Iranian Agriculture News Agency

مشارکت مردمی، حلقه مفقوده پروژه‌های منابع طبیعی

مشارکت مردمی، حلقه مفقوده پروژه‌های منابع طبیعی

حسین بدری پور، کارشناس منابع طبیعی

مشارکت از جمله مفاهیم و واژه‌هایی است که هر روزه با آن مواجه می‌شویم و در همه شقوق زندگی از سیاست تا مسائل اجتماعی و بهداشت و ترافیک رد و اثری از آن مشاهده می‌شود. در طول تاریخ، زمامداران امور در اجرای برنامه‌های خود با توجه به منابع در اختیارشان، برنامه‌های خود را اجرا می‌کردند و با مشکلی مواجه نمی‌شدند، نیازی هم نمی‌دیدند که تغییری در برنامه‌های خود بدهند. در این میان مردم هم برای خود حقی قائل نبودند لذا اعتراضی به ناکارآمدی برنامه‌های دولت نداشتند.

تا دهه هفتاد میلادی اجرای برنامه‌های توسعه‌ای به همان منوال بود و کارگزاران توسعه تصور می‌کردند که خودشان اشراف خوبی به مسائل و راهکارها دارند. آنها ضمن در اختیار داشتن منابع و امکانات لازم برای اجرای برنامه‌هایشان، توان انجام آنها را نیز داشتند. اما بعد از صرف اعتبارات کلان برای اجرای پروژه‌های توسعه‌ای و مشاهده ناکامی‌ها، کارگزاران توسعه را بر آن داشت تا بر فرآیند اجرای پروژه‌های خود بازنگری کنند. از دهه هفتاد به این سو که اوج آن را در کنفرانس محیط زیست و توسعه ملل متحد سال 1987 شاهد بودیم، به کشورها توصیه شد که مشارکت در منابع طبیعی را مدنظر قرار دهند. این موضوع مجدداً در اجلاس سران زمین ( کنفرانس ریودوژانیرو – 1992) مورد تاکید قرارگرفت.  لذا از آن پس، تغییرات شگرفی در افکار و اندیشه‌های کارگزاران توسعه روی داد به نحوی که امروزه تلاش دارند، به مردم هم هما‌ن‌قدر که خودشان را ذی حق و توانمند می‌دانند، حق مداخله می‌دهند. 

اگر به فرهنگ لغات مراجعه شود، مترادف‌هایی برای واژه مشارکت ارائه شده است که عبارتند از: انبازی، سهم‌بری، شراکت، شرکت‌کردن، انبازی‌کردن، همدستی، همکاری، هنبازی، میانوندی، هم‌انبازی. سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد ( فائو) در سال 1989 مشارکت را دخالت مردم در توسعه و تکامل، زندگی و محیط زیست خودشان تعریف کرد. 

در فلسفه مشارکت، تاکید بر اصل برابری و فرآیند محور بودن است و مردم را جزیی از تغییر به شمار می‌آورند که در طی فرآیند شاهد دگرگونی مردم خواهیم بود. به طور مشخص می‌توان گفت مشارکت تاکید بر جنبه‌های معنوی و روانی بالندگی و رشد شخصیت انسان، شکوفا کردن ارزش‌های والای انسان و تامین نیازهای سطح بالاتر است یعنی مشارکت با پیوندهای چند سویه همراه و به پدید آمدن و آفرینش دانش و آگاهی منجر می‌شود.

آنچه امروزه از اقدامات دولت در زمینه مشارکت در منابع طبیعی برداشت می‌شود همانا فعالیت‌های الزامی ( مانند مجریان و بهره‌برداران مراتع) و داوطلبانه ( مشارکت مردم و نهادها در نهالکاری) در جهت منافع مردم و اهداف سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور است که عبارت است از: حفظ‌، احیاء‌، توسعه و بهره‌برداری صحیح از عرصه‌های منابع طبیعی تجدید شونده. مشاهده می‌شود، برداشتی که از مشارکت در متولی امور منابع طبیعی کشور وجود دارد، به روح مشارکت که رشد و شکوفائی ارزش‌های والای انسانی است بی‌توجه است و هدف از مشارکت را اجرای برنامه‌های سازمان می‌دانند. 

سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور دارای طیف وسیعی از فعالیت‌هاست که بی‌شک برای اجرای بهتر و بعضاً ارزان‌تر و پایدار ماندن لازم است مشارکت مردم را جلب کند. اما منظور از مردم چیست؟ بهتر از واژه دست اندرکار استفاده شود که گویاتر است. دست اندرکار هر فرد یا گروهی است که بر اجرای یک برنامه یا پروژه تاثیر می‌گذارد یا از آن تاثیر می‌پذیرد و به چهار دسته تقسیم می‌شوند: ذی‌نفعان، شرکا، تصمیم‌گیرندگان و مخالفان. برخی از دست‌اندرکاران برنامه‌ها و پروژه‌های منابع طبیعی بدین شرح‌اند:  همکاران مستقیم و غیرمستقیم، حامیان مالی و غیرمالی، سازمان‌های ارائه دهنده مجوزهای لازم و مخالفین، متخصصان و مشاوران، اصناف و اتحادیه‌ها، نشریات، بازرسان، شهروندان عادی، مخاطبین پروژه، سازمان‌های غیر دولتی. اما باید توجه داشت که هر یک از دست اندرکاران برای خود دارای حق، نقش، مسئولیت و منافعی هستند.

اصول کار مشارکتی عبارتند از: گفتگو، شفافیت، یادگیری مشترک، احترام به تنوع و تفاوت‌ها، انعطاف‌پذیری و توانمندسازی و توانمندشدن. حالا باید دید آیا با مطالب پیش گفته، در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور می‌توان مدعی بود که مردم مشارکت دارند یا خیر؟ برنامه محیط زیست ملل متحد ( یونپ) سطوح مشارکت را بدین قرار تعریف کرده است: اطلاع‌رسانی، مشورت در امور، دخالت در برنامه‌ریزی، دخالت در تصمیم‌گیری و نهایتاٌ توانمندسازی جوامع محلی. چندی است که اتفاقاتی برای دخالت دادن دست‌اندرکاران در فعالیت‌های سازمان مشتمل بر تصمیم‌گیری - تخصیص منابع – اجرا - پایش و ارزیابی و اصلاح فرآیندها صورت گرفته است که می‌توان به مواردی از این دست اشاره کرد: شکل‌گیری کانون سراسری انجمن‌های صنفی مرتعداران، اتحادیه تعاونی‌های منابع طبیعی و آبخیزداری، بند ب ماده 29 قانون احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور، راه‌اندازی شبکه تشکل‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی کشور، وجود انجمن‌های علمی رشته‌های مختلف منابع طبیعی، اجرای پروژه‌های توسعه روستایی توسط نهادهای مختلف، تخصیص منابع برای اجرای پروژه‌های آبخیزداری از اعتبارات صندوق توسعه، مداخله وزارت کشور در اجرای پروژه‌های آبخیزداری.

حال با توجه به مطالب فوق، به بررسی وضعیت مشارکت مردم در برنامه‌ها و پروژه‌های سازمان منابع‌طبیعی و آبخیزداری پرداخته می‌شود. 

اطلاع‌رسانی: اگرچه نگارنده باور ندارد که اطلاع‌رسانی به مردم را می‌توان مشارکت نامید اما تاحدودی مردم در جریان تدوین سیاست‌ها قرار می‌گیرند اما سمن‌ها توان بالایی در اطلاع‌رسانی و حساس‌سازی جامعه دارند، که جا دارد سازمان منابع طبیعی از این ظرفیت حداکثر بهره‌برداری را داشته باشد.

مشورت، تصمیم‌سازی و سیاست‌گزاری: علی‌رغم وجود نهادهای ذی‌صلاح که می‌توانند طرف مشورت در تصمیم‌سازی و سیاست‌گزاری قرار گیرند، آن گونه که باید و شاید از این ظرفیت استفاده چندانی نمی‌شود و لازم است سازمان در نحوه تعامل با مجامع و مراجعی مانند انجمن‌های علمی و انجمن‌های صنفی و سمن‌های منابع طبیعی بازنگری نماید.

برنامه‌ریزی: غیر از طرح مرتعداری که مجریان طرح‌ها ملزم به تهیه و ارائه طرح می‌باشند، سایر طرح‌ها مانند طرح آبخیزداری و بیابان‌زدایی توسط پیمانکار تهیه می‌شوند. البته مجری طرح مرتعداری هم تهیه را به مهندسین مشاور می‌سپارد و این که چقدر نظرات مجری در طرح لحاظ می‌شود، باید بررسی شود.

توانمندسازی جوامع محلی: در پروژها و برنامه‌های جاری سازمان اساساً توجهی به توانمندسازی بهره‌برداران نمی‌شود و تمرکز سازمان فقط بر اجرایی شدن برنامه‌ها و فعالیت‌هایش برای تحقق اهداف سازمانی‌اش است. تنها در معدود پروژه‌هایی که با اعتبارات بین‌المللی انجام شد، توانمندسازی جوامع محلی مدنظر بودند که از خاتمه آنها نیز دیگر این موضوع دنبال نمی‌شود.

اجرا: غیراز طرح مرتعداری که بهره‌بردار / مجری طرح ملزم به اجرای طرح است، سایر پروژه‌ها توسط پیمانکار انجام می‌شود. بند ب ماده 29 فرصتی برای مشارکت مردم در اجرای پروژه‌ها بود که در این خصوص باید گزارشی از وضعیت مداخله تشکل‌های جامعه محلی و تعاونی‌ها در دسترس نیست. در حال حاضر، طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت طی چهار سال مطرح شده است که سازمان تلاش دارد با مشارکت آحاد جامعه از شهروندان عادی تا سمن‌ها و شرکت‌های دولتی – غیردولتی برای اجرای این طرح بهره گیرد. اگر چنین کاری به درستی تعریف و اجرا شود، ستودنی خواهد بود.

پایش و ارزیابی: سازمان‌های مردم نهاد و انجمن‌های علمی تخصصی توانایی لازم برای انجام پایش و ارزیابی ( ارزشیابی) را دارند اما از توان آنها برای این امور استفاده نمی‌شود.

مشارکت فرآیندی است بطئی و زمان‌بر که در حال حاضر نسبت به گذشته بسترهایی برای تحقق آن ایجاد شده است امید است در آینده‌ای نزدیک شاهد تحقق حکمرانی خوب در منابع طبیعی باشیم.

 

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید