کارشناس اقتصاد کشاورزی معتقد است با بازگشت سیاستگذاری آب به روند تقسیم حقآبه در حوضه آبی؛
خشکسالی باید عادلانه قسمت شود
تصمیمهای اشتباه گذشته منشأ نارضایتی کنونی کشاورزان است
بحران آب در کشور پیش از آنکه درک شود تبدیل به یک واقعیت شد. این واقعیت در وهله اول پرمصرفترین حوزه آب یعنی کشاورزی را تحتتأثیر قرار داده و باعث اعتراض کشاورزان شده است. فارغ از نوع اعتراض کشاورزان، در واکاوی دلیل اینکه چطور کمآبی منجر به وضعیت موجود شد باید به بررسی سیاستهای آبی اتخاذشده در ادوار گذشته پرداخت. سیاستهایی که استانها را در منافع آبی روبهروی همدیگر قرار داد. برای بررسی این سیاستها سراغ مصطفی شریف، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران رفتهایم. شریف معتقد است سیاستگذاری در مسئله آب باید به روند حوضهای بازگردد تا در زمان خشکسالی، همه استانهای حوضه آبریز به یک اندازه در خشکسالی سهیم باشند. در ادامه گفتوگوی خبرگزاری «ایانا» را با این کارشناس اقتصاد کشاورزی میخوانید.
مسئله آب در وضعیت کنونی که دچار کمآبی و خشکسالی هستیم منجر به تنشهایی شده است و خواهد شد. تنشهایی که در روزهای پایانی سال گذشته، در استان اصفهان به وجود آمد نتیجه همین وضعیت بود. سؤال این است که در گذشته چه تصمیم اشتباهی گرفتیم که اکنون شاهد چنین اتفاقاتی هستیم؟
مسئله کشاورزی را باید از ابعاد اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی دید و بررسی کرد. الآن در کشور با واقعیتی به نام کمآبی و خشکسالی روبهرو شدهایم و به جنگ طبیعت هم نمیتوانیم برویم. در این وضعیتی که قرارگرفتهایم باید خود را تطبیق بدهیم و به دنبال راهحل باشیم. در همین مسئلهای که شاهد نارضایتی کشاورزان بودیم میتوان به تصمیمهای اشتباهی اشاره کرد که در دورههای گذشته گرفته شد. البته این به معنی تأیید برخی رفتارهای تند نیست، ولی نمیتوان انکار کرد که کشاورزان حقوحقوقی دارند و این حقوحقوق باید بهنوعی استیفا شود. یکی از مسائلی که منجر به چنین اتفاقی شد تصمیمهای استانی و غیرحوضهای آب است. ما نباید آب را استانی ببینیم. این بنایی است که به اشتباه در دولتهای نهم و دهم گذاشته شد و استانها را روبهروی هم قرار داد. استانها باید با هم همکاری کنند تا مشخص شود، چگونه عمل کنند که یک حوضه آبریز از ابتدا تا انتها به شکل صحیح اداره شود. مثلاً زایندهرود را در نظر بگیریم، چند استان را در بر میگیرد، از استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری سرچشمه میگیرد تا به اصفهان برسد و درنهایت به تالاب گاوخونی بریزد و آثار گاوخونی هم در استانهای بیشتری دیده میشود. نکتهای که فراموش شده این است که وقتی با خشکسالی مواجهیم این خشکسالی برای همه است و وقتی با ترسالی مواجهیم این وفور نعمت برای همه استانها است. اینطور نیست که حتماً آب اصفهان به هر قیمتی تأمین شود؛ وقتی با کمآبی روبهرو میشویم. توزیع کمآبی برای همه استانها است. اگر در این مسائل دقت نشود خدایناکرده ممکن است به اتفاقات بدی منجر شود.
شما به مسئله تصمیمات حوضهای و تصمیمات استانی اشاره کردید. این تصمیمات استانی چطور روی روند توزیع آب تأثیر گذاشتند؟
ما درگذشته روندی داشتیم که در آن حقآبههای استانها، کشاورزی و محیطزیست تعیین میشدند و طبق روال همیشه برای این حقآبهها عمل میشد. مثلاً درباره زایندهرود که مثال زدیم، روال قدیمی آن بهپیش از دوران صفویه برمیگردد که در آن سهمیه آب منطقه اصفهان و تالابهای بعد از آن مشخص بوده است. در دولتهایی که اشاره کردیم توزیع آب را در بالادست تغییر دادند و باعث ایجاد خسارتهایی شد. همینجا باید اشاره کنم که بحث آب شرب از آب کشاورزی جدا است. ما یک حقآبه محیطزیستی هم داریم که اگر توزیع نشود لطمات آن به همه میرسد و نمونه آن ریزگردهایی است که در استانهای شمال غرب و جنوب غرب میبینیم. از سوی دیگر سدهایی در مناطقی تأسیس شد و حقآبه مناطق پاییندست پرداخت نمیشد. البته این مسائل یعنی پرداخت حقآبهها میتواند هم داخلی هم خارجی باشد؛ بنابراین رعایت کردن این حقآبهها در حوضههای آبریز بسیار مهم است. اگر سدی زده شود و تالابی را از بین ببرد بسیار اشتباه است؛ ازجمله تصمیمهایی که در ادوار نهم و دهم دولت گرفته شد همین سدهایی بودند که اطلاعات و پایشهای آنها مربوط به سالهای پیشین بوده، ولی با وجود تغییرات محیطزیستی باز این سدها ساخته شد.
جنبههای اقتصادی این سیاستگذاریها چه هستند؟
آنچه باید بیشتر به آن توجه کنیم این است که از یک مترمکعب آب چقدر صرفه اقتصادی به دست میآوریم و مزیتهایی که ما داریم چیست؟ این یک مترمکعب آب را کجا مصرف کنیم تا بیشترین منفعت را داشته باشیم؟ اینجاست که ما باید اول مزیتهایمان را بشناسیم. مثلاً در منطقه زعفرانخیز که مزیت داریم باید زعفران بکاریم. نگاه اقتصادی برای کشاورزی این میشود که بیشترین بهرهوری را داشته باشیم. کشور ما اقلیمهای متفاوتی دارد و ما میتوانیم این مزیتها را در مناطق مختلف بشناسیم و این آب محدود را به آن مزیت سوق دهیم. اینجاست که باید ببینیم گلخانه را توسعه دهیم یا نه و این شناختها باید با تحقیق صورت بگیرد. ما باید بعد از تولید را هم در نظر بگیریم. اصلاً اقتصاد کشاورزی یعنی همین؛ یعنی اینکه فرآیند پیش از تولید، حین تولید و بعدازآن را ببینید. اگر اینها را مقطعی و جدای از هم ببینیم درست عمل نکردهایم. در ارتباط با مسائل کشاورزی و آب روستایی باید یک سیاستگذاری کلان داشته باشیم و همه دستگاههای ذیربط حول محور این سیاستگذاری مجتمع شوند و بهصورت واحد عمل کنند. مثلاً الآن اگر شما به وضعیت روستاها نگاه کنید میبینید که تقریباً پنج نهاد مهم کشور دارند کار میکنند. باید اینها پشت یک میز بنشینند و محور سیاستگذاری یکی باشد و بقیه حول این محور باشند. الآن در روستاها وزارت کشور، بنیاد مسکن، جهاد کشاورزی، بنیاد برکت و نهادهای دیگری وجود دارند که در فعالیت کشاورزی روستاها اعمالنظر میکنند.
در حال حاضر کشاورزی ازلحاظ اقتصادی عملکرد خوبی داشته است؟
خیر ما از عهده کار برنیامدهایم. این کار یک پیشزمینههایی دارد که باید به آنها رسیدگی کنیم. ما هنوز زمینهایمان آنقدر قطعهقطعه و کوچک است و نمیتوانیم آنها را در کنار هم قرار دهیم تا صرفههای اقتصادی ناشی از مقیاس به دست بیاید. مقیاسی که بیشترین صرفه و کمترین هزینه را دارد مقیاس اقتصادی است و ما هنوز راه زیادی برای رسیدن به آن داریم. الآن وجه غالب کشاورزی ما سنتی است و هنوز تا رسیدن به یک کشاورزی صنعتی سالم راه زیادی داریم./
دیدگاه تان را بنویسید