Iranian Agriculture News Agency

حقیقت این است که چیزی به نام بلای طبیعی وجود ندارد

گناه ما یا طبیعت؟

گناه ما یا طبیعت؟

عمادالدین باقی - پژوهشگر

هنوز از خبر اندوهبار آتش‌سوزی پلاسکو فاصله نگرفته بودیم که سیل سیستان و بلوچستان آمد، رودخانه‌های فصلی طغیان کردند و منطقه‌ای که سال‌ها از خشکسالی رنج می‌برد، شد مصداق این ضرب‌المثل که "باران می‌خواستیم، سیل آمد"، "اینجا یا خشکسالی است یا سیل". سیل در این منطقه محروم بیش از دوهزار خانه و 33 روستا را آسیب رساند و صدها خانوار را بی‌خانمان کرد و هم زمان نیز اخبار از راه رسیدن دوباره و چندباره ریزگردهای غلیظ خوزستان را شنیدیم و سقوط بهمنی که در آغازین روزهای بهمن عده‌ای کولبران را مدفون کرد (روزنامه‌های هفته نخست دی 1395) و جان شش تن را گرفت. کولبرانی که نمادهای تبعیض و فقر و رنجند. فاجعه بدتر این است که ما همیشه وقتی این حوادث رخ می‌دهند، نگاه‌هایمان متوجه (البته به‌طور موقت) این محرومان می‌شود.

همواره وقتی که خبر این رخدادها به رسانه‌ها می‌آیند، از آن ها با عنوان "بلایای طبیعی" یاد می‌شود. این اصطلاح بلایای طبیعی، خود یکی از بلاهای بشری است، اصطلاحی که از جاافتاده‌ترین، نهادینه‌شده‌ترین و پذیرفته‌شده‌ترین و در عین حال فریبنده‌ترین اصطلاحات است که گویی وجودش جزو بدیهیات شده، اما اصطلاحی است به‌شدت اغواگر. باورکردنی نیست که چیزی اصالت و حقیقت نداشته باشد و این‌همه رسوبی شده و بدیهی انگاشته شود؛ آنچنان که در مباحث کلامی و اعتقادی هم جایگاه ویژه‌ای به خود اختصاص دهد و از مقولاتی چون قضا و قدر، جبر و اختیار، خیر و شر، اشکالات عدل الهی و پیدایش دو گروه بزرگ معتزله و اشاعره و اعتباری یا حقیقی بودن مصیبت‌ها و حوادثی چون زلزله، طوفان، سیل، صاعقه و... (نک: مطهری، عدل الهی: 85-67) سخن بگویند.

از آن ها به‌عنوان شُرور یاد می‌کنند، در حالی که چیزی جز فعل و انفعالات شیمیایی و فیزیکی در درون طبیعت به‌عنوان یک موجود زنده نیست. امری طبیعی مانند فعل و انفعالاتی که در پیکره موجود زنده انسانی رخ می‌دهد. البته پاره‌ای از متکلمان مانند شهیدمطهری از عدمی بودن شر و وجودی بودن خیر سخن گفته‌اند و شر را چیزی جز "عدم‌الخیر" نمی‌دانند و این معنا با آنچه درباره بلایای طبیعی در این گفتار می‌آیند، تجانس دارد.

اما حقیقت چیست؟ حقیقت این است که چیزی به نام بلای طبیعی وجود ندارد و در ماهیت خود آنچه وجود دارد، بلای انسانی است. به عبارت دیگر هنگامی که سیل، زلزله، طولان، رعد و برق، بهمن، آتش‌سوزی و ... می‌آید و قربانی می‌گیرد با انداختن گناه قربانی شدن‌ها و ویرانی‌ها به گردن بلاهای طبیعی، نقش عامل اصلی را که خود انسان است، حذف می‌کنیم. در گذشته وقتی که طاعون و وبا می‌آمد و مردمان یک شهر را درو می‌کرد، چون عامل کشتار برایشان مجهول بود، نام آن را فاجعه می‌گذاشتند. فاجعه در لغت یعنی آنچه ناگهانی می‌آید و قابل کنترل نیست، اما امروزه که وبا و طاعون را ریشه‌کن کرده و پیشگیری می‌کنند، دیگر آن تلقی سنتی درباره این بیماری‌ها وجود ندارد، اما در جوامعی که سیل و زلزله و بهمن و طوفان هنوز مانند همان وبا و طاعون است، همچنان نامشان بلای طبیعی است. هنگامی که جاده‌ها، خانه‌ها و شهرسازی‌ها روی اصول صحیحی بنا نمی‌شوند یا انسان اکوسیستم و محیط زیست را تخریب می‌کند و نظام آن را بر هم می‌زند، هر روز باید همچنان منتظر این خبرها باشیم.

در ژاپن که روی خط زلزله است، هر روز زلزله می‌آید؛ اما به‌خاطر سازه‌های ضدزلزله، حتی زلزله 9 ریشتری هم این‌همه ویرانی و کشته و زخمی بر جای نمی‌گذارد. در 11 مارس 2011 برابر با 20 اسفندماه 1389 همزمان سه حادثه بزرگ رخ داد. زلزله 8.9 ریشتری و سونامی بزرگ و انفجار سه رئاکتور هسته‌ای که هریک از آنها به‌تنهایی در کشوری که ساخت و سازهایش مسئولانه نیست و معیارهای علمی و مهندسی در آن جدی گرفته نمی‌شود، صدها هزار کشته می‌داد، اما در ژاپن 16 هزار کشته و سه‌هزار و 600 مفقود بر جای نهاد. در حالی که بارها مسئولان مختلف در ایران اعلام کرده‌اند اگر در تهران یک زلزله شش یا هفت ریشتری بیاید، بیش از یک میلیون کشته بر جای خواهد نهاد. اما در ژاپن زلزله‌های هفت ریشتری و بیشتر به تعداد انگشتان دست تلفات می‌دهد و عمدتاً زخمی می‌شوند و خسارات اقتصادی به بار می‌آید. فقط به‌دلیل اینکه تخصص و تعهد وجود دارد و بناها طبق اصول مهندسی ساخته می‌شوند و سازه‌هایی با هدف مقاومت در برابر این حوادث ساخته می‌شوند و شهر را به دست سوداگران و رشوه‌خواران نمی‌دهند و بازسازی شهر را به برنامه و زمان‌بندی می‌سپارند، نه به آینده و تصمیمات نامعلوم.

با وجود اینکه یک زلزله 6.6 ریشتری در بم (پنجم دی‌ماه 82) یا زلزله 7.4 ریشتری در رودبار (31 خردادماه 69) به یک فاجعه ملی تبدیل می‌شوند و هرکدام هزاران کشته و مجروح و آواره بر جای می‌گذارند و هر روز در معرض حوادث جدیدتری هستیم، اما عزمی برای تدبیر و پیشگیری نیست و مدیران اسیر روزمرگی‌اند و کشور با شعار و مبارزه‌جویی‌های بی‌حاصل بل زیان‌بخش سیاسی، اداره می‌شود.

اختراع اصطلاح بلاهای طبیعی ناشی از جهل و ناتوانی تکنولوژیک انسان پیش از عصر صنعیت بود. انسان به‌دلیل فقدان امکانات و دانش مهندسی لازم برای مهار این رویدادها نام آن را بلای طبیعی گذاشت، یعنی بلایی که کنترل آن دست او نیست و خارج از اختیار انسان رخ می‌دهد، اما دانش امروز بشر نشان می‌دهد بر خلاف آن تصور کهن، این بالاها نیز در دست خود انسان است و او اگر قادر به پیشگیری از آن رخداد طبیعی نیست، اما قادر است با برساختن درست و اصولی سازه‌ها، این بلاها را مهار و از پیامدهایش پیشگیری کند؛ بنابراین متهم اصلی نه طبیعت است و نه صاحبان خانه‌های ویران‌شده، بلکه مدیریت است. اساساً دولت برای چه پدید آمده است؟ اگر قرار باشد این امور به دولت هم مربوط نباشد، پس دیگر چه نیازی به وجود دولت و حکومت است؟ در سرزمین چشم‌بادامی‌ها این حقیقت را دریافته‌اند و به همین دلیل است که وقتی بر اثر سیل یا طوفان یا زلزله ویرانی به بار می‌اید، مقامات حکومتی استعفا می‌دهند و بعضاً خودکشی می‌کنند؛ زیرا در این حوادث، سیاستگزاری‌های خرد و کلان و قوای سه‌گانه و شهرداری و همه مدیران مسئول هستند.

در دیدگاه فاجعه‌محور، بیش از آنکه قربانیان حادثه موضوعیت داشته باشند، خود فاجعه موضوعیت دارد؛ حال آنکه در حادثه قربانی شدن کولبران، مسئله اصلی بهمن نیست، بلکه نفس وجود کولبران است. چرا باید چنین قشری وجود داشته باشد؟

وقتی که وجود بلایای طبیعی پذیرفته شد، رفته‌رفته خشک شدن دریاچه ارومیه و غبار خوزستان هم می‌شود بلای طبیعی. در حالی که هر دو، ریشه در خطاهای انسانی دارند، اما در صورت بلای طبیعی نمود یافته‌اند. خشک شدن دریاچه ارومیه به‌دلیل ایجاد میان‌گذر دریاچه ارومیه و سدسازی‌های غیرعلمی و تبلیغاتی است که رودخانه‌هایی که به دریاچه سرازیر می‌شد را مسدود کردند و در جهت توسعه باغ‌های اطراف دریاچه، با حفر چاه دریاچه را خشک کردند. غبار خوزستان که همین روزها خبرها و تصاویر اسفناکی از آن دارد منتشر می‌شود و به کرمانشاه و ایلام هم سرایت می‌کند. گفته می‌شود به‌دلیل خشک شدن تالاب‌هایی مانند تالاب هورالعظیم به‌خاطر حفاری‌های وزارت نفت و نیز توقف کویرزدایی در عراق است که زمان شاه بودجه می‌دادند و سه کشور ایران، عراق و عربستان به‌صورت مشترک هزینه‌ های مالچ‌پاشی (نوعی فرآورده چسبنده نفتی) این زمین‌ها را تأمین می‌کردند. همچنین استخراج آب‌های فسیلی از عمق یک‌هزار متری زمین توسط عربستان که سفره‌های آب زیرزمینی را از بین برده است و کشمکش‌های چند دهه اخیر بین عراق و ترکیه بر سر منابع آب، باعث ساختن چندین سد روی رود دجله توسط ترکیه شد و دولت صدام هم متقابلاً با کانال‌کشی، آب دجله را انتقال داد و در نتیجه آب دجله به‌شدت کاهش یافت و در پی آن تعدادی از تالاب‌ های منطقه خشک و بیابان‌های عراق پیشروی کرد و امروز غبارش مردم ایران را خفه می‌کند و مشکلات شدید تنفسی ناشی از غلظت ریزگردها، هزاران نفر را روانه بیمارستان‌ها می‌کند.

آیا این مسائل با مذاکره و تدبیر و جذب سرمایه رفع می‌شود یا با روش‌های جاری در این سال‌ها؟ آیا سیاست‌های کنونی عامل جذب سرمایه‌های مالی و انسانی است یا فرار سرمایه؟ اگر به حکم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، پول‌های اعزامی و وجوه تریلیاردی اختلاس و بودجه‌های کلانی که به مؤسسه‌های غیردولتی و بی‌فایده داده می‌شود، صرف رفع فقر و تبعیض می‌شد، امروز کولبری وجود نمی‌داشت که زیر بهمن برود و خانه‌های سستی نبودند که با یک سیلاب آرام، ویران شوند.

اینجا مسئله اصلی تدبیر است، نه بلا. چرا همواره گناه هر بلایی را به گردن عواملی بیندازیم که خودمان همیشه تبرئه شویم، فاجعه‌آمیزتر اینکه حتی فاجعه آتش‌سوزی پلاسکو را هم به جای مدیریت به بی‌حجابی یا گناه ربط دهند؛ چنانکه یکی از خطبای جمعه زلزله را هم به بی‌حجابی ربط دادند و خطیبی دیگری می‌گویند طغیان بوالهوسی و زیاد شدن زنا باعث بلا و زلزله فراوان می‌شود. (ایسنا، جمعه/ 27 فروردین‌ماه 1389/ کد خبر: 8901-10255) او در خطبه‌های نماز جمعه با اشاره به هشدار رئیس جمهوری (احمدی‌نژاد) مبنی بر تذکر به جامعه برای مقابله با گناه، ابراز داشت: "آنچه که رئیس جمهوری محترم درباره زلزله و بلاهای ناشی از گناهان مطرح کرده بودند، مسئله‌ای است که باید به آن بیشتر توجه کرد ... زلزله‌هایی که بر اثر گناه حاصل می‌شود، راهی جز این ندارد که ما با یاد خدا باشیم و به دین پناه ببریم. وی افزود: ما باید برای مقابله با بلاها در پناه دین زندگی کنیم؛ چرا که حتی اگر زلزله طبیعی در شهر تهران بیاید، هیچ‌کس جز خداوند حریف این بلاها نخواهد بود." صدیقی بی‌حجابی را باعث غضب خداوند دانست (کیهان، شنبه/ 28 فروردین‌ماه 1389/ صفحه 3) و خطیبی دیگری ضمن بحثی درباره زلزله می‌گوید با صدقه و دعا زلزله را دفع کنید: "دعا، صدقه و خیرات بلا را دفع می‌کند. توصیه می‌کنم که همه افراد صبح‌ها و شب‌ها صدقه دهند؛ چرا که صدقه‌ای که داده می‌شود بلاها را رفع می‌کند (کیهان، شنبه/ چهارم اردیبهشت‌ماه 1389/ صفحه 14 و تابناک/ سوم اردیبهشت‌ماه 1389) با این شیوه تحلیل مسئله و رویارویی با حوادث، در این میانه واقعاً نقش مدیریت جامعه و کشور چه می‌شود؟ جز اینکه فقط هرگاه لازم باشد گزینشی برخورد کرده و برای تسویه‌حساب‌های سیاسی در جست‌وجوی مقصر برآییم؛ چنانکه حتی در حادثه برخورد اخیر دو قطار در راه‌آهن سمنان، برخی تندخویان حتی در پی به زیر کشیدن دولت بودند، اما در بسیاری از حوادث دیگر، حتی نیم‌نگاهی هم به نقش سیاست‌های خرد و کلان کشور ندارند. در یک مدیریت علمی و فناورانه و ملی جایی برای بلای طبیعی وجود ندارد./

منبع: هفته نامه صدا - 16 بهمن 95

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید