چای ایرانی؛ برنج ایرانی
شهروند: آقای حجتی، وزیر جهاد و کشاورزی در نامهای به معاون اول رئیسجمهوری، آقای جهانگیری درخواست کردهاند که در ادارات دولتی از چای ایرانی استفاده شود. وی در این نامه یادآور شده است که چای ایرانی به دلیل عدم استفاده از سموم شیمیایی، سالمترین چای دنیا محسوب میشود. تداوم تولید این محصول که در سالهای اخیر با حمایت دولت تدبیر و امید از رونق و افزایش قابل توجهی برخوردار بوده است، ضمن حفظ اشتغال و تأمین معیشت کشاورزان میتواند بخش مهمی از مصارف مردم عزیز کشور را تأمین کند.
کلیه دستگاههای اجرایی اعم از لشگری و کشوری چای مصرفی مورد نیاز خود را از کارخانجات تولیدکننده داخلی تأمین کنند. آقای حجتی در ادامه نامه خود، آمادگی سازمان چای کشور را برای همراهی و مشاوره در زمینه تأمین چای مصرفی دستگاههای اجرایی از طریق سندیکای کارخانجات چایسازی اعلام کرده است.
گزارش روزنامه شهروند در ١١/٥/١٣٩٦ برآورد کرده است که کارمندان دولتی سالانه حدود ٣هزار تن چای مصرف میکنند که این مقدار حدود ٢٠درصد آمار رسمی تولید چای در کشور است. و این جزو کوچکی از نیازهای کشور به چای است که سالانه بیش از صد هزار تن چای است و بقیه از طریق واردات تأمین میشود. این حجم نیاز به چای هنگامی است که تولید چای ایرانی نسبت به گذشته نصف شده است. این وضعیت در شرایطی است که مطابق گزارش روزنامه شهروند: «بیشتر باغهای چای ایران در مجاورت جنگلهای طبیعی ایجاد شدهاند. خاک جنگلهای طبیعی سالیان سال است از غنیترین کود برگ و بقایای جنگلی تغذیه میکند. در نتیجه خاک باغهای چای ایرانی بسیار غنی و حاصلخیز است. از این گذشته آفتاب درخشان ایران و اقلیم شمال به چای ایرانی خاصیتی میدهد که دراصطلاح به آن «گس یا دبش» بودن میگوییم. مجموع این ویژگیهای تولید به چای ایرانی عطر و طعم طبیعی میدهد که چای خارجی از آن بینصیب است و تولیدکنندگان خارجی تلاش میکنند با اسانس و طعمهای شیمیایی عطر و رنگ مصنوعی به چایشان ببخشند.
کیفیت بالای چای ایرانی موجب شده است که قیمت مرغوبترین چای ایرانی تا کیلویی ٦٠-٥٠ هزار تومان نیز برسد و بنا به اعلام اتحادیه چایکاران ایران چای ایرانی به کشورهای اروپایی نظیر آلمان، انگلیس، سوئد و حتی آمریکا صادر شود. با وجود این ذائقه مصرفکننده ایرانی به چای بیکیفیت خارجی عادت کرده است؛ چایی که با طعمدهندهها و رنگدهندههای مصنوعی پول نفت کشور را از مرزها خارج میکند و بیشتر هم به جیب قاچاقچیان میریزد.»
همچنین در سیاستهای رسمی اقتصادی کشور نیز همواره تأکید شده است که استفاده از تولیدات داخلی تشویق شود و در اولویت قرار گیرد؛ ولی آیا راهحل آن صدور بخشنامه است؟ پیش از ورود به بحث تأکید شود که نویسنده این یادداشت بیش از ١٠ سال است که چای ایرانی مینوشد و حتی برای میهمانان خود نیز از این چای استفاده میکند ولی گمان نمیکند که با صدور بخشنامه مسألهای حل شود. یک نمونه مهم و مرتبط با موضوع که اخیرا پیش آمد، خودکار است. با توجه به استفاده زیاد نویسنده از خودکار، تأمین کیفیت آن را همیشه مقدم بر قیمت دانستهام. خودکارهای ایرانی در شروع نوشتن کند عمل میکنند، روان نیستند، فشار زیادی را به دست وارد میکنند، ممکن است جوهر پس دهند، از نوک خودکار نیز جوهر اضافی بیرون میآید و در نتیجه متن را خراب میکند، با تغییرات هوا دچار مشکل میشوند، جوهر به جدار داخلی لوله میچسبد و کارآیی آن کمتر میشود و... البته این مشکلات برای همه خودکارها حتی از یک مارک نیست ولی برای یک نویسنده بسیار مهم است که ذهنش درگیر کیفیت و مشکلات خودکار نشود؛ در غیر این صورت قادر به نوشتن نخواهد بود. لذا سالهای زیادی است که همیشه از خودکارهای خارجی استفاده میکند که قیمت آنها ٣ تا ٤ برابر خودکار ایرانی است؛ ولی در هفته گذشته که برای حضور در جلسهای به یک اداره رفته بودم، یک خودکار از روی میز برداشتم تا مطلبی را یادداشت کنم. بسیار خودکار خوشدست و روانی بود. فکر کردم که خارجی است. ولی دیدم که برچسب آن ایرانی است. در همان جلسه تعریف خودکار را کردم. شب از طریق اینترنت جستوجو کردم، دیدم قیمت آن ٥٠٠ تومان و حداقل یکسوم قیمت مشابه خارجی است. کامنتگذاران هم همه از این خودکار تعریف کرده بودند؛ بدون آنکه کیفیت پایینتری داشته باشد و حتی میتوان گفت بهتر هم بود. و از این پس بهطور قطع آن را میخرم، نه فقط برای اینکه خیلی ارزانتر است، بلکه به این دلیل که حس خوبی به من میدهد که بالاخره با خودکار ایرانی میتوانم بنویسم. به یاد تولیدکننده خودکار بیک خانواده رفوگران افتادم که چگونه این کار را انجام داده بود و چطور از ادامه کار، زمانی عقب افتادیم و اکنون دوباره در حال بازسازی هستیم. مسأله چای و هر کالای دیگر ایرانی نیز همینطور است. خرید داخلی آنها را نمیتوان با صدور بخشنامه حل کرد. دستوریشدن خرید کالای تولید داخل ممکن است نتیجه معکوس بدهد. الان میتوان بخشنامه داد که ادارات دولتی خودکار مزبور را بخرند، چون حداقل کیفیت لازم را دارد. ولی اگر حمایت از تولید داخلی به گونهای شود که فروش آن تضمین شود و تولیدکننده رقیبی جلوی خود نبیند، به مرور کیفیت آن از میان خواهد رفت و پس از مدتی با هیچ ضرب و زوری و با هیچ قیمت حتی ارزانی هم نمیتوان آن را فروخت.
چای ایرانی برای آنکه در سبد مصرف خانوار ایرانی قرار گیرد، از یک سو نیاز به فرهنگسازی دارد؛ زیرا چای ایرانی دیردم است و با چای خارجی که در کمتر از چند دقیقه دم کشیده و آماده مصرف میشود، فرق دارد و دمکردن آن کمی حوصله میخواهد؛ حدود ٢٠ دقیقه باید صبر کرد تا دم بکشد. به علت مصرف چای خارجی، ذائقه ما از چای ایرانی برگشته است و باید قدری کوشش کرد تا تغییر کند. کسانی که مدتی چای ایرانی را مینوشند، مزه آن را حتی بهتر از چای خارجی ارزیابی میکنند ولی در ابتدا مزه آن قدری غیر متعارف است. باید تغییراتی در چای ایرانی داد که به سلیقه و ذائقه مصرفکننده ایرانی نزدیک شود؛ در هر حال سرعت دمکشیدن مسأله مهمی است. چای مخلوط یک راهحل بود. وظیفه اصلی دولت و تولیدکنندگان حل این مشکلات است، در کنارش هم میتوان فرهنگسازی کرد. بویژه اکنون که مردم در امور بهداشتی و درمانی و استفاده از مواد افزودنیها حساس شدهاند. فراموش نکنیم چای ایرانی در همان منطقه و به دست همان مردمی تولید میشود که برنج ایرانی تولید میشود. در حالی که چای ایرانی باید با بخشنامه مصرف شود، ولی برنج ایرانی به گونهای است که رستورانها برای جلب مشتری تأکید میکنند که برنج مصرفی آنان صددرصد ایرانی است. بنابراین شاید ایرادی به صدور بخشنامه مذکور نباشد، ولی باید در کنار آن اقدامات موثری برای بهبود کیفیت و قیمت و هماهنگی با ذائقه و سلیقه مصرفکننده ایرانی نیز صورت گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید