شکاف شهری-روستایی
کوروش جوادی پاشاکی
کوروش جوادی پاشاکی
مدرس دانشگاه
تولید ناخالص داخلی یکی از شاخصهای مهم اقتصاد کلان است. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی از الگوی سیستم حسابهای ملی «SNA» سازمان ملل متحد استفاده میشود. در واقع، تولید ناخالص داخلی مجموع ارزش افزوده بخشهای مختلف اقتصادی است.
مفهوم اقتصاد روستایى با اقتصاد کشاورزی کاملا متمایز است. اقتصاد کشاورزی، صرفا شامل فعالیتهاى اقتصادى وابسته به بخش کشاورزى(زراعت، باغداری، مرغداری و دامداری و تولید سایر محصولات کشاورزی) است. درصورتی که اقتصاد روستایى، شامل تمامی فعالیتهاى اقتصادی است که در حوزه روستایی انجام شده و فعالیتهای تولیدی، صنعتی و خدماتی را نیز در بر میگیرد.افزایش تولید، اشتغال و کیفیت زندگی از مولفههای مهم و تاثیرگذار دراقتصاد روستایی است. اقتصاد روستایی نتوانسته مازاد نیروی کار و بهویژه افراد دارای تحصیلات عالی را جذب کند. از 13 میلیون نفر دانشآموز کشور حدود 40 درصد آن در جامعه روستایی مشغول تحصیل هستند. بنابر این در آینده نزدیک افزایش تقاضای تحصیلات تکمیلی باعث افزایش مهاجرت از روستاها خواهد شد. هدف این یادداشت شناسایی سهم تولید روستایی کشور بوده و از روش مطالعه اسنادی و اطلاعات ثبتی، آمار حسابهای ملی و منطقهای و حساب تولید روستایی و از طرحهای آماری بخشهای گوناگون طی سالهای 93-1391 استفاده شده است. نتایج بررسیهای نویسندگان نشان میدهد در سال 1391کل تولید ناخالص داخلی حوزه روستایی به قیمتهای جاری به ارزش 195814میلیارد تومان و معادل6/ 26درصد تولید کشور بوده است. تولید سرانه حوزه روستایی 9 میلیون تومان و تولید سرانه کشاورزی خانوارهای روستایی 3/ 3 میلیون تومان است. اختلاف تولید سرانه حوزه روستایی با تولید سرانه کشاورزی 7/ 5 میلیون تومان است. در سال1392 نیز کل تولید ناخالص داخلی حوزه روستایی به قیمتهای جاری به ارزش 273781 میلیارد تومان و معادل1/ 27درصد تولید کشور است. تولید سرانه حوزه روستایی8/ 12میلیون تومان و تولید سرانه کشاورزی خانوارهای روستایی 8/ 4 میلیون تومان است. اختلاف تولید سرانه با تولید سرانه کشاورزی 9/ 7 میلیون تومان است. تولید ناخالص داخلی و تولید سرانه سال 92 نسبت به سال 91 به ترتیب 40 و 42 درصد رشد اسمی داشته است. در سال 1393 کل تولید ناخالص داخلی حوزه روستایی به قیمتهای جاری به ارزش 303571 میلیارد تومان و معادل4/ 26 درصد تولید کشور است. تولید سرانه حوزه روستایی2/ 14میلیون تومان و تولید سرانه کشاورزی خانوارهای روستایی 8/ 5میلیون تومان است. اختلاف تولید سرانه با تولید سرانه کشاورزی 3/ 8 میلیون تومان است. تولید ناخالص داخلی و تولید سرانه سال 93 نسبت به سال 92 به ترتیب 5/ 10 و 11 درصد رشد داشته است. مطالب ذکر شده را میتوان به این صورت خلاصه کرد که در سال 1391 سهم تولید در حوزه روستایی از تولید ناخالص داخلی اقتصاد کشور 6/ 26درصد بوده و این سهم برای سالها 1392 و 1393 به ترتیب به میزان 01/ 27 درصد و 4/ 26 درصد رسیده است.
از طرف دیگر نسبت جمعیت روستایی به جمعیت کل کشور در سالهای 91، 92 و 93 به ترتیب 1/ 28، 8/ 27 و 5/ 27 درصد بوده است. بنابراین سهم جمعیت روستایی از کل جمعیت کشور دارای روند نزولی بوده و در تمام این سالها سهم تولید روستایی از سهم جمعیت روستایی کمتر بوده است. اگرچه تعدادی از فعالیتهای اقتصادی در حوزه جغرافیایی روستاها انجام میشود اما منافع آنها به ساکنان روستاها اختصاص ندارد. تولید بخش معادن کشور در حوزه روستایی انجام میگیرد ولی ارزش افزوده حاصل از آن، بخشی از منابع ملی محسوب میشود. تولید ناخالص داخلی روستایی بخشهای صنعت، ماهیگیری و عمدهفروشی و خردهفروشی اگرچه در حوزه روستایی تولید میشوند، اما منابع و ارزش افزوده این گونه فعالیتها نصیب مالکان و صاحبان بنگاهها در جامعه شهری میشود. به تعبیری، تولید ناخالص داخلی روستایی که نصیب خانوارهای روستایی میشود، صرفاً همان درآمد حاصل از کشاورزی است.
از طرف دیگر، مصرف سرانه خانوارهای روستایی در سالهای 92،91 و 93 به ترتیب 9/ 2، 5/ 3 و 8/ 3 میلیون تومان بوده است.با توجه به اینکه تفاوت درآمد سرانه کشاورزی با سرانه هزینههای مصرفی خانوارهای روستایی میزان پسانداز را نشان میدهد، ملاحظه میشود پسانداز سالانه خانوارهای روستایی در این سالها به ترتیب 400 هزار تومان، یک میلیون و 300 هزار تومان و دو میلیون تومان است. این نتایج به وضوح نشان میدهد وضعیت معیشت ساکنان روستایی در سطح مناسبی قرار نداشته و نبود پسانداز و نااطمینانی از آینده یکی از دلایل مهم مهاجرت است بهطوری که سهم جمعیت روستایی از کل جمعیت در سال 93 نسبت به سال 91 حدود 15/ 2 درصد با کاهش همراه بوده است.
همچنین نتایج محاسبات تحقیق نشان میدهد در سال 93 درصد عمده فعالیتهای بخشهای کشاورزی(1/ 88درصد)، ماهیگیری(87درصد) و معدن(73درصد) مربوط به حوزه اقتصاد روستایی بوده و سهم تولید بخش صنعت حوزه روستایی با 24 درصد قابل ملاحظه است. مقایسه تطبیقی ارزش افزوده بخشهای اقتصادی به تفکیک فعالیتهای تولیدی و خدماتی بین اقتصاد شهری و روستایی نکات جالبی را آشکار میکند. برخلاف اقتصاد شهری، در اقتصاد روستایی 5/ 81 درصد تولیدی و 5/ 18 درصد آن مربوط به فعالیت خدماتی است. در اقتصاد شهری 4/ 26 درصد تولیدی و 6/ 73 درصد آن را رشته فعالیت خدمات تشکیل میدهد. بنابراین اقتصاد حوزه روستایی کاملا تولید محور و اقتصاد شهری کاملا خدماتمحور محسوب میشوند. بنابراین پیشنهاد میشود دولت با توجه به امکانات و منابع موجود به زیرساختهای تولید در اقتصاد روستایی اهتمام ویژهای داشته باشد. برای توانمندسازی اقتصاد روستایی برنامههای اجرایی زیر باید در کانون توجهات دولت قرار گیرد.
- ارتقای آموزشهای کاربردی و توجه ویژه به تحقیق و توسعه در بخش کشاورزی
- تخصیص بودجه عمرانی به زیرساختهای کشاورزی (ایجاد سد و کانالهای آبرسانی، تسطیح زمینهای زراعی و تخصیص اعتبار نوسازی و مقاومسازی خانههای روستایی)
- بازاریابی محصولات کشاورزی از طریق سامانههای الکترونیکی، ایجاد شهرکهای کشاورزی و تعاونیهای روستایی
- ایجاد صنایع غذایی و آشامیدنی تبدیلی محصولات کشاورزی و شیلات در جوار آبادیهای دارای پتانسیل تولید
- ایجاد شهرکهای معدنی ویژه اقتصاد معدنی
- ایجاد نیروگاههای بادی در مکانهای دارای پتانسیل تولید
- بودجه جاری و عمرانی روستایی در قالب برنامهای جداگانه در بودجه کل کشور آورده شود.
- دولت میتواند از محل مالیات، خسارات زیست محیطی ناشی از فعالیتهای صنعتی و معدنی را برای توسعه روستایی و بهبود رفاه زندگی خانوارها و کمک به بخشهای اقتصاد روستایی هزینه کند.
- ایجاد درمانگاهها عمومی در آبادیهای دارای جمعیت 2 هزار نفر و بالاتر و اختصاص سهمیه دانشگاههای دولتی در رشتههای بهداشت و درمان برای جذب نیرویهای بومی با تعهدات خدمتی در حوزه روستایی
- تدوین قوانین به کارگیری افراد دارای تحصیلات عالی در شوراها و دهیاریهای روستایی کشور
- گسترش بخش خدمات فرهنگی، ورزشی، تفریحی با ایجاد اماکن ورزشی در جامعه روستایی
- ایجاد مدارس شبانهروزی و تجمیع دانشآموزان آبادیهایی که تعداد دانشآموزان آنها به حد نصاب نرسیده است.
منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاه تان را بنویسید