Iranian Agriculture News Agency

بخش کشاورزی، قدردان زنده‌یاد میربلوک نبود!

علیرضا صفاخو

بخش کشاورزی، قدردان زنده‌یاد میربلوک نبود!


هنوز تصاویر چهره متواضع و مهربانش در تجربه من از نخستین نشست خبری که شناخت زیادی از حوزه کشاورزی نداشتم، به یادم هست. روزنامه نگاری که نه از موضع غرور و تکبر مدیریت یک نشریه پرسابقه، بلکه از موضع یک همکار هم رده، به من تازه کار دلگرمی می داد بابت قدم گذاشتن به حوزه کشاورزی که فقط در اجابت دعوت یک دوست دوران دبیرستانی، که بنیانگذار نخستین صفحه کشاورزی و صنایع غذایی در روزنامه های کشور شده بود، این حوزه خبری را ترجیح داده بودم به تمام حوزه های در دسترس پرمخاطب و مهیج روزنامه نگاری در زمانه مطبوعات اصلاحات...!

از میان پندهای چندگانه او در گپ کوتاه پیش از آغاز آن نشست خبری (در تیرماه سال 1379 خورشیدی) که خبرنگاری صفر کیلومتر بودم تا شهریور 92 که از پشت گوشی تلفن، واگذاری مسوولیتی جدید در ایانا را به من شادباشی پدرانه و پرانرژی گفت، دست کم یک جمله اش خوب به یادم مانده است:"پسرم! شاید روزنامه نگاری در این حوزه برای ما نام و نان نداشته باشد، اما برای مردم که آب و نان دارد." همین نصیحت و رفتار او در دوران مدیرمسوولی یکی از ماهنامه های خوش نام و تاثیرگذار در بخش کشاورزی، گویای باورش به دفاع از حرمت و حقوق بهره بردارانی بود که نام نشریه اش را به گویش پارسی، و احترام آنها "برزگر" برگزیده بود. انتخابی که هم ارادتش را به جامعه برزگران ایران زمین نشان داد و هم با انتخاب نامی تک سیلابی برای نشریه اش، خوش سلیقگی خود را در نامگذاری حرفه ای آن ثابت کرد. نامی که لوگوی آن ماندگار شد، دست کم در عالم مطبوعات بخش کشاورزی.

وقتی شامگاه دیروز در مراسم یادبود او در کوی نویسندگان جمعی از همکاران پیشکسوت را دیدم که به مقام آن زنده یاد عرض ارادت می کردند و در واپسین لحظات مجلس ترحیم، با وجود تراکم برنامه های کاری و ترافیک سنگین شامگاهی در تهران، عبدالمهدی بخشنده، معاون برنامه ریزی و اقتصادی وزیر جهاد کشاورزی خود را به سالن اجتماعات کوی نویسندگان در بزرگراه جلال آل احمد رساند تا به خانواده بنیانگذار نشریه "برزگر" تسلای خاطر دهد؛ بازهم خاطره ای دیگر در من تداعی شد و آن این که بخشنده ثابت کرد، " استاد غافلگیری" هم هست! هم از این رو که با وجود برنامه ریزی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت جهاد کشاورزی برای برگزاری یک مجلس یادبود جداگانه در هفته پیش رو، خودش را به مجلس ترحیم بازماندگان زنده یاد میربلوک رساند و حضورش را به مجلس بعدی حواله نکرد و هم از آن رو، که او تنها معاون وزیر بخش کشاورزی بوده است که در پایان نخستین نشست خبری دولت تدبیر و امید با مطبوعات تخصصی و در هنگامه بازگشت محمود حجتی به جهاد کشاورزی، خم شد و برق آسا و ناگهانی بوسه ای بر دستان دکتر یوسف قریب، مدیرمسوول ماهنامه "دهاتی" -که این روزها کمتر کسی از حال و روز او خبر دارد!- نثار کرد که از فرط غیر منتظره بودن، از تیررس عکاس ایانا هم گریخت.

اما از همه این خاطرات خوش گذشته و معانی پیام وزیر و ارادت معاون برنامه ریزی وزیر جهاد کشاورزی به یک روزنامه نگار تخصصی بخش کشاورزی، عبدالرضا میربلوک امروز به خاک سپرده شده است. این سرنوشت و پایان همه ماست که دیر یا زود نفس آخر را می کشیم و مهر باطل شد روی شناسنامه مان می خورد و عکسی می شویم روی یک اعلامیه ترحیم... میربلوک امروز با وجود ارج و قربی که وزیر جهاد کشاورزی نیز با صدور پیام تسلیتی ویژه برای او قائل شد، به خاک سپرده شده است، اما غم انگیز اینجاست که او در سال های واپسین عمر در گوشه تنهایی به انتظار فرشته مرگ نشست و معدود فعالانی از بخش کشاورزی او را یاد کردند و زیر کوله بار سنگین غم هایش را گرفتند! در واقع میربلوک، دیگر میان ما نیست؛ اما مهم نسل آدم های محترم کشاورزی است که یا در عرصه تولید در مزرعه یا سنگر اطلاع رسانی پر مخاطره زیسته اند، اما به سمت انقراض می روند. کاش یادمان بماند که نسل ما دستاوردهای نوین کشاورزی در جهان و ایران را با بزرگانش شناخت. نسل مدیران و اساتید کشاورزی امروز ایران، با گزارش های این روزنامه نگاران بخش کشاورزی طی طریق کرده اند و صالحین روستاها و مزارع کشور به لطف آموخته های بزرگان به آنجا می رسند که کشاورزی را همچون غیرممکن بودن نیمه کاره گذاشتن خوردن بستنی یخی در چله تابستان، عاشقانه دنبال و در مقابل ناملایمات کمر خم می کنند، اما خم به ابرو نمی آورند... نسلی که کرسی های مدیریتی امروز را در کشاورزی بخش خصوصی یا دولتی، وامدار میربلوک هایی می داند که در عین احترام به طیف مدیران راستین، منت حمایت غیرمتعارف را نیز نکشیدند و نقد و توصیه را فارغ از اینکه شنوندگان چقدر عاقل باشند، در چهارچوب ادب و متانت به مخاطبان نشریه خود ارزانی داشتند. کاش از این رفتن ها بیش تر و بهتر درس می گرفتیم، کاش برای بزرگ تر هایمان بیشتر وقت می گذاشتیم، کاش همه نوشته هایمان اول و آخرش، کاش و حسرت و افسوس نداشت!/

S-950819-01

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید