در نشست نقد و بررسی «جشن دلتنگی» در سینما روایت مطرح شد:
یکی از مشکلات سینمای ما، رئالیسم دلزدهای است که دائم به سراغ تکرار سوژههایی میرود
صدوبیستوسومین برنامه سینما روایت که چهارمین قسمت از فصل جدید این برنامه نیز بود، به نقد و بررسی فیلم سینمایی «جشن دلتنگی» با حضور علی قائممقامی تهیهکننده اثر، محمدامین نوروزی منتقد سینما و محمدمهدی شیخصراف (مجری – کارشناس) اختصاص داشت.
به گزارش ایانا به نقل از روابط عمومی مراسم،محمدامین نوروزی منتقد سینما در این نشست با اشاره به فضای طراحی شده در قصه این فیلم که حاصل روایت چهار قصه متفاوت در کنار یکدیگر است، گفت: به نظرم این نوع از روایت قصه خالی از جسارت است و بهتر بود که فیلمساز قصه خود را بر مبنای یک یا دو نفر از این شخصیتها مثل کاراکتر محسن کیایی و دختر والیبالیستی که به او علاقمند شده پیش میبرد تا مانع از پراکندهگویی در روایت قصه اثر میشد و نمای کاملتری از شخصیتها به مخاطب ارائه میشد.
وی افزود: تصوری که من نسبت به قصه اثر پیش از دیدن آن در جشنواره فجر سال گذشته داشتم این بود که قصه آن در ارتباط با همان جوان جنجالی اینستاگرام است که تصاویری از خودش را همراه با دختران مختلف منتشر کرده بود. شخصیتهایی که طی این سالها از طریق فضای مجازی مثل اینستاگرام به شهرت رسیدهاند، از جمله سوژههایی هستند که سینمای ما تاکنون به سراغ آنها نرفته در حالی این افراد کاراکتر خاص خود را دارند و این فیلم میتوانست فرصتی برای ارائه جزئیاتی بیشتر از جهان و طرز فکر این افراد باشد.
نوروزی در ادامه با اشاره به تفاوت فضاهای رسانهای داخل کشور که شامل دو بخش رسمی و غیررسمی میشود، اظهار کرد: واقعیت این است که تفاوت فاحشی در میان رسانههای رسمی و غیررسمی در داخل کشور وجود دارد به شکلی که مثلا در اینستاگرام فضا به شکلی است که شما تصور میکنید اوضاع کشور خیلی آشفته و بهم ریخته است این در حالی است که در شما در رسانههای میبینید که فضا اصلا به این شکل نیست.
وی اضافه کرد: این یک تناقضی است در میان این دو فضا وجود دارد و برخی از اهالی سینما که از دوستان بنده هستند به قدری از این فضای مجازی متاثر هستند که برای وقوع برای برخی از اتفاقات روزشمار گذاشتند! به نظرم تفاوت بین دنیای واقعی و فضای مجازی به قدری زیاد است که میتواند یک بستر خوب برای ساخت آثاری باشد که چیزهایی متفاوت از آنچه مخاطب در زندگی واقعی خود میبیند به او نشان داده شود.
این منتقد سینما با اشاره به تکرار دائمی برخی از سوژهها در آثار سینمایی و حتی تلویزیونی گفت: یکی از مشکلاتی که سینمای ما درگیر آن است، رئالیسم دلزدهای است که دائما به سراغ تکرار سوژههایی میرود که پیش از این، آنها را شنیده یا دیدهایم. در این فیلم نیز به نوعی همین اتفاق تکرار شده است.
نوروزی اضافه کرد: این در حالی است که بسیاری از چهرههای به شهرت رسیده اینستاگرامی در کنار شهرتی که در میان مردم دارند، گاهی برای تولید فیلمهای خود دست به سخیفترین کارها میزنند که پرداختن به چرایی این موضوع میتوانست سوژه فیلمساز باشد تا هر کدام از شخصیتهای نمایش داده شده در فیلم از آن حالت تک بعدی خود خارج شوند.
«جشن دلتنگی» حاصل دغدغه شخصی است
علی قائممقامی تهیهکننده جشن دلتنگی در ابتدا این نشست گفت: قاعده این بود که آقای آذربایجانی در این نشست حضور پیدا میکرد چون من خیلی اهل مصاحبه نیستم اما چون متاسفانه ایشان ایران نیستن من به احترام جمع حاضر آمدم. وی با اشاره به اینکه خود ارتباط چندانی با فضای مجازی ندارد ولی به دلیل علاقه به سوژه فیلمنامه، تهیهکنندگی آن را پذیرفته است، گفت: زمانی که آقای آذربایجانی فیلمنامه این اثر را برای من آوردند، من سوژه آن را دوست داشتم. ما در ابتدا به سراغ این رفتیم که بتوانیم از وام و یا مشارکت نهادهایی مثل فارابی برویم ولی هیچکدام پای کار نیامدند و این فیلم با سرمایه شخصی ساخته شد.
وی افزود: من بسیاری از این چهرههای اینستاگرامی از جمله همان جوان جنجالی اینستاگرامی که در این نشست به آن اشاره شد را نمیشناسم ولی در زمان اکران این فیلم بسیاری گفتند که این فیلم قصه اوست در حالی که اینگونه نبود و ساخت این فیلم حاصل یک دغدغه شخصی در ارتباط با فضای مجازی بود.
قائممقامی خاطرنشان کرد: ما ادعایی نداریم که اثر بسیار خوبی ساختیم اما این اثر اپیزودیک، تجربه جدیدی بود که چهار قشر از جامعه ایران را به تصویر بکشد که درگیر فضای مجازی هستند و این دغدغه شخصی من و آقای آذربایجانی بود که به سراغ ساخت چنین فیلمی رفتیم.
این تهیهکننده سینما با اشاره به دلایل عدم موفقیت «جشن دلتنگی» در اکران عمومی گفت: اکران این فیلم از دو هفته قبل آغاز ماه رمضان و همزمان با برخی از فیلمهای پرفروش شروع شد که این بر فروش فیلم تاثیر داشت. علاوه بر آن، کم لطفیهایی نیز در زمان اکران برای اختصاص سانس در سینماها نسبت به این فیلم صورت گرفت که توضیج دادن کامل ماحرا در این زمینه دیگر فایده ای ندارد.
وی افزود: در این فیلم گروه بسیار خوبی چه در زمینه فنی و چه در زمینه بازیگری دور هم جمع شده بودند که فکر میکنم عواملی که در این فیلم کار کردند در مجموع 13 سیمرغ داشتند! از علیرضا زرین دست . مهرداد میرکیانی و بقیه . اما حتما من اشتباهاتی داشتم که این فیلم فروش کمی داشت. واقعا سخت است که بخش خصوصی بخواهد بدون حمایت دولتی، وام و بدون اسپانسر و صرفا از جیب خودش بخواهد به اصطلاح فیلم فرهنگی بسازد.
قائم مقامی اضافه کرد: زمانی که فیلمنامه این اثر را به فارابی ارائه کردم، بعد از چند ماه گفتند که مشارکت میکنیم، بعد گفتند خودمان وام میدهیم و بعد هم گفتند 200 میلیون وام را از طریق صندوق اعتباری هنر و با قید گذاشتن سند میدهیم که در آخر آن هم ندادند!
در ادامه نشست نوروزی با بیان اینکه اصولا اغلب فیلمهای اپیزودیکی که در سینمای ایران ساخته میشوند، با شکست مواجهه میشوند، اظهار کرد: عموما فیلمهایی که به دنبال یک تجربه هنری جدید هستند و یا چشم امید چندانی به فروش ندارند به سراغ قصههای اپیزودیک میروند چون ما نمونههای شکست خورده در این زمینه کم نداریم که مثلا فیلمهایی مثل «دعوت» حاتمیکیا و «هیهات» نیز از جمله نمونههای همین موضوع هستند.
وی اضافه کرد: من فکر میکنم در این فیلم اگر فیلمساز سعی میکرد تا در کنار روایت موازی قصه هر اپیزود، به نوعی آنها را در نقطهای بهم میرساند تا تعلیق و کشش قصه برای مخاطب بیشتر میشد و بدون شک در فروش بیشتر اثر نیز اثر داشت. درواقع وقتی اثری در مرحله تولید نمیتواند از جاذبههای سینمایی کمک بگیرد، نمیتوان انتظار داشت که در مرحله پس از تولید بتواند این موضوع را خیلی جبران کند.
نوروزی با اشاره به اهمیت پرداختن به سوژههای این چنینی در سینما و تلویزیون گفت: واقعیت آن است که در شرایط فعلی حاکمیت در مواجهه با فضای مجازی نتوانسته خوب عمل کند و سینما و تلویزیون میتوانند حقیقت این فضا را به مدیران ما نشان دهند تا به ابعاد مختلف این شرایط جدید آشنا شوند.
وی افزود: به نظر من از این جهت سینماگران باید جلودار باشند و مسیر آینده در این فضا را نشان دهند. البته این فیلم تا حدودی در این زمینه موفق بوده است ولی بهتر بود کارگردان با جسارت بیشتری به این موضوع میپرداخت. در کنار این فیلم در نهایت نمیتواند به مخاطب بگوید که ما باید چه نسبتی با فضای مجازی داشته باشیم که این هم یکی دیگر از ضعفهای آن است.
نوروزی همچنین با اشاره مجدد به تناقضهای میان رسانههای رسمی و غیررسمی کشور گفت: ما در فضای رسانههای رسمی به دلایل مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی محدودیتهای داریم که در فضای رسانههای غیررسمی اینگونه نیست و اتفاقا این روزها این فضای غیررسمی مخاطبان بسیاری هم دارد.
وی اضافه کرد: این درست همانجایی است که سینما باید برای به تصویر کشیدن آن و پرکردن جای خالی رسانههای رسمی وارد عمل شود. یعنی سینما میتواند در این زمینه مکمل رسانههای رسمی باشد. اتفاقی که در هالیوود نیز به وقوع میپیوندد. یعنی شما در آنجا به جای دیدن انبوهی از ملودرامهای ملالآور که در سینمای ما وجود دارد، سینمایی پر از هیجان و قهرمان را میبینید که روایتهایی تازه از آنچه که مردم نمیتوانند ببیند را به آنها ارائه میکند.
قائممقامی در این بخش از نشست با گلایه از نبود پوریا آذربایجانی کارگردان «جشن دلتنگی» در مرحله اکران این اثر گفت: آقای آذربایجانی که این روزها در خارج از کشور هستند، چه در زمان اکران فیلم و چه حالا که فیلم قرار است از چند روز دیگر وارد شبکه نمایش خانگی شود، در کنار اثرشان نبودند. در حالی که تهیهکننده و کارگردان حکم پدر و مادر فیلم را دارند و نبود آنها در کنار اثر بدون شک به آن لطمه میزند.
وی افزود: من در زمان اکران «جشن دلتنگی»، کارگردانهایی را میدیدم که برای گرفتن سانسهای بیشتر مدام به دفاتر پخش فیلم خودشان میرفتند؛ این در حالی است که من از فردای اتمام جشنواره فیلم فجر سال گذشته تا به امروز از ایشان خبری ندارم و اصلا نمیدانم در حال حاضر کدام کشور هستند!
قائم مقامی در پایان صحبتهای خود با اشاره به اینکه اساسا پرداختن به چنین سوژههایی فرهنگی از وظایف بنیاد فارابی است، اظهار کرد: حمایت از ساخت این قبیل فیلمهای فرهنگی برعهده فارابی است. فارابی فقط از تعداد محدودی از سینماگران حمایت میکند که آنها حتما خاص هستند!
دیدگاه تان را بنویسید