مرتبط با مرگ و میر درختان جنگلی در سطح دنیا به خوبی به این موضوع اشاره شده است که مرگ و میرهای درختی موجبات کاهش کمی و کیفی تودههای جنگلی را فراهم آورده و بر عملکرد اکوسیستم آنها تأثیر منفی میگذارند (8) ."
همچنین او در اهمیت موضوع پایاننامه خود بیان کرده است که "اطلاع دقیق از درصد و اندازه مشخصههای درختان خشکیده از مهمترین اطلاعات لازم برای شناخت موضوع و بستری برای انجام سایر پژوهشها و برنامهریزی برای مقابله با این پدیده است. بدیهی است که این جنگلها نیاز به یک مدیریت صحیح داشته و امروز به اثبات رسیده که لازمه هرگونه مدیریت و برنامهریزی اصولی، داشتن اطلاعات کمی و کیفی مناسب است (9) . و از آن جایی که ساختار جنگل بهطور مستقیم و غیرمستقیم با زیستگاه بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری مختلف در ارتباط است؛ بنابراین کمیسازی ساختار جنگل میتواند بهعنوان یک ابزار مناسب برای بررسی تنوع زیستمحیطی مطرح شود."
خانی سرناوری در پایان بیان کرده است که از دلایل خشکیدگی درختان در دو منطقه مورد مطالعه که منجر به تغییرات در ساختار تودههای جنگلی شده است، میتوان به غلبه فراوان عناصر شاخهزاد بر دانهزاد اشاره کرد و دلیل دیگر را میتوان تنوع گونهای کم عنوان کرد که میتوان با یک برنامه ریزی مناسب از خشکیدگی درختان که طی سالیان اخیر شدت گرفته جلوگیری به عمل آورد./
پینوشت:
1- حسینزاده، رامین، (1393). تحلیل ساختار جنگلهای زاگرس با استفاده از قطعات نمونه دائم (مطالعه موردی: جنگلهای قلعهگل خرمآباد)، پایان نامه کارشناسی ارشد از دانشگاه لرستان
2- پیرباوقار، مریم، (1390)، ارزیابی امکان برآورد برخی مشخصههای کمی جنگلهای زاگرس با استفاه از تصاویر ماهوارهای IRS-P6 (مطالعه موردی: جنگلهای شهرستان بانه)، جنگل ایران، 3 (4)، 279-277
3- جزیرهای، محمدحسین، ابراهیمی رستاقی، مرتضی، (1382). جنگلهایشناسی زاگرس، انتشارات دانشگاه تهران.
4- ثاقب طابی، خ. ساجدی، ت. یزدانیان، ف. (1384). نگاهی به جنگلهای ایران. چاپ دوم، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مرتع، بخش تحقیقات جنگل، صفحه 54.
5- جزیرهای و ابراهیمی (1382)
6- میرزایی، جواد، مسلم اکبرینیا، سیدمحسن حسینی، هرمز سهرابی، جعفر حسینزاده، (1385). تنوع گونهای گیاهان علفی در رابطه با عوامل فیزیوگرافیک در اکوسیستمهای جنگلی زاگرس میانی، مجله زیستشناسی ایرن، جلد 20، شماره 4.
7- رحیمزادگان، 1383 (مشخصات منبع در پایاننامه ذکر نشده است.)
8- Palik & Pederson (1996), Franklin et al (1981) ( مشخصات منابع در پایاننامه ذکر نشده است )
9- عرفانیفرد، ی؛ ج، فقیهی؛ م، زبیری؛ م، نمیرانیان. (1386). برسی الگوی مکانی درختان در جنگلهای زاگرس. منابع طبیعی ایران. سال 60. شماره 4. 19-13
دیدگاه تان را بنویسید