باران خرافات بر خشکی و تشنگی ایران
چند وقتی است که نوشتههایی شامل عباراتی مانند «جنگ آبوهوایی»، «فناوری و سلاح هولناک هارپ» در فضای مجازی بین مردم دستبهدست میشود. این مطالب، مشکلات آبوهوایی و زیستمحیطی در منطقه ما را به دشمنان بیرونی نسبت میدهند. بهتازگی و بعد از اینکه در پاییز و اوایل زمستان سال ١٣٩٥ شاهد بارش مناسب نبودیم، علاوه بر تکرار همان ادعاهای گذشته، تأسیسات موجود در منطقه عسلویه و پارس جنوبی به مقصران خشکی و خشکسالی در کشور اضافه شدهاند.
حسن صالحی - دانشجوی دکترای هواشناسی کشاورزی
چند وقتی است که نوشتههایی شامل عباراتی مانند «جنگ آبوهوایی»، «فناوری و سلاح هولناک هارپ» در فضای مجازی بین مردم دستبهدست میشود. این مطالب، مشکلات آبوهوایی و زیستمحیطی در منطقه ما را به دشمنان بیرونی نسبت میدهند. بهتازگی و بعد از اینکه در پاییز و اوایل زمستان سال ١٣٩٥ شاهد بارش مناسب نبودیم، علاوه بر تکرار همان ادعاهای گذشته، تأسیسات موجود در منطقه عسلویه و پارس جنوبی به مقصران خشکی و خشکسالی در کشور اضافه شدهاند. اینگونه مطالب، علاوه بر اینکه فاقد پشتوانه علمی بوده و اشاعه مطالب بیفایده و بیارزش به شمار میرود، شانهخالیکردن از زیر بار مسئولیت و دادن آدرس غلط به افکار عمومی را تداعی میکند.
هدف از نوشتار حاضر، بررسی علمی امکانداشتن یا امکاننداشتن تأثیر و تغییر عامدانه و هدفمند در وضع هوا و اقلیم یک منطقه نیست؛ البته که در محیط آزمایشگاهی و محدود، امکان تغییراتی مانند ایجاد ابر و بارندگی یا برعکس وجود دارد؛ ولی در محیطهای باز و به وسعت یک منطقه یا کشور، چنین چیزی هنوز اثبات و انجام نشده است. پروژههای بزرگی نیز که به صورت واضح و روشن در دنیا به نام کلی تعدیل وضع هوا (Weather Modification) انجام میشوند، درزمینه افزایش بارش تاکنون موفقیت درخور توجهی نیافتهاند و بیشتر برای کمخطرکردن یا بیخطرکردن پدیدههای زیانبخش هواشناسی نظیر تگرگ، ازبینبردن مه و... به کار میروند. ملموسترین مثال آن پروژه بارورسازی ابرها به هدف افزایش بارش در کشور است که سالهاست از سوی وزارت نیرو و شرکتهای وابسته به آن و مشارکت کشور روسیه و با صرف میلیاردها تومان بودجه در بخشهایی از کشور به مرکزیت استان یزد انجام میشود و تاکنون گزارشی مستدل و قابل قبول از افزایش بارش یا تغییر محسوس در وضعیت اقلیمی این بخش از کشور ارائه نشده است. به عنوان نکته اصلی و هدف این نوشتار، باید دانست که اصولا کشور ما در کمربند خشک و نیمهخشک جهان واقع شده است و ما در یک منطقه خشک و نیمهخشک زندگی میکنیم. کمبود بارش، ویژگی سرزمین ماست. این در حالی است که رفتار ما با طبیعت ایران مطابق با توان اکولوژیک و ظرفیت این منطقه نیست و مدیریت زیستمحیطی ما در سرزمینمان، حتی برای یک منطقه مرطوب نیز خطرآفرین است. مقایسه بارندگی در کشور ما با جاهایی مثل اروپا، اشتباه است؛ چراکه نوع اقلیم آن مناطق با ما متفاوت است. هرچند تغییرات اقلیمی در همه نقاط جهان ازجمله اروپا و آمریکا، به گواه مطالعات علمی انجامشده متعدد و براساس شاخصهای اقلیمی، تأثیرگذار بوده است.
براساس اصول علوم جوی، یک سیستم دینامیک مانند جو زمین و بهطورکلی طبیعت را میتوان مثل یک بادکنک در نظر گرفت. همانطور که اگر بادکنک را از یک طرف فشار دهیم، از طرف دیگر بیرون میزند، اتمسفر زمین نیز به همین صورت در مقابل فشارهای وارده، واکنش نشان میدهد. دخالتهای انسانی در سیستم منظم جوی از حد تحمل این سیستم خارج شده است. خشکی و خشکسالی از کمترین تبعات این دخالتها و فشارهاست. در منطقه ما، در دهههای اخیر، اصول توسعه پایدار و قوانین زیستمحیطی و آب و هوایی بهدرستی رعایت نشده است. تزریق شدید گازهای گلخانهای در مقیاس وسیع جهانی و منطقهای، دخالت فراوان در طبیعت، تخریب گسترده جنگلها و زیستبوم، بهرهبرداریهای خارج از توان اکولوژیک سرزمین، برداشت وسیع و شدید آب از صدها متر زیر زمین به کمک دستگاههای حفاری مدرن و مثالهایی فراوان ازایندست، مطمئنا ناپایداری زیستبوم و پاسخ قاطع طبیعت را به دنبال خواهد داشت. پاسخی که در زمانها و مکانهای مختلف در قالب قهر و خشم طبیعت و به شکل بلایای طبیعی متفاوت، دیده یا شنیدهایم. دلایل مشکلات آبوهوایی امروز ما، دشمنان بیرونی یا عوامل ماوراءالطبیعه نیستند؛ بنابراین راهکارهای حل این مشکلات نیز، درونی و دست خود ماست. اولین و مؤثرترین راه، برگشت به مدیریت صحیح و سازگار با اقلیم و اعمال آن در همه تصمیمگیریها و برنامهریزیهاست. با این نگاه، ما خود را ناگزیر از جایگزینی مفهوم امنیت غذایی بهجای خودکفایی دانسته و میپذیریم که خودکفایی در همه زمینهها و محصولات، امکان ندارد و حتی در صورت امکان بهصرفه نیست. با درکِ رد پای آب
(water footprint) یا آب پنهان (مجازی)، آب لازم برای تولید هر محصول را به حساب آورده و برایمان درخور تأمل خواهد بود. در آن صورت، کاشت و مصرف محصولات آببر و پرمصرف در اقلیم خشکمان را گناهی نابخشودنی خواهیم دانست. با این رویکرد، دیگر صادرات سه میلیارد دلار پسته با صرف آبی به ارزش هشت میلیارد دلار، اقتصادی تلقی نمیشود و اتفاق نخواهد افتاد. با چنین تفکری، ما دیگر دست از ساخت بیحدوحساب انواع سدها برداشته و انتقال آب را نهتنها راهحل مشکلات نمیدانیم، بلکه دخالت در طبیعت محسوب کرده و مشکلآفرین میپنداریم.
منبع:شرق
دیدگاه تان را بنویسید