ما و میرسلیم پای یک صندوق رأی (بیشوخی)
شرق ، پوریا عالمی: دیروز ما رفتیم اول کلپچ خوردیم، بعد رفتیم رأی دادیم. این تغییرات ملموس بود، چون سال ٩٢ ما اول غصه خوردیم، بعد رأی دادیم.
هیچکس نیامده بود و ما افسرده شدیم. بعد توی صف به ما چایی دادند که در ابتدا ما امتناع کردیم و گفتیم ما رأیمان را به کیسه آرد و گونی سیبزمینی ندادیم، به چایی خالی بدهیم؟ عمرا. که به ما گفتند این چایی استثنائا انتخاباتی نیست و بابای مسجد، خودجوش چایی دم کرده تا مردم که در صف میایستند خسته نشوند. ما گفتیم «کدام صف؟ همه که تحریم کردند. لابد حرفهای تلویزیون را باور کردید که مشارکت بالاست». گفتند شما هول بودید پنج صبح آمدید رأی بدهید، الان پشتسرتان را ببینید. ما نگاه کردیم دیدیم مردم شناسنامهبهدست صف کشیدند از اینجا تا کجا.
بغض کردم. توی صف همه میخندیدند و سلفی میگرفتند و اینقدر فضا خوب بود که پشتسری ما حالت ازدواج گرفت و از بغلدستیش درخواست ازدواج کرد. در همین حالات بودیم که شهاب تحلیل کرد و گفت همهچیز در صندوق است و رفت در صندوق عقب را باز کرد و از صندوق چیتوزموتوری درآورد. در همین وانفسا در شعبهای که ما بودیم؛ یعنی مسجد قبا، آقای میرسلیم آمد و زد تو صف و مستقیم رفت پای صندوق رأی داد. ما تا آن لحظه تصمیم داشتیم به میرسلیم رأی ندهیم، اما وقتی دیدیم او به حق ما توی صف هیچ توجهی ندارد تصمیم گرفتیم حتما به میرسلیم رأی ندهیم.
درواقع ما بهش گفتیم میرسلیمجان، ما بهخاطر شما آمدیم و توی صف ایستادیم، شما بهخاطر ما پنجدقیقه هم منتظر نمیایستی؟ در این لحظه او شبیه سریال لینچان، توی چشمهای ما خیره شد و یکهو غیب شد.
ما به میرسلیم گفتیم چرا زدی توی صف؟
جواب داد مگه موقع مناظرههای تلویزیون نوبت من که میشد شما نمیزدی اون کانال؟ یا پا نمیشدی نمیرفتی سر یخچال؟ این به اون در!
ما دیدیم حق دارد و چیزی که عوض دارد گله ندارد.
خلاصه الان که شما این ستون را میخوانید، آرای مردم کامل شمارش نشده و واقعا هم فرقی ندارد مردم به چه کسی رأی داده باشند، آرای هرکسی بیشتر باشد ما به نتیجه انتخابات سالم تمکین خواهیم کرد، حالا چه نتیجه انتخابات نتیجهای روحانی و معنوی باشد، چه نتیجهای که کلید مشکلات کشور باشد.
دیدگاه تان را بنویسید