تأثیر هدفمندی یارانهها بر فقر روستایی در دومین نشست گروه تخصصی جامعهشناسی روستایی و عشایری انجمن جامعهشناسی
82 و 83 سالهای بهشت و 90 تا 92، بدترین سالهای جامعه روستایی ایران است/ خانوار با جمعیت بیشتر نارضایتی بیشتری از اجرای هدفمندی یارانهها داشت
اجرای طرح هدفمندی یارانهها در دولت دهم کمر اقتصاد ایران را شکست؛ آنگونه که همه شاخصهای رفاه را در کشور بهویژه در روستاها دچار نزولی تصورناپذیر کرد. این موضوع در دومین نشست از سلسلهنشستهای گروه تخصصی جامعهشناسی روستایی و عشایری انجمن جامعهشناسی ایران مورد بررسی قرار گرفت.
خبرگزاری کشاورز ایران (ایانا) - وحید اسلامزاده:
اجرای طرح هدفمندی یارانهها در دولت دهم کمر اقتصاد ایران را شکست؛ آنگونه که همه شاخصهای رفاه را در کشور بهویژه در روستاها دچار نزولی تصورناپذیر کرد.
این موضوع در دومین نشست از سلسلهنشستهای گروه تخصصی جامعهشناسی روستایی و عشایری انجمن جامعهشناسی ایران مورد بررسی قرار گرفت. "تأثیر اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها بر معیشت روستاییان" موضوع سخنرانی دکتر محسن ابراهیمپور بود. او سخنرانیاش را بر اساس تحقیق سهساله خود تنظیم کرده بود. وی ابتدا درباره غایت توسعه در نظریههای نهادگرایی نوین گفت: "در نظریههای نهادگرایی نوین که از 2010 به بعد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است توانا شدن انسان و افزایش آگاهیها و ارتقاء انگیزشها، غایت توسعه تلقی شده است."
ابراهیمپور افزود: " WTO دو عنصر اصلی را برای ارائه یارانهها تحلیل میکند: یکی کمک مالی است و دوم نفع که در پرداخت یارانهها وجود دارد."
وی با اشاره به اینکه "آنچه در دو سال اخیر در جهان شاهد هستیم، موج انباشت سرمایه و جهانی شدن و مدلهای پولسالار است که تا سال 2000 قابل پذیرش بودند، گفت: "اما در چند سال اخیر، در نظریههای توسعه تلقی از توسعه، بیشتر به مفهوم فرهنگ و اجتماع و نهاد، و همچنین تأکید بر هویت، عمومیت بیشتری در نظریههای توسعه پیدا کرده است. توسعه مردممحور است و فرقی نمیکند روستایی باشد یا شهری. حقوق شهروندی، برابری برای روستاییان و شهریها قائل است."
فرضیات تحقیق
این محقق فرضیات تحقیق را شرح زیر مطرح کرد:
"1) سطح معیشت جامعه روستایی قبل و بعد از هدفمند شدن یارانهها، تفاوت پیدا کرده است. البته اینجا هیچ قضاوت ارزشیای صورت نمیگیرد.
2) در نوع اشتغال در قبل و بعد از هدفمند شدن یارانهها تفاوت وجود دارد.
3) در سطح هزینهها، سطح سرمایهگذاریها و میزان پسانداز در قبل و بعد از هدفمند شدن یارانهها تفاوت وجود دارد.
4) همچنین در زمینههای تحصیلی، محل سکونت، طبقه جمعیتی روستاها تفاوت وجود دارد."
ابراهیمپور پس از بیان روش تحقیق که بر اساس روش اکتشافی شکل گرفته است، متغیر وابسته تحقیق خود را "وضعیت کار و معیشت" ذکر کرد و درباره تعریف معیشت و تقسیمات آن گفت: "زندگی برای زنده مانی". یکی از تئوریپردازان گفته است که معیشت دو بُعد دارد: معیشت بایولوژیکال به معنای معیشت زیست و دیگری معیشت تکنولوژیکال یا معیشت تکنولوژیک. بین این دو معیشت معیاری وجود دارد: اگر خانوادهای نتواند برای فرزندانش هزینه حق تحصیل را فراهم کند، این خانواده در سطح معیشت بایولوژیکال است. یعنی فقط میتوانند نیازهای اولیه را تأمین کنند. در ایران تا سال 1300، 90 درصد از درآمدها فقط صرف غذا میشد. در 100 سال گذشته در چین 94 درصد از درآمدها فقط صرف غذا میشد. هرچه جوامع پیشرفتهتر شوند، نسبت هزینههای خوراکی کمتر میشود. در تهران این نسبت حدود 35 درصد است، اما در سیستان و بلوچستان 65 درصد است. معیشت را بر این اساس تعریف کردیم."
وی متغیرهای مستقل تحقیق را عمدتاً متغیرهای زمینهای ذکر کرد، اما بخشی دیگر از متغیرها تحقیقاش را متغیرهای روندی مطرح کرد که بر اساس روشهای تطبیقی استخراج کرده است. وی درباره متغیرهای روندی گفت: "برای مثال میزان ساعات کار در سه سال قبل از هدفمندی یارانهها و سه سال بعد از هدفمندی را بررسی و این دو را با هم مقایسه کردیم و به تفاوتهایی هم رسیدیم که آمارش توسط خانم اشرف سجادی استخراج شده است."
ابراهیمپور دیگر متغیرهای بخش کشاورزی شامل متغیرهای هزینهای ازجمله آمادهسازی، کاشت، داشت و برداشت ذکر کرد و درباره سایر متغیرها گفت: "از دیگر متغیرهای مورد بررسی متغیرهای اقتصاد خانوار بود که عمدتاً روی مباحث درآمد و منابع درآمدی و ترکیب هزینهها متمرکز شده است."
وی تأکید کرد: "حدوداً 15 اندیکاتور در بحث متغیرهای وابسته و حدوداً 70 اندیکاتور در بحث متغیرهای مستقل تدوین شده بود."
نتایج تحقیق
این محقق با اشاره به اینکه "هدفمندی یارانهها روی باروری" و "جابهجایی و مهاجرت جمعیتی" تأثیر گذاشته است درباره نتایج پژوهش گفت: "میزان رفاه فقط در هفت یا هشت درصد از جامعه روستایی افزایش یافته و اتفاقاً در اکثریت روستاها بسیار هم کاهش یافته است. در برخی از روستاها این کاهش به شکل تراژدیک بوده، یعنی حالت قطبی در جامعه بهوجود آورده است."
ابراهیمپور با اشاره به میزان ساعت کار کشاورزان قبل و بعد از اجرای طرح هدفمندی یارانهها گفت: "هرچند میزان ساعت کار در روستا زیاد است و بیشتر ساعت کار و استراحت در هم ادغام میشود، اما در قبل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، ساعت کار در روستاها 11 ساعت بود، اما در زمان اجرای این قانون، میزان ساعت کار افزایش یافته، و بالاتر از متوسط کشوری بوده و 12 ساعت شده است."
وی "سطح رفاه و سطح معیشتی جامعه روستایی، در سه سال قبل از هدفمندی و سه سال بعد از هدفمندی" را با هم مقایسه کرد و افزود: "به این نتیجه رسیدیم که نسبت به سالهای 82، 83، 84 و 85 همسطح رفاه و همسطح معیشت کاهش پیدا کرده است."
ابراهیمپور با مقایسه "ترکیب هزینهها" گفت: "مقایسه ترکیب هزینهها نشان میدهد که تا سالهای 82 و 83 سال بهشت روستاییان بوده و در سالهای 90، 91، و 92، جامعه روستایی در بدترین شرایط معیشتی قرار داشته است."
وی افزود: "در تحلیل نهایی با کنترل ساعات کار، تحرک شغلی، نوع فعالیت کشاورزی، و ترکیب هزینهها، بعد از اجرای قانون هدفمند یارانهها، هم سطح معیشت، بهشدت افت کرده است و هم تعدد و رونقی در کسب و کار ایجاد نشده است. قبل و بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، هیچ تفاوتی در تعدد و بهبود فضای کسب و کار دیده نمیشود. میزان پساندازها بهشدت کاهش پیدا کرده است. هزینههای خوراک، بهداشت و آموزش به نسبت سایر هزینهها بهشدت افزایش پیدا کرده است. این تفاوتها در جامعه روستایی بهصورت انفجاری رخ نموده است."
"پیشبینی میشد که یارانههای هدفمند در جامعه روستایی بالای 40 درصد تورم ایجاد میکند، هرچند دوستان ما در علوم اقتصادی معتقد بودند که تورم 8.5 درصد میشود."
این محقق گفت: "ما فکر میکردیم کسانی که بچههای بیشتر دارند از اجرای این قانون راضی هستند. در صورتی که اینچنین نبود. شاید آنانی که فرزندان بیشتری دارند هزینههایشان نیز بیشتر است. تلقی منفی از اجرای قانون هدفمندی یارانهها بر سطح معیشت خانوارهای روستایی معنادار شد. در آنالیزهای تفصیلی نیز بحث مساحت اراضی و تعداد واحدهای دامی با اجرای این قانون یک رابطه منفی داشت. کسانی که کشاورزی صنعتی داشتند با مشکلات عدیده رو به رو شدند. در سیستان و بلوچستان خیلی از گلخانهها تعطیل شد و زیانهای کلانی دیدند."
نتایج پژوهش نشان میدهد که "بیش از 80 درصد از پاسخگویان اظهار کردند که هزینه کاشت، داشت و برداشت در مقایسه با قبل از اجرای هدفمند شدن یارانهها افزایش بسیار زیادی داشته است. این هزینهها در برخی موارد بین سه تا چهار برابر افزایش یافته است. در برخی پژوهشهای دیگر به هشت برابر شدن نهادهها با اجرای قانون هدفمندی یارانهها اشاره کردهاند."
ابراهیمپور با اشاره به اینکه "نتایج نشان میدهد برای رونق در جامعه نباید یارانه مستقیم پرداخت شود، بلکه باید ایجاد اشتغال شود درباره فقدان تئوری در اجرای طرح هدفمندی یارانهها گفت: "برای اجرای قانون هدفمند یارانهها واقعاً تئوری نداشتیم. یعنی نمیدانستیم که کجا می خواهیم برویم، آیا میخواهیم سطح برخورداری جامعه را بالا ببریم، آیا میخواستیم استفاده از انرژی را عقلانی کنیم؟ برای همین این طرح و ایده به ضد خود تبدیل شد."
وی تأکید کرد: "طرح هدفمندی یارانهها باعث شد که آمار حاشیهنشینی به 12 میلیون نفر برسد و بخش بزرگی از این حاشیهنشینی این پیغام را داد که جامعه روستایی توان نگهداری خودش را ندارد. به نحوی که شرایط بسیار بسیار فقیرانهای در روستاهای زاگرس دیدم که قابل مقایسه حتی با گذشتههای دور نیست."
ابراهیمپور در تکمیل سخنان خود گفت: "سوءتغذیه در چهره خانمها دیده میشود یا وضعیت بسیار شکننده در کل خانوارها وجود دارد که غیرقابل توصیف است."/
دیدگاه تان را بنویسید