Iranian Agriculture News Agency

کدام آینده


شهروند| مناظره سوم را اگر خوب تجزیه و تحلیل کنیم، دو نگرش کاملاً متفاوت را در میان نامزدها مشاهده خواهیم کرد. دو نگرشی که مهمترین وجه تمایز میان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی نیز هست. نگرش نخست بر این محور تأکید دارد که چه کسی باید رئیس‌جمهوری شود، ویژگی‌های شخصیتی و احیاناً سوابق رفتاری او چیست؟ گویی که اگر یک شخص با فرض وجود ویژگی‌های خاص از قبیل قاطعیت، پرکاری، احیاناً دست‌پاکی و نگاه مردم‌دار روی کار بیاید، همه امور بر وفق مراد خواهد بود و کشور گل و بلبل می‌شود. البته تمامی ادعاها درباره ویژگی‌های شخصی چنین نامزدی فقط در حد همان ادعاست و هیچ معیاری برای سنجش آن وجود ندارد، ولی حتی اگر همه این معیارها درست و قابل تطبیق هم باشد، باز هم باید گفت که در غیاب ساختار مناسب چنین شخصی نمی‌تواند کار مهمی انجام دهد. درواقع نگرش دوم در نقطه مقابل این نگاه است. موضوعِ محوری نگرش دوم بیش از اینکه «چه کسی باید رئیس‌جمهوری شود؟» باشد این است که «چگونه باید دولت را اداره کرد؟» پس از پاسخ به این پرسش است که دنبال فردی می‌روند که بهتر از دیگران این چگونه اداره‌کردن را محقق کند.
تأکید نگرش نخست بر نقد و رد ویژگی‌های فردی نامزد رقیب است. به همین دلیل از ابزار افشاگری استفاده می‌کند و گمان دارد که اگر رقیب خود را زمین بزند، کار تمام است؛ ولی به همین دلیل در تله‌ای می‌افتد که خودش آن را پهن کرده است و هنگامی که طرف مقابل پاتک افشاگرانه انجام می‌دهد، کل آن مجموعه و بنایی که ساخته‌اند، فرو می‌ریزد. در حالی که برای نگرش دوم این مسأله به نسبت سوال اصلی که چگونه حکومت‌کردن است، موضوعی فرعی تلقی می‌شود.
در اثبات این ادعا و تفاوت میان دو نگرش، مصادیق گوناگونی را می‌توان ارایه کرد. یک نمونه‌اش اینکه آقای قالیباف برای اثبات اینکه روحانی و جهانگیری نمی‌توانند با فساد مبارزه کنند، مدعی می‌شود که آنان زمین ارزانقیمت گرفته‌اند. اگر چه نمی‌دانیم که قیمت زمین در زمانی که آنان خریده‌اند، چند بوده است و در مقابل او با ارایه لیست ثروت خودش که مثلاً هیچی ندارد و فقط سه میلیون در یک حساب دارد، خواسته که خود را پاکدست معرفی کند؛ ولی فراموش کرد که بگوید ایراد اصلی در این میان این دو گروه متوجه او است که املاک نجومی را با قیمت بسیار ارزان به افراد مورد نظرش واگذار کرده است، در حالی که آن دو نفر هیچ‌کدام چنین مواردی ندارند. خوب اگر نداشتن ثروت و پاکدستی فرضی شخصی را ملاک بگیریم، در این صورت چرا آقای قالیباف در پرونده املاک نجومی مورد پرسش قرار گرفته است، ولی چنین موردی برای دیگران وجود ندارد؛ در حالی که آنان امکان بیشتری برای این نوع بذل و بخشش‌ها از جیب دولت داشته‌اند؟ ریشه این تفاوت در نگرش دو مجموعه است. گروه نخست بر محور تصمیمات فردی استوار است، گروه دوم بر محور تصمیمات سازمانی و اداری و تأکید بر عوامل ساختاری. گروه نخست فقط نظارت درونی و اخلاقی را می‌پذیرد که البته همیشه توجیه برای فرار از این نظارت فراهم است، گروه دوم نظارت سازمانی و مدنی را اصل می‌داند. گروه نخست می‌گوید فرد پاکدست مصدر امور شود (هر چند عموماً می‌تواند پاکدست نباشند) گروه دوم می‌گوید مهم ساختاری است که اجازه ندهد افراد مفسد در کارشان پیش بروند. به همین دلیل گروه دوم از شفافیت، آزادی، نهادهای مدنی و پاسخگویی دولت دفاع می‌کند و سلامت و درستی افراد برای آنها امری ثانوی محسوب می‌شود که در چنین ساختاری تحصیل حاصل است. البته به همین دلیل هم افراد این گروه در‌مجموع سالم‌تر می‌مانند، زیرا تحت نظارت رسمی و مدنی هستند. گروه نخست توجه را به تخلف افراد جلب می‌کند، تخلفی که به‌طور معمول اثبات نشده است، گروه دوم تأکید را بر رسیدگی نهاد قضائی می‌گذارد. گروه نخست بر معیارهای غیرقابل سنجش و فردی مثل تقوای فردی می‌گذارد که برای دیگران قابل سنجش نیست، در حالی که گروه دوم مبنا را بر شفافیت و نظارت‌پذیری و پاسخگویی قرار می‌دهد. گروه نخست گزینش و سختگیری در ورود را معیار قرار می‌دهد، ولی وقتی کسی وارد شد، در عمل آزاد است هر کاری انجام دهد، در نتیجه به انحراف و فساد کشیده می‌شود؛ در حالی که گروه دوم بر سهل‌انگاری و تسامح در ورود تأکید دارد در عوض نظارت پس از ورود را بسیار سخت می‌کند. مثل قضیه نظام دانشگاهی ما است که ورود به دانشگاه بسیار سخت‌تر از خارج‌شدن از آن است. کسی که وارد دانشگاه شود، درواقع با هر دوز و کلکی شده می‌تواند خارج شود چون بخش اصلی مسیر که ورود به دانشگاه است را طی کرده است. در حالی که در نظام دانشگاهی پیشرفته، ورود ساده است، آنچه که مشکل است خارج‌شدن از آن است. این دو نگاه در همه حوزه‌های زندگی ما بازتاب دارد و در این مقطع زمانی در مناظره‌های تلویزیونی با هدف اداره کشور نیز بازتاب یافته است. کنار رفتن محمد باقر قالیباف به نفع سید ابراهیم رئیسی، معادله انتخابات را روشن کرد. حالا دیگر تقابل میان دو دیدگاه متفاوت است. در یک سو ابراهیم رئیسی و در سوی دیگر حسن روحانی. هر دو کاندیدا نیز اذعان دارند که دیدگاه‌هایشان با طرف مقابل متفاوت است.
اما این تفاوت چطور معلوم می‌شود؟ نگاهی به اطرافیان و اعضای ستاد دو کاندیدا یکی از راه‌های بازشناختن تفاوت میان تفکرات این دو در اداره کشور است. در این خصوص شاید فهم تفکرات حسن روحانی با نگاهی به اعضا و تیم مدیریتی‌اش آسان تر باشد. در عرصه سیاست خارجی، حسن روحانی از حضور محمد جواد ظریف، دیپلمات کارکشته ایرانی بهره می‌برد. دیپلماتی با سابقه در ماراتن نفس‌گیر دو ساله سرانجام توانست پرونده هسته‌ای که به مدت ١٢ سال موجب وارد آمدن تحریم‌های گوناگون علیه صنعت و اقتصاد کشور شد، به سرانجام رسانده و توافق هسته‌ای با هدف لغو تحریم‌ها با کشورهای غربی به امضا برساند. در عرصه اقتصاد حسن روحانی توانست با بهره‌گیری از مشاوره‌های اقتصاددان‌های کارکشته و وزیر اقتصادی نظیر علی طیب‌نیا در مدت زمان کوتاهی تورم لجام گسیخته کشور را مهار کرده و آن را به زیر ١٠ درصد برساند. این مهم در حالی صورت گرفته است که دولت روحانی همچنان به پرداخت یارانه‌ها که یکی از مهمترین عوامل تورم بود ادامه داد اما با به اجرا گذاشتن سیاست‌های ضد تورمی توانست قیمت‌ها را کنترل کند. در عرصه روابط خارجی نیز روحانی توانست در عرض مدت زمانی کوتاهی توجهات کشورهای جهان را به ایران جلب کند. برخلاف دوران هشت ساله در دولت گذشته، دیگر کشورهای جهان بودند که برای سفر به ایران پیشقدم می‌شدند. حسن روحانی موفق شد همزمان با حفظ منافع ملی ایران، با در پیش گرفتن سیاست اعتدالی روابط خارجی ایران را در سطح بین‌المللی بهبود ببخشد. در عرصه نفت که اصلی‌ترین درآمد کشور را تشکیل می‌دهد، دولت روحانی توانست با بهره‌گیری وزیری مجرب به نام بیژن زنگنه، تولید نفت ایران را به دولت قبل از تحریم برگردانده در بسیاری از حوزه‌های نفتی که برداشت ایران به شدت کاهش یافته بود، بار دیگر به سطح تولید طبیعی خود بازگرداند. حالا ایران بیش از دو میلیون بشکه نفت در روزتولید می‌کند در حالیکه این میزان در دوران دولت قبل زیر ٥٠٠ هزار بشکه بود.
در عرصه مسائل اجتماعی و محیط زیست نیز دولت روحانی دست به اقدامات چشمگیری زد. تدوین و ابلاغ لایحه آزادی دسترسی به اطلاعات، مقاومت در برابر فشارها برای فیلترکردن شبکه‌های اجتماعی ، احیای دریاچه ارومیه، احیای تالاب هورالعظیم و انتشار منشور حقوق شهروندی از جمله اقداماتی بود که روحانی در طول این چهار سال صورت داد.
در آنسوی ماجرا، ابراهیم رئیسی نیز از مشاوران و همراهانی بهره می‌برد. مشاورانی و همراهانی که منتقد سیاست‌های دولت روحانی در عرصه‌های مختلف هستند. در حوزه سیاست خارجی، سعید جلیلی از جمله مهمترین چهره‌های همراه روحانی است. حتی در برخی از محافل شایعاتی نیز در خصوص وزیر خارجه شدن جلیلی در صورت پیروزی جلیلی در انتخابات مطرح می‌شود. سعید جلیلی که چندین سال در دولت قبل مسئولیت مذاکرات هسته‌ای را برعهده داشت، از جمله منتقدین ثابت‌قدم توافق هسته‌ای است. جلیلی در زمان بررسی برجام از سوی مجلس شورای اسلامی در سخنرانی‌های مختلف و در محافل مختلف، سیاست دولت در امضای برجام را نقد کرد. در کمیسیون مخصوصی که از سوی مجلس و با ریاست علی‌رضا زاکانی برای بررسی برجام شکل گرفته بود، به سعید جلیلی زمانی ٥ ساعته داده شد تا تمام زوایای برجام را مورد نقد قرار دهد. سعید جلیلی معتقد است که برجام نیاز به بازنگری جدی دارد و ایران در این توافق به غرب چک سفید امضا داده است. در عرصه اقتصاد نیز رئیسی افرادی نظیر مسعود میرکاظمی وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد و علی نیکزاد، وزیر مسکن دولت احمدی‌نژاد را در کنار خود دارد. مهدی محمدی، از کارشناسان سیاست خارجی نیز که نوشته‌هایش در روزنامه «وطن امروز» در نقد برجام دیده می‌شد، از جمله حامیان سید ابراهیم رئیسی است. در عرصه اقتصادی نیز آنطور که مشاوران رئیسی به او مشاوره داده‌اند، یکی از اهداف افزایش یارانه‌ها است. یارانه‌هایی که در دولت دهم با مبلغ ٤٥ هزار تومان پرداخت شد و در نهایت تورمی سنگین را به جامعه تحمیل کرد. به طور کلی با نگاهی به ساختار تیم‌های مدیریتی حسن روحانی و ابراهیم رئیسی، کاملا مشخص می‌شود که چرا این دو نامزد در سخنان انتخاباتی خود کاملا از جایگاه دو تفکر مجزا در مقابل هم سخن می‌گویند.
برای مثال تقابل میان رئیسی و روحانی در موضوع برجام که یکی از مهمترین موضوعات کشور است در سخنان هر دو هویدا است. روحانی اخیرا در اصفهان در خصوص برجام گفته است«اینجا سرزمین پل‌ها است. اینجا سرزمین دیوار نیست. ما با برجام بین ایران و جهان پل برقرار کردیم». رئیسی اما وقتی که می خواهد درباره برجام سخن بگوید به موضوع رآکتور اراک اشاره کرده و می‌گوید:« در قلب رآکتور اراک بتن ریختند. چقدر سرمایه خارجی جذب کرده‌اید؟ اگر برجام میوه‌ای داشت، در این بخش باید خود را نشان می‌داد».
روحانی همچنین در خصوص میزان پایبندی رقیبانش به برجام گفت:« می‌گویند ما هم برجام را قبول داریم. باور کنیم؟ شما تا دیروز هرچه در توان داشتید و از هرچه بیلبورد در تهران بود، علیه برجام استفاده کردید. وقتی با قدرت‌های خارجی مشغول مبارزه خارجی بودیم از پشت خنجر زدید، حالا طرفدار برجام شدید. » اشاره روحانی به بیلبوردهایی است که در سطح شهر تهران علیه مذاکرات هسته‌ای و با مجوز شهرداری تهران نصب می‌شد که در این بیلبوردها مذاکره کنندگان هسته‌ای به صورت تلویحی به افرادی تشبیه شده بودند که با شمر مذاکره می‌کنند».
روحانی همچنین در خصوص برنامه اقتصادی رئیسی گفته است:«پیشرفت به ۱۴۰۰ یا عقبگرد به ۹۱؟ من در این دو، سه هفته، خیلی گوش کردم که دوستان ما طرح و برنامه جدیدی را هم به ارمغان آورده‌اند. دیدم بازنویسی سال‌های ۹۰ و ۹۱ است. ما به ۹۰ و ۹۱ برنمی‌گردیم. به برنامه کسانی که نامزد شدند نگاه کنید. آیا بدون پمپاژ پول برنامه دیگری هم دارند. همچنین به کارنامه آنها نگاه کنید. با کارنامه است که می‌توان تصمیم گرفت. » رئیسی اما یکی از برنامه‌های اقتصادی‌اش افزایش سه برابری یارانه است. وی دراین خصوص گفته است:«می‌توان یارانه را دو یا سه برابر کرد و این امکان پذیر است». محمد باقر قالیباف نیز در وعده‌ گفته بود که قصد دارد به همه بیکاران تا زمان شاغل شدن ماهی ٢٥٠ هزار تومان کارانه بدهد.
حسن روحانی همچنین در خصوص آزاد بودن دسترسی مردم به شبکه‌های اجتماعی گفته است:« چرا در اتاق‌های خصوصی می‌گویید اجازه نمی‌دهیم روحانی انتخاب شود. فکر می‌کنید می‌توانید فضای مجازی را مسدود کنید. ١٠ بار تصمیم گرفتند که شبکه‌های اجتماعی را ببندند ولی این روحانی بود که در برابر این تصمیم ایستاد». رئیسی اما این مسأله را کافی نمی‌داند و می‌گوید:« می‌گویند‌ به روستاها اینترنت داده‌ایم، وی تصریح کرد: پس شغل روستایی چه می‌شود؟ نشاط واقعی این است که مشکلات جوانان حل شود».
حسن روحانی در یکی از سخنرانی‌هایش می‌گوید ما مخالف تحریمیم این گفتار تقابل اساسی با دیدگاه ابراهیم رئیسی دارد که آشکارا تحریم را فرصتی برای مقاوم سازی اقتصاد ایران عنوان می‌کند. به گفته رئیسی تحریم‌ها می‌تواند همانند اکسیری به اقتصاد رو به زوال ایران کمک کند.
یکی از موضوعاتی که حسن روحانی از آن به عنوان دستاوردهای دولت خود یاد می‌کند، انتشار منشور حقوق شهروندی برای نخستین بار توسط یک دولت در ایران است. رئیسی اما در این خصوص گفته است:«نوشتن حقوق شهروندی «بس است» و در عمل باید این حقوق را «اجرایی» کرد. دوره نگارش حقوق شهروندی تمام شده است و دیگر نیازی به انشا نداریم بلکه باید در صحنه عمل و میدان اجرایی، حقوق شهروندان را مستقر کنیم». البته رئیسی تاکنون برنامه مشخصی برای اینکه این حقوق شهروندی مدنظر او چگونه باید پیاده شود، ارائه نکرده است». تدوین منشور حقوق شهروندی یکی از وعده‌های انتخاباتی حسن روحانی در سال ٩٢ بود. روحانی گفته بود: «من اگر بار مسئولیت امور اجرائی کشور را برعهده بگیرم منشور حقوق شهروندی را تدوین می‌کنم و معتقدم باید احساس برابری میان تمام مردم برقرار باشد».
در حوزه فرهنگ شاید ذکر یک نمونه برای تفاوت میان روحانی و رئیسی کافی باشد. حسن روحانی چندی پیش در یکی از سخنرانی‌های خود از ممانعت برخی از نهادها برای پخش صدای محمد رضا شجریان از رسانه ملی انتقاد کرد. اما درست یک روز بعد از این اظهارات، ابوالقاسم طالبی، فیلمساز که اتفاقا امسال در فیلم انتخاباتی سید ابراهیم رئیسی نیز حضور داشت در سخنانی در همایش نخبگان حامی سیدابراهیم رئیسی گفت: «ما امروز باید دعا کنیم حال محمدرضا شجریان خوب شود زیرا دولت یازدهم دستش خالی است و آویزان یک هنرمند سرطانی شده است. امروز دولت روحانی آویزان محمدرضا شجریان یک بیمار سرطانی است». این اظهار نظری با اعتراض بسیاری ازاهالی فرهنگ مواجه شد. حسن روحانی و ابراهیم رئیسی درباره نحوه مبارزه با فساد نیز اختلاف نظر دارند. رئیسی در سخنانی در جمع فرهنگیان گفته بود:« رئیسی با بیان اینکه دولت باید خودش مدعی فساد باشد،‌ دزد، دزد گفتن کافی نیست، بلکه دولت باید اعلام کند که یک ساختار فسادزا را شناسایی و یا اصلاح کرده و با متخلفان نیز برخورد شده است». روحانی اما در خصوص پرونده فساد نفتی که در زمانی که رئیسی دادستان کل کشور بود سوال کرد:«چه کسانی نامه امضا کردند که صدها میلیون دلار در اختیار این فرد فاسد قرار بگیرد؟ چرا اسامی‌شان را اعلام نمی‌کنید؟».
به طور کلی با توجه به آنچه ذکر شد، و با در نظر گرفتن انصراف محمد باقر قالیباف، کاملا واضح به نظر می‌رسد که انتخابات امسال، انتخاب میان دو تفکر متفاوت است که هر یک روشی متفاوت با دیگری در مدیریت کشور برگزیده است. حسن‌روحانی روش اداره کشور را بر مبنای برنامه‌ای که دولتش در چهار سال نخست به پیش برده انتخاب کرده و قصد دارد برنامه‌های ناتمام خود را به اتمام رسانده و در برخی از حوزه‌ها نیز دست به اجرای برنامه‌های جدید بزند. سید ابراهیم رئیسی اما خود صراحتا اعلام کرده است روش دولت فعلی را قبول ندارد و قصد دارد با روش متفاوتی کشور را اداره کند. روشی که تقریبا در تمامی حوزه‌ها چهره‌های متفاوت و در برخی از حوزه‌ها نیز کاملا عکس برنامه دولت فعلی است.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید