Iranian Agriculture News Agency

نگاه ما اقتصادی و برای بالا بردن پتانسیل کشور نیست و تنها نگاه خودکفایی است

صفایی فراهانی از سیاست خودکفایی در ایران می‌گوید

محسن صفایی فراهانی، اقتصاددان در گفت و گویی اظهار کرد: هرچند سیاست خودکفایی، شرایط اقتصادی ایران را نامناسب ساخته است اما فرقی نمی‌کند که خودکفایی برای چه کالا و محصولی استفاده کنیم؛ در ایران امروز، خودکفایی به عنوان یک سیاست کلی مطرح است

صفایی فراهانی از سیاست خودکفایی در ایران می‌گوید


محسن صفایی فراهانی، اقتصاددان، در مورد روند تاریخی ایجاد تفکر خودکفایی در کشور سخت می‌‌گوید. او عنوان می‌ کند که استارت چنین طرز فکری، دوره بعد از انقلاب است. دوره ای که تفکر چپ‌گرایانه در تار و پود ایران به صورت محسوس و نامحسوس ریشه دوانده و بیشتر تصمیم آن دوره هم تحت تاثیر این نوع تفکر بود. هرچند سیاستمداران در این سال‌ها چنین القا می‌کنند که ایده‌های چپ‌ها را قبول ندارند، اما در عمل می‌بینیم که همچنان نگاه گذشته، بر اقتصاد کشور سایه افکنده است. به گفته صفایی فراهانی، هنوز هم از خودکفایی و حمایت از تولید داخلی آن هم به هر قیمتی، سخن به میان می‌آید. بدون اینکه ظرفیت‌ها و مزیت‌های تولید آن کالاها و محصولات مورد بررسی قرار گیرد.
او می‌گوید، هرچند سیاست خودکفایی، شرایط اقتصادی ایران را نامناسب ساخته است اما فرقی نمی‌کند که خودکفایی برای چه کالا و محصولی استفاده کنیم؛ در ایران امروز، خودکفایی به عنوان یک سیاست کلی مطرح است. در ادامه مشروح گفت‌وگوی "آینده نگر" نشریه رسمی اتاق ایران با او را می‌‌خوانید.

***

این روزها جریان‌های مختلف سیاسی و اقتصادی ایده‌های متفاوتی را در خصوص خودکفایی مطرح می‌کنند. این موضوع گاه از سوی برخی مورد مخالفت قرار می‌گیرد و در مقابل، برخی از آن استقبال می‌کنند. این ایده از چه زمانی در ایران مطرح شد؟ آیا این خودکفایی الگوی جهانی دارد یا خیر؟

بحث خودکفایی در ایران عمدتا بعد از انقلاب مطرح شد. پیش از اینکه این موضوع در ایران مطرح شود، در هند به عنوان یک سیاست بلندمدت مورد توجه بود. اوایل انقلاب، جایگزینی واردات به جای توسعه صادرات مطرح شد. یعنی به جای اینکه تولیدات صادرات‌محور باشد، صنعت و کشاورزی آنچه که نیاز به وارد کردن باشد، تولید کنند. علت هم این بود که اوایل انقلاب تفکرات چپ در ایران رشد کرد و می‌شود گفت وجه غالب تصمیم‌گیری‌های کشور بود که نهایتا منجر به تعطیلی بانک‌ها و بیمه‌های خصوصی و مصادره بسیاری از کارخانه‌ها شد. هند هم تفکری مانند ایران در این زمینه داشت. ولی نه ما در ایران از این موضوع نتیجه مثبت گرفتیم و نه هند به نتیجه رسید. هند هم پس از دهه 80 میلادی این سیاست را کنار گذاشت و به دنبال توسعه صادرات رفت و می‌توان گفت از همان زمان صنایع هند شکوفا شد و روند توسعه اقتصادی هند شکل گرفت. در دهه‌های اخیر به ظاهر سیاست‌گذاران از تفکرات چپ فاصله گرفتند، اما در عمل همان نگاه سابق همچنان بر اقتصاد ایران سایه سنگینی دارد و کماکان موضوع خودکفایی، و حمایت از تولید داخلی به هر قیمت حرف اول را می‌‌زند! اگر صادرات مشتقات نفتی را کنار بگذارید، می‌بینید حجم صادرات صنعتی ایران نسبت به سرمایه‌گذاری‌ای که در صنایع کشور شده چقدر ناچیز است. اتخاذ این سیاست به عقیده من ضررهای هنگفتی به اقتصاد ایران وارد کرد. محصولات ایران عموما با تکنولوژی کهنه تولید می‌‌شود و غیررقابتی است. نمونه بارز این زیان در صنعت خودرو که نسبت به بقیه صنایع، بیشترین سرمایه‌گذاری در آن اتفاق افتاده، دیده می‌شود. می‌‌توان گفت بزرگ‌ترین واحدهای تولیدی خودروی خاورمیانه و شمال افریقا و آسیای میانه در ایران قرار دارد و بازار ایران هم بزرگ‌ترین بازار خودروی منطقه است. سالانه حدود یک میلیون دستگاه اتومبیل در ایران تولید می‌‌شود و حدود 5 درصد از نیاز داخلی نیز وارد می‌شود. ولی متاسفانه محصولات تولید ایران قابلیت صادرات ندارد. وزارت صنایع کیفیت استاندارد خودرو را به 5 درجه تقسیم کرده و بیش از 70 درصد خودروهای تولید داخل در پایین‌ترین درجه این رده‌بندی قرار گرفته‌اند. و صد درصد آنها زیر درجه 3 هستند، یعنی این محصول مطلقاً نمی‌تواند بازار صادراتی داشته باشد، حتی شرایط مناسب برای مصرف داخل را نیز ندارد. خودروی تولید داخل عمر خوبی ندارد، مصرف سوخت آن بالا است، آلودگی‌های زیست‌محیطی ایجاد می‌‌کند. و اکثر آنها ایمنی لازم را دارا نیستند! این تولید به اقتصاد ملی هم هزینه سنگینی وارد می‌کند و به جای اینکه به نفع اقتصاد باشد، در کلان به ضرر کشور است. یا به طور مثال در صنایع خانگی هم چنین وضعیتی را می‌‌بینیم. عموم محصولات صنایع خانگی تولیدی، نسبت به محصولات مشابه مصرف برق خیلی بالایی دارند و دارای کیفیت مناسبی نیستند. امروزه در دنیا وسایلی که با راندمان مناسب برق کمتری مصرف می‌‌کنند و اتومبیلی که در 100 کیلومتر زیر 6 لیتر بنزین مصرف می‌کند، مورد توجه است. اینها نشان‌دهنده این است که سیاست‌های صنعتی اتخاذشده جواب نمی‌دهند و پایبندی به این سیاست‌ها به معنی ابطال سرمایه‌های ملی است. در ایران دو برابر ترکیه سرمایه‌گذاری صنعتی صورت گرفته است، اما صادرات صنعتی کشور، کمتر از یک‌دهم ترکیه در بازار صادراتی است.

یعنی بازگشت سرمایه در ایران قابل قبول نیست؟

بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها در ایران بازگشت مطلوبی ندارند، وقتی از بازگشت سرمایه صحبت می‌‌کنیم، مفهوم آن این است که سرمایه‌ای که از محل فروش نفت خام تامین می‌شود، در مدت محدودی بتواند اصل سرمایه را به صورت ارزی بازگشت دهد. نه اینکه نفت خام را بفروشیم، ماشین‌آلات خریداری کنیم و در داخل ایران این ماشین‌آلات را نصب کنیم. بعد محصولاتی با این ماشین‌آلات تولید شود که صرفا با ریال و با کیفیت پایین در کشور قابل فروش باشند. ایران در 28 سال گذشته بیش از 1200 میلیارد دلار درآمد از محل صادرات نفت و گاز داشته است. اگر به آماری که مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر کرده نگاهی بیندازیم، درمی‌‌یابیم که بر اساس قیمت پایه 2010 در 8 سال دولت آقای هاشمی 228 میلیارد دلار، 8 سال دولت آقای خاتمی 222 میلیارد دلار، 8 سال آقای احمدی‌نژاد 621 میلیارد دلار و در 4 سال آقای روحانی 164 میلیارد دلار درآمد حاصل شده است ( آمارها بر اساس قیمت پایه 2010 است). کشور به طور متوسط سالانه نزدیک 40 میلیارد دلار درآمد ارزی از محل نفت داشته است. حاصل فروش این حجم نفت خام و آثار آن در صادرات صنعتی کشور چه میزان است؟

در ایران چه فرصت‌هایی برای رسیدن به بهره‌وری بیشتر وجود دارد؟

فرصت‌های مناسبی در ایران داریم، هزینه استخراج و تولید هر بشکه نفت ایران، پایین‌ترین رده جهانی است. بین 10 تا 11 دلار هر بشکه هزینه دارد. این هزینه در آمریکا حدود 37 دلار و در روسیه نزدیک 28 دلار برای هر بشکه است. پس نشان می‌دهد که ما یک مزیت نسبی بسیار خوبی در این زمینه داریم. امروزه بزرگ‌ترین ذخایر گاز دنیا در ایران است و استخراج و تولید گاز معادل یک بشکه نفت 7 دلار است. امروز بعد از 115 سال که از کشف نفت در کشورمان می‌‌گذرد سرمایه‌گذاری‌های صنعتی کشور چه میزان می‌‌تواند در تولید تجهیزات استخراج، تولید و پالایش نفت و گاز و پتروشیمی کمک کند؟ صنعت ایران چه میزان در بقیه کشورهای نفتی منطقه حرف برای گفتن دارد، چرا صنایع کره جنوبی امروز عمده تجهیزات نفت و گاز پتروشیمی مورد نیاز ایران را باید تامین کند؟ پروژه‌هایی که به شرکت‌های داخلی واگذار می‌شود آیا قادر هستند در رقابت ، چه زمان و چه قیمت با کره‌ای‌ها برابری کنند؟ کی می‌‌خواهیم واقع‌بین شویم، آیا بهتر نیست به جای شعار دادن این کاستی‌ها را به درستی نگاه کنیم؟ و به اصلاح مسیر صنعتی کشور روی بیاوریم؟!

شما به اندیشه چپ در ایده خودکفایی هم اشاره کردید. اما چینی‌ها با وجود اینکه کمونیست هستند، چرا موفق‌اند؟

در چین نیز مانند کره شمالی، مادام که اندیشه چپ در اقتصاد حاکم بود، بیشتر از کره شمالی مشکل داشتند. یعنی اگر گذشته چین را بررسی کنید، می‌بینید که ریخته‌گری را با کوره‌های زیر یک تن انجام می‌دادند به دلیل اینکه فکر می‌کردند باید خودکفا شوند. تغییر نگرشی که تنگ شیائو پینگ از سال 1980 در اقتصاد چین به وجود آورد، اقتصاد را از روال کمونیستی خارج کرد و چین به اقتصاد آزاد روی آورد. پس از این زمان چین هم متحول شد. تا پیش از 1980 چین صادرات صنعتی نداشت و پس از آن است که چین وارد دنیای صنعتی می‌شود و رشدی که امروز می‌بینیم حاصل همین 37 سال کار است. تا سال 1990 آن ها واحدهای 100 مگاواتی بخاری روسی را کپی می‌‌کردند و توان تولید ماشین سواری نداشتند. اما تغییر نگرش اقتصاد آن ها را نجات داد. متوجه شدند اگر بخواهند اقتصاد را به همان روش نگه دارند، چیزی غیر از فقر توزیع نمی‌کنند. پس برای اینکه از این شرایط خارج شوند، نظام اقتصادی‌شان را از نگاه سیاسی کاملا منفک کردند. امروز چین 45 درصد کشتی‌های جهان، 50 درصد ذغال‌سنگ ، 60 درصد سیمان، 70 درصد تلفن همراه، 80 درصد دستگاه تهویه مطبوع و 80 درصد لامپ کم‌مصرف و ... را می‌سازد و صادر می‌کند!

دردهه ٥٠ صنایع ایران با سیاست مونتاژ رشد کردند. چرا این نگاه در دهه‌‌های بعدی متوقف شد؟

در این‌باره دو نگرش وجود دارد. زمانی شما اقتصاد مونتاژ را در صنایع وابسته می‌بینید و زمانی به عنوان زنجیره تولید و حضور در اقتصاد جهانی. اگر نگرش شما نوع اول باشد، مردود است. اگر زنجیره جهانی یک محصول را در نظر بگیریم و بخواهیم بخشی از آن باشیم و این کار را به عنوان صادرات در جهان انجام دهیم قابل توجیه است. به طور مثال بخشی از قطعات یک محصول را از کشور دیگری وارد کنیم و بخشی از قطعات را در ایران تولید کنیم؛ اما بازار آن محصول در منطقه به نام محصول ایرانی ولی با برند اصلی باشد، این رشد است. در این مدل شما پتانسیل جدیدی را در کشور به وجود می‌‌آورید و می‌‌توانید در بازار منطقه و تجارت جهانی حضور داشته باشید. مطمئناً دقت در این کار می‌‌تواند ارزش افزوده مناسبی نصیب اقتصاد کشور کند.

اشاره کردید که خودکفایی بعد از انقلاب در ایران مطرح شد. کدام دولت و چرا این اندیشه را به وجود آورد؟

این روند از انقلاب شروع شد. اگر به سال 58 و 59 بازگردید می‌بینید که بانک‌ها ملی شدند، سرمایه‌ها در اختیار دولت قرار گرفت، کارخانه‌های بزرگ مانند اتومبیل و فولاد دولتی شد، بیمه‌ها در اختیار دولت قرار گرفتند. این فرآیندی بود که آن زمان آغاز شد، اما در ادامه راه تعطیل نشد. به ظاهر این نگرش کنار گذاشته شد؛ اما در عمل همچنان با همان روش اقتصاد ایران اداره می‌‌شود. درست است که دوباره به بانک‌های خصوصی اجازه فعالیت داده شد اما در بازار مالی حق هیچ‌گونه تحرک خاصی ندارند و مجبور هستند تمام نقطه نظرات و دستورهایی را که به آنها داده می‌شود رعایت کنند. حتی درمورد ارائه تسهیلات دستوری باید نظر بانک مرکزی را عینا اجرا کنند. پالایشگاه‌ها چند سال است که خصوصی شده است، اما نمی‌توانند در میزان و قیمت محصولشان تغییری حاصل کنند و عملا شما شرایط گذشته را حاکم می‌بینید. در سراسر ایران نرخ فروش بنزین یکسان است و کیفیت آن در سراسر ایران مشابه است. در دنیا این‌طور نیست و برندهای مختلف کیفیت و قیمت متفاوتی در یک محصول یکسان مانند بنزین ارائه می‌کنند که منجر به رقابت و حفظ بازار توسط صاحبان صنایع می‌شود. در ایران همه‌چیز در ظاهر تغییر می‌‌کند! به ایجاد بازار رقابتی و بالا بردن توان مدیریت کشور توجهی ندارند. بهره‌وری نیروی کار در طول 30 سال گذشته، سالانه 0.2 درصد رشد کرده، اما چین در همین زمان به رشد 7 درصدی رسیده است. این نشان می‌‌دهد که از سرمایه‌گذاری استفاده نمی‌شود، و نمی‌توانند محصولات با ارزش افزوده بالا تولید کنند. اگر بخواهیم واقعا تحول به وجود بیاید، باید اصل رقابت و اقتصاد رقابتی و ایجاد فضای تحرک مدیریت و پتانسیل‌های نوآورانه مورد توجه قرار گیرد. این در دنیا حرف اول را می‌‌زند. در ایران هم در شعار گفته می‌شود که اقتصاد دانش‌بنیان باید رشد پیدا کند. اقتصاد دانش‌بنیان زمینه خودش را می‌‌طلبد. باید بستری فراهم شود که وقتی دانش تبدیل به محصول می‌شود، امکان حضور در بازار رقابتی را داشته باشد. اما متاسفانه به آن ها اعتقاد ندارند.

چرا در دولت خاتمی بر موضوع خودکفایی گندم پافشاری شد؟

دولت آقای خاتمی هم مثل بقیه در چارچوب این سیاست‌های کلی مانور می‌‌داد و خارج ازآن نبود، عموما فرقی نمی‌کند خودکفایی را در چه محصولی تعریف می‌‌کنیم. خودکفایی جزو سیاست‌های کلی کشور است. امروز هم بحث خودکفایی گندم مطرح است. سال گذشته هم یکی از افتخارات دولت روحانی خودکفایی گندم بود. این مقوله به این دولت و آن دولت ربطی ندارد.

آیا در تمام محصولات کشاورزی نیاز است که به خودکفایی برسیم؟

ما به عنوان یک کشور کم‌آب نباید به دنبال تولید تمام محصولات برویم، باید ببینیم کدام محصولات ارزش افزوده بیشتری برای اقتصاد کشور دارد؟ اگر محصولی را با آب کمتر از آب مصرفی گندم بتوانیم تولید کنیم، با قیمت خوبی صادر کنیم و در ازای آن کسری، گندم را با قیمت پایین‌تر وارد کنیم، آیا این عقلانی نیست؟ اما نگاه ما در صنعت و در کشاورزی این نیست! ما بهترین زمین‌های کشاورزی را که امکان تولید محصولات با ارزش افزوده بالا دارد ، هندوانه می‌‌کاریم. نگاه ما اقتصادی و برای بالا بردن پتانسیل کشور نیست و همان نگاه خودکفایی است. بزرگ‌ترین کارخانه‌ای را که می‌تواند قطعات سنگین را آهنگری و ماشین‌کاری کند در شهر اسفراین گذاشتند که نه راه‌آهن آنجاست و نه جاذبه‌ای برای زندگی مهندسان دارد. این کارخانه باید در خوزستان که به آب نزدیک است و هم مسیر حمل و نقلیِ وسیعی دارد، دایر می‌‌شد و محصولات آن در صنایع کشتی‌سازی، توربین و... مورد استفاده قرار می‌‌گرفت و با این حجم از سرمایه‌گذاری می‌‌توانست صادراتی باشد. در زمان رژیم گذشته هم متاسفانه همین نگرش حاکم بود. به طور مثال شرکت ایرالکو در اراک احداث شد که اصلا عقلانی نیست! آلومینا از استرالیا به بندر امام می‌‌آید، با قطار به اراک می‌ رود. برق کارخانه از خوزستان می‌آید و محصول را باید به بندر امام برد تا صادر شود. چون نگاه اصلا اقتصادی و با هدف توسعه صادرات نبوده این مشکلات به وجود آمد. در امارات این کارخانه در ساحل احداث شد. سرمایه‌گذاری ما با هدف توسعه صادرات نبوده است. در دنیا توسعه صنایع با رعایت مزیت‌های نسبی و با هدف حضور در بازارهای جهانی صورت می‌‌گیرد. با توجه به داشتن صنایع نفت و گاز و معادن غنی باید امروز در مهندسی و تولید تجهیزات مورد نیاز نفت و گاز و محصولات معدنی، کشور در منطقه حرف اول را می‌زد. مزیت‌های نسبی ایران کاملا مشخص است. باید سرمایه‌گذاری به سمت آن ها برود تا در زنجیره تولید جهانی قرار بگیریم تا از این راه، در بازار رقابتی نه‌تنها توان مدیریتی خود را بالا ببریم بلکه توان فنی و اجرایی کشور را هم ارتقا دهیم تا بتوانیم رقابت کنیم. اگر نگاه به تولید غیر از این بود در صنعت خودرو می‌توانستیم در زنجیره تولید جهانی قرار بگیریم؛ هم می‌توانستیم بازار خاورمیانه را از آن خود کنیم و هم نیاز داخلی را به خوبی تامین کنیم. خودروسازی کره جنوبی و ایران‌خودرو با هم کار را شروع کردند، اما می‌‌بینیم که هیوندا بازار جهان را فتح کرده است. باید نگاه مسئولان به تولید داخلی اصلاح شود. اگر نگاه به تولید داخلی جایگزین واردات باشد، صنعت کشور رشد نخواهد کرد. اما اگر به دنبال توسعه صادرات برویم این سرمایه‌گذاری‌ها می‌تواند جایگزین نفت شود.
انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید