Iranian Agriculture News Agency

پدر علم ترویج کشاورزی و استاد ترویج و توسعه، گروه آبادانی روستاها، پارک علمی و تحقیقاتی، دانشگاه شهید بهشتی مطرح کرد:

مطالبات نوجوانان روستائی و جوانان کشاورز از دولت به عنوان رئیسِ خانوارِ ملت

دکتر اسماعیل شهبازی، استاد ترویج و توسعه، گروه آبادانی روستاها، پارک علمی و تحقیقاتی، دانشگاه شهید بهشتی، در مقاله ای جامع و تحلیلی مبتنی بر یافته های تحقیقاتی و توسعه ای اختصاصی برای ایانا، برخی از مطالبات نوجوانان روستائی و جوانان کشاورز از دولت به عنوان رئیسِ خانوارِ ملت را مورد ارزیابی قرار داده است و راهکارهای متنوعی برای حل مطالبات مشروع نوجوانان روستائی و جوانان کشاورز را مطرح کرد.

مطالبات نوجوانان روستائی و جوانان کشاورز از دولت به عنوان رئیسِ خانوارِ ملت


خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)- دکتر اسماعیل شهبازی:

کمتر کسی توقع دارد که همه اعضا هر خانوار جمعا و به یک میزان، مسؤلیت و وظیفة تأمین حال وآینده اعضای خانوار خود را بر عهده داشته باشند. حال آن که، حسب عُرف و شرع و قانون، این مسؤلیت و وظیفه به طور طبیعی و در شرایط عادی و متعارف در مرحله نخست، برعهده پدر یا رئیس خانوار و در مراحل بعدی، بر عهده مادر و یا شاید هم در شرایط نامتعارف، بر عهده دیگر اعضای ارشد به عنوان سرپرست خانوار گذاشته شده باشد.

و اینک در عالم قیاس، اگر کشور را یک خانوار و دولت را در نقش پدر و در حکم رئیس خانوار تلقی کنیم، مسئله اصلی و اساسی این است­ که آیا دولت برمسوولیّت های مربوط در قبال همه اعضای خانوار تحت ریاست خودآگاهی و اِشراف همه ­جانبه داشته و به طور عادلانه و یکسان، وظایف طبیعی خود در مواقع و مواضع عادی و غیرعادی و متعارف و نامتعارف را به نحو شایسته آغاز و به درستی به سرانجام رسانیده و می­ رساند ؟

برای روشن­ تر شدن مقایسه «تشکّل­ِ خانوار» در برابر «تشکّل­ِ دولت»، ناگزیر از ذکر اعضای تشکّل­ های ­موجود در قالب قشرهای اجتماعی و یا صُنوف و حِرَف مختلف هستیم. و برای کوتاه کردن کلام، فقط به بیان عنوان کلّی برخی از قشرهای اجتماعی و صُنوف حرفه­ ای درسطوح متعارف جامعه بسنده می­ شود. از این جمله است، اقشاری از یک سوی چون: شهریان، روستائیان ، عشایر، جنگل­ نشینان، مهاجرینِ حاشیه نشین شهرها و شهرک های اقماری در داخل و نیز، ایرانیان مهاجر به خارج از کشور و هم­چنین سرریز جمعیت­ های روستائی و روستائی­ تبار و غیره. و صُنوفی از سوی دیگر، چون: کشاورزان، کارگران، کارمندان، نظامیان، فرهنگیان، دانشجویان، دانشگاهیان و قضّات و غیره،که جملگی درحکم اعضای خانواده دولت به شمار می­ آیند.

پس از ذکر این مقدمه، اینک می­ کوشیم تا اعضای خانوارِ کشورِ ایران به ریاست «دولت»، در مقام مقایسه با اعضای یک خانوارِ نوعاً ایرانی به ریاست «پدرِ» خانوار را مورد بررسی قرار دهیم تا در نتیجه دریابیم که همان گونه که یک «پدرِ» خانوار به فرزندان خود می­ نگرد و رفتار می کند، آیا «دولت» هم در نقش یک «پدر»، به اقشار تحت تکفّل خود به همان گونه می­ نگرد و رفتار می ­کند؟ یعنی، همان گونه که یک «پدر» به­ طور طبیعی می­ کوشد تا در باره همه فرزندان خود رفتار و کرداری مسؤلانه و وظیفه­ مندانه و در عین حال عادلانه و یک سان داشته باشد، آیا دولت هم نسبت به همه اقشار جمعیّت به عنوان اعضای خانوار خود، همان گونه عادل و یکسان و همسان عمل می­ کند؟

و اینک، نه تنها در صدد مقایسه رفتار وکردار یک «پدرِ» نوعاً ایرانی با یک «ریاستِ» دولتِ بازهم نوعاً ایرانی­ هستیم، که از بین اقشار اجتماعی نامبرده شده در بالا نیز، قشر کشاورزانِ روستائی کشور را در حکم یکی از اعضاء یا فرزندانِ «خانوار دولت»، در مقام مقایسه با دیگر اعضای خانوار، مثلاً کارمندانِ دولت، مورد نظر قرار می­ دهیم. و بدین سان، روند این مقایسه را در چهارچوب چندین پرسش به قرار زیر مطرح و مسوولین مربوط در نهاد­ها و سازمان­ ها و اُرگان های سیاستگذاری و برنامه ریزی و اجرائی و نظارتی را به پاسخگوئی می طلبیم، بلکه با پاسخ های حقیقی و واقعی خود، توده های مشتاق روستائی و کشاورزان این سرزمین را به عدالت گستری دولت و به عبارتی خانوادگی­ تر، به یکسان نگریِ «پدر» خود، آگاه و بیش از بیش امیدوار سازند.

* - پرسش ­هائی در ارتباط با نگاه دولت به روستائیان در مقام مقایسه با نگاه دولت به شهریان:

1-آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، از حیث ارائه خدمات آموزشی و پرورشی، در بین فرزندان شهری اش در مقایسه با فرزندانِ روستائی اش این قدر تفاوت قائل می شود که گاه به نظر برسد که دانسته و یا ندانسته، اصولاً عائله روستائی خود را فراموش­ کرده است؟

نمونه : تجمیع یا تعطیل مدارسِ واقع در روستاهای دور و پراکنده به بهانه کم و به حدِّ نصاب نرسیدنِ تعداد دانش ­آموزان در هرکلاس در روستاها!

2-آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، از حیث ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، در بین فرزندانِ شهری اش در مقایسه با فرزندان روستائی اش، این قدر تفاوت قائل می­ شود که گاه به نظر برسد دانسته و یا ندانسته، اصولاً عائله روستائی خود را فراموش کرده است؟

نمونه : تعطیلی یا فقدان خانه بهداشت و یا ضعف مراکز بهداشتی و درمانی و یا استفاده از پزشکان «تردّدی» یا پاره وقت و نوبتی در روستاهای دور و پراکنده به بهانه کمبود پزشک و بودجه و دارو و یا برای ترفیه حال پزشکان غیره!

3-آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، از حیث ارائه خدمات فرهنگی و ورزشی و تفریحی و تفرّجی ـ به ویژه از حیث تدارک امکانات کتابخانه و فرهنگسرا و نیز، میدان ها و سالن­ ها و باشگاه های ورزشی و پارک­ ها و گردشگاه­ ها و جاذبه های گردشگری و موارد دیگر از این گونه ـ بین فرزندانِ شهری اش در مقایسه با فرزندان روستائی­اش، این قدر نا عادلانه عمل می­ کند و تفاوت قائل می شود که گهگاه به نظر ­برسدکه اصولاً عائله روستائی خود را از آنِ خود نمی پندارد و در باره آنها احساس مسؤلیت نمی­ کند؟

نمونه : ویلانی و سرگردانی فرزندان روستائی در شهرها و شهرک های اطرافِ روستای خود برای راهیابی و دسترسی به مراکز فرهنگی و یک میدان یا سالن­ و یا یک باشگاه ورزشی و یا جاذبه گردشگری و غیره از این قبیل!

4- آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، از حیث کوشش در ارتقاء کیفیّت معنوی عائله تحت تکفّل خود از طریق هدایت و حمایت از آنان درکسب آموز ­های عالی و رجعت دانش آموختگان به زادبوم خود برای توسعه فرهنگی و اجتماعی و گسترش علوم و معارف در جامعه بومی، بین فرزندانِ شهری اش با فرزندان روستائی اش، این قدر تفاوت قائل می شود که گاه به نظر برسد که دانسته یا ندانسته، اصولاً عائله روستائی خود را فراموش کرده و خود را در برابر آنان وظیفه ­مند و مسؤل نمی­ داند؟ نمونه : قائل نشدن هیج امتیازی برای انگیزش جوانان روستائی به منظور ورود به آموزش عالی در قبال رجعت و اشتغال و خدمت به مردم در روستا پس از فراغت از تحصیلات دانشگاهی!

5- آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، از حیث امداد و نجات در مواجهه با بلایای طبیعی و مخاطرات جوّی و تغییرات اقلیمی و یا در مواجهه با دیگر رویدادهای غیرمترقبه، در بین فرزندان شهری­ اش در مقایسه با فرزندانِ روستائی اش، این قدر تفاوت قائل می شود که گاه به نظر برسد که دانسته یا ندانسته، اصولاً عائله روستائی خود را به­ حساب نمی آورد؟

نمونه : با توجه به آسیب­ پذیرتر بودن اشتغال و زندگی و در عین حال، قابلیّت «شکنندگی» مساکن و اموال و دارائی ها در مواجهه با پدیدارهای غیرمترقبه و بلایای طبیعی در مناطق روستائی، دولت کمترین حمایت ها و اعانه ها و کمک­ های بلاعوض اعتباری و تجهیزاتی و تسهیلات بیمه ای و غیره از این­ گونه برای روستائیان آسیب دیده را ـ و آن هم به موقع و بدون تأخیرهای متعدد و تعویق های مکرّر ـ تهیه و تدارک دیده و می بیند!

*- و نیز، پرسش­ هائی در بارة بی تفاوتی دولت در ارتباط با امور زندگی روستائیان:

6- آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، در مقابل تغییر و تحوّل در زندگی فرزندانِ نوجوان و جوانِ روستائی خود، مثلاً کوچ از روستا به شهر، این قدر خون­سرد، بی­ تفاوت، لاقید و یا به قولِ امروزی ­ها «بی­ خیال» است که به طور نمونه : امروزه وزیر محترم کشور در نخستین همایش علمی مدیریت روستایی و توسعه پایدار در سازمان شهرداری ها و دهیاری های وزارت کشور اعلام می دارد که 33 ‌هزار روستای ایران خالی از سکنه شده‌، 10 میلیون هکتار از زمین‌های کشاورزی بلاتکلیف مانده و ٢٥‌ هزار روستا با کمتر از٢٠ خانوار ‌ جمعیّت هستند. و تلویحاً به سبب مهاجرت های توده وار روستائیان، می افزایدکه: تهران؛ رتبه نخست در ناهنجاری‌ها و بزهکاری‌ها را دارد .( روزنامه شهروند، ص 1، سه شنبه 16 دی ماه 1393).

7- آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، برای تأمین رفاه و تسهیل تدارکات لازم برای خانوار روستائیِ خود، از جمله به طور نمونه : در جریان تهیه «خورد و خوراک» و «پوشش و پوشاک» و «آموزش و پرورش» و «بهداشت و درمانِ» اعضاء و به ویژه برای فرزندان نوجوان و جوانِ خود، این قدر خون­سرد، بی­ تفاوت، لاقید و «بی­ خیال» است؟

8- آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، در مواجهه با دام ­گستری­ ها وکمین ­گیری­ های شیطانیِ فراروی فرزندان نوجوان و جوانِ روستائی خود ـ از جمله برای نمونه : مخاطرات مربوط به ابتلاء به بیماری های صعب العلاج و اعتیاد و انحراف­ های ناشی از آن ها که به قول وزیر محترم کشور، سبب شده تا تهران؛ رتبه نخست در ناهنجاری‌ها و بزهکاری‌ها را به دست بیاورد ـ این قدر خون­سرد، بی­ تفاوت، لاقید و «بی­ خیال» است؟

9-آیا یک«پدرِ» نوعاً ایرانی، در مواجهه با عارضه بیکاری و سرگردانی و به طور نمونه : «شاخه ـ به ـ شاخه» پریدن ها و بیهوده گذرانیِ زندگیِ فرزندان نوجوان و جوانِ روستائی خود، این قدر خونسرد، بی­ تفاوت، لاقید و «بی­ خیال» باید باشد؟

10-آیا یک «پدرِ» نوعاً ایرانی، درمواجهه با پیدایش نمونه ­های روز ـ آمدِ ناهنجاری های عصر حاضر به طور نمونه : لااُبالی ­گری­ ها و تبهکاری­ های فراروی فرزندانِ نوجوان و جوانِ روستائی و در عین­ حال، حتمیّت وقوع مخاطرات ناشی از اشاعه آن­ ها در سطح روستاها، این قدر خون­سرد، بی­ تفاوت، لاقید و «بی­ خیال» است تا آن جا که، امروزه نمونه های آخرین انواع و اقسام اکثر لااُبالی­ گری­ ها و تبهکاری ­ها را در سطوح روستائی می توان رصد کرد؟

11- آیا یک «پدربزرگ» و یا حتی یک «پدرِ» نوعاً کشاورزِ ایرانی که عمری را در جریان تلاش و مبارزه با ناملایمات طبیعی در راه حفظ آبادانی سرزمین و تولید محصولات کشاورزی برای تأمین امنیّت غذائی مردم گذرانده و سرانجام به مراحل میان­ سالی و سالمندی ­رسیده، به طور نمونه : نمی­ تواند انتظار داشته باشدکه به مثابه دیگر اقشار جمعیّتی، از نوعی آرامش و آسایش و تأمین زندگی در دوران ناتوانی و کهنسالی برخوردار باشد؟ و اگر این انتظار رواست، کدام دستگاه کمر همّت به خدمت به چنین تولید کنندگانِ کم ­توقعی در دوران ازکارافتادگی آنان بسته است؟ یعنی به راستی و درعالم واقع و بدون «حواله» دادن آنان به موادّ و تبصره های اداری، به داد آن­ ها برسد و یاور و «عصای دستِ» روزهای پیری و ناتوانی آنان باشد؟ ـ تا آن­جاکه این تصوّر غالب بر نوجوانان و جوانان روستائی­ که روزی می تواند یکی از کشاورزانِ پیر و ناتوان روستای آباء و اجدادی خود را در شرایط تنگ دستی و درماندگی و در نهایت، در شرایط تکدّی­ گری ببیند، خیالی واهی و فکری باطل به حساب بیاید.

12- کشاورزانِ «پدر» به تدریج «پیر» و ناتوان شده و به ناچار از صحنة مزارع دور می­ شوند و به طور نمونه : حسب قواعد عُرفی و سنّتی، می­ باید جایگاه خود را در مزارع ـ برای تداوم آبادانی و تولید ـ به اولادهای ­ خود بسپارند. در حالی که در آستانه قرن 21 ، شرایط حادِّ مهاجرت جوانان روستائی به شهرها و شهرک های صنعتی و خدماتی به مراتب حادِّتر و باز هم حادِّتر شده و می­ شود و در عالم واقع، چنین به نظر می رسد که دیگر نوجوان و جوانی در روستا باقی نمانده و نمی ماند تا جای «پدر» و «پدربزرگ»ها را بگیرند و به کار آبادانی و تولید محصولات حیاتی برای جامعه بزرگ تداوم ببخشند و پیگیری نمایند. در چنین شرایطی که سال های سال بر جوامع روستائی ما حاکم بوده و هست، کدام دستگاه حکومتی و یا دولتی احساس مسؤلیّت و وظیفه­ مندیِ ویژه در قبال بازنشستگی و ازکارافتادگی «کشاورزانِ روستائی» را می­ کند؟ و از این مهمّ تر، کدام دستگاه حکومتی و یا دولتی برای پُرکردن جای خالیِ «کشاورزانِ روستائیِ» بازنشسته و ازکار افتاده احساس­ مسؤلیّت و وظیفه­ مندیِ ویژه می­ کند؟ و یا به عبارتی روشن تر، آیا دستگاهی حکومتی یا دولتی و یا تعاونی یا خصوصی وجود دارد که در کار و یا در صدد آماده سازی و سرمایه­ گذاری برای آماده و توانمندسازی « کشاورزان آیندة ایران زمین » باشد؟

***

دو دسته پرسش­ های بالا درباره نگاه دولت به روستائیان در مقایسه با شهریان از یک سوی، و نگاه دولت به نوجوانان و جوانان در مقایسه با دیگر اعضای خانوار روستائی از سوی دیگر، فهرست وار مطرح گردید. در حالی که طرّاح این پرسش­ ها، فعلاً نمی­ داندکه پاسخ دهندة به آن­ ها کدام شخصیّت حقیقی و یا حقوقی در کدامین یک از قوای سه­ گانة کشور است؟ و اگر پاسخگوئی به این مطالبات برعهده قوّة مجریّه فرض شود، باز هم این پرسش مطرح می شود که کدام وزارتخانه یا سازمان و یا اُرگان دولتی خود را در این گونه امور و زمینه ها مستقیماً مسؤل و موظّف و مأمور به خدمت به اعضای جوامع روستائی می پندارد و خود را متعهد می داند؟ نکندکه مسؤلیّت انجام این وظایف، به مثابه دیگر امور و زمینه های مربوط به توسعه و عمران و آبادانی روستاها در بین ده ها وزارتخانه و سازمان و اُرگان دولتی و نهاد عمومی و خیریّه­ ای، بی ­کس و بی­ صاحب و ویلان و سرگردان می­ چرخند و دست به دست دستگاه ها، «پاس­کاری» می­ شوند. و آخر سرهم، نتیجه بدان­جا می­ انجامد که از یک سوی، نه تنها روز به روز از میزان بهره­ وری و رونق کارکشاورزی و تعداد جمعیّت مولّدان در روستاها کاسته می­ شود که از سوی دیگر، بر تعداد روستاهای در حال تحلیل و تخلیه و تخریب و تجمیع، روز به روز افزوده می­ شود ـ که این روند هم، یعنی «مرگ تدریجی روستاها» یا نابودی کانون های اصیل تولیدِ پایدار و یعنی، تبدیل خیل عظیم تولیدکنندگان روستائی به مصرف­ کنندگان شهری و شبه - شهری!

برخی پیشنهادها برای تداوم زندگی و رونق اشتغال در روستاها

*1- تلاش برای تداوم استقرار « مدارس ابتدائی و متوسطة » مورد لزوم در روستاها، ضمن توقّف طرح تعطیل و تجمیع و تمرکز مدارس در جوار شهرها و یا در درون شهرک ها و «روستاـ شهرهای» نوظهور.

*2- کمک به ایجاد « سالن ها و میادین ورزشیِ » متناسب در روستاهای موجود و تفویض اختیار مدیریّت مشترک امور آنها به شوراها و هیات ورزشی مربوط در هر روستا.

*3- کمک به ایجاد « مهدهای کودک و کودکیاری » در روستاها.

*4- کمک به ایجاد « کتابخانه­ های عمومی و کتابخانه کودکان و نوجوانان » در روستاها.

*5-تهیه و تصویب برنامه های لازم برای برگزاری و اجرای « دوره های آموزش فنی و حرفه ای » میان و بلندمدت برای « تربیت کشاورزان آینده » در روستاها،

*6- تهیه و تصویب برنامه های لازم برای برگزاری و اجرای « دوره های آموزش کارآفرینی » برای جوانان در روستاها

*7- کمک به ایجاد « بانک زمین » به منظور « سپرده پذیری زمین برای تجمیع و مبادلة قطعات خُرد و پراکندة » اراضی مالکان داوطلب در جهت یکپارچه سازی مزارعِ تحت کشت و کارِ هر خانوار روستائی و نیز، برای مزرعه دار کردن جوانان داوطلبِ کشاورزی در روستاها،

*8-کمک به ­منابع اعتباری به­ منظور تدارک تسهیلات لازم ­درجریان « نوسازی و تسطیح و تجهیز » اراضی و ایجاد شبکه های آبیاری(تحت فشار) و زهکشی اراضی زراعی، مآلاً در جهت راه اندازی مزارعِ نو تأسیس برای جوانان روستائی،

*9- کمک به تداوم استقرار و استمرار فعّالیّت های « خانه های بهداشت »، مجهز به کادر پزشکی مستقر (غیر تردّدی) در روستاها.

*10- کمک به تداوم استقرار و استمرار فعّالیّت های تولیدی و خدماتی در« شرکت های تعاونی مردم نهاد » در روستاها.

*11- کمک به ایجاد و برقراری فعّالیّت های مسؤلانه و مناسب و متنوّع ِ« پیشخوان دولت » در روستاها.

* 12- کمک به ایجاد و برقراری فعّالیّت های مسؤلانه و مناسب و متنوّع خدمات حمل ونقل و ایجاد « ناوگان های ترابری » ویژه در روستاها.

برخی زمینه های آموزشی و فرصت های اشتغال برای جوانان در روستاها

*1- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور تعمیر وساخت و ساز لوازم و ابزار کارکشاورزی و دامپروری در روستاها.

*2- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » برای پرورش قارچ خوراکی وکرم ابریشم در روستاها.

*3- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » برای پرورش نهال و قلمه وگلدان های زینتی در روستاها..

*4- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ «قلمه­زن و پیوندزن و هرس کار» در روستاها.

*5- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ «خزانه کار و نشاء کار» ـ دستی و ماشینی ـ در روستاها.

*6- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ « نهال کار و باغدار» در روستاها.

*7- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ «کودپاش و محلول پاش و گردپاش » در روستاها.

*8- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ «پرورش دهنده حشرات مدافع مزرعه» ـ برای مبارزه بیولوژیک با آفات و نیز، «تولید کودهای آلی اُرگانیک» در روستاها.

*9- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ « خاکورز» برای شخم و شیار و تسطیح و بذرپاشی مزارع در روستاها.

*10- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ «آبیار تحت فشار» در روستاها.

*11-کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ هدایتگر ماشین های«دروگری وخرمنکوبی» در روستاها.

*12- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظورآموزش جوانانِ پرورش دهندة «طیورخانگی» در روستاها.

*13-کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانانِ «فراور سبزی و تره بار» در روستاها.

*14- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانانِ «فراور خشکبار» در روستاها.

*15-کمک به ایجاد« شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد »به منظورآموزش جوانانِ«فراور لبنیات خانگیِ»در روستاها.

*16- کمک به ایجاد« شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانانِ « جمعآور میوه و تره بار».

*17- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانان روستائی برای«کاشت وجمعآوری گیاهان داروئی» در عرصه های طبیعی.

*18- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانان روستائی و عشایری برای قبول امانتِ «رَمه داری» یا «چوپانی» در عرصه های طبیعی.

*19- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانانِ « بسته بند میوه و تره بار» در مناطق روستائی.

*20- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانانِ « گلخانه کار و مدیر گلخانه» در مناطق روستائی.

*21- کمک به ایجاد « شرکت های فن ـ بنیانِ مردم نهاد » به منظور آموزش جوانانِ «پیکِ پخشِ» فراورده های دامی و زراعی و باغیانی.

*22- کمک به تأسیس « تشکّل های مردم نهاد » به منظور برقراری فعّالیّت های خدماتی برای گردشگری ویژه کودکان و نوجوانان در روستاها.

*23- کمک به تأسیس « تشکّل های مردم نهاد » به منظور تأسیس فرهنگسراها و باشگاه های رایانه ای ویژة کودکان و نوجوانان درروستاهای بزرگ ومراکزِدهستان ها، به منظور برقراری فعّالیّت­های مناسب فرهنگی وهنری و تفریحی.

*24-کمک­به تشکیل « باشگاه ­های ­ جوانان روستائی » ـ ویژةآموزش­شیوه­های­نوین ­تولید محصولات ­زراعی ­ودامی.

*25-کمک­به تشکیل« باشگاه­ های ­جوانان روستائی »ـ ویژةآموزش­ شیوه ­های­ نوین فراوری محصولات ­زراعی ­و دامی».

*26-کمک ­به تشکیل « باشگاه ­های ­جوانان روستائی » ـ ویژةآموزش ­شیوه­ های­ نوین بافندگی و دوزندگی در روستاها.

*27-کمک ­به تشکیل « باشگاه ­های ­ جوانان روستائی » ـ ویژةآموزش ­شیوه ­های­ نوین­ کودکیاری در روستاها.

*28-کمک ­به تشکیل « باشگاه ­های ­ جوانان روستائی » ـ ویژةآموزش ­شیوه­ های­ نوین­ حفاطت از محیط زیست عرصه های روستائی.

*29-کمک­ به تشکیل « باشگاه­ های ­ جوانان روستائی » ـ ویژةآموزش ­شیوه ­های­ نوین­ خانه داری روستائی».

*30- کمک ­به تشکیل « باشگاه­ های ­ جوانان روستائی » ویژه برگزاری:

- اردوهای رقابتی حفاظت از محیط زیست، طبیعت گردی و بازیافت از عرصه ها،

- جشنواره رونمائی از ساخت و ساز های نمونه عمرانی در روستاها

- جشنواره مقاوم سازی ابنیه روستائی

- مسابقات تولید محصولات برتر و بیشتر در مزارع و مراتع و کارگاه های روستائی،

- مسابقات ورزش های رسمی و محلّی،

- نمایشگاه های محصولات و فراورده های کشاورزی و منابع طبیعی و صنایع دستی روستائی،

- موزه های دانش و مهارت های بومی،

- جشن برداشت محصول،

- جشنواره خوراک های بومی و محلی،

- جشنواره خزانه کاری،

- جشنواره نشاءکاری،

- جشن برداشت خرمن و نیز، برگزاری

- بازارهای محلّی برای عرضه فراورده های نمونه کشاورزی،

با همکاری و هماهنگی شوراهای محلّی و مدیریّت جهادکشاورزی و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و سرپرستی شرکت های تعاونی روستائی و بنیاد مسکن و دیگر نهادها و اُرگان های ذی ربط در حوزه هر شهرستان و بخش، و به توسط تشکّل های جوانان روستائی در هر دهستان و هر بار با حضور یک مهمان ویژه از مرکز یا استان و یا شهرستان مربوط به درخواست جوانان عضو و میزبانی نهادهای ذی ربط .


[1] - دکتر اسماعیل شهبازی ، استاد ترویج و توسعه، گروه آبادانی روستاها، پارک علمی و تحقیقاتی، دانشگاه شهید بهشتی، پردیس 1، زیراب، سوادکوه، 24 امردادماه 1395.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید