Iranian Agriculture News Agency

بخشنده، بخشنده است

وحید زندی‌فخر

بخشنده، بخشنده است


به‌راحتی می‌شد خستگی را در چشمانش دید. می‌گفت جلسه قبلی، همین الان تمام شد و بدون معطلی، برای امضای قرارداد همکاری با فائو در این جلسه آمده‌ام. شنیدم که به مدیرکل امور بین‌الملل گفت: "اگر امکان دارد، مراسم را زودتر به اتمام برسانیم که کلی کار انتظارم را می‌کشد." مکثی کرد؛ به نقطه‌ای دور در اتاق جلسه خیره شد و دوباره رو به مدیرکل کرد و با هیجان خاصی ادامه داد: "فردا قرار است جلسه هیات دولت برقرار شود و رسیدگی به تعیین قیمت‌های تضمینی در دستور کار قرار گرفته." دوباره به همان نقطه چشم دوخت؛ اما این بار به مدتی طولانی‌تر. هیچ دلیلی برای این پرسش که او واقعا به چه چیزی فکر می‌کند، وجود نداشت. انگار تمام افکار او مانند تصویری واضح از مقابل چشمان آدم‌های کنجکاوی مثل من، رد می‌شد! نگرانی را خیلی راحت از چهره‌اش به اطراف پراکنده می‌کرد؛ نگرانی از محصولی که قرار است در آینده‌ای نه چندان دور، سفره مردم را رنگین کند، نگرانی از کم‌آبی، بازار، تجارت و به طور اخص، نگرانی از کشاورزی که تمام امیدش زمین است و بذر و کود و کمی آب.

او آرام روی صندلی نشسته بود، اما افکارش در زمین‌های کشاورزی می‌چرخید. به خوبی می‌دانست که صاحبان همین اراضی، هزاران خواسته و تقاضا دارند که هنوز برآورده نشده است. می‌دانست که آنها دردها و رنج‌های فراوانی را تحمل می‌کنند تا درخت استقلال و امنیت کشور را آبیاری کنند، اما کمتر کسی به آنها می‌اندیشد، کمتر کسی حال‌شان را می‌پرسد و کمتر کسی حاصل دسترنج‌شان را به قیمت واقعی می‌خرد. به همین دلیل، او خودش را مسئول می‌داند؛ مسئول پاسخگویی به مطالبات کشاورزانی که تنها متولی خود را وزارتی می‌دانند که جهادگونه در بهبود امر کشت و کار، کمر همت بسته است. دلهره اینکه چه مقدار از خواسته‌های کشاورزان می‌تواند جامه عمل بپوشد، چشم‌هایش را مضطرب کرده بود. او در مورد پروژه‌ای که قرار بود با همکاری فائو به اجرا برسد، سخن می‌گفت، اما قلبش در ماتم مزارعی محصور بود که برخی از آن ها به ویلا تبدیل شده‌اند؛ بعضی‌های‌شان آب ندارند و تعدادی هم آرزوهای کشاورزان را در خرمن آفت دانه‌های گندم، نابود کرده‌اند. دلواپسی امانش را بریده بود؛ برای دست‌های پینه بسته‌ای که نه صدایی دارند، نه قدرتی و نه تشکل قدرتمندی که لابی‌گری حرفه‌ای را بلد باشند.

خوب می‌دانست کشاورزان آنقدر مظلومند که حتی برای تاخیر 40 روزه در اعلام نرخ خریدهای تضمینی، باز هم سکوت می‌کنند. چله‌ای که می‌توانست گزینش آنها را در انتخاب نوع کشت، متنوع کند. حال چه نهادی به جز وزارت متبوعش قادر بود حقوق کشاورزان را پس بگیرد؟ او یکی از مسئولان ارشد همین وزارتخانه‌ای است که محل تلاقی امید کشاورزان به شمار می‌رود. مسئولیت سنگینی که شاید کمتر کسی، تاب و توانش را داشته باشد.

جلسه تمام شد... عصایش را به دست گرفت . مانند درختی تنومند، تکیه‌زنان بر عصای چوبی، به سمت دفترش رفت. دنبالش دویدم و پرسیدم: "آقای بخشنده، می‌شود گفت‌وگوی کوتاهی با هم داشته باشیم؟!" با اینکه خستگی در صورتش موج می‌زد، خندید و گفت: "فقط کوتاه باشد، چون خیلی کار دارم." ساعت 6:30 دقیقه بعد از ظهر بود. زمانی که تقریبا ساختمان وزارتخانه، خالی از کارمندانش به نظر می‌رسید. مرا به دفترش دعوت کرد و با آرامش کامل به تمام پرسش هایم پاسخ داد؛ آن هم معاون وزیری که معمولا کمتر در رسانه‌ها ظاهر می‌شود، اما کلیدی‌ترین بخش وزارت جهاد کشاورزی یعنی امور برنامه‌ریزی و اقتصادی را مدیریت می‌کند.

"امیدواریم فردا هیات دولت، نرخ خرید تضمینی را نهایی کند." حداقل سه بار این جمله را در طول مصاحبه تکرار کرد. دیگر مطمئن شدم تمام افکار او را در طول جلسه قبل، درست حدس زده‌ام. او واقعا بخشنده بود؛ به طوری که حتی حق کشاورزی را بر سلامتی‌اش مقدم می‌دانست.

بعد از مصاحبه ، تا مقابل درب خروجی اتاق، مرا همراهی کرد و چون عصایش دم دست نبود، به درب تکیه داد و باز هم از مشکلاتی صحبت کرد که مقابل تعیین نرخ خرید تضمینی قد علم کرده‌اند. در آخرین لحظه دستانش را به شکل دعا بالا برد و چشمانش را به سقف دوخت و گفت: "امید به خدا."

در همین هنگام، مانند یک دوست صمیمی با من خداحافظی کرد و به گرمی دستم را فشرد؛ با اینکه نخستین بار بود به صورت اختصاصی با او گفت‌وگو داشتم، اما انگار سال‌هاست می‌شناسمش و هر روز با بخشندگی‌اش مواجه می‌شوم. با وجود تلاش‌های بی‌شماری که او و همکاران هم‌سطحش برای عرصه کشاورزی خرج می‌کنند، باز هم کمبودهای فراوانی در این بخش وجود دارد که زیبنده نظام نیست، اما در عین حال نمی‌توان کوشش‌های مسئولانی چون "بخشنده" را نادیده گرفت./

V-950818-03

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید