Iranian Agriculture News Agency

نقدی کوتاه بر ادامه بهره‌برداری از درختان جنگل شمال

عبور از طرح‌های جنگلداری کلاسیک

داریوش خانلری، جنگل‌شناس پیشکسوت با نگارش نقدی کوتاه برای ایانا درباره ادامه مصوبه بهره‌برداری از درختان جنگل شمال در مجلس، با اشاره به نشانه‌گذاری و قطع و بهره‌برداری پراشتباه در سال‌های گذشته که ماحصل امروز آن جنگل به یغما رفته‌ای شده است که از آن راش و بلوط افسانه‌ای، اثری و نشانی دیده نمی‌شود؛ دلایل تصمیم اخیر نمایندگان مجلس در زمینه تداوم بهره‌برداری را مورد تحلیل قرار داده و راهکارهای پیشنهادی کارشناسی برای امکان و ضرورت بازگشت از این تصمیم را مطرح کرده است.

عبور از طرح‌های جنگلداری کلاسیک


داریوش خانلری - جنگل‌شناس پیشکسوت:

حقیقت امر این است، گوشه‌ای از تصمیم نمایندگان مجلس در زمینه تداوم بهره‌برداری به نوع عملکرد و پیشینه آموزش تئوری و عملی دهه‌های اخیر بعضی از اساتید جنگلدر راس آن استاد مشاور سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور در امر جنگل‌شناسی، بازمی‌گردد. به علت عدم آموزش لازم و ریشه‌یابی دلایل بروز پدیده‌های رویشی و معنایارزش اکولوژیکی زیست محیطی آن، به‌ویژه مراحل شکل‌گیری گروه‌های درختی و...، سطحی نگری بر پیکره جنگل در بین بیشتر کارشناسان به عادت تبدیل شده و توقع مجریان طرح های جنگلداری از جنگل پر از اسرار و پیچیده شمال بالا رفته است.


از یاد نمی‌بریم!

طی دهه‌های اخیر، در پی آن رویه آموزشی بیراهه، شاهد نابودی میلیون‌ها درخت ناب و قطور راش، بلوط و... در جنگل شمال بوده‌ایم. به پیامد آن برداشت‌ها که ناشی از نظریه قائم به فرد چند دهه اخیر بوده‌ است، شیوه‌های جنگل‌شناسی کلاسیک که فاقد انعطاف لازم بود در جنگل‌های ایران اجرا شد. شیوه جنگل‌شناسی پناهی با برش‌های متمرکز در جنگل اجرا شد همچنین در شیوه جنگل‌شناسی تک‌گزینی بر قطع درختان قطور و به قطر هدف رسیده، بدون توجیه تأکید شد. بی‌اغراق آن آموزه، اثرتخریبی شدیدی بر ناب‌ترین درختان جنگل خزری داشته‌ است. نکته مهم اینکه واژه "قطر هدف" هر درخت، بدون آموزش میدانی، طی مراحل اندازه‌ گیری و ادله‌های ریاضی لازم جهت رسیدن به منحنی ایده‌آل، برای توده‌های جنگلی همگن از نظر ترکیب به‌کار گرفته شد. این مسئله خود معضلی بر دیگر آموزه‌های بیراهه، به‌کار گرفته شده بود! که به دلیل نیاز به توضیح گسترده، به آن ورود نمی‌کنم.

متأسفانه در پی آن افکار اشتباه مبنی بر نشانه‌گذاری درختان قطور، هنوز این تفکر در بین بیشتر نشانه‌گذاران شمال وجود دارد. بی‌اغراق با آن نسخه، درختان قطور تأمین‌کننده چشمه‌سارها و روان‌آب‌ها از بین رفتند و متاسفانه با ادامه آن روند، در دست حذف کامل قرار گرفتند.

در واقع، در پی آن نشانه‌گذاری و قطع و بهره‌برداری پر اشتباه، اینک جنگل به یغما رفته‌ای بر جای مانده که از آن راش و بلوط افسانه‌ای اثری و نشانی در آن دیده نمی‌شود. در هر صورت ضمن سپاس از دلسوزی استاد جنگل‌شناس محترم، برای معرفی ارزش تک‌درخت راش در کشور آلمان، کاش طی دهه‌های اخیر برای درختان ناب راش جنگل شمال نیز این احساس نیک اعمال می‌شد تا به پیامد آن از رشد توقع بیجا از جنگل شمال، پیشگیری می‌شد و ضرورت حفظ درختان قطور و چند آشکوبه و ثمره حیاتی بیکران آن هم برای کارشناسان آشکار می‌شد.


لذا لازم به یاد آوری مجدد است:

اگر امروز نمایندگان مجلس چنین تصمیم تخریبی برای جنگل‌های شمال ایران می‌گیرند، ناشی از تداوم آموزش کلاسیک در مراجع دانشگاهی و اجرای مدیریت قائم به فرد و بدون برنامه، نظم زمانی و مکانی و نبود چارچوب مدون در سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور است.

لذا جایگزینی مفاهیم و ترویج آموزش "دانش بومی" که بر علت بروز پدیده‌های رویشی و شناسایی عظمت حضور درختان جنگل خزری و مواهب درون و برون منابع جنگلی می‌پردازد، همچنین "هویت‌شناسی" درختان و گروه‌های درختی، درختچه‌ای و علفی که از طریق مستندات میدانی قابل ارائه است، در این مقطع زمان الزامی است. در صورت انتقال درست این مفاهیم به نمایندگان مجلس، به طور حتم به تجدید نظر و برگشت رای صادره که اکثراً ناشی از اطلاع‌رسانی نادرست انجام شده، کارساز خواهد بود.

در خاتمه باید اذعان داشت آن اظهارنظرها و اتخاذ تصمیم نمایندگان مجلس، ثمره ندانستن ماحصل اهداف طراحی "کلاسیک" در بین مسئولان امر است که تلاش دارد براجرای دستورالعمل تهیه طرح‌های جنگلداری کلاسیک و همانا رسیدن به بازدهی و توجیه اقتصادی صرف و حذف پدیده‌های اکوسیستم‌های جنگلی، عمل کند؛ زیرا تهیه و تجدید نظر طرح‌های جنگلداری کلاسیک، حاصل دانش نظام‌مند بوده که تابع اعمال فرمول خاص بر پدیده‌های رویشی پر از اسرار و پیچیده جنگل شمال است که با مستندات فراوان رخ داده است. عدم انطباق پیچیدگی این پدیده‌ها با ذهن انسان در سراسر جنگل شمال قابل ارائه است. این نشانه‌های موجود، گویای آن است که طراحی کلاسیک ازروز نخست با جنگل و پدیده‌های متنوعش سازگار نبوده است. زیرا طرح‌های جنگلداری کلاسیک، ارزش جنگل را صرفاً در جسم درخت دیده و می‌بیند، نه در مواهب درخت.همان مواهبی که طی سالیان دراز عمر خود (300، 500، 700 سال) بر بستر حیات انسان‌ها و جانداران به رایگان تقدیم کرده‌ است.

ملاحظه می‌شود، نبود "دانش میدانی" نزد مدیران و بیشتر کارشناسان، همچنین نبود چارچوب حفاظت و حمایت مدون در تمامی حوضه‌ های آبخیز جنگل‌های شمال و کشور،به‌ویژه عدم توجیه فنی به‌جا و به‌موقع، به تصمیم نادرست نمایندگان مجلس، کمک کرده است.

حال برای مدیریت و شناخت درست منابع جنگلی شمال، لازم است متولیان رأس امور و مدیران ستادی و اجرایی در آموزش‌های میدانی به‌منظور دانستن کلیاتی از "دانشبومی" از جلسات تکراری فاقد محتوا روزانه خود دست بردارند و برای بهینه شدن وظایف اصلی خود، این توصیه سازنده را پذیرا باشند./

L-951030-02

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید