حل بحران اشتغال از گذر تغییر پارادایم اقتصادی
در حالی که این روزها اعطای تسهیلات به اشتغال روستایی به محوری برای نقد تبدیل شده، مهمترین شاخصهها در این نقدها معمولا مورد غفلت واقع شده است. برای ارزیابی بهتر کارکرد این تسهیلات در ایجاد اشتغال و توسعه روستایی باید ابتدا به شناختی از روند اقتصادی موجود در کشور برسیم و سپس بر اساس این روند، مسائل را ارزیابی کنیم.
دکتر ابوالقاسم عربیون - اقتصاددان
در حالی که این روزها اعطای تسهیلات به اشتغال روستایی به محوری برای نقد تبدیل شده، مهمترین شاخصهها در این نقدها معمولا مورد غفلت واقع شده است. برای ارزیابی بهتر کارکرد این تسهیلات در ایجاد اشتغال و توسعه روستایی باید ابتدا به شناختی از روند اقتصادی موجود در کشور برسیم و سپس بر اساس این روند، مسائل را ارزیابی کنیم.
به طور کلی دو روند اقتصادی وجود دارد. نخست روند معمول که در حال حاضر در کشور ما وجود دارد و دیگری روند کارآفرینی. روند معمول بر پایه منابع است. این منابع میتواند تسهیلات، منابع طبیعی، منابع انسانی، منابع در اختیار و... باشد. بر اساس روند معمول، این منابع باید بر بستر شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور سوار شود تا بتواند منشا تحولات شود و اشتغال و رشد GNP کشور را به همراه بیاورد.
در مقابل روند معمول که مبتنی و متکی بر منابع است، روند دیگری هم وجود دارد که به عنوان اقتصاد کارآفرینانه شناخته میشود. به طور کلی اقتصاد کارآفرینانه میگوید بستر یا همان شرایط اجتماعی و اقتصادی مهم است اما در عین حال باید دو رویکرد اساسی را مد نظر قرار دهیم. نخست رویکرد شناسایی فرصتها و دیگری رویکرد شناسایی استعدادها. از تلفیق این دو کسب و کار همافزا شکل میگیرد که ماحصل آن GNP را تشکیل میدهد. تفاوتی که اقتصاد معمول با اقتصاد کارآفرینی دارد این است که اقتصاد کارآفرینانه ارزشافزا است. این در حالی است که اقتصاد معمول متکی بر منابع است اما اقتصاد کارآفرین ارزش تولید میکند.
مهم این است که رویکرد کارآفرینانه در اقتصاد پیاده شود. در این صورت تمام امکانات و منابع هم در همین مسیر به خدمت گرفته میشود که خروجی آن ارزشآفرینی و اشتغالزایی خواهد بود. در مورد تسهیلاتی که قرار است به اشتغال روستایی اختصاص یابد هم این سوال مطرح میشود که چه نوع کارآفرینی و کسب و کاری میتواند ارزشآفرین باشد. در این خصوص باید گفت توریسم یکی از هزاران هزار راه برای شناسایی فرصتها و استفاده از استعدادهای روستایی است. البته همه فرصتها به این بخش ختم نمیشود و راههای ارزشآفرینی بیشماری وجود دارد.
در مورد ایران به نظر میرسد روند قالب در اقتصاد، روند معمول و یا متکی بر منابع بوده است. بنابراین در چنین شرایطی تغییر روند اقتصادی به سمت ارزشآفرینی الفبای اولیه حل بحران بیکاری و ایجاد اشتغال است. اگر دنبال حل مساله اشتغال، فقر و بیکاری در کلان جامعه به شکل عام و در بخش روستایی به شکل خاص هستیم باید اقتصاد معمول را به سمت کارآفرینی حرکت دهیم. اما در بیان هیچ کدام از نامزدهای ریاست جمهوری چنین رویکرد و رفتاری مشاهده نشد. اگر اقتصاد به سمت کارآفرینی حرکت کند، به صورت خودکار به سمت پایداری هم حرکت خواهیم کرد. اقتصاد معمول اقتصاد ناپایدار است. این در حالی است که اقتصاد کارآفرین، رو به رشد است. به بیان بهتر رشد در این ساختار درونزاست. بنابراین اگر پارادایم اقتصادی کشور را عوض کنیم، کشور به توسعه میرسد اما اگر با پارادایم موجود ادامه دهیم نه کشور به توسعه میرسد و نه روستاها.
دیدگاه تان را بنویسید