چند ابهام درباره عرضه نفت ایران در بورس داخلی برای فروش جهانی
سیاستی مقطعی که «ب.ز»های جدید پرورش میدهد
محمد قلی یوسفی:دلیل ندارد ایران با این پتانسیل در انزوا قرار بگیرد
اینکه منابع دولتی را به افراد دهند تا به جای دولت محصولی را به فروش برسانند، ضرورتا خصوصی نخواهد بود. نکته قابل توجه این است که چنین سیاستی نیز مقطعی و گذرا خواهد بود. همچنین پولی که قرار است تحت عنوان درآمدهای نفتی به کشور برگردد، داستان یخی میشود که چندین دست چرخیده، تا به داخل کشور برسد آب خواهد شد.

رئیس جمهور آمریکا در پی خروج از برجام، بازی جدیدی را در بازارهای جهانی نفت به راه انداخته. او که اینبار مصرانه به دنبال تحریم نفت ایران است، دامنه تهدیدهای خود را تا اوپک نیز کشانده است. ترامپ اروپاییها را نیز تهدید به تحریم کرده و هشدار داده، اگر شرکتهای اروپایی که در ایران فعالیت میکنند، دست از فعالیت خود و دخالت در بازارهای جهانی نفت نکشند، قطعا تحریم خواهند شد. رئیس جمهور ایالات متحده همچنین برای خارج کردن ایران از گردانه فروش نفت در بازارهای جهانی، دست به دامن عربستان شده و در توئیتی خطاب به ملک سلمان بن عبدالعزیز آلسعود، پادشاه عربستان سعودی از او خواسته که با تولید روزانه بیشتر نفت موافقت کند. چنین درخواستی از سوی ترامپ برای جبران غیبت نفت ایران در بازارهای جهانی است که با موافقت عربستان نیز رو به رو شده است. این پیشنهاد در حالی خبرساز شده که برخی از کارشناسان معتقد هستند، جایگزینی نفت ایران به طور کامل در بازارهای جهانی امکان پذیر نخواهد بود.
در پی انتشار درخواست رئیس جمهور آمریکا از عربستان صعودی، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، گفت: «هدف اول آمریکا نفت ایران است. آنها میخواهند که نفت ایران به فروش نرود. این مساله جنگ روانی به همراه خواهد داشت.» او با ارائه پیشنهادی برای فروش نفت ایران در بازارهای جهانی توضیح داد:«قرار است نفت خام ایران در بورس داخلی عرضه شود و بخش خصوصی میتواند به طور شفاف نفت را بخرد و صادر کند.»
هرچند که با این پیشنهاد به نظر میرسد هدف دولتیها فروش نفت خام ایران در بازارهای جهانی و حضور در بازار نفت است اما کارشناسان اقتصادی مشکل اصلی کشور را فروش نفت نمیدانند، بلکه موضوع اصلی را انتقال ارز ناشی از صادرات نفت به کشور اعلام میکنند. در اینباره محمد قلی یوسفی، کارشناس اقتصاد کلان، در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی ایانا میگوید: «در حال حاضر مساله اساسی این نیست که ایران میتواند به بازارهای جهانی نفت صادر کند یا خیر! نکته اصلی این موضوع، انتقال پول است. داستان اینجاست که آیا میتوان درآمد حاصل از فروش نفت را به داخل کشور منتقل کرد یا خیر؟ به احتمال زیاد برخی از کشورهای توسعه نیافته نفت را خریداری میکنند، منتها با این شرط که پرداختها به صورت خرید کالا از کشور مربوطه اتفاق بیافتد. بنابراین امتیازی که قبلا ایران در صادرات نفت داشت از بین میرود. ایران قبلا با درآمدهای نفتی خود نیاز کشور را در زمینه کالاهای مهم ضروری و پراهمیت رفع میکرد. اما در حال حاضر با وضعیت به وجود آمده قطعا این امتیاز از دست خواهد رفت. چرا که مجبور میشویم بازار نفت خود را به کشورهای توسعه نیافته انتقال دهیم. بنابراین ایران قادر نخواهد بود که در برابر فروش نفت خود دلار و ارز خارجی به دست بیاورد بلکه تنها چیزی که عاید کشور میشود کالاهای مصرفی، بیمصرف است. »
او با اشاره به این موضوع که باید بررسی کرد و دید آیا فروش نفت به کشورهای توسعه نیافته یک کار مقطعی است یا خیر؟، ادامه میدهد: «جای سوال است که آیا میشود ایران متمدن را به شکلی درآورد که تنها دلخوش به دلخوشیهای کوتاه مدت بود؟ یا اصلا چنین سیاستی نتیجه خواهد داد؟ باید پرسید، چرا مسئولان نمیاندیشند که نسلهای آینده نیز از وضعیت کنونی ایجاد شده سهم خواهند برد و قطعا تشعشعات سیاستگذاریهای نسنجیده به آیندگان نیز خواهد رسید؟ حتما باید به فکر برنامههای جدید و اصولی باشیم تا در برابر نسل جدید شرمنده نشویم. برنامهریزی موقتی و گذرا هیچ نتیجهای را در راستای بهبود وضعیت موجود نخواهد داشت. چرا که ادامه این روند تا ابد امکانپذیر نخواهد بود.»
یوسفی معتقد است که نمیشود تنها بر مبنای یک سری فرضیات و پیشبینیهای نادرست برنامه پیشرفت، توسعه کشور و نیز نیازهای امروز مردمی را که اکنون درگیر فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی هستند، رفع کرد. در حال حاضر وضعیت اقتصادی کشور به نحوی است که دادن وعده وعیدهای نادرست برای آینده نامعلوم، چاره کار مردم نیست و باید به فکر سیاستهای اصلاحی بلند مدت بود. تنها نباید به این داستان اکتفا کرد که کشورهای آفریقایی، یا کشورهای آسیایی مانند بنگلادش، پاکستان یا ترکیه نفت ایران را خریداری میکنند. این مساله چه امتیازی برای ایران دارد که مسئولان خود را سرگرم این موضوع کردهاند و به فکر این نیستند که به طور اصولی در پی حل چنین مسائلی باشند؟! آیا زیان این ماجرا باعث نمیشود که مردم فرصتهای خود را در زمینههای گوناگونی از دست بدهند؟
او با انتقاد از پیشنهاد معاون اول رئیس جمهور در زمینه تصمیم دولت برای عرضه نفت دربورس داخلی، خاطرنشان میکند: «ممکن است پیشنهاد اسحاق جهانگیری در زمینه عرضه نفت در بورس اجرایی شود، اما جای سوال دارد که چه افرادی از این داستان نفع خواهند برد. مگر افرادی که در گذشته به عنوان واسطه برای فروش نفت وجود داشتند، چنین کاری را انجام نمیدادند؟ پس میتوان به جرات گفت که ما تجربه خوبی در راستای چنین پیشنهادی نداریم. شاید در گذشته تنها یک فرد بود که نقش رابط و واسطهگری را در این راستا ایفا میکرد و دست آخر هم این اشتباه بزرگ به ضرر کشور تمام شد. چرا دوباره با پیشنهادی خلقالساعه نفت کشور را به دست چندین نفر بسپاریم که تجربه آقای (ب. ز) دوباره تکرار شود؟ نکته بعدی اینجاست که فرض کنیم، مجریان چنین پیشنهادی پیدا شود مساله اینجاست که نفت کشور قرار است به کجا صادر شود و درآمد حاصل از آن چگونه بر میگردد و چه تضمینی وجود دارد؟! وقتی گفته میشود بخش خصوصی، انتظار میرود که ساختار اصولی برای ایجاد این بخش در کشور اتفاق افتاده باشد. متاسفانه همه میدانیم که ایران از داشتن بخش خصوصی با قدرت محروم است. مساله دیگر اینجاست که آنچه بخش خصوصی را حائز اهمیت میکند حقوق مالکیت فرد بر داراییها است. اینکه منابع دولتی را به افراد دهند تا به جای دولت محصولی را به فروش برسانند، ضرورتا خصوصی نخواهد بود. نکته قابل توجه این است که چنین سیاستی نیز مقطعی و گذرا خواهد بود. همچنین پولی که قرار است تحت عنوان درآمدهای نفتی به کشور برگردد، داستان یخی میشود که چندین دست چرخیده، تا به داخل کشور برسد آب خواهد شد.»
قلی یوسفی تصریح میکند: « قطعاً کشورهایی که نفت ایران را از بازارهای جهانی خریداری میکنند در برابر تهدیدهای آمریکا عقبنشینی خواهند کرد. چرا که منافعشان در قطع رابطه با آمریکا به خطر خواهد افتاد و متحمل ضرر میشوند. حتی اگر کشورهایی مانند ترکیه، هند و چین از این تهدید ترامپ پیروی نکنند نفعی برای کشور ما نخواهند داشت. چرا که کشورهای ذکر شده تکنولوژی و منافع خاصی برای ایران ندارند که در پیشرفت کشور مثمر ثمر باشند. بنابراین تنها دستاورد نفتی ما در برابر این کشورها ورود کالاهای بیدوام به داخل خواهد بود.»
او پیشنهاد داد که مذاکره بهترین راه حل است و حل مشکلات ایران با این کشور به هیچ وجه به معنای تسلیم ایران در برابر این کشور نیست. دلیلی وجو ندارد که ایران با پتانسیل بالایی که در زمینههای مختلف دارد، در انزوا قرار بگیرد. مگر میشود کشوری با هشتاد میلیون جمعیت تنها با برقراری مذاکره در برابر کشوری دیگر تسلیم شود؟! مساله اساسی این است که باید اندیشید که از همکاری با کشورهای پیشرفته چه نفعی عاید کشور خواهد شد؟ ما نباید منافع مردم و کشور را تنها به پای سیاستمداران فدا کنیم. این موضوع میتواند تلاش خوبی برای بهبود وضعیت ممکن باشد که دولتمردان باید به آن فکر کنند. تجربه نشان داده که تنش و درگیری به جز عقب ماندگی، ضعف و فشارهای اقتصادی بیشتر بر روی مردم، چیزی برای کشور نخواهد داشت. این ماجرا باعث به وجود آمدن نارضایتی عمومی شده و این موضوع تبعات سیاسی زیادی را به دنبال دارد و چالشهای جدیدی را برای کشور ایجاد میکند. در حال حاضر کشورهای توسعه یافته و نیافته در حال مذاکره با آمریکا هستند و به کار بردن واژه" تسلیم" معنایی ندارد. دنیای امروز دنیای داد و ستد است، پس نباید ایران از این فرصت خودش را کنار بگذارد. باید فکر کرد مردم ایران نیز درک بالایی از وضعیت موجود دارند، در نتیجه به دنبال بهبود اوضاع هستند. بنابراین تاریخ نباید از این مقطع زمانی به بدی یاد کند.»
دیدگاه تان را بنویسید