Iranian Agriculture News Agency

گزارش میدانی ایانا از روستاها و حاشیه‌نشینان هورالعظیم

دسترنج حصیربافان در جیب تجار اماراتی/ نشانی از دسترنج روستاییان در بازارهای اهواز نبود/ 5 سال زمان برای احیای هور لازم است/ آیا روستاییان و جامعه محلی در 5 سال آینده به شغل پایدار دسترسی خواهند داشت؟

"هورالعظیم"مسموم است و "رُفَیِّه" در تب این سم جان می دهد. این زمزمه ای است که در هر قدم که در رفیه بر می داری از خاک تفتیده و غبار ایستاده در هوای شرجی خوزستان می بینی و می شنوی. قرارداد نفتی با چینی ها در دولت گذشته باعث خشک شدن هورالعظیم شد، و حالا آثار ناشی از استخراج نفت یکی از عوامل اصلی مسموم شدن آب بازگشته به هور است.

دسترنج حصیربافان در جیب تجار اماراتی/ نشانی از دسترنج روستاییان در بازارهای اهواز نبود/ 5 سال زمان برای احیای هور لازم است/ آیا روستاییان و جامعه محلی در 5 سال آینده به شغل پایدار دسترسی خواهند داشت؟

خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)- ستاره حجتی:

"هورالعظیم"مسموم است و "رُفَیِّه" در تب این سم جان می دهد. این زمزمه ای است که در هر قدم که در رفیه بر می داری از خاک تفتیده و غبار ایستاده در هوای شرجی خوزستان می بینی و می شنوی. قرارداد نفتی با چینی ها در دولت گذشته باعث خشک شدن هورالعظیم شد، و حالا آثار ناشی از استخراج نفت یکی از عوامل اصلی مسموم شدن آب بازگشته به هور است. رفیه یا شهر رفیع، چیزی معطل مانده میان یک شهر و یک روستاست که قرار بود بعد از جنگ بتواند جمعیتی در حدود 30 هزار نفر را در خود جای دهد. اما امروز، رفیه روبه‌رویمان ایستاده با منزل های متروک، بازی های بی صدای کودکان در میان خاک و سنگ و آجر خانه هایی که نیمه تمام رها شدند. رفیه روبه‌رویمان ایستاده با چهره هایی نقاشی شده از خطوط مضرس و عمیق بر پیشانی و حاشیه گونه ها، با چشم های میشی در سیمایی آفتاب سوخته حتی زیر کلاه حصیری و دستار عربی. منتظر " نی چین ها " که با باری کمتر از همیشه از هور برگردند و حصیر کوب و حصیر باف را دوره کنند. رج به رج حصیرها بافته شود و فکر کنند: شاید این تصویر فردای من است. دست هایم چقدر بزرگ و قوی خواهند شد!

کوپه قطار تهران - خرمشهر:

در قطار؛ لبخند کودکان خوزستان همان است که بر لب همه کودکان می نشیند و شیطنت نگاهشان هم همان. یکیشان با خجالت به من نگاه می کند و می خندد. صورتش را به شانه مادر می چسباند و در گوشش چیزی می گوید. مادر گوشی تلفن همراهش را بیرون می آورد و برایش موسیقی می گذارد. غمگین است. با لهجه می گوید: ام کلثوم است. پیرمرد که کمی با فاصله نشسته، سرش را بلند می کند. می‌گوید: همه جنوبی ها عاشق این ترانه ها هستند.

ترانه خوانده می شود و از سراسر قطار یک زبان شنیده می شود. صوت فصاحت و بلاغت است. زبان عرب. آنچه پیشتر در آیه های آسمانی و در عاشقانه های نزار قبانی، اشعار ابراهیم نصرالله و قطعات محموددرویش خوانده بودم. حتی در قطار هم کمتر کسی از رفیه خبر دارد. همه اما می گویند: آن مناطق دیگر جای زندگی نیست. نه فقط در ایران که کمی آن طرف تر، بصره هم حال و روز خوشی نداشته است. خوزستان ما هم در دورنمای قدیم خاطره هایمان خوش است. نه این روزها.

نخستین رخنمایی خرمشهر تا هور

حدود ساعت 6 صبح، قطار برای توقف نهایی در ایستگاه خرمشهر خودش را آماده می کند. مسیر تا اهواز و از اهواز به سمت سوسنگرد، هویزه، دشت آزادگان و سرانجام رفیه ادامه دارد. در راه چیزی جز نخل های جوان، تانک های پارک شده در قالب موزه ای صحرایی، تابلوهای مزرعه نیشکر و ایستگاه های صلواتی با پارچه های نظامی و البته مشعل های گداخته و دودهای غلیظ شرکت های نفت و گاز به چشم نمی خورد. ادامه مسیر را با بی نظیر و مهدی، خواهر و برادری که قرار است راه بلد و راهنمایم باشند ادامه می دهم. تابلوهای راهنما به سمت هور راهنمایمان می کنند.

ابواَلبوه، راویه، رآی، السابله، البیض در میانه راه

ابوالبوه اما در میانه راه ایستاده است. اینجا به نظر یک روستا نمی آید. در حالی که یک روستاست. گاومیش ها در حاشیه دو کانال آب، تردد می کنند. نشانی از مردها نیست. فقط زن ها با پیراهن های بلند رنگی و چارقدهایی «تمام دور سر پیچیده» تردد می کنند. سرعت ماشین که کم می شود، به ما نگاه می کنند. خانه‌هایی می بینیم که بر بقایای سنگرها و انبارهای بتنی مهمات که از زمان جنگ مانده اند، ساخته شده اند. کمی آن سوتر، طویله گاومیش هاست. خانه ها محقرند. به جای در ورودی، پرده از آستانه خانه ( یا کلبه) آویخته است. می پرسم این دختران کم سن و سال در این جا چه می کنند و پاسخ همراهانم هم سکوت است.

میهمان سفره یک خانه می شویم. شهلا برایمان چای می آورد. می گوید: اینجا ابوالبوه است. روستایی که برای پرورش و چرای گاومیش ها ساخته ایم. حیرت می کنم وقتی می بینم شهلا کارشناس حقوق است. رویایش وکالت است و اما فکر می کند هرگز راهی برای کار ندارد. همین که توانسته است درس بخواند لطف خداست. شهلا برایمان توضیح می دهد که ابوالبوه، راویه، السابله، البیض و رای روستاهایی هستند که بیشتر اسکان موقت دارند. می گوید فصل کار این جا هستیم و بعد دوباره به رفیه بر می گردیم. پرورش گاو میش ها در این روستاها به عهده زنان است. شهلا توضیح می دهد که محصولات حاصل از گاومیش ها فرآورده های لبنی محلی است که بسیار طرفدار دارد. اما خبری از مشاغل دیگر وابسته به پرورش گاو میش مانند دباغی و صنعت چرم نیست.

بزرگ ترین تالاب خوزستان

ابوالبوه را به سمت هور ترک می کنیم. در امتداد مسیراستخرهای پرورش ماهی را می بینیم. جاده پر از تردد بانوانِ سیاه پوشِ نقاب به چهره است که گاومیش ها را به چرا می برند. قصدم حرکت مستمر تا هور است اما خیلی زود متوقف می شویم. راه را بسته اند و برای بازدید از هور، فقط می توانیم از منطقه کوچکی دیدن کنیم. جاده ای را در فاصله 200 متر نشان مان می دهند که به هور منتهی می شود. حالا هور روبرویمان ایستاده. آبی است و سایه نیزارهای تنک حاشیه بر آب منظره دلنشینی ساخته است. بعد از یک نیمه روز در هُرمِ شرجی راه طی کردن، خنکای نسیم هوری عظیم صورتمان را نوازش می دهد. اینجا هور العظیم یا هور الهویزه است. بزرگترین تالاب خوزستان.

سفره نفت برای رفیه باز نشد

به رفیه بر می گردیم. کودکان و نوجوانان رفیه برای ترجمه و سهولت گفت و گو به یاریمان می آیند. خانه حاجی را نشان مان می دهند. به گویش محلی او را " حَجی" صدا می کنند. ما هم او را حجی صدا می زنیم. حجی فارسی نمی داند مهمان نواز است. چای می آورد و هنوز به خانه وارد نشده اصرار می کند که ناهار را میهمان باشیم. خیلی زود بسیاری از اهالی به خانه حجی می آیند. دور هم می نشینیم و اگر چه به سختی، اما صحبت می کنیم. حجی می گوید از قدیم حصیر باف بوده است. حالا هم نه به خاطر کهولت و سالخوردگی، بلکه چون دیگر " نی" ای باقی نمانده کار را به جوان ها سپرده. حجی می گوید روزگاری رفیه رونق داشت. اما امروز حتی فرزاندان رفیه حاضر نیستند در این محل زندگی کنند. او می گوید: خانه های متروکه ای که می بینید ویرانه نیست. بلکه خانه های نیمه کار است. بعد از جنگ اهالی به خانه هایشان برگشتند. اما دیگر رفیه محل زندگی نبود. شرکت نفت هر روز کارش را توسعه می داد، اما سفره اش برای اهلی رفیه باز نشد. تعداد کارمندان اهل رفیه در شرکت نفت به انگشت های دو دست هم نمی رسد. هور بود و زندگی مردم در رفیه رونق داشت. اما سال هاست که دیگر هوری وجود ندارد.

5 هزار جلای وطن کرده، سهم رفیه از توسعه ایران

یکی از اعضای شورای رفیه که چند سالی است به دلیل وسعت جغرافیایی، شهر شده است، به جمع ما اضافه می شود. علاقه ای به ذکر نامش نداشت. ما او را به نام آقای مسئول صدا می کردیم. آقای مسئول می گوید: نمی شود برای رفیه کاری کرد. اینجا را شهر کرده اند اما امکاناتش از حدود یک روستا پایین تر است. وقتی جنگ اتفاق افتاد، 5 هزار نفر بخش رفیه یعنی مجموعه روستاها را ترک کردند و مانند بیشتر جنگ زده ها به سایر شهرهای امن کشور رفتند. اکثریت افراد که دلبسته خانه و شهر و دیار خودشان بودند بازگشتند. در هر کوچه، به ازای هر دو خانه مسکونی، 5 تا 7 خانه متروکه و نیمه تمام می بینید. مردم اینجا بعد از بازگشت، دوباره ترک وطن کردند. چرا که دیگر اینجا جایی برای زندگی نبود. آب آشامیدنی سالم و شغل نیست. هور محل رزق و روزی این مردم بود. از روزی که نیسان (نامی که اهالی به امتداد کرخه در این منطقه می دهند) خشک شده، به همراه دخل و تصرف های نفتی هور را خشکانده و دیگر کسی کاری ندارد.

ارزش افزوده حصیربافی، برج های امارات را بلند می کند

او که به نظر می رسد در جمع حاضر تنها کسی است که فارسی را روان صحبت می کند سعی می کند صحبت های حجی و سایر حاضران را هم برای ما ترجمه کند. در ادامه صحبت هایش حصیربافی را یکی از اصلی ترین مشاغل رفیه عنوان می‌کند و می گوید: "امروز دیگر نمی شود مانند گذشته از هور برداشت کرد. حصیر بافی در میان مردم رواج بسیار داشت. همین طور صید. اما امروز آب هور چنان مسموم شده است که صیادها در برخی روزها ماهی های مرده می گیرند و همچنین نی مانند گذشته نمی روید. از طرف دیگ ر، حصیر بافی هم دیگر درآمدی ندارد. نی ها که چیده می شوند. کوبیده می شوند تا رویه حصیر جدا شود. بعد از نی ها نوارهای حصیری را جدا می کنند. و از آن ها کف پوش هایی به ابعاد، 150 سانتی متر، در 150 سانتی متر می بافند. اما مگر قیمت فروش این حصیرها چقدر است؟

عصر همان روز، قرار می شود تا سری به کارگاه های خانگی حصیر بافی بزنیم. نی های تازه چین از هور را آورده اند و جوانی در خیابان که از نعمت زبان بی بهره است مشغول کوبیدن آن هاست. با روی گشاده و اشارات دست متوجهان می کند که اگر این کار را نکند، نمی شود نوار حصیرها را به سادگی جدا کرد. دست های پینه بسته اش را نشانمان می دهد و با همان زبان شیرین اشاره اش می گوید این زخم ها یادگارهای نی چینی است. حصیربافان زبردست رفیه که با دشداشه و دستار بر سر، کار می کنند به عربی برایمان توضیح می دهند که به شکل میانگین در هر چهار روز، از شروع چیدن تا تهیه نوار و بافتن، می توانند دو کف پوش 150 در 150 سانتی متر را تمام کنند. بعد دلال هایی که قرار است حصیرها را در بازار بفروشند، هر کف پوش را 8 هزار تومان می خرند. بافت ویژه و منحصر به فرد این حصیرها در کشورهای خلیج به ویژه در امارات طرفداران زیادی دارد. دلال ها حصیرها را به تجار و تاجران هم آن ها را در بازار امارات می فروشند. سود اصلی برای فروشندگان در امارات است. یکی می گوید: سود حصیر رفیه برج های امارات را بلندتر می کند. بازار فروش این حصیرها در بازار داخلی بسیار کم است. به ویژه حالا که هور جان رویش ندارد و بازار نی و حصیر کسادتر هم شده است. حتی حصیر بافان هم به کرات می گویند: هور مسموم است. شاید بخش هایی از آن را آب گیری کرده باشند اما آب مسموم هور دیگر برکت ندارد.

نشانی از حصیر رفیه در بازار صنایع دستی اهواز نبود

در راه بازگشت به اهواز، در حاشیه کارون، سری به بازار صنایع دستی می زنیم. فروشگاه دو طبقه زیبایی که هنرهای دستی و سنتی سراسر ایران، حتی صنایع برخی کشورها همسایه را می فروختند. سراغ حصیر رفیه را می گیرم. فروشنده می گوید: ما نمی فروشیم و اگر بتوانید جایی آن را پیدا کنید، بازار عرب هاست. معمولا خریداران با بافندگان قرار دارند و همه محصول آن ها را می خرند و بازار پر طرفدار آن امارات است. اماراتی ها برای این حصیر پول خیلی خوبی می دهند چرا که برایشان بسیار کاربرد دارد. به ویژه برای تفریح های ساحلی.

حصیر رفیه در بازار عرب های اهواز هم به ندرت و فقط دانه ای بیست هزار تومان فروخته می شد.

تقصیر بر گردن این و آن است

احمد رضا لاهیجان زاده مدیر کل حفاظت محیط زیست خوزستان، معتقد است که فعالیت های مخرب چندین وزارت خانه، خشکی هورالعظیم را سبب شده اند. او معتقد است که وزارت نیرو با ساخت سد کرخه با هدف آبیاری و کشاورزی، موجب شد این تالاب، از حق آبه این رودخانه محروم باشد .

لاهیجان زاده می گوید: در سال 82 به دلیل کاهش ورودی آب به تالاب هورالعظیم بر اثر آبگیری سد کرخه، و خشک شدن این تالاب،20 تا 30 هزار هکتار از این اراضی آتش گرفت،که تاثیری مخرب در این تالاب بر جای گذاشت . فعالیت های وزارتخانه های نیرو ، نفت و جهاد کشاورزی، برخی ارگان های نظامی و حتی شیلات موجب از بین رفتن حیات در بخش های زیادی از این تالاب شده است .

او همچنین تخریب های انجام شده در تالاب هورالعظیم به واسطه فعالیت های وزارت نفت را یکی از عوامل بنیادین خشکی هور می داند و همچنین رفتار این وزارت خانه را در قبال این مسئله چندان مسئولانه نمی پندارد. اگر تخریبی در این تالاب انجام شود تمام کشور صدمه می بیند اما اکنون با وجود فعالیت گسترده شرکت های نفتی در این تالاب محیط زیست در پی حل مشکلات این تالاب است.

اگر چه برخی از کارشناسان معتقدند سدسازی های بی رویه بر روی منابع تغذیه کننده آب تالاب، تغییر اقلیم و وقوع جنگ استخراج نفت و ازبین رفتن نیزارها کمبود رطوبت خاک و فقدان پوشش گیاهی باعث گردیده است نه فقط هور را خشک کرده بلکه خاک تالاب هورالعظیم درمعرض وزش مستقیم باد قرارگرفته و پتانسیل فرسایش پذیری بسیار بالایی دارد. موضوعی که زمینه ساز شدت گرفتن ریز گردها با منشا داخلی در خوزستان و البته عامل اصلی تلاش برای احیای هورالعظیم شد.

هور احیا شده؟! کمیت آبگیری یا کیفیت آن؟

رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور در پایان سال 95 در گفت وگویی با خبرگزاری ایسنا تاکید می کند: که گزارش ها حکایت از این دارد که تالاب هورالعظیم احیاء شده است. دولت در این دوره توجه ویژه‌ای به خوزستان داشته است که مهم‌ترین آن ها احیای تالاب‌ها است .

معصومه ابتکار گفته بود: کار خیلی بزرگ و وسیع است و چیزی حدود 350 هکتار است که در فاز اول 40 هزار هکتار باید انجام شود. بنابراین با توجه به اینکه کار بزرگی است، مشارکت مردم را نیاز دارد. خوشبختانه در این زمینه مشارکت مردم هم وجود دارد و از ابعاد مختلف در این موضوع همکاری خواهند کرد .

علاوه بر تخصیص اعتبارات، اعتباری بالغ بر 30 میلیارد تومان به وزرات جهاد کشاورزی تزریق شد که بتوانند در بحث تثبیت و عملیات اجرایی کار کنند . از طرفی ستاد ملی مقابله با گرد و غبار با قوت کار خود را انجام می دهد و بخش های مختلف ستاد مانند هواشناسی هم درگیر این مساله هستند، در بحث احیای تالاب ها نیز سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو نقش دارند، در کاشت نهال مسئولیت به عهده جهاد کشاورزی است و هواشناسی هم در پیش بینی نقش بسزایی دارد که باید تجهیزات کافی را در اختیار داشته باشد .

سفر مردم به هورالعظیم احیا شده

ابتکار همچنین با تاکید بر اینکه سازمان حفاظت محیط زیست در پایش و اندازه گیری نقش دارند، گفت: وزارت بهداشت نیز درباره عوارض بهداشتی و امکانات درمانی و اورژانس ها مسئولیت بر عهده دارد، بنابراین یک کار فرابخشی است . با توجه به تاکیدی که رئیس جمهور دارند و گزارش های ما و وزارت نیرو هم نشان می‌دهد تالاب هور العظیم احیاء و تا 70 درصد آبگیری شده و 30 درصد آن مانده تا کامل شود .

رییس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: از گروه‌های حقیقت‌یاب، از انجمن متخصصین محیط زیست و تشکل‌ها و مردم دعوت می کنیم بروند تالاب هورالعظیم را ببینند، چیزی که عیان است را همه بروند ببینند. ضمن این که در حال حاضر نیز تصاویر ماهواره‌ای گویا است .

ابتکار در حالی از آب گیری 70 درصد هور سخن می گفت که نماینده شهروندان دشت آزادگان، در مجلس شورای اسلامی، بارها و در مصاحبه ها و سخن رانی های گوناگون عبارت « فقط محیط زیست احیای 70 درصد تالاب را قبول دارد» را بیان کرد.

آنچه از گزارش های سازمان حفاظت محیط زیست و همچنین فیلم هوایی ساخته شده از سوی خود این سازمان در مورد تالاب به نظر می رسد ، عملیات موفق در آبگیری بخش های زیادی از تالاب است. اما آنچه اطلاعات نگفته در صحبت های معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور را شامل می شود، شیوه و کیفیت آبگیری هور العظیم است.

400 هزار نفر معیشت وابسته به هور داشتند

کنوانسیون رامسر اما، در گزارشی که برآیندی بر مطالعات یک دهه کارشناسی بود، این منطقه را دارای اهمیتی ویژه برای بقای بنیادین انسان معرفی می کند. این کنوانسیون در اعلام رسمی منطقه بین النهرین و هور العظیم را تاثیر گذار در زندگی بیش از 400 هزار نفر انسان که معیشتشان وابسته به منابع هور است، به ویژه اعراب با حضوری بیش از 5 هزار سال در منطقه می داند.

دامداری در روستای ابوالبوه

این گزارش، زهکشی های گسترده که از دهه نود شروع شده است، جنگ ، افزایش شوری آب و خاک، آلودگی آب، شکار و صید بی رویه، همچنین خطر مین های زیر زمینی در امتداد خط مرزی تالاب، سد سازی ها در عراق، مناطق بالادست در ترکیه، سوریه و ایران را مسئله ای جدی پیش روی این تالاب اعلام می کند. همچنین ساخت و سازهای انجام شده از سوی ایران را یکی از مقصران تقسیم این زیستگاه می خواند. این کنوانسیون به صراحت آنچه بر سر هور العظیم آمده را فاجعه ای کم سابقه نام گذاری کرده است که یکپارچگی اکولوژویکی و هیدرولوژیکی منطقه را از بین برده است. اگر چه در مطالعات سال 2008 به بعد، وضعیت عراق در قیاس با ایران بسیار وخیم تر ارزیابی شده است و گزارش می گوید که صدها گونه گیاهی در حاشیه هور در عراق ناپدید شده اند و به ویژه در عراق منطقه به بیابانی پر از گرد و خاک تبدیل شده است اما معتقد است ملموس ترین اثر آن را می توان در مهاجرت صدها خانواده ای دید که از حاشیه هور در ایران و عراق دست از شیلات و دامپروری کشیده اند دید.

حوضچه های پرورش ماهی

کنوانسیون رامسر در جمع بندی نهایی این گزارش چهار تهدید بزرگ را همچنان بر سر هور العظیم که بیشتر با نام هورالهویزه از آن یاد می کند مشخص کرد:

1. کاهش میزان بارش و تغییرات اقلیمی

2. برنامه ترکیه برای تکمیل پروژه جنوب شرق آناتولی که به طور خاص جریان رودخانه فرات را کنترل می کند

3. سدها،مخازن و اصلاحات در تمام جریان های رودخانه ای که بین ایران و عراق به اشترک گذاشته اند، تغییر مسیر کرون شط العرب ، اضافه کردن خاک از سوی دولت ایران ( پروژه های شرکت نفت در دهه گذشته) برای ایجاد تپه های خاکی تا 6 متر ارتفاع در طول 80 کیلومتر که تمام منابع آب کرخه را قطع کرد.

4. فقدان توافقنامه ای جامع بین عراق و کشورهایی مانند ایران در حوزه های مشترک آبی و نادیده گرفتن توافقنامه های موجود برای مسائلی مانند:

· انباشته شدن زباله و تفاله در آب، استمرار روش های سنتی در کشاورزی، سو استفاده از شبکه توزیع آب

· عدم استراتژی ملی برای آمادگی و مقابله با خطرات خشکسالی به منظور کاهش ضرر و زیان به حداقل، یا پیش بینی و جلوگیری از تغییرات

· مخالفت جوامع محلی با اجرای تعدادی از پروژه هایی که می تواند آب مورد نیاز تغذیه برخی از مناطق خشک را تامین کند

گزارش کنوانسیون بین المللی رامسر، بر نکاتی تاکید دارد که حوزه های دیگری مانند پروتکل های خارجی و جوامع محلی را به مسئله احیای تالاب هور وارد می کند. با این همه در خبرهای رسیده از طرح های احیای هور العظیم در ایران کمتر نشانی از توجه به این زمینه ها دیده می شود.

70 درصد آب ورودی به هور با کیفیت است و 30 درصد پس آب

محمد دوریش پژوهش گر محیط زیست و همچنین مدیر کل مشارکت سازمان محیط زیست کشور در مورد طرح احیای هور العظیم و کیفیت آبگیری آن با نگاه به گزارش رامسر می گوید: تا زمستان سال گذشته بخش عمده ای از آبی که به هور العظیم می رفت، پساب های کشت و صنعت نیشکر بود و زهآب دیگر کشاورزی هایی که در بالا دست هور العظیم در اطراف رودخانه کرخه انجام می شد. اما از زمستان سال گذشته، وزارت نیرو، سازمان آب، برق خوزستان، با بیش از 100 متر مکعب بر ثانیه دبی، از سد کرخه آب شیرین با کیفیت را رهاسازی می کنند که به واسطه آن، چیزی در حدود 80 درصد هورالعظیم از آب پر شد و قلمرو بیش از صد هزار هکتار از وسعت 127 هزار هکتاری هورالعظیم آب گیری شد. بعد از عید که کشاورزی شروع شد دبی سد کرخه به 150 مترمکعب در ثانیه رسانده شد که وقتی کشاورزان در بالا دست از این آب استفاده می کنند دست کم بین 60 تا 70 متر مکعب آب به هور العظیم برسد و نه تنها سطح آب هورالعظیم از فرودین کمتر نشده است بلکه بیشتر هم شده است. ورود این آب با کیفیت موجب شده است که ماهی ها دوباره در هور وجود دارند و هموطنان ما صیادی می کنند.

درویش در مورد گزارش های شهروندان در مورد ماهیان مرده و رشد نکردن نی زارها می گوید: در عین حال هنوز 30 درصد از آبی که وارد هور العظیم می شود آب بی کیفیت و پسآب است. اما اگر این روند ادامه پیدا کند و وزارت نیرو بر تعهدات خودش بماند، درحقیقت روند زیست پالایی بتواند تداوم داشته باشد ما حداکثر در دوره ای 5 ساله می توانیم هور العظیم را به شرایطی مطلوب و کلیماکسش نزدیک کنیم. طبیعی است که هنوز به ویژه از مناطقی که پسآب ها وارد هور می شوند، ماهی مرده مشاهده شود. اما خوشبختانه 70 درصد آب ورودی به هور سالم است.

به گفته درویش هور 5 سالی باید در انتظار احیای کامل بماند آن هم با اما و اگرها. وقتی هور را ترک می کنیم این فکر همسفرمان می شودکه پس طی این پنج سال چه خواهد شد؟ اگر چه روند بهبود روندی تدریجی خواهد بود، اما آیا رفیه هم همگام با هور خود را باز می زاید؟ آیا جامعه محلی در هور می تواند به روش هایی دست پیدا کند که معیشت پایداری را رقم بزند که چندان در گرو طرح ها و برنامه های دولت، خوب یا بد، باقی نماند. وقتی از هور و رفیه خداحافظی می کنیم فکر می کنیم بعد از 5 سال آیا رفیه توانسته است با تکیه بر نیروی خلاقه در جامعه محلی و حضور سازمان های مردم نهاد بومی، به برنامه ای عملیاتی دست پیدا کند؟ آیا آنان که رفیه را با غبار هور رها کردند، به خانه بر می گردند یا رفیه می ماند و مهاجرانی دوباره و بازماندگانی که هنوز برای دلال ها حصیر می بافند؟

تصاویر : ستاره حجتی
انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید