بهرهبرداری صنعتی تنها عامل ناپایداری جنگل نیست
عدم بهرهبردارى صنعتى و تنها استراحت دادن به جنگل نیز مشکل و موانع اصلى ناپایدارى جنگل را حل نمیکند. تا زمانى که دام در جنگل حضور دارد و مسائل و مشکلات اجتماعى روستاییان از میان برداشته نشوند، هرگونه اقدامى حتى عملیات احیایى، پرورشى و غیره آب در هاون کوبیدن و وقت تلف کردن است.
مظفر شیروانى مشاور و متخصص بینالمللى جنگل در کشور اتریش
مسئله دستیابی به مدیریت پایدار جنگلهاى هیرکانى با توجه به مکاتبههای انجامشده بین سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری و کشور اتریش به اواخر دوره پهلوى و اوایل پیروزی انقلاب اسلامی باز میگردد. سازمان جنگلها در آن زمان علاقهمندى خود را در بهرهگیری از دانش پیشرفته جنگلهاى کوهستانى در کشور اتریش بهمنظور بهکارگیرى این تجارب در جنگلهاى کوهستانى هیرکانى ایران اعلام کرد. این علاقهمندى در اوایل سال 1990 بهصورت یک تفاهمنامه همکارى مشترک بین دو کشور جمهورى اسلامى ایران و کشور اتریش به امضا رسید. پیرو این تفاهمنامه قرارداد تهیه و اجراى طرحى مشترک بین سازمان جنگلها و مراتع ازیک طرف و دفتر مهندسى جنگل FTB اتریشى منعقد شد. هدف از این همکارى مشترک مدیریت پایدارى جنگل بهصورت یک طرح نمونه آموزشى و آزمایشى در حوضه آبخیز جنگلهاى سه هزار واقع در تنکابن مازندران مشخص شد. برای دستیابی به این مدیریت پایدار، نوع دخالتهایی که مانع از هرگونه درهم ریختن ساختار طبیعى و دینامیک جنگلهاى این حوضه آبخیز میشدند، مشخص شد.
نکات عمدهاى که در این طرح بهطورکلى مد نظر گرفته شده بودند، عبارتند بودند از:
١- برنامهریزى جنگلشناسى (طرح جنگلشناسى با اولویت بخشیدن به تمام نیازمندیهاى بومشناسى، اجتماعى و اقتصادى)
٢- نوع جاده و میزان انها با توجه به شیب زیاد دامنهها و میزان بارندگى شدید و لغزش زمین.
٣-اتخاذ تدابیر مناسب بهمنظور جلوگیرى از طغیان رودخانهها وسیلاب.
٤- امکانات و راههاى خروج چوب با در نظر گرفتن حد اقل خسارت به عرصه و پایگاه
٥- ارائه راه حلهاى اجرایى بهمنظور حل معضل چراى دام و اشتغال روستاییان
٦- بهرهبردارى کامل از سایرامکانات و فراوردههاى طبیعى موجود در جنگل به غیر از بهرهبرداریهاى صنعتى.
٧- تهیه و اجراى طرح حفاظت جنگل (جنگل میرى، حفظ بیوتوب، بیوسفر و...)
٨- آزمایش کمى، کیفى و ارزش صنعتى گردبینهها
٩- همکارى درزمینه آموزش تئورى و انتقال تجربه به کارشناسان ایرانى در داخل و خارج از کشور بهمنظور آشنایى کامل با دستاوردهاى نوین جنگلدارى اعم از آمار بردارى، جنگلشناسى نزدیک به طبیعت، جادهسازى در ارتفاعات پرشیب و صخرهاى بدون عملیات انفجارى.
همزمان با اقدامات اموزشى مقدمات تهیه و اجراى یک طرح آماربردارى گسترده فراهم شد که نتایج کلى آن در همایش ملى مدیریت پایدار جنگلهاى شمال (فرصتها و چالشها) ارائه شد. این همایش 11 سفندماه سال 95 برگزار شد.
مهمترین دستاوردهای این طرح اگر به اجرا در میآمد میتوانست مانع از بهوجود آمدن مشکلات کنونى در جنگلهاى هیرکانى شود اما متاسفانه به دلایل مختلف این برنامه اجرا نشد. اما تجارب بینالمللى و نتایج تحقیقات دفتر FTB در این جنگلها و سایر حوضههاى آبخیز نشان دادهاند که جنگلهاى هیرکانى با وجود قدمتى دیرینهای که دارند جزء جنگلهاى طبیعى بکر به حساب نمیآیند بلکه به علل مختلف مانند:
١- حضور سالیان دراز دام، حیات وحش، عملیات زغالگیرى توام با مصارف روستایى، بهرهبردارىهاى صنعتى، دخالتهاى سنتى و سایر بهرهبرداریهایى که در انها انجام گرفته است، ساختار طبیعى آنها در بیشترین عرصه کاملا درهم ریخته شده و اکثرا به جنگلهاى طبیعى تخریب شده تبدیل شدهاند. بهرهبردارىهایى که در سطوح مختلف بهمنظور زغالگیرى و همچنین اجراى انواع طرحهاى کلاسیک انجام گرفتهاند، خود به نوعى باعث شدهاند که این جنگلها به تودههاى همسال، همگون با درختانى سر وشاخه شکسته و ناپایدار مبدل شدهاند.
٢- تنه اکثر درختان قطور این جنگلها مانند گونههاى راش، توسکا، زبان گنجشک، بارانک بلوط، افرا و غیره توخالى و یا داراى دل قرمزىهاى گسترده هستند (قرمزی بارز درون چوب سوزنی برگان و برخی پهن برگان که عامل آن نوعی قارچ است را "دل قرمزی" میگویند. دل قرمزی باعث بی مصرف شدن چوب در صنعت میشود). این مسایل دلالت بر انبوهى و پیر بودن این جنگلها دارد. تاج بیشتر درختان تنک با ضریب قد کشیدگى بالا توام با سر و شاخه شکسته است. فراوانى درختان خشکیده، قارچ زده و آسیب دیده علایم بیمار بودن این جنگلها را نشان میدهد.
٣- اندک زادآورى طبیعى که در برخى از عرصهها مشاهده میشود نیز سر چر، چنگالى و یا اینکه کاملا از بین برده شدهاند.
٤- موجودى سرپا و رشد متوسط سالیانه این جنگلها در مقایسه با جنگلهاى اتریش که شرایط آب و هوایى به مراتب نامتناسبتر و دوره رویش کوتاهترى نسبت به جنگلهاى هیرکانى دارند، بسیار پایین است. متوسط رشد سالیانه جنگلهاى اتریش واقع در مرکز کوههاى آلپ حدود ٩ مترمکعب در سال است در حالیکه در جنگلهاى هیرکانى این رقم حول وحوش متوسط سه تا چهار مترمکعب در سال تخمین زده میشود. اختلاف فاحش رشد متوسط سالیانه شش مترمکعب در سطحى حدود دو میلیون هکتار رقمى حدود ١٢ میلیون مترمکعب رشد سالیانه است که متأسفانه در این عرصهها شاهد این میزان تولید نیستیم. در صورت اجراى طرح استراحت نیز این حجم چوب تولید نخواهد شد.این اختلاف رشد سالیانه حاکى از این است که بخش علمى و اجرایى کشور در استفاده از پتانسیلهاى زیاد این جنگلها ناموفق بوده و فقدان این دانش وتجربه در تمام دوره استراحت حداقل 10 ساله نیز ادامه خواهد داشت. بنا به گفته مهندس داریوش خانلرى جنگلشناس ایرانى، کمى دانش، جنگلها را به بیراه برده است.
5- کمى رشد سالیانه سبب کاهش جذب دی اکسید کربن میشود و این مسئله مغایر با اهداف زیست محیطى و اجراى تعهدات کشور در پایین آوردن انتشار دی اکسید کربن در هوا و ترسیب کربن است.
٦- با وجود شرایط آب وهوایى بسیار مناسب براى رشد بسیارى از گونههاى منحصر به فرد جهانى توام با تنوع گونهاى، فقدان کمى و کیفى این گونهها در اکثر قریب به اتفاق عرصهها کاملا مشهود است.
امروزه در بازارهاى جهانى براى هر مترمکعب برخى از این گونههاى جنگلى به شرطى که از کیفیت مناسب برخوردار باشند مبلغى حدود 10 هزار یورو پرداخت میشود. تجارب دفتر FTB در سالهاى 1990 تا 1995 نشان دادهاند که گرچه این گونه ها به مقدار کافى در جنگلهاى هیرکانى یافت میشوند اما آنها از کیفیتى مناسب براى عرضه به بازار جهانى بهعلت عدم پرورش صحیح برخوردار نیستند.
٧- نکته بسیار مثبت و ارزنده در عرصههاى جنگلی هیرکانى، دینامیک بسیار بالا و ارزندهاى است که این منابع دارا هستند. درجه حرارت متعادل سالیانه، خاک غنى، بالا بودن میزان بارندگى سالیانه، عرض جغرافیایى متناسب و سایر موارد، شرایطى را بهوجود آوردهاند که بهطور کلى در بیشترین عرصهها مطلقا نیازى به جنگلکارى وجود ندارد و در صورت عدم حضور دام زاد آورى طبیعى میتواند در مدت زمانى بسیار کوتاه و بدون کمترین هزینه جانبى در سطوح گسترده و با تنوع گونهاى بسیار زیاد مستقر شود. امروزه با بهکارگیرى علوم پیشرفته جنگلدارى میتوان به سادگى طى یک مدیریت صحیح و برنامهریزى شده با اجراى طرحهاى احیایى، اکوسیستم تخریب شده را با سازى و پایدارى جنگل را ضمانت کرد. اختصاص دادن بخشى از عرصههاى این منابع جنگلى به زراعت چوب تحت هر نام و هر هدفى توسط گونههاى سریع الرشد بومى و یا غیر بومى اولا مغایر با اصول اکولوژیکى جنگل و ثانیا خود یک نوع تغییر کار برى به حساب میآید که در آینده زمینه ساز فاجعههاى زیست محیطى و ناپایدارى در مقابل عوامل زنده و غیره زنده طبیعى خواهند بود. اروپاییان چنین اشتباهى را مرتکب شدهاند بنابراین دلیلی وجود ندارد که اشتباه آنها را تکرار کنیم.
اختصاص دادن عرصههاى بسیار غنى پایین بند و میان بند به گونههاى پرتوقع و کم ارزش درختى که کاملا با جامعه جنگلى مغایرت دارند نیز نه تنها باعث ارتقای این عرصههاى جنگلى و تنوع ژنى گونهها نخواهد شد بلکه خود بستر مناسبى براى طوفان انداختگى، طغیان افات، امراض، تغییرات بافت خاک و... خواهد شد.
مطلبى که با وجود تمام نارسائىها در جنگلهاى طبیعى هیرکانى با قدمت زیاد نباید از نظر دور انگاشته شود، مسئله Autochthone بودن موجودات زنده گیاهى و حیوانى در عرصههاى مختلف این جنگلها است. امروزه با توجه به پیشرفت علوم جنگل حفظ و ارتقای این گونهها و جایگاه آنها یکى از مهمترین وظایف جنگلبانان به حساب میآید. جابجایی این گونهها تحت هرشرایطى خود اشتباه بزرگ و جبران ناپذیرى خواهد بود که باید از وقوع آن به هر وسیله جلوگیرى شود.
چه باید کرد؟
اولین و مهمترین گام اساسى در این جنگلها تعریف مدیریت پایدارى جنگل است و آیا میتوان با به اجرا در آوردن کامل مفاد ماده ٤٨ قانون برنامه ششم بدون اما و اگر به این هدف دست یافت؟
الف) اگر هدف از مدیریت پایدار دستیابى به جنگلهاى طبیعى بکر منظور نظر میباشد بنابراین ضرورى است که در اینجا نیز تمام عوامل تخریب کننده جنگل از جمله عوامل اصلى و یا فرعى از میان برداشته و جنگلها به حال خود واگذار شوند تا اینکه در یک پروسه طولانى به هدف تعیین شده برسند. طبیعى است که در اتخاذ چنین تصمیمى در آینده نه چندان دور نیاز وافرى به متخصصان و کارشناسان جنگل نیز وجود نخواهد داشت.
مطلبى که در مورد جنگلهاى بکر طبیعى نباید از نظر دور داشت، توجه به موجودى سرپا و رشد سالیانه این جنگلها است که به مراتب از جنگلهاى اقتصادى کمتر و در نتیجه میزان جذب دی اکسید کربن در انها نیز نسبت به جنگلهاى اقتصادى خیلى پایینتر خواهد بود. هر چقدر جنگل جوانتر، میزان رشد سالیانه آن بیشتر و در نتیجه افزایش جذب دی اکسید کربن در آن افزونتر خواهد بود. امر ترسیب کردن کربن در شرایط کنونى تغییرات آب و هوایى، یکى از مهمترین انتظاراتى است که جامعه جهانى از این منابع دارد.
تفکر دخالت نکردن در جنگل و رها کردن آن به حال خود، در سالهاى اخیر بیشتر توسط فعالان محیط زیستی و سازمانهای مردم نهاد مربوط به آنها در جهان تبلیغ میشود. این سازمانها و اعضای آنها در برخى از موارد نیز به حق در جهان موفق به اجراى اهداف خود نیز شدهاند.
ب) اگر منظور از مدیریت پایدار این منابع احیا و پرورش این جنگلها براى دستیابى به جنگلهاى کلیماکس است، جنگل یک اکوسیستم پیشرفته و پیچیدهای است که هر گونه دخالت در آن نیاز به یک خرد جمعى و فعالیت همگونى دارد. بنابراین لازم است که بدون اتلاف وقت با شرکت فعال متخصصان جنگل، محیط زیست و سایر سازمانهای مردم نهاد فعال، طرح یک آماربردارى دقیق به صورت پلاتهاى ثابت با دورههاى گردشی کوتاهمدت (حد اکثر پنج سال) تهیه و به اجرا در آید. با توجه به این طرح و جمیع اطلاعات جمعآورى شده بوم شناسى، اقتصادى و اجتماعى باید مشخص شود که چه داشتهایم، چه داریم و چه میخواهیم داشته باشیم. پس از تعیین هدف، راههاى دستیابى به اهداف مشخص و سیاست اداره جنگل بر اساس آنها تنظیم و به اجرا درآید.
ج) بنا به گفته مهندس جلالى رئیس سازمان جنگلها و مراتع، یکى از 15 مورد ناپایدارى جنگلها بهرهبردارى صنعتى است اما علت اصلى ناپایدارى جنگل مطمننا تنها بهرهبردارى صنعتى نخواهد بود. عدم بهره بردارى صنعتى و تنها استراحت دادن به جنگل نیز مشکل و موانع اصلى ناپایدارى جنگل را حل نمیکند. تا زمانى که دام در جنگل حضور دارد و مسایل و مشکلات اجتماعى روستاییان از میان برداشته نشوند، هر گونه اقدامى حتى عملیات احیایى، پرورشى و غیره آب در هاون کوبیدن و وقت تلف کردن است. تجارب مختلف ٥٠ ساله اخیر نیز تاکنون صحت این مطلب را به وضوح به إثبات رسانده است. کم کردن بهرهبردارىهاى سالیانه از مقدار دو میلیون و 500 مترمکعب و رساندن آن به سطح 400 هزار مترمکعب نیز نشان میدهد که اتخاذ چنین تصمیمى نه تنها جنگلها را پایدار نکرده است، بلکه این منابع نیز به تدریج ناپایدارتر شدهاند.
د) منظور از احیا و پرورش جنگل چیست؟ احیاى و پرورش جنگل عبارت است از بهوجود آوردن زمینههاى مناسب بهمنظور زادآورى طبیعى، جوان کردن جنگل، ارتقای ناهمسالى گونهها توام با تنوع گونهاى، افزایش رشد کمى و کیفى سالیانه درختان جنگلى، بهوجود آوردن ساختار چند آشکوبهاى، فراهم کردن شرایط بهتر و بیشتر بهمنظور ترسیب بیشتر دی اکسید کربن، ارتقای گیاهان کف جنگل و توجه به سایر عوامل زنده و غیر زنده اکوسیستم است. دستیابى به این اهداف تنها با دخالتهاى آگاهانه و بهوجود آوردن شرایط مناسب رشدى براى تمام عناصر جنگل امکانپذیر است. این گونه دخالتها که عملا با توجه به اهداف اکولوژى و اقتصادی در جنگل انجام میشود، خود نیز به نوعى برداشت از جنگل به حساب میآید. از آنجاییکه این موارد احیایى و پرورشى در ماده ٤٨ قانون برنامه ششم پیشبینى نشدهاند، بنابراین اجراى آنها نیز مطابق ماده ٤٨ قانون برنامه ششم امکانپذیر نیست.
نتیجهگیرى:
الف) جنگلها منابع تولیدى هستند که با برخوردارى از دانش پیشرفته جنگل و به دور از تعصبات منطقهای قادرند تمام انتظارات بومشناسى، اقتصادى، اجتماعى جامعه حیوانى و گیاهى را به آسانى فراهم کنند. آنها منابع پایانناپذیرى هستند که میتوان با دخالتهاى علمى و با توجه به تغییرات شدید آب وهوایی کمیت و کیفیت آنها را بهتدریج ارتقا بخشید و سطوح آنها را هرچه بیشتر گسترش داد. به این ترتیب استمرار تولید را براى نسلهاى آینده تضمین کرد. تخریب این منابع بهدست انسانها صورت گرفته و احیا و پایدارى آنها نیز جز وظایف اجتنابناپذیر همین انسانها است.
ب) با توجه به واقعیتهاى کنونى و تعدد سیلابهاى سالانه، اتخاذ تدابیر لازم بهمنظور جلوگیرى از وقوع سیلاب حتى در زمان استراحت جنگل امرى ضرورى است. جنگلها را میتوان استراحت داد اما سیلابها را نه.
پ) تدابیر لازم بهمنظور ارتقای زادآورى و تنوع زیستى حتى در دوره استراحت جنگل لازمالاجرا است.
ت) جنگلهاى مخروبه باید بدون اتلاف وقت احیا و به سمت و سوى جنگلهاى کلیماکس و یا جنگلهاى بکر سوق داده شوند.
ج) آموزش پرسنل بهمنظور به اجرا در آوردن اهداف مدیریت پایدار باید بدون وقفه عملى شود.
چ) مقدمات لازم بهمنظور تبدیل جنگلهاى زراعت چوب به جنگلهاى طبیعى فراهم شود./
L-951220-01
دیدگاه تان را بنویسید