گفتوگویی درباره تهدیدات کشاورزی بیرویه برای زمین و کتاب جفری ساکس
"تراژدی منابع مشترک"؛ اقیانوسها، رودخانهها و جو غارت شدهاند/ نیاز بشر به "کربن زدایی عمیق"/ 9 محدودیت کره زمین در تولید محصولات کشاورزی چیست؟/ نابودی گونهها و تغییرات آب و هوایی ناشی از قطع درختان جنگلی
دکتر علی نصیریاقدم عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با ترجمه کتاب "عصر توسعه پایدار" نوشته "جفری ساکس" بحث جدیدی در زمینه توسعه پایدار، حفاظت محیط زیست، رابطه کشاورزی و محیط زیست، گشوده است. کتاب عصر توسعه پایدار از آمار جدید، سال 2014، برخوردار است. از این جهت کتابی ارزشمند است. گذشته از آمار جدید این کتاب که یکی از حُسنهای مهم آن است، تحلیل نویسنده هم بسیار جالب و تأثیرگذار است.
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید اسلامزاده:
دکتر علی نصیریاقدم عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با ترجمه کتاب "عصر توسعه پایدار" نوشته "جفری ساکس" بحث جدیدی در زمینه توسعه پایدار، حفاظت محیط زیست، رابطه کشاورزی و محیط زیست، گشوده است. کتاب عصر توسعه پایدار از آمار جدید، سال 2014، برخوردار است. از این جهت کتابی ارزشمند است. گذشته از آمار جدید این کتاب که یکی از حُسنهای مهم آن است، تحلیل نویسنده هم بسیار جالب و تأثیرگذار است. تحلیلهای دقیق جفری ساکس هر محققی را وادار میکند که از مطالب او بهرهبرداری کند. مسائلی که برای بشر امروز بهوجود آمده است یک شبه ایجاد نشده، بلکه سالیان سال است که بشر اشتباهاتی را مرتکب شده و امروز نتایج زیستمحیطی و آسیبهای آن بروز کرده است. متأسفانه این اشتباهات امروز هم تکرار میشود و آسیب آن در آینده بیشتر خواهد شد. این پرسش مطرح میشود که آیا راهحلهای ارائهشده کارساز است؟ آیا این راهحلها معضل ویرانی محیط زیست را حل خواهد کرد؟ نگاه آینده نگر مهم است. اما با نیاز امروز چه باید کرد؟ اگر تولید نشود امنیت غذایی چگونه تأمین میشود و این خیل انسان را چگونه میتوان سیر نگه داشت؟ بهراستی ترس واقعی انسان از چیست که این گونه بیمهابا به تولید انبوه میپردازد؟ آیا ایست به رشد کلوپ رم برای جهان امروز میتواند راهحلی مناسب باشد؟ آیا تمامی تولیدات امروز نیاز واقعی انسان است؟ در گفتوگوی حاضر تلاش شده به پرسشها پاسخ داده شود.
**************
بحث پایداری توسعه، بحث ویرانیهای محیط زیست که هر دو برای آینده بشر بسیار مهم و اساسی هستند، طیف گستردهای از دانشمندان را از جامعه شناس تا اقتصاددان، از سیاستمداران تا تکنوکراتها و حتی فلاسفه را به خود مشغول کرده است. درباره اهمیت توسعه پایدار و آسیبهای زیستمحیطی بگویید؟
توسعه پایدار برای عصر ما به عنوان مفهومی بنیادی راهی است برای درک جهان و هم روشی است برای حل مشکلات زیست محیطی آن. در حال حاضر جمعیت جهان 7.2 میلیارد نفر است که چیزی حدود 9 برابر جمعیت 800 میلیون نفری سال 1750 میلادی در زمان آغاز انقلاب صنعتی تخمین زده شده است. جمعیت جهان همچنان به سرعت در حال افزایش است و سالانه حدود 75 تا 80 میلیون نفر به جمعیت آن افزوده میشود. احتمالاً این جمعیت تا دهه 2020 به 8 میلیارد نفر و تا اوایل دهه 2040 به 9 میلیارد نفر میرسد. اقتصاد جهانی گسترده، به سرعت (با مقیاس 3 تا 4 درصد در سال) در حال رشد است ولی توزیع درآمد، هم درون کشورها و هم بین کشورها بسیار نابرابر است. جهان ما جهانی است که در عین برخورداری از ثروت شگفت آور دچار فقر شدید است. در این جهان میلیاردها نفر انسان وجود دارند که نسبت به نسلهای گذشته از طول عمر بیشتر و سلامت بهتر برخوردارند. در عین حال، این جهان، جهانی است که حداقل یک میلیارد نفر در چنان فقری به سر میبرند که هر روز صرفاً برای حیات مبارزه میکنند، فقیرترین فقرایی که هر روز با چالش مرگ و زندگی ناشی از تغذیه ناکافی، فقدان مراقبتهای بهداشتی، سرپناههای ناامن، کمبود آب آشامیدنی سالم و بهداشت نامناسب روبرو هستند.
اقتصاد جهان نه تنها به طور قابل ملاحظهای نابرابر است بلکه تهدید قابل توجهی برای کره زمین نیز به شمار میآید. بشریت در حال تغییر دادن "آب و هوای زمین"، "دسترسی به آب شیرین"، "ترکیب شیمیایی اقیانوس ها" و "زیستگاه گونههای دیگر" است. موضوعات فوق، ما را به سمت توسعه پایدار هدایت میکند. توسعه پایدار به عنوان یک تلاش فکری به دنبال درک تعامل 3 سیستم پیچیده "اقتصاد جهانی"، "جامعه جهانی" و "محیط فیزیکی زمین" است. درک این تعامل مستلزم ارائه پاسخی روشن به این پرسشها است: اقتصادی متشکل از 7.2 میلیارد نفر و با تولید ناخالص جهانی 90 تریلیون دلار، چگونه در طول زمان تغییر میکند؟ چه چیز موجب رشد اقتصادی میشود؟ چرا فقر پابرجاست؟ وقتی که میلیاردها انسان از طریق بازارها، فناوری، تأمین مالی و شبکههای اجتماعی مرتبط میشوند، چه اتفاقی میافتد؟ جامعه جهانی با این سطح از نابرابری در درآمد، ثروت و قدرت چگونه عمل میکند؟ آیا فقرا میتوانند از سرنوشت شوم خود رهایی یابند؟ آیا اعتماد و همدردی میان انسانها میتواند اختلاف طبقاتی و قدرت را از میان بردارد؟ وقتی اقتصاد جهانی در تعارض با محیط فیزیکی است چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا راهی برای تغییر مسیر وجود دارد؛ راهی که توسعه اقتصادی را با پایداری محیط زیست ترکیب کند؟
دستیابی به توسعه پایدار در جهان پرجمعیت، نابرابر و آسیب دیده امروز، مهمترین چالش پیشروی نسل ماست. چگونه میشود به توسعه پایدار دست یافت، و ارکان این توسعه چیست؟
توسعه پایدار ایجاب میکند که در دنیای ما ویژگیهای زیر برقرار باشد: پیشرفت اقتصادی فراگیر؛ حذف فقر شدید؛ توسعه اعتماد اجتماعی از طریق وضع سیاستهایی که مقوم جامعه و اجتماعات مردمی است و در امان نگه داشتن محیط زیست از تخریب توسط انسان ها. توسعه پایدار به معنای رشد اقتصادی است که از نظر زیست محیطی، پایدار و از نظر اجتماعی، فراگیر باشد. برای دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، هدف چهارمی نیز باید به دست آید: حکمرانی خوب. بنابراین، از نظر هنجاری، توسعه پایدار برای یک جامعه خوب چهار رکن اساسی ترسیم میکند: 1-رفاه اقتصادی؛ 2-انسجام و فراگیری اجتماعی؛ 3-پایداری زیست محیطی و4- حکمرانی خوب بازیگران اصلی اجتماعی شامل دولتها و کسب و کارها.
چند سال قبل گروهی از دانشمندان به این موضوع اشاره کردند که انتشار کربن نه تنها باعث اختلال آب و هوایی شده بلکه نظامات طبیعی زمین را نیز مختل کرده است. برای مثال، کاهش منابع آب شیرین (مانند سفرههای زیرزمینی)، افزایش آلودگی ناشی از استفاده بسیار از کودهای شیمیایی (کودهایی که برای افزایش بهره وری محصول مورد استفاده قرار میگیرد)، تغییر در شیمی اقیانوسها (عمدتاً افزایش اسیدیته اقیانوس ها) که نتیجه حل شدن دیاکسیدکربن در آب اقیانوسها است، جنگل زدایی برای ایجاد چراگاههای جدید و زمینهای کشاورزی، و آلودگی هوا ناشی از فرایندهای صنعتی به ویژه احتراق ذغال سنگ، تهدیدات زیادی را برای زمین و رفاه بشر ایجاد میکند. این دانشمندان استدلال کردند که میزان آسیب آن قدر بزرگ است که کره زمین را از "شرایط زندگی امن" خارج میکند. دانشمندان تأکید کردند که توجه به "شرایط زندگی امن" یا "محدودیتهای کره زمین" فوری و ضروری است و بشریت نباید فراتر از این ظرفیت مخاطره کند.
هنوز نتوانستهایم بین محدودیتهای کره زمین و توسعه پایدار رابطه منطقی و علمی پیدا کنیم. توسعه پایدار با تولید همراه است، تولید به هر شکلی با محیط زیست سرناسازگاری دارد، از طرف دیگر تولید نمیتواند انبوه باشد چون با محدودیتهای زمین روبه رو هستیم! در عصر توسعه پایدار این معادله سخت و پیچیده چگونه حل میشود؟
محدودیتهای کره زمین را در 9 حوزه مختلف مشخص کردند:
نخستین محدودیت زمین تغییرات آب و هوایی ناشی از دخالت بشر نتیجه افزایش میزان گازهای گلخانهای در جو است. گازهای گلخانهای شامل دیاکسیدکربن، متان، اکسید نیتروژن و چند ماده شیمیایی صنعتی دیگر میشود که دارای یک ویژگی مشترک هستند و آن گرم کردن زمین است. هرچه غلظت گازهای گلخانهای بیشتر باشد زمین به طور متوسط گرم تر میشود. غلظت گازهای گلخانهای به دلیل فعالیتهای صنعتی به طور چشمگیری در قرن گذشته افزایش یافته است و زمین در حال حاضر در مقایسه با پیش از انقلاب صنعتی حدود 0.9 درجه سلسیوس گرم تر شده است. با روند فعلی، تا انتهای قرن بیست و یکم، زمین چند درجه سلسیوس گرم تر خواهد شد.
دومین محدودیت کره زمین، اسیدی شدن اقیانوسها است که ارتباط نزدیکی نیز با تغییرات آب و هوا دارد. با افزایش غلظت دیاکسیدکربن در جو، اقیانوسها هم بیشتر اسیدی میشوند. دیاکسیدکربن موجود در جو در اقیانوس حل میشود و اسید کربنیک تولید میکند. اسید کربنیک به یون هیدروژن و بی کربنات تجزیه میشود. افزایش یون هیدروژن بر افزایش اسیدیته اقیانوس دلالت دارد و بالا رفتن اسیدیته اقیانوسها هم تهدیداتی را برای حیات انواع گونههای دریایی نظیر مرجانها، صدف، خرچنگ دریایی و پلانکتونهای بسیار کوچک به دنبال دارد، زیرا ساخت پوسته محافظ را برای این گونهها دشوار میکند.
سومین محدودیت کره زمین، تحلیل رفتن لایه اوزون است. چهارمین محدودیت کره زمین آلودگی ناشی از جریان بیش از حد نیتروژن و فسفر است که در نتیجه استفاده زیاد از کودهای شیمیایی توسط کشاورزان جهان ایجاد شده است. در این جا نیز مشاهده میشود کودهای شیمیایی که منفعتی بزرگ برای بشر تلقی میشد، به یک خطر پنهان و جدی تبدیل شده است. کشاورزان برای تضمین بازده مناسب و معقول در محصولات خود از نیتروژن، فسفر و دیگر مواد مغذی در خاک مزرعه استفاده میکنند. کشاورزان اگر از کود استفاده نکنند بازدهی در حدود 500 کیلوگرم تا 1 تن در هکتار دارند حال آن که با استفاده از کود شیمیایی بازده آنها به 3 تا 5 تن یا بیشتر میرسد. بدون استفاده از کودهای شیمیایی نمیتوان غذای جمعیت 7.2 میلیار نفری کره زمین را فراهم کرد. برآوردها نشان میدهد که غذای چیزی در حدود چهار میلیارد نفر از مردم در نتیجه استفاده از کودهای شیمیایی تأمین میشود.
محدودیت پنجم کره زمین مربوط به استفاده بیش از حد از منابع آب شیرین است. حدود 70 درصد آن برای تولید محصولات کشاورزی 20 درصد در صنعت و 10 درصد باقی مانده در مصارف خانگی نظیر پخت و پز، بهداشت و... استفاده میشود. کشاورزان در گوشه گوشه جهان به بهره برداری از منابع آب زیرزمینی روی آوردهاند و با سرعتی بیش از سرعت پر شدن دوباره سفرههای زیرزمینی به وسیله بارش، به استخراج آب مشغولند. تخلیه آبهای زیرزمینی در حال حاضر یک پدیده جهانی است و مناطقی چون غرب میانه در ایالات متحده، شمال چین و دشتهای واقع در حاشیه رودخانه گنگ در شمال هند و پاکستان به شدت از این پدیده متأثر شدهاند. کمبود آب شیرین با پیوند خوردن به مشکلات بی شمار دیگر تشدید میشود. از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: رشد جمعیت، استفاده صنعتی از آب (به طور مثال برای نیروگاهها و استخراج معادن)، تغییر وضعیت بارندگی و میزان رطوبت خاک که خود به دلیل تغییرات آب و هوایی ناشی از عمل انسان به وجود آمده است و از دست رفتن آب حاصل از ذوب شدن یخچالهایی که در نتیجه گرم شدن زمین در حال نابودی هستند. در کل، محدودیت آب شیرین بحران عظیمی را در نقاط مختلف جهان در دهههای پیش رو به دنبال خواهد داشت.
ششمین محدودیت کره خاکی، "استفاده از زمین" است. انسان زمینهای زیادی را برای کاشت، چرای حیوانات، تولید تخته و الوار و دیگر محصولات جنگلی مانند روغن نخل و نیز گسترش شهرها به خدمت خود درآورده است. هزاران سال است که بشر زمینهای طبیعی نظیر جنگلها را به مزارع و مراتع تبدیل میکند. بسیاری از مناطق جهان که روزی جنگلهای انبوه بودند اکنون به مزرعه یا شهر تبدیل شدهاند. قطع درختان جنگلی دو اثر عمده دارد. اول اینکه زیستگاه دیگر گونههای موجودات را از بین میبرد و دوم اینکه، با آزاد کردن کربن موجود در گیاهان و درختان، دیاکسیدکربن جو را افزایش میدهد و به این ترتیب، موجب افزایش تغییرات آب و هوایی ناشی از دخالت بشر میشود. تغییر کاربری زمین توسط انسان، باعث اختلال گسترده در اکوسیستم و بقای گونهها در بسیاری از نقاط جهان شده است.
هفتمین محدودیت کره زمین تنوع زیستی است. تطور حیات در روی زمین تنوع قابل توجهی از زندگی را ایجاد کرده است، و چیزی بین 10 تا 100 میلیون گونه متمایز شناسایی شده است که هنوز بسیاری از آنها طبقه بندی نشدهاند.
هشتمین محدودیت کره زمین بارگذاری "ذرات معلق" نامیده میشود. هنگامی که از ذغال سنگ، زیست توده، سوخت موتورهای دیزل و دیگر منابع آلودگی برای تولید انرژی استفاده میکنیم، ذرات کوچکی در هوا معلق میشوند. بدین ترتیب، آلودگی بسیار شدیدی در هوا ایجاد میشود که به ریهها آسیب رسانده، سالانه جان بسیاری از مردم را میگیرد و تأثیر قابل توجهی بر پویاییهای آب و هوا دارد. این ذرات بسیار ریز، با قطری کمتر از 2.5 میکرومتر، میتوانند بیماریهای ریوی خطرناکی ایجاد کنند. شهرهای بزرگ چین سطح فاجعه باری از آلودگی ذرات معلق را تجربه کردهاند که منجر به مه دود ضخیمی در این شهرها شده است به طوری که بعضی روزها خروج از خانه خطرناک است.
محدودیت آخر کره زمین مربوط به مقوله بسیار وسیع آلودگیهای شیمیایی است. صنایعی همچون پتروشیمی، تولید فولاد و استخراج از معادن، نه تنها مساحت زیادی از زمین را به اشغال خود در میآورد و آب زیادی را در پروسه تولید خود مصرف میکند بلکه حجم وسیعی از آلایندهها را نیز در محیط زیست منتشر میکند که بسیاری از آنها در فضا انباشت میشوند. این آلایندهها میتواند برای انسان و سایر گونهها بسیار کشنده باشد.
با توجه به مطالبی که بیان کردید، بیشتر محدودیتهای زمین به بحث کشاورزی مربوط میشود. پس هنوز به پاسخ صحیح یا قانع کنندهای نرسیدهایم که چگونه میتوان تولید داشت، چه تولید کشاورزی، چه تولید صنعتی، و به محیط زیست و آینده بشریت صدمه نزد. حالا رابطۀ بین محدودیتهای زمین، و آسیبهایی که کشاورزی به زمین و محیط زیست وارد میکند چیست، آیا این رابطه تا ابد با هم درگیری دارند یا به نوعی سازگاری میرسند؟
محدودیتهای زمین در رابطه با تولیدات کشاورزی عبارتند از:
تغییرات آب و هوا: نتیجه استفاده از زمین به عنوان زمین کشاورزی یا مرتع، انتشار گاز دیاکسیدکربن و تغییرات آب و هوایی است. همچنین، استفاده از انرژی در مزارع، حمل و نقل و آماده سازی مواد غذایی، متان آزاد شده در تولید برنج و توسط احشام و اکسید نیتروژنی که بخشی از آن در نتیجه تبخیر کودهای نیتروژنی ایجاد میشود، همگی بر آب و هوا اثر سوء دارند.
اسیدی شدن اقیانوسها: بخش کشاورزی با انتشار گاز دیاکسیدکربن در اسیدی شدن اقیانوسها دخیل است، چرا که انتشاز گاز مذکور عامل اصلی این ضایعه است.
سوراخ شدن لایه اوزن: کلروفلوروکربنهای مورد استفاده در تولید مواد غذایی و ذخیره سازی آن (در سردخانهها) از عوامل تحلیل رفتن لایه اوزن است.
جریان نیتروژن و فسفر: استفاده از کودهای شیمیایی منبع اصلی جریان نیتروژن و فسفری است که انسان موجب آن را ایجاد کرده است.
از بین رفتن منابع آب شیرین: کشاورزی بزرگترین مصرف کننده منابع آب شیرین است و باعث از بین رفتن منابع آب شیرین میشود.
تنوع زیستی: متأسفانه سنت بزرگ کشاورزی، "ساده کردنِ" تنوع زیستی یک اکوسیستم معین است. با مدیریت انسان یک اکولوژی طبیعی پیچیده به اکولوژیای تبدیل میشود که تنها یک نوع ژنتیک از یک محصول مانند برنج، گندم یا ذرت را تولید میکند. کشاورزی تک کِشتی میتواند موجب کاهش شدید در تنوع زیستی و در نهایت کاهش بهره وری محصول شود. به این ترتیب، کشاورزی عملکرد اکوسیستم را تغییر میدهد. کشاورزی از راههای دیگری نیز تنوع زیستی را کاهش میدهد. برای مثال، کشاورزی از طریق آفت کشها و علف کشها که مسمومیت محیط زیست محلی را موجب میشود یا از طریق معرفی گونههای غیربومی که مخل اکوسیستم محلی است، تنوع زیستی را کاهش میدهد.
ذرات معلق در هوا: کشاورزی از راههای مختلفی میتواند در افزایش ذرات معلق در هوا دخیل باشد. ایجاد گرد و غبار، سوزاندن بقایای محصول، احتراق دیزل و دیگر سوختهای فسیلی و مواردی نظیر آن از جمله مسیرهای تأثیرگذاری کشاورزی بر افزایش ذرات معلق در هواست.
آلودگی شیمیایی: کشاورزی در مجموعههای با درآمد بالا نوعاً مبتنی است بر استفاده وسیع از مواد شیمیایی، نظیر کودهای شیمیایی، آفتکشها، علفکشها و دیگر داروهای درمانی خاک. همچنین، ممکن است آلودگی از پردازش مواد غذایی، مدیریت ضایعات، استفاده از آنتیبیوتیکها در تغذیه دام و... نیز بهوجود آید.
چرا بازارهای جهانی، خود متضمن رشد اقتصادی پایدار نیستند؟
برای این موضوع دو دلیل وجود دارد. نخست اینکه بیشتر خسارتهای کره زمین از نوع "آثار خارجی" است و آنها که خسارت را تحمیل میکنند (مثل انتشار بیشتر دیاکسیدکربن) در برابر آن هزینهای پرداخت نمیکنند. آنها این خسارات را به دیگران تحمیل میکنند بدون اینکه نظام انگیزشی بازار، این ضرر و زیانها را کنترل کند. زمانی که یک کارخانه، ذغالسنگ میسوزاند و موجبات آلودگی هوا و تغییرات آب و هوایی را فراهم میسازد، چیزی در دل قیمت ذغالسنگ وجود ندارد که استفادهکننده ذغالسنگ را ترغیب به استفاده از شکلهای ایمنتر انرژی نظیر انرژی خوشیدی یا بادی کند. وقتی که یک کشاورز از کود شیمیایی استفاده میکند و آثار این کودها از طریق آبهای سطحی از مزرعه خارج میشود و در پاییندست خود انباشتگی خوراکه آب (پاسخ اکوسیستمهای آبی نسبت به افزایش بیش از حد مواد مغذی " nutrients " مانند فسفر یا نیتروژن در آنها است. بیشتر این مواد مغذی از طریق راه یافتن مازاد کودهای شیمایی که در کشاورزی استفاده میشود یا پساب مانند فاضلاب شهری وارد آب میشوند.) ایجاد میکند، کشاورز متحمل جریمهای نمیشود و قیمت کود شیمیایی هم شامل هزینهای نیست که وی به دیگران تحمیل میکند. نتیجه این فرآیند چیزی نیست جز استفاده بیش از حد کود و سوزاندن بیش از اندازه سوختهای فسیلی. بیشتر اقتصاددانان محیط زیست، چگونگی استفاده از ابزارهای انگیزشی بازارمحور و اجتماعمحور را برای کاهش آثار خارجی مورد مطالعه قرار دادهاند. هنگامی که استفاده از چنین ابزارهای انگیزشی نادیده گرفته شود، پیامدهای جانبی فراگیر میشود. واژه مشهور در این ارتباط "تراژدی منابع مشترک" است که بهوسیله اکولوژیستی به نام گرت هاردین مطرح شد. این واژه بدان معناست که منابع مشترکی چون اقیانوسها، رودخانهها و جو، بهدلیل استفاده بیش از اندازه و نیز آلودگی بیش از حد، غارت شدهاند. این تراژدی منابع مشترک را میتوان به وسیله "ابزارهای اقتصادی" یا ابزارهای سیاستگزاری گوناگون کنترل کرد. برخی از این ابزارها عبارتند از:
1- مالیات اصلاحی که به معنای وضع "قیمت" برای آلودگی و تحمیل آن بر آلودهکننده است. اخذ چنین مالیاتی باعث میشود که افراد و کسب و کارها به استفاده کمتر از فناوریهای آلودهکننده ترغیب شوند. برای مثال، یک ایده عمومی این است که بهمنظور ایجاد انگیزه برای استفاده از انرژی کمکربن، به ازای هر تن انتشار گاز دیاکسیدکربن در جو "مالیات کربن" وضع شود.
2- سیستم مجوزدهی که باعث میشود میزان کلی فعالیتهای آلودهکننده محدود شود. یک نوع از این سیستم، مجوز انتشار دیاکسیدکربن است. چنین مجوزهایی ممکن است در بازار آزاد معامله شود (که در این صورت مجوزهای مذکور، حقوق انتشار قابل معامله نامیده میشود) و قیمت مجوزهای انتشار، اثری مانند وضع مالیات اصلاحی دارد. یک کسب و کار با آلایندگی کمتر میتواند مجوزهای نشر خود را به یک کسب و کار دیگر بفروشد و از این طریق در بازار به سود برسد.
3- قواعد مسئولیت که اجازه تعقیب قانونی عاملان آلودگی را به افراد صدمه دیده میدهد. برای مثال، در صورت انباشتگی خوراکه آب در زمینهای پاییندست، افراد آسیبدیده میتوانند کسی را که در بالادست باعث این خسارت شده است تحت پیگرد قانونی قرار دهند. این قواعد باعث میشود آلودهکنندگان بالقوه، کمتر از شیوههای مضر استفاده کنند.
4- نهادهای اجتماعی که جامعه را به فعالیتهای معطوف به نفع اجتماعی ترغیب میکنند از دیگر ابزارهای کنترلی هستند. این نهادها مردم را در اموری مانند حفاظت از زمینها و محصولات جنگلی کمیاب، گونههای در معرض خطر و ذخایر ماهی در معرض تهدید، درگیر میکنند. الینور اُسترم برنده جایزه نوبل بر قدرت جوامع نسبت به "درونی کردن" آثار خارجی تأکید میکند. از نظر او نهادهای اجتماعی که رفتارهای مبتنی بر همکاری را در مقیاس جامعه ترویج میکنند میتوانند باعث توقف آسیبهای ناشی از آثار خارجی شوند.
5- حمایت مالی عمومی از تحقیق و توسعه هدایت شده برای یافتن فناوریهای پایدارتر و دستیابی به یک نوآوری خاص. در حال حاضر حمایتهای مالی قابل توجه اما همچنان ناکافی برای اکتشافات جدید در زمینههایی چون فتوولتائیک (انرژی خورشیدی)، سوختهای زیستی پیشرفته، نیروگاههای هستهای ایمنتر، جذب و ذخیرهسازی کربن و سایر فناوریهایی صورت میگیرد که از سیستم انرژی، کربنزدایی میکند.
در بهرهبرداری از ابزارهای سیاستی مختلف هدف باید از بین بردن آثار جانبی و رسیدن به عدالت بین نسلی یا بهطور خلاصه دستیابی به رشد اقتصادی در چارچوب محدودیتهای کره زمین باشد. در صورت موفقیت، نتیجه نهایی "جدا شدن" رشد از استفاده بیش از اندازه و خطرناک از منابع اولیه و اکوسیستم خواهد بود. جدا شدن بدان معناست که رشد میتواند ادامه یابد و در عین حال آلودگی و فشار استفاده از منابع کلیدی (نظیر آب، هوا، زمین و زیستگاه گونههای دیگر) به جای افزایش، به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کند. چنین جداسازیهایی از نظر فناوری امکانپذیر است، اما دستیابی به آن بدون تردید مستلزم اتخاذ سیاستها و مشوقهای درست است.
راهحلی که در کتاب "عصر توسعه پایدار" که شما ترجمه کردید، چیست؟
"جفری ساکس" در کتاب "عصر توسعه پایدار" راهحل "کربنزدایی عمیق" از سیستم انرژی را پیشنهاد میدهد. منظور از "کربنزدایی عمیق" استفاده از روشی برای تولید انرژی و استفاده از آن است که نسبت به وضع موجود با انتشار بسیار کمتر دیاکسیدکربن همراه است. "کربنزدایی عمیق" حداقل سه رکن دارد.
1- نخستین رکن آن کارآیی انرژی است که به معنای استفاده بسیار کمتر انرژی در هر واحد از تولید ناخالص داخلی است.
2- دومین رکن آن تولید برق کمکربن است، بدینمعنا که انرژی برق را از باد، خورشید، فناوری هستهای یا فناوریهای تسخیر و انبارش کربن تأمین کنیم. بدینترتیب، انتشار دیاکسیدکربن در هر مگاوات برق بهشدت کاهش مییابد.
3- سومین رکن آن جایگزین کردن سوختهای فسیلی با برق تولیدشده به روشهای "کمکربن" است. از این فرآیند با عناوینی چون "تعویض سوخت" یا "برقی کردن" یاد میشود. برای مثال، میتوان در اتومبیل به جای استفاده از موتورهای احتراق داخلی که با بنزین کار میکنند از موتورهای الکتریکی استفاده کرد که با باتری کار میکنند و با برق کمکربن شارژ میشوند. به جای گرم کردن خانهها با وسایل گرماساز نفتی، از پمپهای حرارتی الکتریکی استفاده شود که الکتریسته آن نیز از منابع کمکربن تأمین میشود. همه نقاط جهان باید به این فرآیند سه رکنی بپیوندند.
آموزش همگانی چطور، آیا میتوان از طریق آموزش همگانی نیز به راهحلی رسید؟ آیا آموزش همگانی کار بهصرفهای است، با توجه به هزینه بالایی که دارد؟
توسعه اقتصادی به سرمایهگذاری بستگی دارد. کشورها زمانی به رشد اقتصادی دست مییابند که جاده، بندر، راهآهن، شبکه فیبر نوری و شبکه برق داشته باشند، اینها پایه و اساس توسعه صنعت هستند و گسترش اقتصاد را برای کشورها فراهم میآورند. سرمایهگذاری در تمامی انواع این زیرساختها و صنایع بسیار مهم و حیاتی است. اما مهمترین نوع سرمایهگذاریها، سرمایهگذاری است که کشورها در خصوص مردم خود انجام میدهند بهویژه سرمایهگذاریای که روی کودکان صورت میگیرد. اقتصاددانان از سرمایهگذاری در "سرمایه انسانی" درست مانند سرمایهگذاری در سرمایههای فیزیکی نظیر جادهها و پلها صحبت میکنند و همانطور که یک کسب و کار واحد یا یک اقتصاد کلی میتواند بهصورت سرمایه فیزیکی انباشت شود، یک فرد یا یک اجتماع کل نیز میتواند بهصورت سرمایه انسانی انباشت شود که این به منزله تحصیل بیشتر، مهارتهای شغلی بالاتر، ارتقای سلامت و موارد مشابه است.
مفهوم توسعه انسانی شامل دو ایده به هم مرتبط است. نخستین ایده، این واقعیت مهم است که تواناییها و سلامت افراد به فرآیند انباشت سلامت و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، زندگی در محیطی سالم، تحصیل، ایجاد مهارت و تجربه در حین کار بستگی دارد. شواهد بسیار قوی نشان میدهد افرادی که تحصیل بیشتر، آموزش حین کار بیشتر و تجربه شغلی بیشتری را انباشت کنند، بهرهوریشان بهعنوان نیروی کار نیز (که بیشتر توسط درآمد نشان داده میشود) بالا خواهد رفت.
دومین ایده مهم توسعه انسانی "چرخه زندگی" افراد است. ما باید فرد را در کل طول عمر وی در نظر بگیریم. قابلیت، سلامتی و بهرهوری افراد در هر سنی از زندگی به انتخابهایی که در مراحل اولیه چرخه زندگی گرفته میشود بستگی دارد. هر مرحله از چرخه زندگی، شرایطی را برای مراحل بعدی فراهم میسازد./
دیدگاه تان را بنویسید