چرا باید نگران صادرات بود؟
سید حامد واحدی
سید حامد واحدی عضو هیات رییسه اتاق تهران
برجام اجرا شد، موضوع ورود سرمایهگذاران خارجی به اقتصاد ایران مطرح شده و همه حرف از رشد اقتصادی بالاتر و وضعیت بهتر برای اقتصاد ایران است. اما چرا با وجود تمام این امیدها باید همچنان نگران بود؟ آیا این نگرانی به معنای ناامیدی است؟
اقتصاد ایران در مسیر رشد قرار گرفته و حداقل براساس اظهارنظر اقتصاددانان کمی از رکود دور شده است. البته در جای دیگری تاکید شده که با اتکا به منابع موجود در کشور، نمیتوان به رشد اقتصادی بیشتری چشم دوخت چراکه اقتصاد ایران در تب منابع کم میسوزد و فعلا هم خبری از منابع جدید یا منابع بیشتر نیست. بنابراین یکی از راههایی که باید به آن امید داشت، استفاده هرچه بیشتر از حضور سرمایهگذاران خارجی است. البته این امید هم به سادگی، رنگ واقعیت به خود نمیگیرد چراکه سرمایهگذار خارجی به سادگی به فضای کسب و کار ایران که مملو از موانع است وارد نمیشود و حاضر نیست که سرمایههای خود را به خطر بیندازد. اما نکته دقیقا در همین جاست. بهبود وضعیت کسبوکار در اقتصاد ایران و حرکت در مسیر رشد نیاز به تحولی اساسی در فضای کسب و کار دارد که برای آن هم دو پیش نیاز را باید در نظر داشت.
اول: تغییر فضای کسب و کار تنها خلاصه به حذف رویههای بروکراتیک، مبارزه با فساد و رانت و اصلاح ساختارهای معیوب نمیشود. البته که برای رسیدن به فضای کسب و کار مطلوب به اینها هم نیاز است ولی این شرط لازم و کافی نیست. در واقع آنچه امروز گلوگاه نیازهای ما است، تغییر نگاه است. تحول در کسب و کار از تغییر در نگرش میآید. مدیرانی که یک عمر دولتی فکر کردهاند و یک عمر برنامه دولتی ریختهاند، نمیتوانند ناگهان برای اداره یک بنگاه مانند اقتصادهای توسعهیافته عمل کنند. شیوه نگرش مدیران در اقتصاد ایران دولتی و حتی غیرتوسعهای است. اگر امروز قرار بر میزبانی از سرمایهگذاران خارجی و کمک به توسعه کار سرمایهگذاران داخلی است، باید نگرشها تغییر کند و فضای ذهنی و دانش و بینش مدیران تصمیمگیر کشور، متکی به روشهای متناسب با نیازهای روز اقتصاد جهانی باشد. دوم: اقتصاد ایران نه تنها در انحصار دولتها که حالا وابسته به دولت هم شده است. متاسفانه اندازه دولت در اقتصاد ایران به حدی بزرگ شده که اجازه تنفس به بخش خصوصی را نمیدهد. دولتی تا این اندازه عظیم، نیازی به بخش خصوصی ندارد و تقریبا مالک اقتصاد همان نهاد دولت است. بنابراین چه برای حضور سرمایهگذار خارجی و چه سرمایهگذار داخلی ، باید فکری عاجل برای کاهش اندازه دولت کرد.
اما همه اینها مقدمه است. صورت مساله خیلی پیچیده نیست. اقتصاد ایران منابع میخواهد و برای تامین این منابع دو راه وجود دارد یا باید نفت بیشتری فروخت یا متکی به تولید و صادرات شد. در مورد گزینه اول که گزارشهای آماری و تحلیلی نشان میدهد، خبری از درآمدهای نفتی بیشتر نیست. اما در مورد گزینه دوم باید خیلی با دقت عمل کرد. فضای کسب و کار در ایران مانعی در برابر توسعه صادرات است. یعنی تا زمانی که کالای با استانداردهای جهانی از نظر کیفیت و قیمت تولید نشود، نمیتوان به فتح بازارهای بینالمللی امید داشت و تا مادامی که بازارهای جهانی به تسخیر کالاهای ایرانی در نیاید، منابع صادراتی هم به اقتصاد ایران نمیرسد. اما نباید ناامید بود چراکه هنوز هم میتوان با اقداماتی عقلانی، مقدمه توسعه اقتصاد و افزایش صادرات را مهیا کرد. در حال حاضر باید برای آینده اقتصاد ایران برنامه ریخت و البته متعهد به اجرای آن هم بود. برنامه اقتصاد مقاومتی یکی از مهمترین نسخههای نجات بخشی است که در حال حاضر پیش روی ما است. این برنامه بر این محور نوشته شده که صادرات توسعه پیدا کند و اقتصاد از نفت جدا شود. بنابراین نباید فراموش کرد که عمل به برنامه اقتصاد مقاومتی، در واقع حرکت در مسیر رشد بیشتر، اشتغال مفیدتر و توسعه صادرات است. حداقل مزیت اجرای این برنامه، ساماندهی محیط کسب وکار در ایران است.
نباید از یاد برد که توسعه صادرات، نیاز حیاتی اقتصادی است که دسترسی به منابع در آن محدود شده است. در چنین شرایطی حرکت در مسیر عقلانی با اتکای بیشتر به بخش خصوصی، یکی از راههای رهایی از بن بست است. بنابراین اگر قرار باشد به همان سوال ابتدای این یادداشت، بازگردیم باید بگویم: نباید ناامید شد ولی باید به برنامهها عمل کرد.
دیدگاه تان را بنویسید