Iranian Agriculture News Agency

گزارش میدانی خبرنگار ایانا از آنچه در بازار مواد غذایی در سطح شهر می‌گذرد:

سفره‌های آماده‌ای که مشتری را به خود می‌خواند/ شما بگو چند می‌خری!؟

این روزها به هر کوچه (حتی بن‌بست) گذارتان افتاده باشد، در بیشتر مواقع یک دکه ساندویچ‌فروشی که حداقل شما را به خوردن فلافل لبنانی دعوت می‌کند، دیده‌اید. البته این ابتدای کار است؛ فست‌فودهای با کلاس و حتی ارگانیک و گیاهی هم این روزها به بازار آمده‌اند. سراغ هر سایتی هم که بروید انواع تبلیغ‌های اغواگر و خوشرنگ و لعاب را می‌بینید. این اواخر هم بن‌های تخفیف رنگارنگ و سفارش آنلاین با تخفیف و هزار جور ترفند می‌بینید که شما را تشویق و ترغیب به خریدن...

سفره‌های آماده‌ای که مشتری را به خود می‌خواند/ شما بگو چند می‌خری!؟

خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - شیرین سعیدی:

این روزها به هر کوچه (حتی بن‌بست) گذارتان افتاده باشد، در بیشتر مواقع یک دکه ساندویچ‌فروشی که حداقل شما را به خوردن فلافل لبنانی دعوت می‌کند، دیده‌اید. البته این ابتدای کار است؛ فست‌فودهای با کلاس و حتی ارگانیک و گیاهی هم این روزها به بازار آمده‌اند. سراغ هر سایتی هم که بروید انواع تبلیغ‌های اغواگر و خوشرنگ و لعاب را می‌بینید. این اواخر هم بن‌های تخفیف رنگارنگ و سفارش آنلاین با تخفیف و هزار جور ترفند می‌بینید که شما را تشویق و ترغیب به خریدن (حتی نادیده) فست فود می‌کند. کسی چه می‌داند غذایی را که برای شما می‌آورند تا چه اندازه با آنچه که عکس آن برای تبلیغ گذاشته شده مطابقت دارد یا خیر و این گذشته از تمامی مشکلات و معضلات نحوه پخت و ارائه این نوع غذاها وجود دارد.


زیر گذر

از سرخیابان که می‌پیچی تعدادی از بچه‌های نوجوان و مدرسه‌ای را می‌بینی که جمع شده‌اند. وقتی جلوتر می‌روی، کنج پخی ساختمان که بیشتر شبیه به یک زیر پله است، یک کانتر چرک و پر از روغن معلوم است که جلویش با شیشه محصور شده و پشت شیشه هم انبوهی از خیارشورهای خرد شده خود نمایی می‌کند. اینجاست که تازه متوجه می‌شوی بوی چرب و شوری که از سر خیابان همه جا را پر کرده مربوط به همین فلافلی است. «فلالی.....، اصل لبنانی». برای هر ساندویچ دوهزار تومان قیمت گذاشته و اگر آن را با پنیر برای شما درست کند، دوهزار و 500 تومان و با پنیر دوبل سه هزار تومان. پشت باجه نیمه شیشه‌ای نه چندان تمیز فلالی می‌ایستم و پسر بچه‌ها کنار می‌کشند. تنها آشپز پشت شیشه فلال‌های سرخ شده در روغن زیاد را با انبر بر می‌دارد و چهار یا پنج‌ تای آنها لای نان باگت می‌گذارد با دست پنیر زنده شده را روی سینی کنار ظرف می‌ریزد و پنیر به محض آب شدن با روغن سوخته‌ها مخلوط شده و پخش می‌شود. بوی چربی نفست را تنگ می‌کند. مرد جوان پنیرها را با کاردک برمی‌دارد و روی فلافل‌های داخل نان می‌ریزد و باقی مانده را با خیارشور و چیزهای رنگارنگی که بوی فلفل تند هم می‌دهد پر می‌کند. به شیوه ساندویچی‌های قدیم دور ساندویچ را با کاغذ کاهی می‌پوشاند و دست پسربچه می‌دهد. از جوان پشت کانتر می‌پرسم: "برایت صرف دارد که یه ساندویچ با این همه مخلفات را در نهایت سه تا سه‌هزارو 500 تومان بدهی؟"

حتی سرش را بلند نمی‌کند که نگاهم کند. تند تند از مایه داخل لگن چرک‌مرد زرد، با قاشق داخل قالب می‌چپاند و داخل روغن رها می‌کند.

- زیاد گرون درنمیاد مایه اصلیش نخوده، حتی بهش تخم‌مرغ هم نمی‌زنیم.

+ نخود را کیلویی چند می‌خری؟

- ارزون می‌خرم‌. از مولوی و بازار خرید می‌کنم. اینجا قیمت بالاتر نمی‌خرند. کسی زورش نمی‌رسد...

به مغازه‌های کوچه که نگاه می‌کنم. تنها سبزی فروشی توجهم را جلب می‌کند که بیش از 5 نوع میوه ندارد و از هرکدام هم فقط دو جعبه دارد و زنی هم معطل و دودل برای خرید جلوی مغازه ایستاده است. قبل از اینکه موتوری با ویراژ نابه‌هنگام از بچه، او را زیر کند، مادرش تصمیم گرفت که از خیر خرید کردن بگذرد.


فقط انتخاب و سلیقه شما!

مجله تبلیغاتی را از روی صندلی ایستگاه که برداری، پر از آگهی تبلیغاتی است. بیش ترین آگهی‌های تبلیغاتی مربوط به قالی‌شویی، خدمات آرایشگاه زنانه و غذاخوری‌هاست. غذاخوری‌های لوکس و رستوران‌ها و فست فودها و حتی بیرون‌برها. یکی از فست فودها در 30 - 40 صفحه کتابچه آگهی حداقل در سه صفحه کامل (حتی داخل جلد) تبلیغ کرده است. طبق آنچه که در آگهی‌ها عنوان شده ساندویچ‌ها و غذاهایی که در این فست‌فود عرضه می‌شود با سلیقه شما انتخاب و هماهنگ می‌شود. البته توضیحاتی هم داده شده، اما بازهم خیلی واضح نیست و به نظر می‌رسد تا زمانی که پشت میز این غذاخوری ننشینی، نمی‌دانی چه چیزی به شما عرضه می‌شود.


مطلب مرتبط:

۲۳ نهاد و وزارتخانه در سلامت و تغذیه دخالت دارند/ ساندویچ نخوریم، چی بخوریم!؟


فضای سالن غذاخوری خیلی بزرگ نیست، اما به قدری هست که با هفت - هشت میز حدود 20 نفر را در خود جای بدهد. باوجود اینکه حداقل 20 مشتری می‌تواند از این سالن استفاده کنند، اما فقط یک روشویی کوچک بدون سرویس بهداشتی پشت پاراوان است؛ قوطی مایع دستشویی آن هم می‌توان گفت خالی است. منوی غذاخوری خیلی بلند بالا نیست ولی با احتساب اینکه می‌توان هر غذا را به چند نوع مختلف سفارش داد، شاید بتوان گفت که غذاها از تنوع مناسبی دارد.

بیشتر صندلی‌ها را جوان‌ها اشغال کرده‌اند؛ موزیک نه چندان ملایم ولی مجاز یکی از خوانندگان پرطرفدار از بلندگوها پخش می‌شود. بیش تر میزها و دیوارها با رنگ یا عکس‌های دلپذیری از پنیرهای در حال آب شدن، گوجه فرنگی‌های قرمز خوشرنگ، لیوان‌های بخار گرفته با یخ، سبزیجات تازه با قطره‌های آب و.... خلاصه در و دیوار شما را به خوردن دعوت می‌کند، هرچند که اگر شامه تیزی داشته باشید، بوی روغن یا سبزیجاتی که بیش از حد ذغالی یا گریل شده‌اند، در ته شامه‌تان ته‌نشین می‌شود.

یکی از بخش‌های منو مربوط به سس‌های دلخواه است که به نظر می‌رسد با این شیوه، سس مایونزی که همیشه پایه اصلی و اساسی همه ساندویچ‌هاست، به احتمال زیاد حذف می‌شود. اما جالب است که در همین منو هم سس مایونز وجود دارد. اما جلوی آن توضیحاتی داده شده که نشان می‌دهد میزان چربی مایونز چقدر است و از محصولات کدام کارخانه است. شما می‌توانید کل غذا را به ذائقه ومیل خود تغییر بدهید. البته در این منو هنوز هم غذاهای آماده‌ای مثل سوسیس و کالباس هم وجود دارد، اما درصد کمی از منو به این غذاها اختصاص دارد. البته قیمت غذا هم با توجه به انتخاب‌های شما تغییر می‌کند کف و سقف مشخصی ندارد، اما می‌توان با توجه به کیفیت غذاها حدس زد که پول یک غذای کامل (برنج، گوشت به همراه دسر یا پیش غذا) را باید پرداخت کرد. برای یک ساندویچ با نان سبوس دار که لای آن هم بگی، نگی باز هم با مایونز (بدون درخواست مشتری) چرب شده و مخلفات بدون سالاد چیزی حدود 25 هزار تومان فاکتور نوشته شد. قیمت غذا خیلی بالا نبود، اما به کیفیتی که عکس‌های آن در کتابچه یا منو وجود داشت نبود. و جالب اینجاست که میزبان شما در غذاخوری به شما اطمینان کامل می‌دهد که همه غذاها سالم و بدون روغن طبخ می‌دهد. اما ساندویچ و گوشت‌ها به قدری خشک و تا حدودی سوخته است که به آسانی قابل خوردن نیست. ضمن اینکه برای انتخاب این غذا خوری و خوردن این غذا باید ذائقه خاصی داشت. در مجموع با پرداخت چیزی حدود 30 هزارتومان از غذاخوری خارج شدیم و نمی‌دانستیم دست‌های چرب شده را با چه چیزی باید پاک کنیم.


بیرون رفتن حوصله می‌خواهد

این روزها خرید اینترنتی یکی از مزایای فروشگاه‌ها شده. اینکه شما بی‌دردسر در خانه‌تان بنشینید و از پشت لب‌تاپ یا حتی با گوشی موبایل خود غذایتان را سفارش بدهید، در چندسال اخیر بسیار رایج شده است. شاید کاستن از حجم ترافیک روزانه و تردد یا زمان‌هایی که شرایط خاصی در محل کار یا خانه دارید این شیوه مناسب باشد. اما اینکه چه چیزی را سفارش می‌دهید و چه چیزی را دریافت می‌کنید یک موضوع دیگر است. این روزها حتی بیشتر غذاخوری‌ها برای سفارش‌های برخط خود تخفیف‌های ویژه می‌گذارند که خیلی وسوسه‌انگیز است. برای مثال وقتی غذای شما چیزی بین 15 تا 20 هزار تومان می‌شود و شما 25 درصد تخفیف دارید، قبول کنید که وسوسه‌انگیزتر از این برای آدم گرسنه چیزی نیست. البته برخی از این غذاخوری‌ها سقف و کف برای خرید اعلام می‌کنند و کمتر از مقداری سرویس نمی‌دهند یا اگر خرید شما از سقف اعلام شده بیشتر شود، به شما تخفیف داده می‌شود. در بیش تر موارد هم با خرید یک پرس غذا این تخفیف شامل شما نمی‌شود و فقط با این تخفیف، شما تشویق به خرید کالایی می‌شوید که هنوز نمی‌دانید چه کیفیتی دارد؟

یکی از اغذیه فروشی‌های معروف که به فروش ساندویچ درشت هیکل و در عین حال کیفیت! معروف است، از طریق اینترنت می‌توان سفارش داد. سفارشی براق، هوس‌انگیز و پر از رنگ‌های اشتها آور که ضمیمه هرکدام‌شان پنیرهای آب شده دوبل زینت بخش عکس‌های آن است. اما آنچه که تحویل شما داده می‌شود، به طور قطع با عکس‌ها تفاوت دارد. یک ساندویچ بلند بالا که شما در سفارش‌تان قارچ دوبل هم خواسته‌اید؛ پر از قارچ‌های تیره‌رنگی است که نشان از تازگی ندارد. تمام تکه‌های گوشتی که شاید زمانی همبرگر یا مرغ‌برگر بود پر از تکه‌های سوخته غذاست که به گمانم در روغن شناور بوده است. و طبق عادت مالوف فست فودها، مملو از سس مایونز و حتی سس خردل است. شاید توصیف آن در زمان گرسنگی خوشایند هم باشد، اما اگر برای دریافت این سفارش که گفته شده در نهایت 25 تا 30 دقیقه طول می‌کشد، چیزی حدود 45 دقیقه هم اضافه صبر کرده باشید و چنین غذایی را به دست‌تان بدهند، بعید نیست که از خیر خوردنش بگذرید.

سرزدن به زیر و بم این شهر بزرگ که پر از دکه‌های بزرگ و کوچک یا اغذیه‌فروشی‌های رنگارنگ است، کار آسانی نیست. اما برای شهری به وسعت تهران یا هر شهر بزرگ دیگری که جمعیت سیال دارد و بخش مهمی از جمعیتش فقط برای کار می‌آیند و در واقع ساکنان آسیب پذیر شهرک‌های خوابگاهی اطراف شهرهای بزرگ هستند، نمی‌توان این دکه‌ها غذاهای ارزان را حذف کرد، اما اینکه در هر نقطه از کوچه و خیابان دکه‌ای باشد یا یک راسته از خیابان فقط به این اغذیه‌فروشی‌ها اختصاص داشته باشد که نظارت خیلی محکمی هم به آنها نشود، کمی نگران کننده است. به قول یکی از همین فروشنده‌ها که بساطش را روی چرخ طحافی دارد ".... سلامتی‌اش درسته اما شما بگو چند می‌خری؟ سلامتی می‌خواهی چه‌کار، سرت سلامت باشه..."/

R-960305-01

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید