Iranian Agriculture News Agency

گزارش گاردین از خطرات کشاورزی صنعتی

افزایش تغییرات آب و هوایی با کشاورزی مدرن، لزوم کمک به تنوع زیستی/ شناسایی 210 گونه علف هرز مقاوم دربرابر علف کش ها

در شرایط کنونی دستاوردهای کشاورزی مدرن به جای ایجاد امنیت، نگرانی های جدیدی ایجاد کرده است. گاردین می نویسد: "علت در خطر بودن بهره وری کشاورزی صنعتی این است که این مدل از کشاورزی سرمایه های انسانی و طبیعی را که بشر به آن وابسته است به طور سیستماتیکی از بین برده است."

افزایش تغییرات آب و هوایی با کشاورزی مدرن، لزوم کمک به تنوع زیستی/ شناسایی 210 گونه علف هرز مقاوم دربرابر علف کش ها

نویسندگان: اولیور دی شواتر ( Olivier De Schutter ) [1] و امیل فرایسون ( Emile Frison ) [2]

در شرایط کنونی دستاوردهای کشاورزی مدرن به جای ایجاد امنیت، نگرانی های جدیدی ایجاد کرده است. گاردین می نویسد: "علت در خطر بودن بهره وری کشاورزی صنعتی این است که این مدل از کشاورزی سرمایه های انسانی و طبیعی را که بشر به آن وابسته است به طور سیستماتیکی از بین برده است."این مطلب در تاریخ 9 ژانویه 2017 در گاردین منتشر شده،از نظرتان می گذرد.

بسیار سخت است که تغیرات سریع اخیر تکنولوژی در غذا و کشاورزی را تشویق نکنیم. ماه پیش در خبرها آمد که نوعی اسپری ساخته شده است که حجم هیدروکربنات گندم را افزایش می دهد و همچنین میزان برداشت را تا 20 درصد زیاد می کند.

به نظر می رسد آینده ای که در آن شاهد افزایش همیشگی تجهیزات غذایی و دستکاری های پیچیده و غیرطبیعی کشاورزی-اکوسیستم هستیم دارد فرا می رسد.

هرچند که این خطر وجود دارد که چنین تکنولوژی هایی ما را نابینا کند و مانع دیدن مشکلات حقیقی که کشاورزی دستکاری ژنتیکی ایجاد می کند شود. مشکلاتی که به سرعت پیشرفت های قبلی تکنولوژی را تحت تاثیر قرار می دهد.

در حالی که بازده محصولات در دهه های اولیه انقلاب سبز [3] به سرعت افزایش یافت، اما الان در بسیاری از مناطق جهان بهره وری و تولید با رکود مواجه شده است. یک مطالعه در سال 2012 نشان داده است که 24 تا 39 درصد از مناطقی که ذرت، برنج، گندم و سویا می کاشتند یا موفق نشده اند بازدهی شان را افزایش دهند یا بعد از گرفتن نتایج اولیه خوب با شکست مواجه شده اند.

تنها 57 درصد از کل مناطقی که کشت برنج دارند و 56 درصد از مناطقی که کشت گندم دارند هنوز شاهد افزایش بازدهی محصول اند، یعنی تنها کمی بیشتر از نصف کل مناطق کشت در جهان. مناطقی که افزایش بازدهی در آن ها متوقف شده است شامل غنی ترین و صنعتی ترین مناطق با پیشرفته ترین سیستم های تولید اند: بیشتر از یک سوم مناطق کشت گندم در امریکا (بیشتر در دشت بزرگ [4] ) بیشتر از یک سوم مناطق کشت گندم آرژانتین و سرتاسر اروپا.

همچنین بازدهی تولید برنج در کالیفرنیا و بیشتر مناطق کشت برنج اروپا رشدی نداشته است. این روند در 80 درصد تولیدات برنج چین و اندونزی (دو تولیدکننده بزرگ برنج) هم مشاهده می شود. این نگرانی وجود دارد که این اتفاقات تنها آغاز اتفاقات بزرگتری باشند.

علت در خطر بودن بهره وری کشاورزی صنعتی این است که این مدل از کشاورزی سرمایه های انسانی و طبیعی را که بشر به آن وابسته است به طور سیستماتیکی از بین برده است. آفات، ویروس ها، قارچ ها، باکتری ها و علف ها سریع تر از همیشه خود را با مواد شیمیایی ضدشان سازگار می کنند. 210 گونه علف هرز مقاوم دربرابر علف کش ها شناسایی شده است. در حالی که کودهای ترکیبی به سرعت ارگانیزم های درون خاک و توانایی بازتولید مواد مغذی خاک را از بین می برند. از بین رفتن این مواد تاثیرات خطرناکی دارد: افزایش مقاومت در برابر آفت کش ها که باعث افزایش مصرف آفت کش ها می شود، افزایش بسیار زیاد هزینه های کشاورزان و تخریب بیشتر محیط زیست. ادامه این روند باعث اضافه کردن مقدار بیشتری مواد مغذی به خاک و افزایش اجباری بهره وری خاک می شود.

در همین حال، سیستم های غدایی مسئول انتشار 29 درصد از گازهای گلخانه ای هستند که این امر باعث تغیرات آب و هوایی می شود و خود این تغییرات بزرگترین تهدید برای بهره وری کشاورزی در آینده است. بخش زیادی از این گازهای منتشر شده حاصل زمین های بزرگ تک محصول و مراتع صنعتی دام ها در جهان شمالی [5] و خارج شدن رسوب کربن در جهان جنوبی [6] در زمان تمیز کردن زمین برای کشت ذرت و سویا است، محصولاتی که برای تغذیه حیوانات صادر می شوند.

نوآوری های اخیر اصلاح گیاهان تحسین برانگیزند، اما این نوآوری ها جواب حیاتی ترین سوال را نمی دهد: چگونه باید از کشاورزی صنعتی تک محصولی و خسارات و آسیب پذیری اجتناب ناپذیر حاصل از آن ها نجات یابیم؟ یک تحقیق نشان می دهد که تکرار مجدد شرایط دهه 30 کثیف یا داست بول [7] ، با توجه به تغییرات آب و هوایی احتمال فزاینده ای دارد، 40 درصد از محصول ذرت و سویا امریکا و 30 درصد از محصول گندم را نابود خواهد کرد. مسئله ای که بسیار اهمیت دارد توانایی بازیابی و بازپروری است. این توانایی بدون بازنگری در اصول پایه ای و مهم سیستم های غذایی و کشاورزی مان به دست نخواهد آمد.

خطر اصلی این است که تکنولوژی های جدید به سادگی به کشاورزی صنعتی حیات و انرژی مجدد می دهند و تغییر اجتناب ناپذیر به گونه متفاوتی از کشاورزی را به تاخیر می اندازند.

یک راه حل جایگزین اجراشدنی در اشکال متنوع سیستم های بومی کشاورزی نهفته است. به عبارت دیگر، افزایش تنوع زمین های زراعی به جای اضافه کردن مواد شیمیایی مصنوعی، بهینه سازی تنوع زیستی و بهبود تاثیرات گونه های مختلف روی یکدیگر به عنوان بخشی از استراتژی های جامع و احیاکننده و بلندمدت برای ایجاد باروری خاک، سیستم بوم شناسی کشاورزی سالم و معیشت امن و مطمئن است.

معمولاً به این بحث ها به بهانه این که آن ها حاصل ترس از تکنولوژی اند اهمیتی نمی دهند و آن ها را نادیده می گیرند. به ما گفته می شود که مخالفان کشاورزی صنعتی می خواهند به عمد پیشرفت های تکنولوژی را نادیده بگیرند و مدل کشاورزی معیشتی و غیرماشینی مناطق در حال توسعه را در همین وضعیت نگاه دارند؛ هرچند که این تعریف دوگانه دروغینی است.

انتقال به سیستم های متنوع بومی کشاورزی لازم است، چه نقطه شروع آن کشاورزی صنعتی باشد چه کشاورزی معیشتی. علاوه بر این، جایگزین های بومی هم به شدت به دانش و تکنولوژی بالا نیاز دارند. این سیستم به ساخت ترکیبات و نگهداری آن ها بین محصولات و گونه های متفاوت و سیستم های کشاورزی متفاوت مثل سیستم ترکیبی کشت-دام نیاز دارد.

شواهد زیادی که هیات بین المللی متخصصان سیستم های غذای پایدار [8] بررسی کردند نشان می دهد که این سیستم ها ظرفیت بالایی برای موفقیت در زمینه هایی دارند که سیستم های صنعتی در آن جا شکست خورده اند، از جمله در: رفع نگرانی هایی مثل امنیت غذایی، توانایی محیط زیست و معیشت برای بازیابی و بازپروری خود، کفایت مواد مغذی و کیفیت اجتماعی.

مهم تر از همه، سیستم های متنوع در هر جا که بهره وری و معیشت را بهبود داده است تحت فشارهای محیط زیستی بسیار خوب و پایدار کار کرده است و در مکان هایی که به غذای بیشتر به شدت نیاز بود تولید محصول را افزایش داده است. برای مثال، سیستم بومی کشاورزی نشاکاری برنج بازده برداشت برنج را در سراسر دنیا افزایش داده است. همچنین "سیستم دفع-جذب"، سیستمی که آفات را با استفاده از گیاهان دافع دور می کند یا با استفاده از گیاهان طعمه جذب و از بین می برد، تولید ذرت در آفریقا را دو تا سه برابر کرده است.

تغییرات اجتماعی که تا الآن با این تغییر سیستم همراه بوده است راه را برای ارزشمندکردن مجدد کشاورزی محلی با زنجیره تولید جدید و معمولاٌ کوتاه تر و تامین جایگزین های ماندگار برای هزینه های بالا تولید کالای صنعتی کشاورزی و بازار جهانی نامطمئن هموار کرده است.

این طرح فاصله زیادی با کامل شدن دارد. تا امروز سرمایه گذاری و پشتیبانی کمی از این سیستم ها شده است. طرفداران کشاورزی صنعتی باید ثابت کنند که این سیستم با معجزه ای غیر منتظره یا بدون آن پایدار و مولد است. در همین حال، جایگزین های کشاورزی بومی در سراسر دنیا به کار گرفته شده اند؛ جایگزینی هایی که نتایج تحسین برانگیز کمتر، اما متقاعدکننده ای دارند. این جایگزین ها شایستگی توجه فوری ما را دارند.


[1] . گزارشگر ویژه حقوق غذای سابق سازمان ملل متحد.

[2] . رئیس سابق سازمان Bioversity International

[3] . انقلاب سبز به مجموعه‌ای از روش‌های کاربرد ماشین‌آلات کشاورزی، انتخاب گونه‌های پربازده، استفاده از کودها و بهبود روش‌های آبیاری اطلاق می‌شود. در دهه ۱۹۶۰ مفهوم "انقلاب سبز" از طرف آمریکایی‌ها و به‌ویژه فردی به نام ویلیام گاد که سرپرستی آژانس توسعه بین‌المللی ایالات متحده یا کمک‌های خارجی آن کشور را به عهده داشت اختراع شد. ویلیام گاد رئیس آژانس امریکایی در آن پاره از زمان که جنگ سرد هم بین آمریکا و شوروی ادامه‌داشت، اعلام کرد که "توسعه کشاورزی جدید یک انقلاب است. این انقلاب نه انقلاب خشونت آمیز قرمز اهالی شوروی است و نه انقلاب سفید شاه ایران؛ بلکه ما نام آن را انقلاب سبز می گذاریم." انقلاب سبز آن روز امریکایی ها برای از بین بردن گرسنگی در هند، مثل انقلاب سبز امروزی در ایران انگیزه سیاسی، مالی، و ایدئولوژیک داشت.

[4] . دشت بزرگ ( Great Plains ) گستره وسیعی از زمین های صاف در شمال مرکزی امریکای شمالی است که از تگزاس تا آلبرتا در کشور کانادا گسترش دارد.

[5] . تقسیم بندی اجتماعی-اقتصادی و سیاسی است. جهان شمالی به طور کلی شامل ایالات متحده امریکا، کانادا، اروپای غربی، استرالیا و نیوزلند و بخش های پیشرفته آسیاست. تمام اعضای گروه هشت و تمامی 5 عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل در جهان شمالی اند.

[6] . تقسیم بندی اجتماعی-اقتصادی و سیاسی است. جهان جنوبی شامل آفریقا، امریکای لاتین و بخش های در حال توسعه آسیا از جمله خاورمیانه است.

[7] .داست بول ( Dust Bowl ) یا دهه سی کثیف، یک دوره شدید طوفان شن است که تا حد زیادی به محیط زیست و کشاورزی دشت‌های ایالات متحده و کانادا در طول خشکسالی شدید دهه ۱۹۳۰ آسیب زد و ناکامی تلاش‌های دیم‌کاری برای جلوگیری از فرسایش بادی علت این پدیده بود. در طول دهه ۱۹۳۰، خاک غیر ثابت تبدیل به گرد و غبار شده و توسط بادهایی که به هر سو می‌وزیدند به صورت ابرهایی عظیم درمی‌آمدند که آسمان را گاهی سیاه می‌کرد. این توده‌های غبار در سراسر کشور جابه جا می‌شد و حتی تا ساحل شرقی امریکا می‌رسید و شهرهایی چون نیویورک و واشنگتن، دی.سی. را دچار می‌کرد، در دشت‌ها قابلیت دید را تا ۱ متر یا کمتر کاهش می‌داد. داست بول به منطقه جغرافیایی دچار این پدیده گفته می‌شد ولی امروزه این واقعه به این نام خوانده می‌شود.

[8] . International Panel of Experts on Sustainable Food Systems (iPES-Food)

ترجمه: صبا نائلی

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید