شکوه رفتار مدنی کشاورز و وزیر
عبدالحسین طوطیایی - پژوهشگر کشاورزی|| سالهایی به قدمت قرنها، همواره آرزوی مردمان سرزمین ما فرو ریختن دیوارهای قطور بین خود و مدیرانشان بوده است. آرزویی که اگر هم دست یافتنی بود اما به استثنا نزدیکتر و از قاعده و روال رایج دور مینمود...
روالی که اگر از جانب مدیرانی وارسته و به دور از هیمنه قدرت هم رخ میداد به جای تابش نور از پنجره امیدهایشان چه بسا به بازتابی از شگفتی و یا به غباری از تردید میآمیخت. در غربت و ندرت این گروه از کرسیداران عاشق و رها از تعلق قدرت، ای کاش که افکار عمومی جامعه به جای شگفتی و تردید، عزم به گشودن آغوش خود به سوی آنان کنند و بدون تردید در این گشایش راه و سلوک بِه زیستن برای دیگر صاحبان کرسی که در آن سوی گسل میز و منصب، خرج از مردم جدا کردهاند، هموار کنند.
گفتگوی بیپیرایه ، صمیمی و آمیخته به نقد و گلایه میرزا علی شجاعی کشاورز آفتاب سوخته طبسی با محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی در خلال سفر کاری به خراسان جنوبی، بدون تردید از باشکوهترین جلوههای مدنی در مناسبات بین مدیران و بدنه اجتماعی جامعه ما به شمار میآید. جلوهای که هر چند کم شمار اما طلیعه تابشی پرنور را از آینده پیش رو نویدمان میدهد. آیندهای که در آن به جای تقسیم بندی " مردم و مسئولان" مهر مسئولیت بر جبین هر شهروندی زده و هر مسئولی نیز به جای زیستن اما نیامیختن با مردم و مخاطبین واقعی خود، شانهاش را تکیهگاه دستان رنجیده آنان کند. حجتی در دیرینه مدیریتش در بخش کشاورزی به خوبی دریافته است که پایههای واقعی استقلال و اعتماد به نفس جامعه ما به خصوص در ضرب و شتم تحریمهای جهانی تنها بر شانههای ستبر تولیدکنندگان و کارآفرینان این بخش استوار است. آنانی که در تیغ آفتاب و سوز مزارع پای استوار برزمین و سر به بلندای آسمان همت خود دارند.
حجتی بارها و فروتنانه و در مناسبتهای مختلف بر دستان پینه آنان و در حقیقت بر ارادههای سترگشان به نمایندگی از مردم کشورمان و به سیره پیامبرش بوسه زد. او در برابر آن کار آفرین اراکی، کشاورز بلوچ، پیاز کار هوشمند و فعال خراسان جنوبی و ..... فروتنانه سر خم کرد تا پیام دهد که بخش کشاورزی کشورمان هم به سرمایههای پاک و هدفمند و به تلاشهای کشاورزان نستوه این سرزمین چشم امید و درک قدردانی دارد. وزیر جهاد کشاورزی در برابر این چهرههای نمادین از سر کرامت سر فرود آورد تا مردم کشورمان در زیر تازیانههای تحریم و.... سر جز به خدایشان خم نکنند. اما حکایت گفتگوی بیپیرایه و گلایههای این کشاورز طبسی و واکنش امن و آرام بخش وزیر همچون کلنگی کارا دیوارهای دروغین بین مردم با مسئولین را بیش از همیشه فرو ریزاند. حکایتی که اگر در یکی از جوامع اروپایی رخ میداد چه بسا با آه و افسوس در فضای مجازی در بوق و کرنا میدمیدیم و غبطهها میخوردیم.
مرد پرکار و کم حرف دولت اجازه داد تا که پیرمرد دستان معترض خود را بر شانههایش بگذارد تا چون سنگ صبور به درد دلهایش گوش دهد. ای کاش که در کنار غبطههایمان به آنسوی دوردستها، چشمهایمان را شسته و به این رویداد مبارک نگاهی واقعگرایانه بیافکنیم. رویدادی که خبر از کاستن هر چه بیشتر فاصله مردم با مدیران خود میدهد. فاصلهای که امثال حجتیها با گام بلند خود چه بسیار آن را کوتاه کردهاند. میرزا علی طبسی هم به ما و دیگران و کشاورزانی از سلاله صراحت خود آموخت که برای گفتمان با وزیر، نیازی به هیچ مقدمه و پیش زمینهای نبوده و قلبها را نبایستی به تپش بیشتر واداشت. تنها کافی است که به وزیرت ثابت کنی که تو هم در مقام گستردن سفره غذای مردمی هستی که جز به خود و خدایشان تکیهای ندارند.
امید آن داریم که مردم ما این رفتارهای مدنی را به فالی نیک گرفته و به جای گشودن عقدههای چرکین و با آمیزهای از بدبینی، با هلهله و غرور آغوش خود را برای دیگر مسئولین باز کنند. مسئولینی که در آنسوی گسلهای جدایی اما در تب و تابی از تنهایی و همچون ماهی دور از دریای مردم بیقرار و ملولند.
دیدگاه تان را بنویسید