Iranian Agriculture News Agency

آب و قنات در گفت‌وگو با دکتر جواد صفی‌نژاد؛ استاد بازنشسته دانشگاه تهران

هزاران سال مشقت برای سازگاری با طبیعت خشک ایران/ سه نوع زندگی براساس آب در روستاها/ چگونه طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین قنات‌های جهان در ایران مرمت و حفر می‌شدند؟

نزدیک به 70 درصد نزولات جوی تبخیر می شود و تنها کمی بیش از 30 درصد آن به عمق زمین نفوذ می کند و یا در سطح زمین جریان می یابد که قابل بهره برداری است و می توان آن را مهار کرد که این مقدار برابر است با 127 میلیارد مترمکعب.

هزاران سال مشقت برای سازگاری با طبیعت خشک ایران/ سه نوع زندگی براساس آب در روستاها/ چگونه طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین قنات‌های جهان در ایران مرمت و حفر می‌شدند؟


وحید اسلام زاده

اشاره: استاد جواد صفی نژاد متولد 1308 از شهر ری پژوهشگر حوزه مردم شناسی و قوم نگاری کشور و از صاحب نظران انگشت شماری است که در باره زندگی، فرهنگ، کشاورزی و جامعه عشایری و روستایی ایران پژوهش های فراوانی انجام داده است. او در حوزه های جغرافیای انسانی، تاریخ های منطقه ای و محلی، مردم شناسی و قوم شناسی مطالعه و تحقیق انجام داده و نتایج آن در کتاب هایی با عنوان: بُنه (نظام های زراعی سنتی در ایران)، نظام های آبیاری سنتی در ایران، و... به چاپ رسیده است. در این گفت وگو با استاد موضوع آبیاری سنتی و به خصوص اهمیت قنات ها در ایران را به بحث گذاشته ایم:

اکثر محققان ایران را به 2 منطقه پرباران و پرآب؛ کم باران و کم آب تقسیم می کنند. آیا شما هم این تقسیم بندی را می پذیرید؟

ایران کشور کم بارانی است به طوری که متوسط باران سالیانه آن را قبل از سال 1340 خورشیدی حدود 300 میلیمتر و حجم باران سالیانه کشور را حدود 492 میلیارد متر مکعب محاسبه می کردند. ولی امروزه می گویند رقم واقعی 416 میلیارد متر مکعب است که با در نظر گرفتن مساحت ایران، مقدار باران سالیانه کشور به 257 میلیمتر می رسد.

پهنه مناطق شرقی حدود دو برابر پهنه غربی وسعت دارد، ولی باران سالیانه ای که پهنه مناطق غربی دریافت می کند، حدود دو برابر باران پهنه مناطق شرقی است. بنابراین هر نقطه از مناطق غربی کشور حدود چهار برابر باران سالیانه دریافت می کند و در مقایسه این دو پهنه، مناطق شرقی به طور متوسط حدود چهار برابر کمتر از مناطق غربی ریزش باران سالیانه دارند.

نزدیک به 70 درصد باران های باریده شده تبخیر می شود و تنها کمی بیش از 30 درصد آن به عمق زمین نفوذ می کند و یا در سطح زمین جریان می یابد که قابل بهره برداری است و می توان آن را مهار کرد که این مقدار برابر است با 127 میلیارد متر مترمکعب.

بر این اساس پراکندگی باران در ایران چگونه است؟

پراکندگی و تغییرات مقدار باران در ایران بسیار نوسان پذیر است. برای مثال در حالی که باران مناطقی از گیلان را حدود 1500 میلیمتر محاسبه می کنند، مناطقی از بلوچستان دارای باران کمتر از 100 میلیمتر است. اگر خطِ "هم باران" 300 میلیمتر را روی نقشه پراکندگی باران ایران در نظر بگیریم، این خطِ "هم باران" حدوداً از مشرق گرگان آغاز می شود، از غرب تهران، مناطقی از استان مرکزی، اصفهان و فارس گذشته و در میانه استان هرمزگان در مقابل جزیره قشم، به دریا رسیده است. با این اعتبار کشور ایران به قسمت کم باران و کم آب شرقی و پرباران و پرآب غربی تقسیم می شود.

ویژگی های کم آبی و کم بارانی مناطق شرقی ایران چیست و آن ها چگونه توانسته اند با این دشواری های طبیعی کنار بیایند؟

مناطق کم باران شرقی ایران مناطق ویژه ای هستند، زیرا هم دارای پیچیدگی های گوناگونی در آبیاری، همراه با رشد و تکامل کیفی آن است و هم گروه ها و قشرهای متعددی با سمت های مختلف اجرایی در این قسمت پا به عرصه ظهور گذاشته اند که شاید در پژوهش های کنونی بی مانند و یا کم نظیر باشند. در منطقه مذکور، هم کشاورزی و هم شیوه آبیاری دسته جمعی و سنتی است و به همین منظور اغلب گروه هایی را برای مهارت در کشاورزی و آبیاری تربیت می کنند. در پهنه کم باران این منطقه، چنین نظام هایی به نام های "بُنه"، "هَراسِه"، "صحرا" و... نامیده می شدند، به طوری که همگی دارای ساختار درونی نسبتاً همانندی بودند. این شیوه های جمعی تا قبل از اصلاحات ارضی سال 1342 با قدرت و قوت به حیات خود ادامه می دادند ولی پس از آن در نقاطی از بین رفتند، در مناطقی شکسته شدند و در پهنه هایی هنوز هم با اندک تغییری به حیات خود ادامه می دهند. در بلوچستان به سبب کمبود و نبود آب، این واحدها، یارای جوانه زدن و رشد نداشتند و اگر در محلی جوانه ای زده اند به رشد نرسیده اند و تشکیل نظامی نداده اند، ولی آثار تولد این نظام ها دیده و یا شنیده می شود.

ویژگی های مناطق غربی ایران که پرآب و پرباران هستند چگونه است، آیا مشکلات مناطق شرقی به گونه ای در مناطق غربی بروز می کرد؟

در اردیبهشت ماه 1382 در سفری به اطراف مناطق همدان، نهاوند، تویسرکان و... شیوه نظام آبیاری جمعی که من طرح کرده بودم تایید شد. مرزهای این پهنه با مناطق شرقی کاملاً مشخص است ولی مرزهای غربی آن خیلی روشن نیست. براساس طرح من سه نوع زندگی در روستاهای این پهنه مشاهده می شود:

غربِ غرب: آبیاری خانواری، کشاورزی هم خانواری

غرب میانه: آبیاری جمعی ولی کشاورزی خانواری

شرق: آبیاری جمعی، کشاورزی هم جمعی

ابرهای باران زا در ایران غالباً منشأ مدیترانه ای دارند و از مرزهای غربی به درون کشور وارد میشوند. بنابراین غرب ایران پرباران و پرآب و شرق آن کم باران و کم آب است. برای همین کشت های سنتی در سراسر ایران با سه نوع کشاورزی سنتی شکل گرفته اند.

من پژوهشی در روستای "فامنین" همدان انجام دادم (در سال 1366)، مشاهده کردم که رده های مختلف زارعین چه کوشش وسیع و دسته جمعی را برای حفظ و حراست و لایروبی منبع آبدهی روستا از خود نشان دادند و با تعمقی در ماهیت این تلاش استنباط کردم که در طول تاریخ، آبیاری در کشاورزی محلی خود چه ابداعاتی را به مرحله ظهور رسانده است. در این منطقه آب کم نیست ولی در بهره گرفتن از آن، نظام سنتی قابل تقدیری را در مصرف و نگهداری آن ایجاد کرده اند. شاید نظام و تجربه آن ها بتواند برای دیگر مناطق ایران هم رهگشا باشد. در جنوب و غرب نهاوند به دلیل وجود رودخانه "گاماسیاب" و نهرهایی که از رودخانه به سمت بسیاری از مزارع و روستاها کشیده شده، از آن آب بهره می گیرند. ولی این بهره گیری ها جمعی است و میراب هایی به تنظیم زمانی این حقابه ها می پردازند. در شمال نهاوند قنات های چندی را می بینیم که به صورت خرده مالکی از آن بهره می گیرند. اصولاً وجود قنات، مدار گردش آب، میراب، ساعت آفتابی، ساعت آبی، سرجه و... همه دال بر ارزش آب و جمعی اداره کردن و جمعی بهره گرفتن از آن است. در مناطقی از نهاوند و اطراف آن، قبلاً نظام ارباب و رعیتی دیده می شد به طوری که کشت آن جمعی و سهم بری از آن مطابق قوانین عرفی، سنتی و محلی آن بود. ولی پهنه این کشت جمعی، انسجام مناطق شرقی را نداشت و در واقع جوانه های کشت جمعی بود. زیرا بزرگترین مالک روستای تُکه فقط 20 هکتار زمین را مالک بود. آن هم در دو کشتمان (کشت و آیش)، در صورتی که زمین های کشت جمعی مناطق شرقی در هر کشت متجاوز از 100 هکتار بوده است، در قلمرو شرقی محدودیت آب بسیار شدید بود و اگر آب در اختیار داشتند می توانستند به مراتب بر دامنه کشت های خود بیفزایند. به هر صورت این ها دلایلی بود که در منطقه نهاوند و اطراف آن، کشت خانواری و آبیاری سنتی، جمعی و گروهی بوده است.

با وجود این که در روستای فامنین همدان بارندگی زیاد است اما آبیاری سنتی می شود؟

این روستا دارای آبیاری منظمی بود که حدوداً از نیمه فروردین ماه آغاز می شد. قبل از آغاز آبیاری "جوی باشی"ها در کنار مسجد روستا جمع می شدند و بر اساس قرعه کشی نوبت اول تا آخر را مشخص می کردند. به کسی که نوبت اول را داشت "باش" یعنی "سر آب" می گفتند و حقاب گیران بعدی را "دَن قای" می نامیدند. این قرعه کشی فقط یک بار در سال انجام می شد. روستای فامنین دارای نُه قسمت بود، هنگام قرعه کشی نمایندگان نُه قسمت دایره وار دور هم ایستاده و با اشاره ای هر فرد چند انگشت دست خود را باز می کند، یک نفر با شمارش تعداد این انگشتان، به فرض 15 انگشت، شمارش افراد از کنار فردی که انگشتان را شمارش کرده آغاز، یک، دو، سه تا شماره 15 به فردی که اصابت کرد، آب شبانه روز اول، حقابه او و یارانش خواهد بود. سپس وی کنار می رود و مجدداً شمارش آغاز می شود، تا افراد دوم و سوم و باقی حقابه ها مشخص شود. بدین ترتیب نوبت آبیاری حقابه بران در هر شبانه روز در طول مدار گردش آب، مشخص می شود.

به سبب زیاد بودن مقدار آب، در صورت نیاز، تمامی افراد یک جوی در یک نقطه ای جمع می شوند تا برای بستن و باز کردن آب جوی های مختلف پنج جوی شود. افراد هر پنج جوی در امور آبیاری شدیداً به هم کمک می کنند و از محل آبیاری تا مظهر قنات، مواظبت و حفظ و حراست آب را به عهده دارند. تا حدود سال های 1300 تا 1310 خورشیدی حقابه بران، جهت سنجش زمانی از ساعت آبی استفاده می کردند. ولی پس از آن، رفته رفته ساعت آبی را کنار گذاشتند و ساعت معمولی در مناطق متداول شد. قبلاً آب به سبب زیاد بودن مقدار حجمی اش به طور اشتراکی بین جوی های پنج گانه تقسیم می شد. ولی در حال حاضر آب در بین هر جوی از جوی های پنج گانه به شیوه اشتراکی تقسیم می شود.

استاد لطفاً توضیحاتی درباره لایروبی جوی های آب بفرمایید؛ این لایروبی ها چگونه انجام می شود؟

بحث لایروبی در سه قسمت قابل بررسی است: لایروبی جوی ها، لایروی راهَنگ، و لایروبی کاریز.

اول؛ لایروبی جوی ها معمولاً از اوایل اسفند شروع می شود. برای خبر کردن افراد خادم مسجد به پشت بام رفته و با صدای بلند فریاد می زند که از دارندگان هر جفت گاو یک نفر برای لایروبی در فلان روز، در فلان محل حاضر شود. این موضوع صبح روز بعد هم اجرا می شود. البته امروز این کار را با بلندگو انجام می دهند.

کشاورزان وظیفه داشتند با بیل "اسپره" دار در محل حاضر شوند. بیل اسپره تخته ای بود سوراخ دار و مثلثی شکل که در انتهای دسته بیل در روی کفه آهنی بیل قرار می گرفت، تا کشاورزان با قرار دادن کف پا و فشار آوردن به آن، بیل را در عمق زمین فرو ببرند. در لایروبی جوی ها از هر جفت گاو در هر روز یک نفر شرکت می کرد. شرکت کنندگان جهت لایروبی هر روز در محل حاضر می شدند و در لایروبی شرکت می کردند. از هر جفت گاو 1 نفر؛ از هر جوی که دارای چهار جفت بود 4 نفر (4 جفت × 1 نفر)؛ از هر پنج جوی 20 نفر (5 جوی × 4 نفر)؛ از کل روستا (که هر چند نفر بود × 20 نفر). جوی باشی یا سرپرست جوی وظیفه داشت از هر جفت گاو در هر روز یک نفر را جهت شرکت در لایروبی جوی ها معرفی کند و در هر روز افراد داوطلب متعلق به هر جفت گاو در محل حاضر می شدند. ولی اگر کسی به مناسبتی نمی توانست در این کار جمعی وظیفه ای شرکت کند، می توانست یک نفر دیگر را به جای خود معرفی کند.

تا سال 1342 برای انجام کار با کیفیت بالا "پاکار" یا نماینده ارباب بر کلیه کارها نظارت عالیه داشت. لایروبی در روزهای تعیین شده از صبح آغاز می شد و تا پایان لایروبی سهم هر جوبی ادامه می یافت و در مواقع لازم به استراحت نیز می پرداختند.

دوم؛ لایروبی راهَنگ: راهَنگ به فاصله بین مظهر قنات تا محلی که جوی آب هم سطح عمومی زمین قرار می گیرد، نامیده می شود. به سبب عمیق بودن این بستر و مشکل بودن لایروبی در آن، باید بستر آن از جریان و ایست آب تخلیه شود. از این رو به هنگام لایروبی، جریان آب در راهنگ را در کانالی انحرافی تغییر مسیر می دهند. طول راهنگ نیز همانند جوی ها بین پنج سر جوی و از آن طریق بین جوی ها تقسیم می شود. در لایروبی راهنگ تعدادی تقریباً دو برابر لایروبی جویها نیروی انسانی باید سعی و تلاش کنند، چون کار مشکل و سنگینی است. زیرا عمق راهنگ تا سطح زمین را لایروبان به چهار طبقه تقسیم می کردند. دسته اول در عمق راهنگ، گل و لای را با بیل به طبقه اول می ریختند؛ دسته دوم گل و لای را از این طبقه به طبقه دوم و سپس به طبقات بعدی، تا گل و لای به سطح زمین ریخته شود. نظر به اینکه راهنگ فاقد سقف بود و در واقع جوی عمیقی بود که آب در آن حرکت می کرد، این طبقه بندی برای لایروبی ضروری بود. معمولاً عرض و عمق راهنگ، در طول مسیر رفته رفته کاسته می شود تا هم سطح زمین شود.

سوم؛ کاریز یا قنات نیز به لایروبی نیاز دارد. گاهی همه ساله و گاهی هر چند سال یکبار، لازم است کاریز یا مجرای زیرزمینی قنات (کوره) لایروبی شود. مسوولیت این لایروبی با کسی بود که ضرورت آن را به کشاورزان می رسانید. کشاورزان، در تابستان پس از برنامه ریزی های لازم و تهیه ابزارهای کار، از قبیل چرخ، دلو، طناب، چراغ و... جمع آوری پول مورد نیاز در تابستان به لایروبی می پرداختند. تعداد این لایروبان بیست نفر در هر روز بود و از هر پنج جوی تامین می شدند.اینان درآغاز، حدود چهل میله از مظهر را به طرف مادر چاه لایروبی می کردند و سپس، با توجه به دو شاخه بودن (دو سو) قنات، به لایروبی مجرای دیگر قنات می پرداختند. این کار همه روزه از صبح تا غروب ادامه می یافت.

شما از جوی باشی ها گفتید؛ وظیفه جوی باشی چیست؟

در بین گروه ها و قشرهای مسوول لایروبی، وظیفه جوی باشی از همه سنگین تر بود. در عین حال وی در داخل جوی از احترام خاصی برخوردار بود و معمولاً نسبت به افراد دیگر جوی، سن و تجربه بیشتری داشت. در گذشته این فرد سهم کالایی مالک یا خان را از قبیل مرغ و تخم مرغ و... جمع آوری می کرد. کار اصلی وی پشک اندازی و تعیین نوبت برای حقابه بران آب جوی بود، زیرا نام برده نمایندگی جوی را نیز عهده دار بود.

فارغ از لایروبی کاریزها، کاریزها را چگونه مرمت می کردند؟

گاهی پاره ای قنات ها در صورتی که به علت جریان سیل، ریزش بدنه، زلزله و امثال آن آسیب می دیدند، برای مرمت این گونه قنات ها به شرح زیر عمل می کردند:

پوت کشی کوره: پوت کشی کوره به این معنی است که اگر کوره قناتی بر اثر عوامل مذکور آسیب می دید مقنیان اقدام به پاک کردن آن می کردند. پوت کشی و استخراج گل و لای و خاک ریخته شده در کوره به مراتب از استخراج گل و لای در لایروبی بیشتر است. اگر در این حالت ارتفاع گل و لای به حدود 70 سانتی متر در کوره برسد آن را "نیم پوت" می گویند ولی اگر این ارتفاع گل و لای در بستر کوره به 115 تا 170 سانتی متر برسد پوت کشی خُرد نامیده می شود. پوت کشی شدید در صورتی است که کوره قنات، دیگر قابل پوت کشی نباشد. مقنی ها معتقدند که این گونه کوره ها دیگر قابل بهره گیری نیست و باید به شیوه "بغل بر" برای قنات کوره جدیدی در کنار و به موازات کوره قدیمی احداث شود. "بغل بر" کوره جدیدی است که در کنار قنات قبلی به فاصله حدود 1.5 متری با همان مشخصات نوکنی می شود و اگر تشخیص دهند که این کوره جدید هم دچار ریزش می شود، طول کوره را کَوَل گذاری می کنند.

پوت کشی میله: امکان دارد گاهی میله چاه به مرور زمان ریزش کند و میله دچار گرفتگی و پر شود. یا به سبب راه یابی جریان آب های سطحی به داخل چاه، سطح جدار میله و دیواره ها شسته شود و ریزش کند. مقنیان به چنین حالتی آب خوره چاه می گویند. برای تعمیر چنین میله هایی باید بدنه میله قنات را تا جایی بتراشند که به دیوار اصلی و محکم میله برسند. بارها اتفاق افتاده در حالی که مشغول تراش دیواره میله بوده اند، دیواره ریزش کرده است و مقنیان جان خود را از دست داده اند.

کَوَل گذاری: در پاره ای از میله ها و یا کوره ها که دیواره و یا پشته آن ها دایماً ریزش می کند، هم میله و هم کوره را کَوَل گذاری می کنند. کَوَل های میله دایره ای شکل و کول های کوره بیضی شکل است. اندازه ارتفاع دهانه کول های کوره و یا قطر کول های میله تابعی است از دهانه مورد نیاز؛ بنابراین، اندازه کول ها را مختلف سفارش می دهند و با کول گذاری در میله ها و یا کوره ها جلوی ریزش قنات گرفته می شود.

پَس لایروبی: معمولاً پس از لایروبی و تمیز کردن کوره قنات، کول گذاری آغاز می شود. البته قبل از کول گذاری، گِل بندها و گِل کش ها هر قدر که دقت کنند باز مقداری گل و لای به دست آمده از کار کلنگ دار (استادکار مقنی) در کف بستر کوره باقی می ماند. از این رو پس از پایان لایروبی مقنیان یک بار دیگر به لایروبی مجدد و تمیز کردن کف کوره می پردازند. در اصطلاح محلی به این لایروبی مجدد "پَس لایروبی" می گویند. این عمل توسط مقنیان خبره انجام می گیرد.

سنگ چین: از نظر مقاومت دیواره، سقف و کف بستر کوره قنات همانند نیستند. در قسمت هایی از کوره قنات، که خاک آن سفت و مقاوم باشد، نیازی به کول کشی و یا سنگ چین ندارد. ولی اگر استادکار مقنی تشخیص دهد که قسمت هایی از دیواره و یا سقف کوره ریزش خواهد کرد به کول کشی و سنگ چینی بدنه ها می پردازد. سنگ چین میله چاه مقرون به صرفه نیز هست. قبل از اختراع کول در این مناطق سنگ چین کردن کوره و یا میله قنات بسیار متداول بود. در مناطق کوهستانی که سنگ فراوان است معمولاً مجرای کوره و میله ها را سنگ چین می کنند تا از خرابی آن جلوگیری کرده باشند. در گذشته دور به جای کَوَل از لای استفاده می کردند. لای را به شکل و اندازه دلخواه از گِل خام می ساختند. سپس همچون کوزه، آن را در کوزه می پختند. هم اکنون در پاره ای از قنات های قدیمی لای دیده می شود، مانند قنات بزرگ قاسم آباد همدان.

پِین برداری: در پاره ای از قنات ها به علت تراز نبودن کف کوره، حالت پستی و بلندی به وجود می آید که در اصطلاح مقنیان به آن "پِین" می گویند. وجود پِین موجب اُفت آب قنات می شود. علت ایجاد پِین به این شرح است: هنگامی که استادکار مقنی مشغول کندن کوره است، گل و لای حاصله را به پشت سر خود هُل می دهد تا گل کش آن ها را جمع کنند و به سمت میله چاه بالا بکشانند. در چنین حالتی ممکن است استادکار سریع تر از گل کش عمل کند. در نتیجه مقداری گل در کف کوره برجای می ماند که این خود باعث "بندآب" در قنات می شود. این بند آب و جمع شدن آب در دهانه کار، که مقنی در حال کندن است، باعث اشتباه مقنی می گردد. زیرا مقنی کندن پیشکار کوره را با میزان سطح آب به جلو می برد و چون سطح آب در این جا به شکل کاذبی بالا می آید مقنی هم سطح تراز کوره را بالا می گیرد. این اختلاف سطح تا مظهر قنات از 20 سانتیمتر تا 2 متر اتفاق می افتد. هنگامی که مردم روستا متوجه این افت آب شوند از مقنی می خواهند که به کندن و تراز نمودن کف کوره قنات بپردازند تا این اختلاف سطح از بین برود. در اصطلاح مقنیان به این برداشتن اختلاف سطح در کوره پِین بردای می گویند. در پاره ای نقاط به هنگام تحویل گرفتن قنات، میرابان از درون کوره دیدن می کنند و در صورت مشاهده چنین موردی به رفع این پیامد می پردازند.

دَلو: یکی از ابزارهای کار معروف مقنی ها دَلو است. ارزش دَلو به نوع پوست حیوانی بستگی داشت که از آن تهیه میشد. معمولاً بهترین و با ارزش ترین دَلوها را از پوست خر تهیه می کردند. از نظر مرغوبیت دلوی که از پوست گاومیش تهیه می شد در درجه دوم اهمیت قرار داشت و پوست گاو نر درجه سوم اهمیت را دارا بود. نسبت بزرگی و کوچکی دَلو مورد نظر پوست، را تهیه می کردند، سپس یک میلگرد را به صورت حلقه ای در می آوردند و در بالای دَلو می دوختند. آنگاه طنابی را دولا می کردند و به دو طرف این میلگرد دایره ای می بستند تا از آن به عنوان دستگیره دلو استفاده شود. در انتهای دلو دو قلاب از خود آن پوست تعبیه می کردند و به آن می دوختند تا در موقع خالی کردن آن، انگشتان دست را در آن جای دهند و در نتیجه گل و لای درونی دَلو به راحتی تخلیه میگردید.

بوکَن: یا سکونتگاه زیرزمینی در منطقه همدان متداول بود. برخلاف یزد که بوکَن ها را در دشت کویری می ساختند، در پهنه همدان بوکَن ها را در نقاط تپه ماهوری و کوهستانی می ساختند تا به هنگام زمستان از سرما محفوظ بمانند. مساحت بوکَن ها 2 × 2 متر و یا حدود 3 × 3 متر بود و آن ها را در دل زمین حفر می کردند. این اندازه به تعداد افراد بهره گیر از بوکَن بستگی داشت.

اجرت مقنیان: در سال های قبل از اصلاحات ارضی، در دوران ارباب رعیتی، مقنی ها زیر نظر ارباب به کار اشتغال داشتند. دستمزد مورد قبول طرفین به هنگام برداشت خرمن به صورت کالایی به آنها پرداخت می گردید. این امکان نیز وجود داشت که ارباب به جای گندم به نرخ روز به آنها پول نقد بپردازد. در آخرین سالهای قبل از اصلاحات ارضی، اگر اجرت کار بین حدود دو تا هشت هزار تومان بود، مزد آنها نقدی و در سه قسط پرداخت می گردید و آخرین قسط در صورتی پرداخت می شد که قنات مورد بازدید ارباب و یا نماینده او قرار گرفته و کارش تایید شده باشد.

در سال های پس از انقلاب اسلامی، جهادسازندگی، مقنیان با تجربه و خبره را استخدام کرد و هرگاه روستاییان برای مقنی جهت لایروبی و یا تعمیر قنات اعلام نیاز می کردند، این مقنیان خبره هزینه های کار را برآورد می کردند و حدود 20 درصد هزینه را خود کشاورزان و 80 درصد بقیه را جهاد پرداخت می کرد. گاه اتفاق می افتاد که کشاورزان برای پرداخت سهم هزینه پول نقد نداشتند، در این صورت به شیوه روزمزدی برای جهاد کار می کردند و از این طریق هزینه ها تامین می شود. البته قبول پرداخت درصد هزینه ها با توافق طرفین انجام می گرفت و معمولاً این درصدها دارای نوسان نیز بود.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید