در حمایت از کارزار نجات زنبور عسل کشور؛
پایش ملی علمی، جامع و اصولی با هدف شناسایی علل تلفات چهارسال اخیر زنبورستانها اجرا شود
تهران-ایانا- عضوهیات علمی بخش تحقیقات زنبورعسل موسسه تحقیقات علوم دامی کشور بر ضرورت اجرای پایش ملی با هدف شناسایی علل تلفات 4 سال اخیر زنبورستانها با هدف کاهش خسارت به صنعت زنبورداری و حفظ حیات کشاورزی کشور تاکید کرد.
به گزارش خبرنگار ایانا، چند روزی است که به همت اتحادیه سراسری زنبورداران، کارزاری به هدف نهایی نجات زنبور عسل کشور از تلفات حاد برپا شده است. خواسته این کارزار عملا شنیده شدن صدای در شرف خاموشی زنبورعسل و زنبورداری بیمار و آسیب دیده ایران توسط تصمیم گیرندگان کشوری است که با گذشت کمتر از یک هفته از زمان ثبت آن، در حدود 1400 امضا جمع کرده است.
در این ارتباط با پگاه ولی زاده، عضوهیات علمی بخش تحقیقات زنبورعسل موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، که از شروع تحصیلات دکتری تا به امروز، صرفا و منحصرا، تنها بر موضوع آفات و بیماریهای زنبورعسل و سلامت زنبورستان تمرکز داشته است به گفتوگو نشستیم.
ایانا: آیا شما به عنوان متخصص آفات و بیماریهای زنبورعسل و سلامت زنبورستانها ، از کارزار فوق حمایت می کنید؟
پگاه ولیزاده: من به عنوان فردی که چند سالیست شدیدا نگران و پیگیر وضعیت بیمار و درعین حال فراموش شده و حتی به نوعی تحت ستم و سوء استفاده قرار گرفته شده زنبورداری کشورمان هستم، یقینا از این کارزار حمایت می کنم. نه تنها که خود این کارزار را امضا کرده ام، بلکه از تمامی زنبورداران شریف و زحمتکش کشورمان مصرانه خواهش می کنم نگذارند درد ناامیدی این چند ساله شان بازدارنده حمایت ایشان از این کارزار گردد. ناامیدی و یاسی که بی هیچ تردیدی کاملا به حق است ولی روا نیست باعث دلسردی مطلق و کنار کشیدن و پایان مطالبه گری برحق این قشر شرافتمند جامعه از درخواست رسیدگی راستین و اصولی به وضعیت بحرانی سلامت زنبورعسل بیمار کشور گردد.
ایانا: دلیل برپایی و اهمیت این کارزار از دید شما چیست؟
دلیل و نیاز به انجام این کارزار رساندن صدای بی اغراق در شرف مرگ زنبورعسل و زنبورداری بیمار و رنجور کشور به بالاترین سطح از تصمیم گیرندگان نظام حکومتی ایرانمان است و امید است در کنار تلاشهای خالصانه دیگری که در این 4 ساله در این ارتباط انجام گرفته است نتیجه این کارزار، بدون اتلاف وقت بیش از این، رسیدن به اجرای عملی درخواست چندین ساله یک «پایش ملی» علمی، جامع و اصولی جهت شناسایی علل ایجاد تلفات حاد و نهایتا توقف تلفات و حفظ امنیت غذایی کشور باشد.
ایانا: تاریخچه این تلفات را بفرمایید؟
در ابتدای این پاسخ لازم می دانم به این نکته توجه شود که متاسفانه نه تنها که تا به امروز هیچ بررسی علمی جامع و اصولی به هدف شناسایی دقیق و درست علمی علل ایجاد این تلفات در کشور صورت نگرفته و حتی پاسخ به درخواست مصرانه اینجانب که فراخوان رسمی به همکاری گروهی تمامی پژوهشگران آموزش دیده حوزه خاص سلامت زنبورعسل در کشور بوده به هیچ نتیجه مثبتی برای کشور منجر نشده است (و هنوز دقیقا در همان نقطه چهار سال پیش و شروع این سندروم هستیم و آن اینست که هنوز در مورد علل ایجاد این تلفات هیچ آگاهی علمی نداریم)، بلکه حتی جای یک بررسی آماری علمی و کامل نیز از وضعیت تلفات، خالی است.
تنها بررسی آماری ثبت شده و در دسترس، بررسی اخیریست که اتحادیه زنبورداران کشور طی انجام پرسشنامه خوبی در چند هفته گذشته به آن رسیده است که متاسفانه با توجه به مشارکت بسیار محدود زنبورداران به آن نیز نمی توان به عنوان یک بررسی آماری علمی و جامع استناد کرد.
از چهار سال پیش زنبورستانهای بیشماری در تمامی استانهای کشورمان با تجربه بسیار تلخ تلفات بسیار حاد و گسترده مواجه بوده اند. من به عنوان فردی که تخصص و تمرکز حرفه ای ام صرفا آفات و بیماریهای زنبورعسل بوده و با توجه به ارتباطات پیوسته ای که با برترین پژوهشگران بین المللی حوزه سلامت زنبورعسل در کره زمین دارم، از ابتدای شیوع تلفات ذکر شده پیگیر موضوع بوده ام. پیرو اعلام های شفاهی بیشماری از زنبورداران سراسر کشورمان و مشاهدات میدانی وسیع اینجانب و بسیاری از همکاران پژوهشگر این حوزه تخصصی در این 4 سال و همان بررسی آماری ناکامل اخیر اتحادیه سراسری زنبورداران، که تاییدی است بر مشاهدات و اعلامها، تلفات زنبورستانهای کشور در این چهار سال اخیر بسیار بحرانی، غیرعادی و خارج از انتظار بوده است.
شایان توجه است و در ادامه نیز اشاره ای خواهیم داشت که این میزان از تلفات در زنبورستانها، بر خلاف ادعای ناآگاهان سودجو، به هیچ عنوان در سطح بین المللی نیز عادی تلقی نمیشود و در هیچ کشور دیگری از کره زمین در این 4 ساله تلفات با این شدت بالا ثبت نشده است.
درست است که موارد محدودی از علائم مشابه حتی تا کمی بیش از 30 سال گذشته گاهگاهی و بسیار به ندرت توسط برخی زنبورداران ایران مشاهده می شده ولی در تمامی آن موارد به گفته خود زنبورداران، بدون نیاز به انجام هیچ اقدامی علائم محدود بعد از مدت زمانی کوتاه و بدون ایجاد هیچ آسیب قابل توجه از زنبورستان برطرف می شده است. برخلاف این چهار سال اخیر، که این علائم سریعا گسترش یافته و در موارد زیادی حتی منجر به نابودی صد در صدی زنبورستانها شده است.
این تلفات که از همان ابتدا توسط زنبورداران به اسامی «لارومیری» و چند مورد شبیه به آن مطرح شد، علائم اصلی آن در ظاهر بسیار مشابه به دو بیماری باکتریایی مطرح لوک آمریکایی و اروپایی بوده و آن لارو و یا شفیره مرده و درپوشهای حفره دار است. البته به گفته تعدادی از همکاران پژوهشگر آفات و بیماریهای کشور در همان چند ماهه ابتدای شیوع، نتیجه آزمایشهای محدودی توسط ایشان دال بر مستقل بودن «لارومیری»از لوک ها شد.
با این وجود، همان شباهت ظاهری علائم اصلی «لارومیری» با لوک ها باعث شد متاسفانه به دلیل شتابزدگی در تشخیص و عدم نظارت مطلق بر رعایت اصول علمی تشخیص و تجویز، زنبورداری کشورمان دردمندانه با تجویزهای بغایت نادرست و غیرعلمی طیف گسترده آنتی بیوتیکها و حتی شوربختانه آنتی بیوتیکهای انسانی (که فاجعه ای نابخشودنی در این امر است) مواجه شده، که ناباورانه حتی تا به امروز نیز ادامه دارد!
اینکه چرا و چطور در این زمان طولانی 4 ساله این اتفاق ناگوار تشخیص و تجویز غیر اصولی و غیرعلمی رخ داده و عملا هیچ نظارت درستی بر آن نبوده و نیست، خارج از هدف و حوصله این مصاحبه است. ولی نتیجه این اقدامات نادرست، به مراتب وخیمتر شدن وضعیت بیمار زنبورداری کشورمان و ادامه تلفات بسیار حاد و بحرانی در زنبورستانهای وطن بوده است.
ایانا: طبق کارزار مورد بحث، ظاهرا عامل یا عوامل ایجاد این تلفات بحرانی در زنبورستانهای کشور شناسایی علمی، جامع و اصولی نشده اند. با این ادعا موافقید؟
متاسفانه بله. لزوم و ضرورت قطعی بررسی علمی، جامع و اصولی علل تلفاتی اینچنینی مسلما و مطابق تمامی تعاریف معتبر بین المللی حوزه تخصصی سلامت زنبورستان در تمامی مجامع شناخته شده بین المللی این حوزه، انجام اصولی یک «پایش ملی» با رعایت تمامی موارد آن است. طی جزئیاتی که مجددا از هدف و حوصله این مصاحبه خارج است، عمیقا بر این باورم که در این 4 ساله پرتلفات هیچ بررسی علمی جامع و اصولی جهت شناسایی عامل و احتمالا عوامل متعدد ایجاد کننده این تلفات حاد در کشور انجام نگرفته است؛ و طبق شواهد معتبر، بررسی هایی که گاهی ادعای انجام آنها به گوش جامعه محترم زنبورداری می رسد اگر هم که احیانا با پشتوانه حقیقت باشد، بسیار بسیار محدود و مختصر و نتیجه آن غیرجامع و غیرعلمی است.
ایانا: پس به نظر شما تلاش ملی متخصصان حوزه آفات و بیماریهای زنبورعسل در ایران، در این چهار سال پرتلفات در زنبورداری کشور، برای خروج از این بحران حاد کافی نبوده است؟
متاسفانه به هیچ عنوان کافی نبوده است. در مواردی مشابه انتظار معمول، همت گروهی و فوری جمع متخصصان هر حوزه تخصصی مربوطه در درجه اول شناسایی علمی، جامع و اصولی علل ایجاد و در مرحله بعد اقدامات اساسی و فوری جهت رفع آن مورد آسیب زننده است. شرمگینانه، این اتفاق جهت رفع بحران تلفات حاد زنبورعسل وطن ما رخ نداد. بلکه به جای آن اقدامات مورد انتظار، اتفاقات فراوان خارج از باوری روی داد و به دلایل متعدد نهایتا پس از 4 سال به وضعیت بسیار نگران کننده فعلی رسیده ایم. به عبارت دیگر در حال حاضر متاسفانه، هنوز هم دقیقا در همان موقعیت شروع تلفات در 4 سال پیش هستیم که هیچ شکلی از قطعیت علمی از علل ایجاد این تلفات نداریم! یعنی عملا هیچ اقدام اصولی مفیدی در این رابطه صورت نگرفته است!
ایانا: دلیل تاکید بر عبارت «پایش ملی» چیست؟
زمانی که با تلفاتی کاملا خارج از محدوده معمول و انتظار در زنبورستانهای کشور (با شرایط بسیار گوناگون) رو به رو شدهایم و دلیل شناخته شده مشخص و بارزی که این تلفات را ایجاد کرده باشد وجود ندارد؛ با تعداد زیادی از حدسها و گمانها در زمینه علل ایجاد آن تلفات مواجه می شویم.
بر اساس منطق علمی، از بین این گمانها، حدسهایی که بر پایه شواهد علمی باشند یعنی همان «فرضیه» ها جدا می شوند و طبق غربالگری علمی، اولویت بندی گشته و سپس مورد به مورد بر اساس درجه اولویت علمی، به صورت یک «پایش ملی» با رعایت اصول در سطح کشور بررسی میشوند.
در حال حاضر در این شرایط تلفات حاد زنبورستانهای کشورمان نیز ما دقیقا در همین موقعیت هستیم که مواجه شده ایم با تعداد زیادی از فرضیه ها. پس ضروریست بدون اتلاف وقت بیشتر، این فرضیه ها به کاملترین شکل علمی، جامع و اصولی که همان «پایش ملی»است بررسی شوند. نتیجه این اقدام رسیدن به احتمالا تعدادی عوامل ایجاد کننده خواهد بود و در آن صورت مسیر علمی و درست مبارزه و پیشگیری به زنبورداری کشور عرضه خواهد شد.
ایانا: ارتباط این موضوع با «امنیت غذایی» کشور چیست؟
یک سوم غذای بشر بر روی کره زمین وابستگی مستقیم به گرده افشانی زنبورعسل دارد. به عبارت دیگر، اگر زنبورعسل نباشد، یک سوم غذای بشر از سفره غذایی حذف خواهد شد. بنابراین، زمانیکه تلفاتی به این گستردگی و شدت در زنبورستانهای ایرانمان در این بازه زمانی 4 ساله در حال رخ دادن است، میزان و سطح گرده افشانی انجام شده توسط زنبورعسل نیز به همین نسبت کاهش می یابد. از این رواین شرایط بسیار بحرانی فعلی در تلفات با علل شناسایی نشده در زنبورستانهای کشور، نه تنها که زندگی قشر بسیار ارزشمند، شریف و زحمتکش زنبورداری کشور را دچار مشکلات اقتصادی و انگیزشی بسیار تلخ نموده است، بلکه امنیت غذایی را نیز به طور جدی در خطر می گذارد. پس یقینا به هیچ شکلی نمی توان از این تلفات بحرانی زنبورعسل کشور، ساده گذشت.
ایانا: آیا با توجه به تمامی شرایط مطرح شده، هنوز امیدوارید که این کارزار و پیگیری های امثال آن منجر به بهبود شرایط زنبورداری کشورمان شود؟
بله، یقینا باور دارم که بدون انتظار از وقوع هیچ معجزهای و تنها با تکیه بر شرافت حرفهای و علمی و همت گروهی تمامی پژوهشگران حوزه تخصصی آفات و بیماریهای زنبورعسل کشور و با حمایت و نظارت راستین و دقیق تصمیم گیرندگان دلسوز نظام و با همراهی جامعه شریف ولی آسیب دیده زنبورداری ایران مسلما می توانیم طی انجام یک پایش ملی علمی، جامع و اصولی علل ایجاد تلفات را شناسایی و از ادامه تلفات جلوگیری و به رفع خطر حادی که امنیت غذایی کشورمان را تهدید می کند بپردازیم.
تکرار می کنم که از تمامی زنبورداران شریف و زحمتکش کشورمان مصرانه خواهشمندم نگذارند درد ناامیدی این چند ساله شان بازدارنده حمایت ایشان از این کارزار گردد. ناامیدی و یاسی که بی هیچ تردیدی کاملا به حق است ولی روا نیست باعث دلسردی مطلق و کنار کشیدن و پایان مطالبه گری برحق این قشر شرافتمند جامعه از درخواست رسیدگی راستین و اصولی به وضعیت بحرانی سلامت زنبورعسل بیمار کشور شود.
ایانا: آیا از نظر شما راه ساده تر و کم هزینه تری به جای پایش ملی جهت شناسایی علمی، جامع و اصولی این تلفات حاد وجود دارد؟
با توجه به توضیحات ارائه شده، انجام یک پایش ملی با رعایت کامل تمامی اصول آن، تنها راهکار اصولی و منطقیست که حقیقتا توان برطرف کردن پایدار و ماندگار این خطر بزرگ نابودی زنبورداری و تهدید امنیت غذایی کشور را دارد.
در غیر اینصورت، تلاشهایی در سطح مختصرتر شاید فقط بتوانند به نتایجی محدود و نه چندان قابل استناد و نه چندان معتبر برسند و آن هم زمانی که شاید خیلی دیر شده باشد و امید زیادی برای برگشت زیست طبیعی زنبورعسل در ایرانمان باقی نمانده باشد! زمانی که شاید خدای ناکرده امنیت غذایی کشوراز خطر رها نشده باشد که هیچ، بلکه حتی به شدت آسیب دیده باشد و خدای ناکرده، کشور وابسته تمام عیار بیگانه شود برای تهیه سفره هموطنان! مباد آن زمان!
پیرو همین پرسش، مدتی است که در ادامه پیگیری های کشوری بیشمار من جهت درخواست همکاری گروهی در انجام این پایش ملی و مواجهه با موانع متعدد و بازدارنده، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و همینطور مستقیما موسسه محل خدمتم، پیشنهاد و در واقع اصرار اکید برگذشتن من از درخواست پایش ملی و به جای آن ارائه طرحی منطقه ای و چکیده و داخل سازمانی را از طرف من داشته اند.
هرچند اجرای این انتظار صرفا انجام وظیفه ای اداری خواهد بود و به همین دلیل و محدودیت وظیفه ای، پذیرفته ام که این طرح مختصر منطقه ای را ارائه دهم و در حال آماده سازی نهایی آن هستم ولی در کنار این صرفا وظیفه اداری مختصر، بر کسی پوشیده نیست که هنوز بر این باورم که پایش ملی، علمی، جامع و اصولی تنها راهکار پایدار رهایی زنبورداری و امنیت غذایی کشور از فاجعه ای بیشتر است. از این رو بنا به شرافت حرفه ای و اخلاقی ضرورت ادامه پیگیری درخواست اجرای این پایش ملی کماکان ادامه خواهد داشت و هیچ اقدام دیگری نمی تواند جایگزین مناسبی برای آن «پایش ملی» باشد.
مسلما با تلاش و همتی گروهی می توانیم این وظیفه و خدمت مهم را برای وطنمان به بهترین شکل، بدون اتلاف وقت بیشتر و با رعایت کامل و دقیق اصول علمی به انجام برسانیم.
خبرنگار: شبنم مسعودی
دیدگاه تان را بنویسید