کمی آهستهتر حداد!
مهران باقی:
جناب حدادعادل جوری پرچمدار تجلیل از مریم میرزاخانی شده که آدم تصور میکند موضوع مهاجرت میرزاخانی و میرزاخانیها، تقصیر ما و امثال ما بوده است! انگارنهانگار که جناب حداد و بسیاری از همفکران ایشان، سالهاست کرسیهای نهادهای مهمی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی را در انحصار دارند و موج فرار مغزها و مهاجرت جوانان را به این نقطه رساندهاند. بله، آقای حداد بیتوجه نسبت به کیفیت عملکردش در نهادهای فرهنگی و تبعات و عوارض تصمیمهای نادرستی که در طول این دهها اتخاذ شده، ژست حمایتی به خود گرفته و با افتخار (و با حذف مرحوم هاشمیرفسنجانی) عکس یادگاریاش با نابغه ریاضی از دست رفته ایرانیالاصل را در توئیتر منتشر کرده است.
اصلاً چرا برویم سراغ نهادهای عریض و طویل فرهنگی با آن بودجههای کلان؟ بیایید سری بزنیم به دبیرستان فرهنگ، مهمترین مدرسه علوم انسانی کشور که زحمت تأسیس اش با جناب حدادعادل بوده و نگارنده هم چهار سال (از سال 78 تا سال 81) در آن تحصیل کرده است. "فرهنگ" با داعیه ارج نهادن به ادبیات و علوم انسانی و بومی کردن آن تأسیس شد. انصافاً هم با گردآوری بهترین دبیران این حوزه و فراهم کردن بستر مناسب برای درست خواندن، عملکرد خیرهکنندهای در کنکور علوم انسانی در دو دهه گذشته و تربیت دانشآموختگانی باسواد برای جامعه داشته است.
بسیاری از دانشآموختگان این مدرسه، در طول سالهای اخیر از مهمترین فعالان حوزه حقوق و عرصههای فرهنگی و مطبوعاتی کشور بودهاند. منتها نکته کلیدی اینجاست که درصد عمدهای از همین افراد، کاملاً و 100 درصد بر خلاف آموختههای عقیدتی و سیاسی برجسته شده در "فرهنگ" عمل کردهاند و اکنون در مسیری کاملاً مخالف با آنچه مد نظر دکتر حداد و همفکران ایشان بود، فعالیت میکنند.
فعالیت دانشآموختگانی که امروز در رسانه بیگانه فعالند یا در رسانههای اصلاحطلب و مغضوب آقای حداد مینویسند و البته دهها دانشآموزی که در طول جریانات سال 88 کارشان به زندان و دادگاه کشیده شد، تنها نشاندهنده بخشی از عملکرد ناموفق غلامعلی حدادعادل در تبیت نسلی گوش به فرمان و انقلابی است.
صدالبته که تجمیع دانشآموزانی با عقاید سیاسی مختلف و تحمل این عقاید از سوی مدیریت مدرسه در آن بازه زمانی (بعدها حلقه فرهنگ تنگتر شد و دایره حضور دانشآموزان دگراندیش خیلی محدودتر) قابل تحسین و مثالزدنی است، ولی با شناختی که از جناب حداد داریم، میدانیم که نیت ایشان از راهاندازی چنین مدرسهای، گردهم آوردن عقاید گوناگون در راستای تحقق بخشیدن به آزادی بیان نبوده، بلکه ایشان امید داشتهاند که به واسطه تعالیم و تربیتهای جهتدار و متناوب در طول زمان (ازجمله دعوت از سخنرانان عقیدتی عمدتاً تندرو)، نسل مورد علاقه بخشی از جریان حاکمیت را تربیت کنند.
عطف به مصادیقی که برشمردیم، پروژه دبیرستان "فرهنگ"، لااقل برای مؤسسش پروژهای شکستخورده تلقی میشود. نکته تلخ این است که ایشان با وجود عدم توفیق در تربیت چند صد نفر در سال، سالهاست بر مسند مهمترین نهادهای فرهنگی این کشور تکیه زدهاند و به گزاف، سودای تربیت میلیونها نفر را در سر میپرورانند.
جناب آقای حداد، امثال میرزاخانیها اگر امروز در ایران نیستند و استعدادهای شگرفشان را در راه توسعه آمریکا و کانادا و استرالیا و کشورهای اروپایی به کار بستهاند، از صدقهسر سیاستهای غلط بزرگوارانی مثل شماست. به قول دوستان اهل باشگاه، "دارید اشتباه میزنید" بزرگوار! موفقیتهای مریم عزیز را بریزید به حساب بانیانش و بگذارید اساتید دانشگاه شریف و استنفورد در رثای این نابغه از دست رفته سخنرانی ترتیب دهند./
منبع: تماشاگران امروز- دوشنبه 26 تیر96
دیدگاه تان را بنویسید