غارت منابع دیرین آب
رضا رمضانی، فعال محیط زیست
شهروند : سالها پیش بود که پژوهشگران در قسمتی از سیبری پیکر منجمد ماموتی را در میان قطعه بزرگی از یخ کشف کردند. خبر در جهان پیچید و طبعا از رادیو و تلویزیون ایران هم پخش شد. واکنشها متنوع و پرسشها جالب بود. پرسشهایی از این قبیل که آیا میتوان با دسترسی به چنین نمونهای و تکنیکهای نوین بیولوژی، ماموتی زنده را پدید آورد یا آنکه ابهامهای نظریههای تکامل و وقایع دوران یخبندان تا چه حد برطرف خواهد شد. اما هنوز شگفتزدگی من از شنیدن یک پرسش در آن سالها پابرجاست. وقتی که کسی پرسید گمان میکنی بعد از این همه سال، هنوز گوشتش قابلاستفاده باشد؟
اکنون دهههاست که از آن کشف میگذرد و روسیه بارها با اجاره دادن قطعه یخ حاوی پیکر ماموت برای نمایش موقت در موزهها٬ پولهای هنگفتی از دیگر کشورها دریافت کرده است. اما اگر اندیشه کاشف آن ماموت هم محدود به این بود که آیا گوشت ماموت بعد از هزارها سال قابل خوردن است یا نه و کنجکاویاش به چشیدن مزه کباب ماموت با یک لیوان دوغ گوسفندی محدود میشد٬ غیر از چندهزار سیخ کباب چیزی عاید کسی نمیشد و همه چیز تمام میشد.
اما درد بزرگ و آسیب جاری در جامعه ما آن است که نگرشهای همگون با آن پرسش هنوز بسیارند و تاسفبارتر آنکه صاحبان این نوع نگرش، با تعداد نه چندان کم در جایگاههای مدیریتی نیز نشستهاند. از طرفی، اگر گمان کنیم که تنها باقیمانده ارزشمند باستانی از دورانهای زمینشناسی میتواند مصداقهایی مانند ماموت سیبری باشد٬ خطای بزرگی را مرتکب شدهایم. ذخیرههای زیستی و اکولوژیکی باقیمانده در طبیعت ما هم باقیمانده همان دورهها هستند و اتفاقا زنده و زندگیبخشاند، اما مدیریت ناتوان از درک ارزش بینظیر چنین پتانسیلهایی نمیتواند برنامهای متناسب را ترتیب دهد و طرحهایی سردستی را ارایه میکند که با نتایجی اندک، بر باد دادن همیشگی این ثروت عظیم را ضروری مینمایاند.
یکی از بدترین مصداقهای تکرار این الگوی مدیریتیِ بیتوجه به اندیشههای توسعه و برخورداریهای پایدار روندی است که در مدیریت آب پیش گرفته شده است. مادهای بنیادی در طبیعت و اکوسیستم که انواع تاثیرها و خدمات و امکان بقا را فراهم میکند. از تحملپذیر کردن تغییرات دمای محیطی تا پیشگیری از آلودگی هوا و فراهم کردن عرصههای مرتعی و جنگلی تا متعادل کردن رژیم جریانات هوایی و... که تأمین آب شرب و بهداشت و کشاورزی و صنعت هم بخشی از خدمات آن است. به شرطی که منابع آن همچنان در بستر آبهای ژرف و زیرزمینی و سطحی و بارشهای جوی در چرخههای خود باقی بمانند. در این میان، مدیریت توسعه را بهطور غالب کسانی در دست گرفتهاند که درک مناسبی از مفاهیم نوین توسعه ندارند و گمان میکنند اگر بتوانند تمام این چرخهها را از بین ببرند و در عوض برای مدتی ١٠ یا ٢٠ ساله چند کارخانه یا مزرعه را پدید آورند و برای طرح خود پوششی هم از بهانه تأمین آب شرب بتراشند، اوج مدیریت را به خرج دادهاند و اشکالی ندارد که بعد از آن مدت کوتاه چند ساله، هم آب و چرخههای زندگی بخشش از بین برود، هم همان کارخانهها و مزارع و زمینههای اشتغال. همان لذت کوتاهمدت کارنامههای نمایشی، این الگوی مدیریت را ارضا میکند. مدیریتی که آب و چرخههای حیاتبخشش را با طرحهای نادرستی مانند گتوند و گلورد و مشمپا و ایالو یا انتقال آب بین حوضهای و درونحوضهای - بدون آنکه تصمیمگیریها مبتنی بر طی شدن روند کامل بررسیهای علمی و حقوقی باشد- به سمت قهقرا میبرد و قابلیتهای بسیار سودمند آب را در پایدار کردن زمینههای دیگر اقتصاد و اجتماع و سلامت و توسعه نادیده میگیرد. ذهنیتی که حد نهایت ایدهپردازیاش پس از کشف ماموت منجمد٬ لذت چشیدن طعم کباب ماموت چندمیلیون ساله با دوغ گوسفندی تازه است.
دیدگاه تان را بنویسید