Iranian Agriculture News Agency

گفت‌وگو با دکتر اسماعیل شهبازی، استاد گروه آبادانی روستاها دانشگاه شهیدبهشتی،

راهبرد پیشنهادی برای حفظ و احیا مراتع/ مشکل مراتع ایران فقدان مهارت و اطلاعات علمی - کاربردی لازم و کافی است/ چوپانان به رسمیت شناخته نشدند نه برای بیمه و نه برای آموزش

عرصه های طبیعی در معرض بیشترین و سهمناکترین آسیب ها و بلایا و حوادث و وقایع انسانی و غیرانسانی هم قرار دارند. مرگ تدریجی مراتع، مصیبت خشکسالی های پی در پی و به دنبال آن هم نابودی زیستگاه های طبیعی و به تَبَع آن، مهاجرت های توده وار خانوارها و در نهایت هم، سقوط تمدنهای بشری در یک ناحیه دیگر از سرزمین های مسکونی بر روی کره زمین را در پی داشته است.

راهبرد پیشنهادی برای حفظ و احیا مراتع/ مشکل مراتع ایران فقدان مهارت و اطلاعات علمی - کاربردی لازم و کافی است/ چوپانان به رسمیت شناخته نشدند نه برای بیمه و نه برای آموزش

خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - وحید اسلام زاده

اشاره: عرصه های طبیعی در معرض بیشترین و سهمناکترین آسیب ها و بلایا و حوادث و وقایع انسانی و غیرانسانی هم قرار دارند. مرگ تدریجی مراتع، مصیبت خشکسالی های پی در پی و به دنبال آن هم نابودی زیستگاه های طبیعی و به تَبَع آن، مهاجرت های توده وار خانوارها و در نهایت هم، سقوط تمدنهای بشری در یک ناحیه دیگر از سرزمین های مسکونی بر روی کره زمین را در پی داشته است. با توجه به این پیامدها، ضرورت حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع، به عنوان یکی از عمده ترین موضوع در مدیریت پایدار مراتع کشور در گفت و گو با دکتر اسماعیل شهبازی مورد توجه واقع شده است. سرمشق شهبازی برای حفظ و احیاء مراتع، بهره مندی از مکتب آموزشی ترویجی است. اسماعیل شهبازی فوق لیسانس خود را در رشته ی ترویج کشاورزی در سال ۱۳۵۰ از دانشکده ی علوم کشاورزی دانشگاه آمریکائی بیروت، سپس دکترای مهندسی خود در تولیدات کشاورزی (آموزش ترویج و توسعه ی روستائی) را در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه ملّیِ پلیتکنیک تولوز در فرانسه، دریافت کرد. از اسماعیل شهبازی به عنوان "چهرة ماندگار ترویج کشاورزی علمی کشور" تقدیر به عمل آمده است. گفت و گو با او از نظرتان می گذرد.

برای این که تعریف یکسانی از مرتع و دام داشته باشیم لطفاً کوتاه مرتع و دام را تعریف کنید؟

انگیزه انسان های اولیه برای استقرار و زندگی در یک مکان بر روی کره زمین، نه صرفاً به قصد سنگرگزینی تدافعی برای مصون ماندن از تهاجم دشمنان و جانوران و در امان ماندن از عوارض جوی و سرما و گرما و بارندگی های موسمی که اساساً و عمدتاً برای دسترسی به مراتع پردوام و سرسبز و خرم برای چرای دام ها و به دنبال آن، خوراک یومیه خود و خانوار خود و ادامه زندگی در طول زمان بوده است. امروزه هم، به رغم همه تغییرات و تحولاتی که در اصول و شیوه های زندگی ابناء بشر رخ داده است، هنوز که هنوز است بشر برای ادامه زندگی یومیه خود غذا می خواهد. و از این رو، چون بشر برای بقاء موجودیت خود در این جهان همواره چنین نیازی دارد پس در سطح کلان، لازمه وجود و پایداری چنین شیوه ای از زندگی، وجود دام و مرتع در دسترس انسان است.

مشکل اصلی و مشکلات تَبَعی مراتع و دام در کشور ما چیست؟

مشکل اصلی در فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری پایدار از مراتع کشور در این است که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت بهره بردار از عرصه های طبیعی، فاقد مهارت و اطلاعات علمی و کاربردی لازم و کافی برای بهره برداری و نگهداری از مراتع، متناسب با تغییرات و تحولات فنی و تکنولوژیکی در دنیای امروز هستند. این جمعیت بهره بردار و به عبارتی موثر بر سرنوشت مرتع، تنها دامداران روستایی و عشایری نیستند بلکه اغلب خیلی از جمعیت کلی سرزمین از جمله توسعه گران صنعتی و خدماتی و کشاورزی را به طور اعم و علاقمندان به گردشگری و طبیعت گردی و تفریحات میدانی را هم به طور اخص شامل می شود. بدین صورت، تاثیرگذاران بر سرنوشت منابع مرتعی را میتوان عموماً همه مردم، و خصوصاً جمعیتهای عشایری و روستایی و در عین حال، همه مقامات در سلسله مراتب مدیریتی، اعم از چوپان و رمه گردان و گالش و چَپُن و مالدار و چوبدار و میداندار و گله دار و رمه دار و دامدار و مزرعه دار و سرمایه گذار و کارآفرین و تعاونی خوراک دام و مسوول سکوی شیر و کارخانه دار و نیز، استاد و کارشناس و مدیر و مجری و قاضی و داور و وکیل و وزیر و روسای قوا دانست.

به تَبَع این حیطه وسیع از جمعیت های عام و خاص به عنوان تاثیرگذاران بر سرنوشت منابع مرتعی، مشکل اصلی در مدیریت پایدار مراتع ایران را می توان این گونه بیان کرد و آن این که مشکل اصلی عبارت از فقدان مهارت و اطلاعات علمی - کاربردی لازم و کافی در بین تاثیرگذاران بر سرنوشت منابع مرتعی در فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع است. این مشکل اساسی را هم می توان به مشکلات تَبَعی زیر تجزیه کرد:

1- نه چوپانان روستایی، نه رمه گردانان عشایری و نه گالش ها و چَپُنای جنگلی هیچ یک برای بهره برداری و نگهداری از منابع مرتعی، توسط نهادها و ارگان های مسوول نه به رسمیت شناخته شده اند تا بیمه و تامین شوند، نه مورد اعتناء واقع شده اند تا آموزش فنی و حرفه ای ببینند. تا آن جا که از دید متولیان جامعه، انگاری که این قشر از فعالیت اقتصادی و زیست محیطی اصولاٌ وجود خارجی ندارد و یا در جریان تغییرات و تحولات عصر جدید این رشته از مهارت های فنی و این شغل مشاغل تولیدی حذف شده اند. بنابراین، یکی از مشکلات اصلی در فرایند مدیریت مراتع کشور، فقدان مهارت و اطلاعات علمی و کاربردی لازم و کافی در بین چوپانان و رمه گردانان برای بهره برداری و نگهداری از مراتع طبیعی است.

2- یکی دیگر از مشکلات اصلی در فرایند مدیریت مراتع کشور، فقدان اطلاعات علمی و کاربردی به روز در بین مالداران و چوبداران و میدان داران دام در جریان نقل و انتقالات و اسکان موقت دام ها یا گله ها و یا رمه ها در "منزل" یا توقفگاه های میان بند و یا در میادین صحرایی و بیابانی در راه عرضه به بازار فروش است.

3- از دیگر مشکلات اصلی در فرایند مدیریت پایدار مراتع کشور، کهنگی و ناهماهنگی دانش و مهارت های بومی گله داران و رمه داران و دامداران و مالداران و مزرعه داران در مقایسه با نوآوری های رایج در عصر جدید در رابطه با پرورش دام و تولید فراورده های دامی است.

4- یکی دیگر از مشکلات اصلی در فرایند مدیریت مراتع کشور، عدم اشراف اطلاعاتی و یا به عبارتی، فقدان اطلاعات علمی لازم و کافی در بین استادان و متخصصان و کارشناسان و داوران و نیز، در بین سیاستگزاران و برنامه ریزان و تصمیم سازان و مدیران و مجریان و خلاصه وکیلان و وزیران و روسای قوا یا مدیران عالی جامعه در زمینه های دانش و مهارت های بومی درباره سرمایه های دامی و منابع مرتعی و جایگاه این دو عامل حیاتی در چرخش زندگی انسان و گیاه و دام در سطح کشور و در زندگی عامه مردم کشور است. ای بسا برخی از این مقامات اصولاً پرداختن به امور مربوط به دام و مرتع در زندگی بشر عصر اینترنت در قرن 21 را آنقدر عامیانه و کهنه و قرون وسطایی تلقی می کنند که اندیشه و اقدام پیرامون آن ها را دون شان خود می دانند.

این گروه از تصمیم سازان و تصمیم گیرن و مجریان و مدیران کشوری، به طور کلی به سرمایه های اجتماعی و به ویژه به دانش و مهارتهای بومی روستاییان و ایلات و عشایر توجه لازم و کافی معطوف نداشته و همه امور مربوط به کشاورزی و منابع طبیعی را به طور اعم و مرتع و دام را به طور اخص، در قالب فناوریهای نوین ارزیابی می کنند و راه علاج هر درد سنتی و محلی و بومی را هم در استفاده از فناوری های وارداتی می پندارند. موارد چهارگانه بالا، عمده ترین مشکلات تَبَعی عدم آگاهی گروه های عام و خاص از اصول و موازین مقدماتی در روند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور است.

چگونه می توان در مقام دفع و رفع این مشکل اصلی و مشکلات تَبَعی آن، با استفاده از روش های آموزشی ترویج اقدام کرد؟

این موضوع در آغاز هر برنامه عمرانی در کشور، می باید به صورت یک مسأله محوری برای همه ارگان ها و نهادهای ذی ربط مرح می بود. ولی شواهد تاریخی و تجربی حاکی از این واقعیت تلخ است که به موضوع آموزش برای گروه های چهارگانه بالا به طور اعم، و به آموزش های ترویجی مناسب برای گروه های بهره بردار به طور اخص - اگر هم در بعضی از برنامه ها مطرح بوده - به نحوی اجراء می شده که موضوع آموزش همواره نه در متن، که در حواشی کم رنگ برنامه ها و طرح ها و پروژه های مربوط مورد اشاره واقع می شده و به طور تشریفاتی به مرحله اجراء در می آمده است.

بررسی ژرف این مسأله از این بابت بسیار ضرورت دارد که از یک طرف در رابطه با بهره برداران مستعد آموزش (اعم از چوپان و دامدار و مالدار و...) که مخاطبان یا گروه های هدف این گفت وگو هستند، ملاحظه می شود که:

1- خیلی از بهره برداران عشایری و روستایی از سواد فنی لازم برای پذیرش شیوه های نوین مناسب و نوآوری هایی مربوط، بی بهره و یا کم بهره اند. در حالی که اغلب دارای آگاهی های لازم و کافی در زمینه های دانش و مهارت های بومی و سنتی پیرامون مرتع و مرتعداری و دام و دامداری هستند.

2- اکثریت قریب به اتفاق بهره برداران مستعد آموزش در خانوارهای روستایی دارای مشاغل و مهارت های حرفه ای مشخص و گاهی هم مختلف در امور کشاورزی (امور زراعی و باغی و دامی) هستند و لذا کسب دانش فنی و مهارت آموزی برای مرتعداری را جزو حرفه اصلی خویش تلقی نکرده و از انگیزه های اقتصادی و اجتماعی لازم برای فراگیری فنون و مهارت های مورد نظر در این زمینه بی بهره و یا کم علاقه اند. در این باره اگرچه این کلیت را نمی توان در مورد ایلات و عشایر که شغل و حرفه قومی و قبیله ای آنان علی الاصول گله داری و رمه گردانی است تعمیم داد، ولیکن از آن جا که در نتیجه اقدامات دولت های گذشته و حال برای تخت قاپو کردن عشایر و نیز، در نتیجه تاثیرپذیری ایلات و عشایر از تغییرات و تحولات عصر جدید، گفتنی است که در حال حاضر روند اسکان عشایر در مناطق ییلاقی و یا قشلاقی خود و یا در کانون ها و زیستگاه هایی که به کمک سازمان امور عشایری احداث و راه اندازی می شوند، روند روستانشینی و یا حتی شهر و شهرک نشینی عشایر هم، همچنان در جریان است. از این رو، مسأله تعدد مشاغل و مهارت های حرفه ای در امور کشاورزی هم در مورد ایلات و عشایر می تواند مطرح باشد.

3- مخاطبان برنامه های آموزشی ترویج در این گفت وگو عمدتاً مشتمل بر بزرگسالان روستایی و عشایری هستندکه به علت درگیری در حرفه های مختلف کشاورزی، آمادگی لازم و کافی برای کسب آموزش های نوین در یک رشته فنی دیگر در زمینه منابع طبیعی را ندارند و در خیلی از موارد، خود را مستعد این گونه آموزش ها نمی دانند و از انگیزه های لازم و کافی برخوردار نیستند و بالاخره این که

4- روستاییان و عشایر به طور اعم و بزرگسالان روستایی و عشایری به طور اخص در حد قابل ملاحظه ای متکی به تجربیات گذشته خود و پشتیبانشان بوده و بدین سبب، آموزش بزرگسالان روستایی و عشایری همواره با "دیرپذیری" پدیده های نوین و نوآوری ها توأم است.

از طرف دیگر فرض بر این است که در رابطه با وظایف دولت و یا ارگان ها و نهادهای عمومی مسوول سیاستگزاری و برنامه ریزی و نظارت بر اجرای برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور - مثلاً وزارت جهاد کشاورزی، سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری، سازمان حفاظت محیط زیست و... بررسی برای دفع و رفع این مسأله محوری از این باب ضرورت داشته باشد که:

1- نهاد مسوول حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور اراده کرده باشد تا به روند دیرپا ولی ناموفق سرمایه گذاری های فیزیکی سنگین در امور اجرایی و اداری و حقوقی پایان دهد و راهبرد سرمایه گذاری در آموزش و پرورش نیروی انسانی کارگزار و بهره بردار از منابع مرتعی را برگزیند و از این رو ضرورت داشته باشد که مسأله محوری مورد نظر از ابعاد مختلف مورد بررسی ژرف قرار گیرد.

2- آموزش گروه های هدف روستایی و عشایری در زمینه های مربوط به برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور بک برنامه نو است و بدین لحاظ دارای کمترین سابقه تجربه علمی و عملی در مناطق روستایی و عشایری در داخل کشور است. از این رو، طبیعت سرمایه گذاری در زمینه آموزش و پرورش منابع انسانی (کارگزار و بهره بردار) و آن هم در فعالیت های حفظ، احیا، و توسعه و بهره برداری بهینه ای مراتع کشور، می طلبد که مسأله محوری مبنای این برنامه آموزشی مورد بررسی ژرف قرار گیرد و آن گاه تصمیم سازی و تصمیم گیری شود؛

3- آغاز و تداوم تهیه و اجرای برنامه های ترویجی برای آموزش اصول و شیوه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور در هر برنامه عمرانی پنج ساله، درعمل در گرو تصویب طرح ها و تامین و تخصیص اعتبارات مربوط به نهادهای قانونگذار و سیاستگزار است که این هم به نوبه خود در گرو نیل به هدف های مشخص هر برنامه در نتیجه اعمال ارزشیابی های تکوینی و نهایی برنامه مربوط است. و از این رو، مقتضیات فرایند طرح و اجرا و ارزش یابی برنامه های ترویجی ایجاب می کند که مسأله محوری در این گفت وگو در واقع و به نوبه خود مسأله اساسی هر یک از طرح های اجرایی در برنامه های مربوطه نیز باشد، به طوری که به صورت موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد که این هم حاکی از اهمیت و ضرورت بررسی این مسأله است و در پایان؛

4- نتایج برداشت های حاصل از بررسی ژرف مسأله مورد نظر در این گفت وگو در واقع عمل، "چراغ راهنما" است که در یک موضع راهبردی می تواند شاخصه های مفید و موثر و مناسبی برای گزینش رهیافت ها و راه ها و روش های آموزش و ترویجی را به طراحان مربوط بنمایاند و از این رو نیز این بررسی راه گشاست. بدین ترتیب با تکیه بر استدلال های هشتگانه بالا (چهار مورد در رابطه با ارباب رجوع بهره بردار و چهار مورد در ارتباط با ارگان ها و نهادهای کارگزار)، به موارد ضرورت بررسی مسأله از دیدگاه گروه های هدف و ارگان های مسوول و نهادهای ذی ربط آموزشی ترویج اشاره شد.

پیش شرط های حل مسأله محوری مراتع و دام ها چیست؟

پیش شرط ها متنوع و به شرح زیر هستند:

1- نهادهای سیاستگزار و ارگان های اجرایی مسوول برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور، مقدمتاً به راهبرد توسعه منابع انسانی اولویت خواهند داد و در زمینه های ایجاد اشتغال برای اجرای برنامه های آموزشی ترویج، ضمن جلب و جذب مشارکت های مردمی، سرمایه گذاری های لازم و کافی را به عمل خواهند آورد. بدین سان؛

2- به تَبَع توجه دولت به توسعه منابع انسانی، انگیزه های لازم و کافی در بین بزرگسالان روستایی به منظور کسب دانش و مهارت در حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور، پدید خواهد آمد. و در پی آن؛

3- ارگان ها و نهادهای مسوول طرح و اجرای برنامه های مربوط به حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع و از جمله سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور، سازماندهی های لازم و مناسب برای آغاز و تداوم فعالیت های آموزشی ترویج را در واحدهای همگانی خود در مناطق روستایی و عشایری و عرصه های جنگلی به عمل خواهندآورد، آنگاه؛

4- آمیزه ای از رهیافت آموزش و دیدار با رهیافت مشارکتی به عنوان موثرین رهیافت ها در فرایند آموزش مهارت های مربوط به حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع به گروه های هدف برنامه، سازماندهی میشود تا در مناطق پیشاهنگ تجربه شود و در طول یک دوره سه ساله اجرا و در عین حال، مورد ارزشیابی های تکوینی و نهایی قرار گیرد.

5- ارگان ها و نهادهای مسوول و از جمله سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور به تدریج سیاست های اجرایی و عملیاتی خود در مناطق روستایی و عشایری و جنگلی را از حالت اجرایی و خدماتی به فرایند آموزشی و ترویجی تبدیل خواهند کرد.

6- دسترسی به تسهیلات اعتباری لازم با شرایط مناسب از طریق صندوق عمران مراتع (تا چند دهه پیش، برای کمک به بهره برداران از مراتع، صندوق عمران مراتع کشور که از جمله واحدهای اعتباری پیوسته به وزارت منابع طبیعی، وزارت کشاورزی و منابع طبیعی، وزارت کشاورزی و عمران روستایی و وزارت کشاورزی بود که بطوری مفید و موثری وجود داشت و امروزه، احیاء و وجود آن لازم به نظر می رسد.) و یا بانک های تخصصی عامل (کشاورزی، تعاون) مآلاً بهره برداران عشایری و روستایی آموزش دیده داوطلب اجرای برنامه های مربوط به حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع بتوانند آموخته های خود را عملی کنند.

شما در طرح این بحث چه اهدافی را دنبال می کنید؟

هدف کلی من بحث و بررسی پیرامون نقش آموزش های ترویجی در حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع کشور، ضمن تعیین مخاطبان برنامه و نیز، گزینش و پیشنهاد مناسب ترین روش های آموزش ترویجی در زمینه های:

1- شناخت ماهیت و شخصیت و کیفیات شغلی شاغلانی مانند: چوپان و رمه گردانی و گالش و چَپُن و نقش آنها در مرتعداری و پرورش دام ها؛

2- شناخت روش های مقابله با حوادث و بلایای طبیعی و مخاطرات انسانی و وحوش در عرصه های مرتعی برای آموزش به چوپانان و رمه گردانان و گالش ها و چَپُنها؛

3- شناخت روش های پیش بینی هوا و برآورد حوادث و بلایای طبیعی در عرصه های مرتعی برای آموزش به چوپانان و رمه گردانان و پالشها و چَپُنها؛

4- شناخت گیاهان مرتعی و دوره رویش و ارزش غذایی و موارد مصرف آن ها در زیست بوم های مربوط؛

5- شناخت نیازهای غذایی دام های مربوط و راه و روش های تامین آن ها از منابع در دسترس؛

6- شناخت اسباب و ابزار و وسایل مرتعداری و دامداری در مراتع ییلاقی و قشلاقی و میان بند؛

7- شناخت طرز تهیه و تامین و آماد مصالح بوم آور مرتعداری و دامداری در عرصه های مرتعی؛

8- شناخت روش های بذرگیری و نگهداری بذور مرتعی؛

9- شناخت روش های خاک ورزی و آماده سازی عرصه های مرتعی خشک و خالی و فقیر برای ذخیره سازی رطوبت و بذرافشانی و واکاوی دوره ای، در فرایند احیای مراتع و مقاوم سازی زیربناهای عرصه برای افزایش حفظ رطوبت؛

10- شناخت پایگاه شبانه دامداری در عرصه مرتعی و طراحی برای محوطه سازی و حصاربندی؛

11- شناخت طرز ساخت و ساز بهار خواب های امن شبانه دام ها با دسترسی های ساده و عملی و با استفاده از مصالح بوم آور؛

12- شناخت طرز ساخت و ساز و نگهداری اقامتگاه شبانه دامدار و چوپان ها و گالش ها و چَپُنها و نیز انبار و آخور و آبشخور صحرایی با دسترسی های ساده و عملی و با استفاده از مصالح بوم آور.

شما از اصطلاح نظام آموزشی و ترویج بسیار استفاده کرده اید، فلسفه این نظام آموزشی و ترویجی چیست؟

فلسفه استقرار نظام آموزشی و ترویجی در زمینه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع مبتنی بر سه رکن: (1) آموزش مداوم؛ (2) انگیزش خودیاری؛ (3) گسترش مشارکت بهره برداران عشایری و روستایی در راستای توسعه پایدار منابع انسانی به منظور نیل به مدیریت پایدار مراتع توسط بهره برداران مربوط است. آموزش مداوم در طول زمان، زمینه ساز ارتقاء سطح معلومات و کسب مهارت های نوین در جریان توانمندسازی اعضای گروه های هدف برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع به طور اعم، و بهره برداران عشایری و روستایی به طور اخص است. و بدین ترتیب، آموزش مداوم به عنوان یک پیش نیاز، زمینه ساز ارتقاء قابلیت های نظری و شایستگی های عملی افراد برای حرکت های فردی و اجتماعی است. افزایش تدریجی سطوح معلوماتی و فزونی روزافزون مهارت های فنی و اقتصادی و اجتماعی در هر فرد مورد آموزش، مقدمه ایجاد و تحکیم اعتماد به نفس و نتیجتاً، پیدایش و افزایش انگیزه های خودیاری در فرد می شود. فرد آموزش دیده مطمئن از کارآیی های متکی بر معلومات و مهارت های تخصصی خود، ماهیتاً قائم به ذات و استوار بر خویشتن به بار می نشیند و بدین ترتیب، آموزش مداوم و برنامه ریزی شده برای گروه های هدف برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع را میتوان در عین حال، زمینه لازم برای انگیزش اراده خودیاری در بین آنان تلقی کرد. تمایل افراد برای یاوری دادن به دیگران، عمدتاً ناشی از احساس خوداتکایی منتج از خودیاری است. و این هم بدین مفهوم است که وقتی افراد مطلع و ماهر در رویارویی با مسایل و مشکلات، استوار بر پاهای خویش، قد علم میکنند و در عین حال، برای برآوردن خواستها و نیازهای خود مصمم میشوند و به عبارتی، قائم به ذات خود میگردند، آنگاه انگیزه دگریاری و یا یاوری دادن به دیگران، که خصیصه نهفته مدنیت در وجود معنوی انسانهاست، متدرجاً در روحیه ایشان احیاء می شود که این هم در حالات تکاملی خود به صورت مشارکتهای اجتماعی متجلی میشود.

بنابراین فلسفه وجودی نظام آموزشی ترویج برای حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع در نهادها و ارگان های مسوول، مبتنی بر این ضرورت است که برای آموزش ارباب رجوع برنامه ها باید به طور مستمر اقدام کرد و در طول زمان آگاهی های علمی و فنی و اجتماعی آنان را بالا برد تا از این طریق قابلیت ها و شایستگی های آنان به عنوان افراد آموزش دیده ارتقاء یابد. ماهیت این آموزش ها باید به نحوی برنامه ریزی و ارایه شود که روز به روز بر کارآیی های افراد آموزش دیده بیفزاید تا آن جا که با اتکاء به دانستنی های خود، توانایی اداره امور زندگی و اشتغال در یک مسیر هدفمند و مترقی را کسب نمایند و بدون اتکاء به غیر و بی انتظار و توقع از دیگران، به صورت عامل منحصر به فرد در تعیین سرنوشت خود درآیند. وجود افراد مطلع و کاردان و در عین حال خوداتکا و خودیار، امکان تبلور و تشکیل هسته های مشارکتی برای یاوری دادن به دیگران را پی ریزی و نوید می دهد. چه آن که فقط افرا مطلع و کاردان و خوداتکاء و خودیار هستند که در صحنه های عمل و اجرا، ضرورت همفکری و همکاری و همیاری جمعی را درمی یابند. و چه آنکه، به لحاظ همین ویژگی های شخصیتی، برای مشارکت برانگیخته میشوند، و به آن میاندیشند و مآلاً درصدد همبستگی و مشارکت جمعی برمی آیند. و این هم همان خصیصه ای است که فلسفه وجودی ترویج در فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع به دنبال آن است. مشاکرت مستلزم گردهمایی و همکاری صمیمانه یارانی هم سطح، همفکر، همدل و همراه است. زیرا توان فردی صدها نفر عضو ناهمسطح، ناهمفکر، ناهمدل و ناهمراه در یک تشکل اجتماعی، همواره برای خنثی کردن نیروهای صرف شده برای مقابله با همدیگر به هدر می رود. و از این روست که فلسفه این نظام بر آموزش و پرورش اعضای پروه های اجتماعی روستایی و عشایری تاکید دارد. و نیز، برخوداتکایی و خودیاری آنان پافشاری می کند. بلکه نتیجاً، اعضای یک تشکل اجتماعی برای مشارکت در فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع، متشکل از اعضایی مطلع و کاردان، خودیار و خوداتکا و در مجموع همسطح، همفکر، همدل و همراه هم باشند. بررسی پیشینه نگاشته های پراکنده درباره دانش و مهارت های بومی، گواهی بر این مدعاست که نظام های مشارکتی سنتی روستایی و عشایری در سرزمین کهن ایران، همواره متکی بر مولفه های هم سطحی، همفکری، همدلی و همراه بوده است. و از این رو، گفتنی است که امروزه وجود همیت مولفه ها هم عامل توفیق فعالیتهای مشارکتی مردم در جوامع روستایی و عشایری بوده و هنور هم است.

استاد شهبازی اصول نظام آموزشی ترویج چیست؟

اصول نظام آموزش ترویجی علی القاعده، ملهم از فلسفه وجودی این نظام است. و از آن جا که سه رکن آموزش مداوم، انگیزش خودیاری و گسترش مشارکت های اجتماعی، ارکان فلسفه وجودی آن را تشکیل می دهند، بنابراین اصول کار ترویج در برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع در ارگان ها و نهادهای مسوول، همواره مبتنی بر اندیشه ها، پایه ها، قواعد، قوانین و بنیان هایی است که ماهیتاً حاکی از ارکان این فلسفه وجودی است. از جمله این که:

1- نظام ترویج در ارگان ها و نهادهای مسوول، یک شاخه تشکیلاتی مستقل آموزشی است و بنابراین، محور فعالیت ها در این نظام، آموزش توده های روستایی و عشایری به منظور ارتقاء توانایی های آنان در راه تحول و توسعه در فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع است.

2- - امر محوری آموزش در نظام آموزشی ترویج، مبتنی بر یادگیری مداوم "مروجان حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع" با استفاده از منابع و مراجع دسترس است. و این هم مشتمل بر فراگیری دانش و مهارت های نوین و فناوری های مناسب از مراجع علمی و پژوهشی و همچنین از منابع دانش و مهارت های بومی است.

3- فراگیری مداوم دانش های نوین و بومی به توسط "مروجان حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع" مقدمه و همزمان با آن، فرادهی آن دانسته ها به ارباب رجوع روستایی و عشایری و به کارشناسان و متخصصان و پژوهشگران علوم طبیعی و اقتصادی و اجتماعی، موخره فرایند آموزش در این نظام است.

4- فرایند فراگیری و فرادهی علوم و فنون مناسب برنامه های حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع مستلزم اتکاء و پایبندی کارگزاران نظام آموزش ترویجی به استفاده مداوم از منابع پژوهشی متعدد درون و برون سازمانی و درون و برون مرزی است.

5- هر برنامه آموزش ترویجی مبتنی بر کشف و پرورش استعدادهای اصیل روستایی و عشایری و هدایت و حمایت از افراد مستعد رهبری در زمینه های متنوع فنی در عملیات حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع است.

6- در فرایند آموزش ارباب رجوع روستایی و عشایری، توجه لازم و کافی معطوف به اصول آموزش بزرگسالان است.

7- رهیافت نظام آموزش ترویجی در فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع مبتنی بر آمیزه ای از رهیافت آموزش و دیدار توام با رهیافت مشارکتی ترویج روستایی است. در این رهیافت مروجان نه تنها در نقش آموزشگر برنامه های ترویجی، بلکه همچنان در نقش انگیزش گر و تسریع گر و تسهیل گر تحول و توسعه، مسوولیت ترغیب روستاییان به منظور سازماندهی تشکل های گروهی و تقویت هسته های رهبری محلی در جوامع روستایی و عشایری را در جریان جلب مشارکت همگان برای حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع را برعهده داشته و خواهند داشت.

نتیجه گیری شما از گفت وگوی حاضر چه بود، و این که برای بهتر انجام شدن نظام آموزشی ترویج چه پیشنهاداتی دارید؟

اول نتیجه ای که از این گفت وگو در ذهن دارم را می گویم: با توجه به ضرورت حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع، یکی از عمده ترین اهداف ما طرح راهبردهای آموزشی و ترویجی در فرایند مدیریت پایدار مراتع کشور است. بدین منظور سعی کردم تا ضمن برشمردن مشکل اصلی و مسأله محوری و پیش شرط های حل و رفع آن ها، هدف های موضوعی برای آموزش دو گروه از مخاطبان اثرگذار بر فرایند حفظ، احیاء، توسعه و بهره برداری بهینه از مراتع و در واقع عمل، مدیریت پایدار مراتع، توصیف شود. بهره مندی از مکتب آموزشی ترویجی برای تحقق این اهداف عملیاتی توصیه شده و از این رو، ارکان آن مشتمل بر فلسفه، اصول، اهداف، راهبردها و روش های آموزشی در این مکتب و به ویژه در مورد مدیریت پایدار مراتع، مرور شده است.

پیشنهادهای من هم عبارتند از:

1- طرح و اجرای یک پروژه پژوهشی درباره موقعیت، وسعت و وضعیت فعلی مراتع ملی، عمومی، شخصی و... نیز مراتع حریم روستاها؛

2- طرح و اجرای یک پروژه پژوهشی درباره تعداد و کیفیات و مشخصات بهره برداران از مراتع ملّی، عمومی، شخصی، و حریم روستاها در محدوده هر استان؛

3- طرح و اجرای یک پروژه پژوهشی درباره تعداد و خصوصیات بهره برداران ایلاتی و عشایری منطقه ای و رمه گردان های ناحیه ای برای استفاده از مراتع ملّی و عمومی و شخصی و حریم روستاها؛

4- طرح و اجرای یک پروژه مطالعاتی درباره ارگان ها و نهادهای ذی مدخل و ذی نفع در امور مرتعداری و بهره برداری از مارتع و نیز، امور دام و خدمات دامداری و دامپروری و دامپرشکی و همچنین، امور عشایری و منابع اعتباری ویژه دامداری و مرتعداری (از قبیل سازمان ها، بانک ها، و صندوق های عامل و...).

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید