Iranian Agriculture News Agency

بعد از پلاسکو گریه نکردم!

دکتر مجتبی لشکربلوکی، دکتری مدیریت استراتژیک از دانشگاه شهید بهشتی با رساله موضوع مدل فرایندی استراتژی پابرجا، کارشناس ارشد MBA، گرایش مدیریت تکنولوژی، دانشگاه صنعتی شریف، رتبه اول کنکور کارشناسی ارشد و رتبه اول معدل در گرایش تکنولوژی، رتبه 148 منطقه دو (کنکور سراسری) و مولف سه کتاب تفکر استراتژیک (انتشارات نص)، کتاب جاری سازی استراتژی (انتشارات آریانا) و مهندسی مجدد (انشارات آریانا) در یادداشتی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود، به شکل درس گرفتن از حادثه پلاسکو و حوادث ناگوار مشابه که می تواند رخ دهد، به شکلی متمایز از غم نامه های رایج در حال انتشار نگاه کرده که قابل توجه است:

بعد از پلاسکو گریه نکردم!


✍ دکتر مجتبی لشکربلوکی

✅ پلاسکو حادثه وحشتناکی بود. تصور اینکه تنی چند از هموطنانت در زیر آوار بماند و احتمال زنده ماندنش را هم بدهی اما بدانی که دمای آن جا تا 600 درجه هم خواهد بود ترسناک است.
اما بعد از پلاسکو نه بغض کردم و نه تحلیل کردم. تحلیل های جامعه شناسی یا سیاسی (که فضا پر بود از تحلیل های متفاوت و گاه عجیب سیاسی و اجتماعی).

من فقط چهار تصمیم گرفتم:

تصمیم اول :

تصمیم گرفتم در انتخابات شورای شهر بعدی حتما رای بدهم. با مطالعه خوبی هم رای بدهم. به هیچ ورزشکار و هنرمندی هم رای ندهم. شهر تهران نیازمند سلبریتی های بی سواد نیست بلکه نیازمند تحصیل کردگان مجربی است که در حوزه خدمات شهری، ترافیک، محیط زیست، معماری، مدیریت، امور فرهنگی و اجتماعی تجربه دارند. افراد واجد شرایط را به نامزدی در انتخابات شورای شهر تشویق خواهم کرد .

چه اینکه اگر آدم هایی که به شورای شهر می فرستیم، سالم نباشند، آنقدر در شهرداری تهران رانت ریخته است که وقتی که برای لفت و لیس می گذارند، زمانی برای رسیدگی به شهر برای آنان باقی نمی گذارد و اگر سالم باشند اما بی سواد و بی تجربه که منجر به سیاست های غلط خواهد شد .

تصمیم دوم :

هیچگاه هیچگاه با بدبختی دیگران عکس نندازم. و مهم تر از آن هیچگاه به خاطر سلفی گرفتن با بدبختی دیگران، مانع امدادرسانی نشوم .

تصمیم سوم :

بابت ادای دین به عزیزان آتش نشان و به احترام شهدای حادثه پلاسکو، همچون سال های قبل در مراسم چهارشنبه سوری، مواد منفجره را تحریم کنم و علاوه بر اینکه روال سال های قبل را ادامه دهم دست کم این پیام را برای ده نفر ارسال کنم که بگذاریم انها به جای آماده باش در خیابانها در کنار خانواده خود در آرامش و سلامت باشند .

تصمیم چهارم :

تصمیم گرفتم کمی بیشتر در مورد ایمن سازی ساختمان، امنیت، کمک های اولیه، بیمه بدانم. متاسفانه در زمان ما آموزش و پرورش و آموزش عالی آنقدر مطالب «مهم» داشتند و ارایه می دادند که هیچگاه فرصت نشد به مسایل کم اهمیتی مانند کمک های اولیه، ایمن سازی و امنیت و بیمه پرداخته شود. دست کم سعی می کنم پسرم از این امور چیزهای بیشتری بداند .

نکته پایانی :

این پلاسکو نبود که فرو ریخت. این ما بودیم که آوار شدیم .

این بی توجهی ما بود نسبت به اهمیت مدیریت شهری

این خودخواهی زشت ما بود در سلفی گرفتن

این عدم توجه ما بود به امنیت و ایمنی و بیمه

این ما بودیم که آتش گرفتیم و فرو ریختیم .

گریه نکنیم، تغییر کنیم !


انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید