به استقبال جشن در آزادی: شبهای روشن
آیاسپورت- همه چیز برای برگزاری جشن در آزادی مهیا به نظر میرسد. این بار برای رسیدن به شب تاریخی صعود، خبری از زجرکشیدن یک ملت نبوده و حالا به جای سناریویی معجزهوار، انتظار میرود حقیقت فوتبال، تیمملی را به سزاواریاش برای رقمزدن یک صعود زودهنگام برساند. بیست سال قبل، سرنوشت دومین صعود ایران به جامجهانی به پیج و خمهای فراوانی وصل شد. تیمی که مرحله گروهی را بینقص آغاز کرده بود، در سه مسابقه آخر یک تساوی و دو شکست را پشت سر گذاشت تا به بازی پلیآف دشوار با ژاپن برود. نبرد جذابی که با برتری چشمبادامیها به پایان رسید. استرالیا، آخرین شانس ایران بود. بازی رفت در تهران مساوی شد اما به همه ایرانیها فهماند که ضربهزدن به استرالیا ابدا غیرممکن نیست. در شروع بازی برگشت، ملت میخکوب پای صفحه تلویزیون آماده تسلیمشدن بودند اما لبخندهای عابدزاده، سیوهای پاشازاده، روحیه کریم و حتی تیر دروازه، اجازه نمیدادند ایران در ملبورن تحقیر شود. تیم ملی زیر آتشبار حریف تحقیر نشد. زنده ماند و به زندگی برگشت. باز هم روی زمین. باز هم روی زمین.
آنچه 4 سال بعد اتفاق افتاد، یک تراژدی تمامعیار بود. تمام آنچه نمیخواستیم ببینیم، مو به مو در مقابل چشمهایمان روایت میشد. باز هم کارمان به اما و اگر کشید. رقص بحرینیها با پرچم عربستان، ضربهای خونین بود اما تیر خلاص نه. تیر خلاص در دوبلین از راه رسید. با تکبهتکهایی که به سادگی از دست دادیم. یحیی گلمحمدی در آزادی، تنها گل ایران را به ایرلند زد. خودش اولین نفری بود که زمین بازی را به سمت رختکن ترک کرد. بدون کلمه. با اشک.
مقدماتی 2006، با بهت کلید خورد. چیزی نمانده بود در همان مرحله اول، قافیه را به اردن و قطر ببازیم. نتایج دور رفت ناامیدکننده بود اما ضربه سر شیرجهای نیکبخت در اردن و گلزنی هاشمیان به قطر، ایران را به مرحله دوم رساند. حالا کار کمی سادهتر بود و سرانجام بهترین اتفاق ممکن شکل گرفت. صعود با بردن بحرین. رقص با پرچم ایران.
تیم 2010 با تصمیمهای اشتباه نابود شد . با شهریار و افشین قطبی. مردانی که در نابلدی با هم مسابقه گذاشته بودند. حذف از مقدماتی، به تلخیهای سال 88 اضافه کرد. با کیروش اما دوران تازهای آغاز شد. هر چند که برای رسیدن به برزیل، کار سادهای نداشتیم. در سه بازی آخر مقدماتی، تنها 3 پیروزی میتوانست ایران را نجات بدهد. سه برد و سه کلینشیت، تیم کیروش را جهانی کرد. خوشبختی، از سماجت گوچی آغاز شد. جادوی خداداد ریزنقش، جاگیری درست محمد نصرتی و فرصت طلبی رضا قوچاننژاد.
آنها آخر حماسهها را برایمان نوشتهاند. حماسهساز امشب کدام بازیکن خواهد بود؟ کیروش این سوال را از خودش نپرسیده و نخواهد پرسید. او حالا مجموعهای در اختیار دارد که برای جهانیشدن، به افسانهها تکیه نمیکنند. که هارمونی صعود را خط به خط حفظ کردهاند. که از مسیر خبر دارند و آینده را لمس میکنند. که در انتظار موقعیتهای غیرمنتظره نمیمانند. این صعود، قرار نیست یک تجربه فضایی باشد. قرار نیست خواب و خوراک را از یک ملت بگیرد. حالا روسیه در انتظار بهترین تیم قاره آسیاست. تیمی کماشتباه که عبور دادن توپ از خط دروازهاش برای هیچ حریفی ساده نخواهد بود. تیمی که میتواند بهترین نمایش تاریخ ایران در جامهای جهانی را رقم بزند. تیمی که ایرانیها را به آرزوهای بزرگتری عادت خواهد داد.
دیدگاه تان را بنویسید