Iranian Agriculture News Agency

فرزاد ویسانلو، استاد دانشگاه، دلیل آتش‌سوزی در جنگل‌های زاگرس را محرومیت می‌داند

جنگل‌های بی‌شخصیت

من اول خود را متهم می‌دانم. ما دانش آموختگان این رشته چقدر فریاد زدیم؟ ان‌جی‌او تشکیل دادیم؟ چقدر به رسانه‌ها مطلب دادیم؟ چقدر سر کلاس بحث کردیم؟ چقدر گروه تشکیل دادیم؟


من اول خود را متهم می‌دانم. ما دانش آموختگان این رشته چقدر فریاد زدیم؟ ان‌جی‌او تشکیل دادیم؟ چقدر به رسانه‌ها مطلب دادیم؟ چقدر سر کلاس بحث کردیم؟ چقدر گروه تشکیل دادیم؟
" بخش قابل‌توجهی از محدود‌ه‌های جنگلی زاگرس دیگر هویت و شخصیت جنگلی ندارند." این جمله‌ای است که فرزاد ویسانلو، استاد دانشگاه و دکتری تخصصی مهندسی منابع طبیعی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد بروجرد در گفت‌وگو با روزنامه «وقایع‌اتفاقیه» به آن اشاره و تأکید می‌کند؛ اتفاقی که مهم‌ترین ضربه را بر پیکره جنگل‌های زاگرس نشان می‌دهد.

کنار این نکته، به این جمله هم توجه کنید: «آتش‌سوزی در جنگل‌های زاگرس، بیشتر از جنگل‌های هیرکانی است.» کنارهم‌قراردادن این جمله نشان می‌دهد به همان میزان که جنگل‌های زاگرس بیشتر از جنگل‌های هیرکانی تخریب شده و آسیب دیده‌اند، در مقایسه بیشتر در معرض آتش‌سوزی و نابودی هستند.

ارتفاعات زاگرس که به جنگل‌های غرب مشهورند، در سال‌های اخیر به دلایل متعدد که اصلی‌ترین آن حضور روستانشینان و عشایر و شیوه کشاورزی و بهره‌برداری نامناسب از زمین بوده، در معرض خطر گرفته و بخش قابل‌توجهی از آن به گفته ویسانلو به مناطق خشک و نیمه‌بیابانی تبدیل شده است. حال این جنگل‌ها خوب نیست و این استاد دانشگاه می‌گوید رویش گون که گونه‌ای خشک‌پسند و بیابانی است، یکی از نشانه ناخوشی حال زاگرس به حساب می‌آید. در فرایند چندین‌وچندساله تخریب در زاگرس، بخشی از محدوده‌های جنگلی تبدیل مرتع شده و گفته می‌شود بیشتر آتش‌سوزی‌ها در بخش مرتعی اتفاق می‌افتاد. آنچه در ادامه آمده، توضیحات و جزئیاتی درباره چگونگی آتش‌سوزی و چرایی عدم مهار آن از سوی نهادها و سازمان‌های مربوطه است.

آتش‌سوزی در جنگل‌های زاگرس در فصل تابستان سال‌به‌سال گسترش بیشتری پیدا می‌کند؛ دلایل استمرار این رویداد از نظر شما که کار مطالعاتی در حوزه جنگل کرده‌اید، چیست؟
آتش‌سوزی جنگل، اتفاق تازه‌ای نیست و ما قرن‌ها به این موضوع مبتلا بوده و هستیم. عواملی مختلفی موجب آتش‌سوزی بوده اما علت اصلی آتش‌سوزی در ایران در اکثر موارد عوامل انسانی است. جایی مشابه جنگل‌های شمال کانادا که سوزنی‌برگ و قابل اشتعال‌تر است، قطره آبی عملکرد ذره‌بین را انجام می‌دهد و آتش‌سوزی خودبه‌خودی صورت می‌گیرد اما اکثر آتش‌سوزی‌های خاورمیانه وابسته به عوامل انسانی است که عوامل انسانی هم طبقه‌بندی دارد.

یکی از طبقات، همان گردشگرانی هستند که وارد جنگل می‌شوند و به ‌دلیل عدم اطلاع از نحوه آتش‌سوزی و ساختار آن و اینکه آتش از چه راهی سرایت می‌کند، به ایجاد آتش‌سوزی ناخواسته کمک می‌کنند. گاهی اوقات هم پوکه شکارچیان به قدری گرما دارد که داخل هوموس خاک و برگ می‌افتد، آن را مشتعل کرده و آتش می‌گیرد. مواقعی هم به عمد آتش‌سوزی می‌شود؛ فرد سودجویی بخشی از محدوده جنگل را که بیشتر مرتعی است، آتش می‌زند تا زمین نابود شود و بتوانند از آن به‌عنوان زمین زراعی یا محلی برای ساخت املاک و راه‌کشی استفاده کند. بااین‌حال، آتش‌سوزی در هر محدوده جنگلی از یک فرایند خاص فیزیکی تبعیت می‌کند. طبقات مختلف هم دارد.

طبقه‌بندی آتش‌سوزی‌ها به چه معناست؟ منظور همان سطح‌بندی عمق آتش‌سوزی است؟
آتش‌سوزی کفی فقط کف جنگل و هوموس را درگیر می‌کند، آتش‌سوزی تنه‌ای فقط تنه درخت را مبتلا می‌کند، آتش‌سوزی تاجی فقط تاج و بالاترین نقطه درختان را می‌سوزاند و آتش‌سوزی ترکیبی هم مجموعه‌ای از هر سه نوع آتش‌سوزی است. با این توصیف، درختان پهن‌برگ به آتش‌سوزی، مقاومت بیشتری و درختان سوزنی‌برگ، مقاومت کمتری نشان می‌دهند. در درختان سوزنی‌برگ به ‌دلیل رزیمی (شیره درخت) که دارند، قابلیت اشتعال بیشتری نهفته است. به اضافه اینکه پوست سوزنی‌برگان زودتر می‌سوزد اما بلوط به‌عنوان یکی از درختان پهن‌برگ، چوب دیرسوزی دارد و اگر جنگل پهن‌برگی آتش بگیرد، دست آتش‌نشانان برای مهار آن بازتر خواهد بود.

چرا برای اطفای حریق و تأمین تجهیزات مهار آتش در جنگل‌ها اقدامی صورت نگرفته و ضرورتی برای تأمین تجهیزات احساس نشده است؟
آتش‌سوزی جنگل جزء حریق‌های مهیب دنیا شناخته می‌شود با این وصف که هیچ‌وقت نمی‌توان آن را از نزدیک خاموش کرد. بر‌این‌اساس آتش‌سوزی در منزل و منطقه شهرنشین با این نوع آتش‌سوزی متفاوت است چون در آتش‌سوزی شهری و مسکونی، آتش‌نشان می‌تواند به محل وارد شود و اطفای حریق کند اما آتش‌سوزی جنگل این خاصیت را ندارد.

آتش‌سوزی در مساحت بالایی آغاز می‌شود و هرم آتش و گٌری که می‌گیرد گاهی تا 500 تا یک کیلومتر زبانه می‌کشد. دراین‌شرایط دما به قدری بالاست که نمی‌توان وارد محدوده شد. به‌همین‌دلیل مهار یا اطفای حریق باید از طریق اسپری از راه دور انجام گیرد. اسپری از راه دور نیازمند تجهیزات و ابزار خاصی است. باید هلیکوپتر مخصوص این کار و افراد آموزش‌دیده‌شده برای مهار آتش‌سوزی به‌کار گرفته شوند. همه اینها در حالی است که برای مهار آتش‌سوزی متأسفانه از همه نیروهای محلی و غیرمرتبط استفاده می‌شود و اطفای حریق جنگل، یگان ویژه‌ای می‌طلبد و سخت‌افزارهای‌ گرانقیمتی دارد که متأسفانه در کشور موجود نیست.

آیا در همه انواع آتش‌سوزی، شعله آتش تا فاصله 500 متری شعله‌ور می‌شود و امکان اطفای حریق جز از طریق آبپاش‌های هوایی امکان‌پذیر نیست؟
آتش‌سوزی تاجی و تنه‌ای، بیشتر این خاصیت را دارند و مخاطرات این دو نوع آتش‌سوزی به قدری است که باید اقدامات امنیتی و حفاظتی اولیه انجام شود اما آتش‌سوزی‌های سطحی و آنها که فقط در خاک جنگل انجام می‌شود بسیاری از اوقات به‌عنوان اکسیداسیون زیرپوستی در نظر گرفته می‌شود. در بسیاری از موارد، هوموس خاک جنگل از زیر دچار سوختگی می‌شود اما نه آن‌چنان شعله‌ای دارد نه آن‌چنان دودی راه می‌افتد، درصورتی‌که اگر آتش‌سوزی‌‌های سطحی کنترل شده و به آتش‌سوزی‌های تنه‌ای و تاجی تبدیل نشوند، می‌توان مانع بسیاری از فجایع شد.

با این توصیف، آتش‌سوزی در فصل گرما در جنگل‌های هیرکانی که بیشتر سوزنی‌برگ هستند باید بیشتر باشد؟
این‌طور نیست. در جنگل‌های زاگرس آتش‌سوزی بیشتر است به ‌دلیل اینکه حضور مردم در داخل جنگل زاگرس بیشتر است. مردمی که معیشتشان به جنگل وابسته است در زاگرس بیشتر دیده می‌شوند چون محرومیت بالاست. روستاییان حاشیه‌نشین داخل جنگل زیاد هستند و تقریبا می‌توان گفت قسمت‌های زیادی از جنگل‌های زاگرس تبدیل به جنگل‌های تنک همراه با مرتع و کشاورزی شده است. به‌این‌معنا که شما دیگر جنگل را با شخصیت جنگل نمی‌بینید.

جنگل باید تیپ غالبی از درختان باشند و درختان خودشان باید هویت جنگلی داشته باشند، درحالی‌که بسیاری از درختان جنگل‌های زاگرس دیگر شخصیت درختی ندارند و مفهوم شخصیت جنگلی در این ناحیه زیر سؤال است. این سؤال مطرح است که بعضی از نواحی زاگرس اصلا جنگل هست یا نه؟ باید اسم این ناحیه را چه گذاشت؟ جنگل تخریب شده؟ مرتع؟ درخت‌زار؟ خیلی از قسمت‌های زاگرس دیگر جنگل نیست و به‌عنوان مثال شخصیت بخش زیادی از جنگل‌های لرستان را نمی‌توان جنگل اطلاق کرد.

عوامل انسانی چگونه می‌توانند به ایجاد آتش‌سوزی در جنگل‌های زاگرس اقدام کنند؟ با جزئیات بیشتری توضیح دهید؟
در ایمنی سلامت و محیط‌زیست هم گفته می‌شود از صددرصد از اتفاقات ناایمن، 90 درصد به ‌دلیل اعمال ناایمن و 10 درصد به‌ دلیل شرایط ناایمن رخ می‌دهند و این موضوع برای جنگلداری هم صدق می‌کند. اکثر آتش‌سوزی‌های جنگل‌های غرب، انسان‌ساز است و طبیعی نیست. در مناطقی که آتش‌سوزی اتفاق می‌افتد، منطقه‌به‌منطقه وضعیت متفاوت است چون معیشت‌ها متفاوت است و سطح درآمدی و نوع برخورد با جنگل فرق می‌کند. به‌طور مثال در یاسوج شکارچی زیاد دیده شده؛ بنابراین حضور شکارچیان می‌تواند منجر به آتش‌سوزی در جنگل شود و در لرستان و کردستان تبدیل اراضی کشاورزی بیشتر دیده می‌شود.

به‌ دلیل این تفاوت نمی‌توان نسخه‌ای واحد برای تمام 10 میلیون هکتار جنگل زاگرس ارائه کرد؛ البته من فکر می‌کنم از این 10 میلیون هکتار فقط پنج میلیون هکتار باقی مانده و بخش قابل‌توجهی از این جنگل از بین رفته است. اگر از زیر استان ارومیه شروع کنیم و به سمت کرخه و جنوب یاسوج و دشت ارژن فارس برویم، نمی‌توان نسخه واحدی برای کل زاگرس نوشت چون بافت مردم، خرده‌فرهنگ‌ها، مردم محلی و معیشت‌های مختلف در رفتار و برخورد با جنگل متفاوت است. مطالعات جامع مردم‌شناسی، معیشت‌شناسی، جامعه‌شناسی نیاز است تا بتوان درمورد جنگل فکر کرد و تصمیم گرفت که آتش‌سوزی هم جزئی از این تصمیمات است.

آمارهای متناقضی از مساحت جنگل وجود دارد، مساحت دقیق جنگل‌های زاگرس با توجه به اینکه گفته می‌شود مساحت کل جنگل‌های کشور نزدیک به 12 میلیون هکتار است، چقدر است؟
جنگل‌های شمال کشور، زمانی 3,5 میلیون هکتار بوده اما درحال‌حاضر، نزدیک به 1,5 میلیون هکتار است. جنگل‌های زاگرس هم روزی نزدیک به 10 میلیون هکتار بوده و اگر خوشبینانه و بر‌اساس نظر شخصی من در نظر بگیرید، پنج تا 6 میلیون هکتار است. آمار دقیقی وجود ندارد و باید طرح جامع آماربرداری جنگل‌های زاگرس با استفاده از نقشه‌های موضعی، تصاویر ماهواره‌ای و تعمیم نمونه‌های محلی آغاز شود تا اطلاع دقیقی از مساحت این جنگل‌ها به‌دست ‌آید. جنگل‌های فلات مرکزی، جنگل‌های سیستان، جنوب کشور و ارسباران آذربایجان هم باید در نظر گرفت و همه اینها کنار هم نشان می‌دهد از 11 میلیون هکتار بیشتر است اما نمی‌توان درمورد شخصیت جنگلی مناطق زیرمجموعه زاگرس نظر داد.

با توجه به اینکه همیشه این ایده وجود داشته که زاگرس در گذشته سپر بادهای غربی و امروز سپر دفاعی در برابر ورود گردوغبار به داخل کشور است و به‌علاوه، اینکه شما تأکید می‌کنید بخش قابل‌توجهی از این جنگل تخریب شده، آتش‌سوزی‌های این محدوده چه تأثیری بر ورود گردوغبار بیشتر به شهرهای مرکزی و شمالی خواهد داشت؟
با همه این اوصاف، تمام بخش‌های ناقص و کم‌توان زاگرس به وظیفه دفاعی خود عمل می‌کنند و اگر همین مساحتی که باقی مانده و توان اکولوژیک آن پایین آمده نباشد، گردوغبار به مرکز کشور خواهد رسید و فاجعه به بار می‌آورد. درهمین‌شرایط شاید چند تن گردوغبار در طول یک سال در یک هکتار توسط جنگل‌های زاگرس هضم می‌شود اما مشکل این است که جنگل‌های زاگرس روبه قهقراست و این وضعیت هر سال در مقایسه با سال بعد بدتر می‌شود.

با این حساب نمی‌توان نظر داد که این نقش حفاظتی تا چه مدت ادامه پیدا خواهد کرد و جنگل‌های زاگرس تا چه زمانی به ما سرویس خواهند داد. امروز نقش حفاظتی این جنگل‌ها در قبال سفره‌های آب زیرزمینی هم کمرنگ شده به‌این‌معنا که استان لرستان به‌عنوان سومین استان پرآب کشور، به مرحله‌ای خواهد رسید که باید درمورد کمبود آب آن نظر داد و این موضوعی نیست که بتوان از آن به‌سادگی گذشت و این فرایند ادامه دارد.

درمورد این روند قهقرایی بیشتر توضیح دهید.
این روند قهقرایی، نشانه‌های اکولوژیک دارد. هنگامی که گونه‌های استپی و خشکی‌پسند مناطق مرکزی و بیابانی، جایگزین گونه‌های زاگرسی شوند و تعداد آنها زیاد شود، می‌توان پیش‌بینی کرد که جنگل به سمت قهقرا می‌رود. اکوسیستمی که در آن بلوط، بنه، بادام، زرشک، آلوچه و گلابی وحشی رشد می‌کرده، اکنون محل رویش گون (گونه خشکی‌پسند بیابانی) شده و این نشانه، مؤید این نکته است که جنگل به‌سمت بیابانی‌شدن پیش می‌رود و حتی یکی از همکاران گفتند «در برخی قسمت‌های شرق البرز (جنگل‌های هیرکانی) هم گون دیده شده است» که بر‌این‌اساس سیل‌های گرگان می‌تواند نتیجه همین وضعیت باشد.

جنگل‌های بالادست مانند اسفنج عمل می‌کنند؛ هنگامی که در اسفنج آب می‌ریزید مقدار زیادی از آب را در خود نگه می‌دارد، این جنگل، اسفنج است و آب را در خود ذخیره می‌کند و نم‌نم آب را به زمین بازمی‌گرداند. هنگامی که جنگل بالادست از بین برود آب نگهداری نمی‌شود، سفره زیرزمینی از بین می‌رود و آب جاری می‌شود، ضمن اینکه وزن آب خالص کم است و به محض اینکه گل و چوب را با خود شست و برد، وزن مخصوص آن 20 برابر می‌شود و خانمان مردم را خراب می‌کند و این‌همه مجموعه‌ای از تخریب‌هاست.

خاک معدنی به خاک دستی و پودری مانند خاک کنار دریا تبدیل می‌شود و آتش‌سوزی هم خاک را معدنی می‌کند. هنگامی که عمل اکسیداسیون در خاک اتفاق می‌افتد، مواد از بین می‌رود و مواد معدنی جایگزین می‌شود. این مواد معدنی، قابلیت شست‌وشوی بالایی دارند و بعد از طی این فرایند، نسل دیگری از جنگل بر این خاک مستقر نخواهد شد.

در نتیجه بعد از سوختن به نوع اول که همان سوختگی کف جنگل باشد، امکان احیا وجود ندارد؟
به درجه سوختن بستگی دارد مانند درصد سوختگی انسان. اگر بتوان مانع از پیشروی آتش شد که خاک چندان متحول نشود شاید جنگل بتواند خود را متحول کند چون اکوسیستم پیچیده و جالبی دارد. اگر آسیب کمی ببیند می‌تواند خود را احیا کند. مگر اینکه صدمه بسیاری دیده باشد. به‌عنوان مثال طرحی که در مورد استراحت و رهاسازی جنگل تصویب شده با ایده احیای جنگل بوده زیرا جنگل امکان احیا و تجدید دارد؛ البته این رهاسازی اشتباه است و مطابق با تعریف استراحت جنگل نیست؛ بنابراین نیاز است طرح جامع ارزیابی اکولوژیک جنگل‌ها دوباره انجام شود.

برای تبیین طرح جامع اکولوژیک می‌توان به کنفرانسی که دهه 90 میلادی در مونترال برگزار شد، اشاره کرد؛ کنفرانسی که از سال 1972 در استکهلم سوئد شروع و در سال 1983 هم در نروژ برگزار شد. در این کنفرانس برای جنگل‌ها چارچوب ارزیابی و شاخص‌ها نوشته شد و در مجموعه این شاخص‌ها سطحی از معیارها. با این رویکرد ابتدا باید سطحی از معیارها مشخص می‌شد و سپس این معیارها به تعدادی شاخص تجزیه می‌شدند. این شاخص‌ها و معیارها باید قابلیت ارزیابی‌شدن در کشورهای مختلف دنیا را داشته باشند. بعد کنفرانس‌های منطقه‌ای در خاورمیانه، آسیای جنوب‌شرقی، آسیای‌دور، آفریقای‌جنوبی و مرکزی و شمالی برگزار شد که این شاخص‌ها و معیارها تطبیق داده شوند؛ یعنی هرکدام از این معیارها و شاخص‌ها کالیبراسیون خود را دارند. پس از کالیبراسیون، شاخص‌ها محلی می‌شوند، شاخص‌ها که محلی شدند، می‌توان زاگرس میانی را با یکسری شاخص مربوط به زاگرس میانی ارزیابی کرد.

هنگامی که ارزیابی این مطالعه انجام شد تازه می‌توان گفت جنگل‌های زاگرس در چه موقعیت و شرایطی قرار دارند. در دهه 40 و 50 هجری مطالعاتی از سمت آقایان درستکار، جزیره‌ای و عادلی و نسل اول جنگلداری کشور انجام شد اما بعد از آن مطالعات جامعی شکل نگرفت که بدانیم امروز در چه سطحی هستیم. با این حساب باید شاخص‌ها و معیارهای پایدار جنگل را تعیین کرد و بعد مانع تخریب شد. به‌عنوان مثال برای آفت‌زدگی درختان غرب کشور می‌گویند درختان آفت‌زده را ببریم. این درحالی است که نظریه اکولوژیک هست که تأکید می‌کند بگذار درختان آفت‌زده بمانند تا آفات سراغ درختان سالم نروند. زمانی این تئوری‌ها تبدیل به قانون علمی می‌شود که بدانیم کجا هستیم.

به نظر شما این ایده می‌تواند در قالب هیأتی فوق‌العاده پیگیری شود؟ هیأتی که با فوریت شکل بگیرد و متشکل از نمایندگان همه وزارتخانه‌های مرتبط با حفاظت از جنگل باشد؟
اگر بگویم برای تشکیل این هیأت و اجرای این ایده بسیار دیر شده، اشتباه نکرده‌ام. احتمالا باید این ایده در دهه 60 اجرا می‌شد، اگر دهه 70 اجرا می‌شد دیر بود و در دهه 80 دیرتر و حالا در دهه 90 خیلی دیر است اما می‌توان مانع از ادامه این فرایند شد. آمایش سرزمین به‌همین‌معناست؛ اگر کسی بخواهد آمایش سرزمین کند باید نمایندگان همه دستگاه‌ها باشند و نظر همه ذی‌نفعان تأمین شود. این طرحی است که همه ذی‌نفعان در آن بهره‌مند می‌شوند و حتی در اروپا ان‌جی‌او‌های محلی درگیر می‌شوند و نظرشان تا حد امکان در نظر گرفته می‌شود.
شما اگر درباره اطفای حریق و جلوگیری از تخریب جنگل‌های زاگرس بخواهید به سازمان یا نهادی انتقاد کنید، آن سازمان یا نهاد کجاست؟
من اول خود را متهم می‌دانم. ما دانش آموختگان این رشته چقدر فریاد زدیم؟ ان‌جی‌او تشکیل دادیم؟ چقدر به رسانه‌ها مطلب دادیم؟ چقدر سر کلاس بحث کردیم؟ چقدر گروه تشکیل دادیم؟ ما هم ایراد داریم. اگر وزارت راه و مسکن و شهرسازی اطلاعات زیست‌محیطی کاملی درباره جنگل دارد یکی از مقصرانش من هستم که جنگلداری خوانده‌ام اما نتوانسته‌ام به او تفهیم کنم چه اتفاقی در حال افتادن است. ما چند ژورنالیست متبحر و متخصص داریم که فریاد بزند این کار را نکن و پشت انتقادش دلیل علمی نشسته باشد؟ باید اقتصاد منابع طبیعی تبدیل به پول شود. به این پرسش ها پاسخ دهیم که هر میزان جنگل‌های زاگرس از بین رفت، چه میزان گردوغبار وارد کشور خواهد شد و چند درصد به بیماران ریوی اضافه خواهند شد و متخصصان ریه چه میزان افزایش درآمد خواهند داشت و بیمارستان‌ها چه درصدی از این افزایش بیماران ریوی را به‌دست خواهند آورد؟ همه این سؤالات فقط درمورد ورود ریزگرد و تأثیر آن بر بیماران ریوی است.


انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید