معاون موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی در گفتوگو با «ایانا» بیشبرآوردی مصرف آب در بخش کشاورزی را به چالش میکشد
ادعای مصرف 90درصدی آب در بخش کشاورزی، انحراف افکار عمومی است
اعتبار بدهند، میزان مصرف آب را محاسبه میکنیم
معاون موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی در گفتوگو با «ایانا» میگوید: براساس آمار وزارت نیرو، حدود 55 درصد چاههای غیرمجاز بهطور کامل در بخش کشاورزی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و از بقیه این چاهها ممکن است برای شرب و صنعت استفاده شود. همچنین هیچ مقیاسی برای اندازهگیری روانآب وجود ندارد و هر نوع هدررفت آبی را در بخش کشاورزی میگنجانند.

شکوفه حبیبزاده: سالهاست که متولی مدیریت منابع آب، مدعی است بخش کشاورزی بیشترین مصرف آب را نسبت به سایر بخشها دارد و از سهم بالای 90میلیارد مترمکعبی آب قابل استحصال در کشور، بالای 90درصد آن سهم بخش کشاورزی و کمتر از 10 درصد بهطور شناور بین بخش صنعت و آب شرب تقسیم میشود. اینکه در تمام جهان، بیشترین سهم آب مختص به بخش کشاورزی است و بهطور میانگین 70درصد مصرف آب در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد، موضوعی قابل پذیرش است، اما مسئله آن است که علت آنکه وزارت نیرو اصرار دارد هرآنچه نمیتواند از طریق کنتورهای هوشمند که مصرف آب را بهصورت حجمی اندازه میگیرند، محاسبه کند به گردن بخش کشاورزی میاندازد، روشن نیست. ادعای وزارت نیرو البته از دیدگاه کارشناسانی که ذینفع نیستند هم، زیر سوال میرود. اخیرا فرشاد مومنی، اقتصاددان گفته: «مافیای آب، افراطیترین تبلیغ خود را متمرکز بر بخش کشاورزی کرده و بهطرز افراطی تلاش میکند تمام بحران آب را متوجه بخش کشاورزی کند.» به گفته او: «اینکه گفته میشود بیش از ۹۰ درصد آب شیرین ایران توسط بخش کشاورزی مصرف میشود یک دروغ بزرگ است. گزارشهای رسمی در درون دولت نشان میدهد در بالاترین برآورد، ۶۴ درصد آب شیرین کشور توسط بخش کشاورزی مصرف میشود درحالیکه میانگین جهانی آن ۷۰ درصد است.» این سخن او بهانهای شد تا نگاهی دوباره به این موضوع داشته باشیم. فارغ از آنکه مشخص نیست کدام بخش در دولت توانسته باوجود نداشتن اعتبارات کافی، آماری در مورد میزان مصرف آب در بخش کشاورزی (در حدود 64درصد) ارائه دهد، این نکته قابل توجه است که مجتبی پالوج، معاون و عضو هیات علمی موسسه پژوهشهای برنامهریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی خبر میدهد بارها آمارهای ارائه شده از سوی وزارت نیرو نقض شده و اگر اعتباراتی در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار گیرد، حاضر است محاسبه دقیقی از چاههای غیرمجاز و میزان مصرف آنها در بخش کشاورزی ارائه دهد. این گفته او، آمارهایی که از سوی وزارت نیرو اعلام شده بهطور میانگین بین پنج تا هفت سال قبل است که نمیتواند مبنای برنامهریزی باشد. پالوج در گفتوگوی تفصیلی خود با «ایانا» با اشاره به میزان اعلامی مصرف آب زیرزمینی در بخش کشاورزی از سوی وزارت نیرو، گفته: «براساس آمارهای ارائهشده از سوی وزارت نیرو تا دو سال گذشته، 776 هزار حلقه چاه در کشور وجود داشته که از این میزان براساس مستنداتشان حدود 70 درصد، یعنی 544 هزار حلقه چاه، برداشت میشود و 231 هزار حلقه چاه (در حدود 30درصد)، فاقد اطلاعات مشخص، متروکه یا غیرفعال است. براساس همان آمار و اطلاعات، حدود 55 درصد این چاهها بهطور کامل در بخش کشاورزی مورد بهرهبرداری واقع میشود و از بقیه این چاهها ممکن است برای شرب و صنعت استفاده شود و آمارهای تفکیکشدهای وجود ندارد و مثالهای پرشماری از نمونههای عینی برای رد ادعای آنها وجود دارد.» او همچنین با اشاره به مصرف آب سطحی نیز میگوید: «اگر 40 تا 45 درصد آب کشاورزی را آب سطحی در نظر بگیرید، هیچ مقیاسی برای اندازهگیری روانآب وجود ندارد و هر نوع هدررفت آبی را در بخش کشاورزی میگنجانند.» این گفتوگوی تفصیلی را در ادامه میخوانید:
بر اساس گزارشهای متولی مدیریت منابع آب که تا حدودی هم فرهنگسازی شده، ادعا شده 90 تا 92 درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. براساس بررسیهای موسسه، میزان مصرف واقعی آب در بخش کشاورزی چقدر است و مبنای محاسبه مصرف 90 درصدی آب چیست؟
من در جریان تدوین برنامه ششم توسعه، نماینده آقای وزیر در شورای آب بودم. آنجا در حضور آقای وزیر گفتم آماری که شما میگویید را قبول نداریم. پس از آن هم نامهای تنظیم کرده و آقای حجتی، وزیر وقت جهاد کشاورزی نامه را برای وزیر نیرو ارسال کرد. این مستندات موجود است. مفاد نامه تأکید داشت که این آمار مورد وثوق وزارت جهاد کشاورزی نیست. متأثر از این قضیه و با توجه به مجموعه مباحث دیگر و بحثهایی که در کمیته تخصصی عالی آب شد و همچنین بنا به مصوبه تشکیل کمیتهای برای تعادلبخشی منابع آب در قالب هیئتی 18 نفره (9 نفر عضو وزارت جهاد کشاورزی و 9 نفر وزارت نیرو) مقرر شد ریاست این جلسه دورهای باشد؛ سال اول وزیر نیرو ریاست را برعهده داشته باشد و دبیرخانه در وزارت نیرو باشد و سال بعد وزارت جهاد کشاورزی و الی آخر. اولین بحثی که آنجا تصویب شده بود، تدقیق آمار و اطلاعات بود که مشترکا باید انجام میشد. بعد از مدتی آن کمیته تعطیل و کمیته سازگاری با کمآبی مطرح شد که نتایجش نامشخص است. با این وجود باید تأکید کنم که اساسا بیشترین مصرف آب برای کشاورزی و رشد گیاه است. در کل جهان عمده آب شیرین برای کشاورزی اختصاص مییابد. متوسط آمارهای جهانی هم استفاده از 70 درصد آب در بخش کشاورزی است. کشورهایی هستند که 95 درصد مصرف آب آنها برای کشاورزی استفاده میشود. ممکن است کشورهایی باشند که به دلیل شرایط قرار گرفتن در موقعیت خاص جغرافیایی، بارندگی زیادی داشته باشند و بیشتر از آب سبز استفاده کنند که مقوله متفاوتتری است، اما با همه این توضیحات، آب برای کشاورزی است. البته این گفتهها دلیلی بر این نیست که قدر آب را ندانیم. ما برای آب ارزش قائل هستیم و به هر قطره آب، بها میدهیم. به همین دلیل دنبال آبیاری قطرهای رفتهایم و دنبال استفاده بهینه از آب هستیم. اعتقاد نداریم در حال حاضر آب به شیوه مطلوب استفاده میشود. با همه اتفاقات از گذشتههای دور تاکنون حدود 25 درصد از اراضی آبی کشور تحت پوشش آب کنترلشده است و سیستمهای نوین آبیاری دارد. هنوز 75 درصد دیگر باقی مانده است. در حال حاضر از 8.7 میلیون هکتار اراضی آبی، 2.2 میلیون هکتار تحت پوشش سیستمهای نوین آبیاری قرار گرفتهاند که براساس آمارهای تخصصی، نیمی از آن در دو دولت گذشته (تدبیر و امید) بوده است. آنچه مهم است اینکه بالاخره آبی که مصرف میشود، یا سطحی است یا زیرزمینی و براساس برآوردی که وزارت نیرو میدهد، 60 درصد آب زیرزمینی و 40 درصد آب سطحی است. در بحث آب زیرزمینی آمار و اطلاعاتی که بهواسطه کمیتهای که اشاره کردم اعلام شده بود، 776 هزار حلقه چاه در کشور وجود دارد. در مقطع دو سال قبل این آمار را داشتند. آمار را که از وزارت نیرو گرفتیم در آن خیلی غور کردیم و معتقد بودیم که آمار وزارت نیرو متقن نیست.
شما به چه آماری رسیدید؟
ما آمار وزارت نیرو را تحلیل کردیم. از این میزان براساس مستنداتشان حدود 70 درصد، یعنی 544 هزار حلقه چاه، تخلیه و 231 هزار فاقد تخلیه و مبهم بود. به این معنا که ممکن است چاهی حفر شده و پروانه داشته باشد، اما برداشت آب نداشته باشد که این میزان در حدود 30 درصد بود. به بیانی دیگر از 760 هزار حلقه چاه، 231 هزار حلقه چاه فاقد اطلاعات مشخص، متروکه یا غیرفعال است. براساس آمار و اطلاعاتی که از آنها گرفته بودیم حدود 55 درصد این چاهها بهطور کامل در بخش کشاورزی مورد بهرهبرداری واقع میشد. از بقیه این چاهها ممکن است برای شرب و صنعت استفاده شود. درواقع آمار تفکیکشدهای نبود. مهم این است که این تعداد چاهها گاهی مشکلات زیادی دارند. برای مثال، چاههایی در خیابان نواب وجود دارد که به اسم چاه کشاورزی است. چاههایی در استان اردبیل در مناطق سردسیر داریم که طبق آمارهای وزارت نیرو، 365 روز کار میکند و اعلام شده برای بخش کشاورزی است. در استانهای مختلف از این موارد داریم. تعداد زیادی از چاهها در مناطق سردسیر و برفی نوشته شده که 365 روز برای کشاورزی کار میکنند که با منطق هماهنگ نیست.
وقتی این مشکلات را مطرح کردید واکنش چه بود؟
کسی پاسخگو نیست که واکنش نشان دهد. میگویند این موارد یک میلیارد مترمکعب میشود، 89 میلیارد یا 90 میلیارد که تفاوتی ندارد. ما میگوییم اینها نمونههایی است که شما دچار اشتباه شدهاید. ما که همه را بررسی نکردهایم. در استان زنجان مواردی را بازدید کردیم و دیدیم حق با ماست. کل کشور را که بررسی نکردهایم. شما بودجه میگیرید که این کار را بکنید. این موارد، آمار را دچار خدشه میکند. با فرض اینکه این آمار درست باشد، چطور میگویند کشاورزان 60 میلیارد مترمکعب از چاهها برداشت آب دارند؟ چند درصد از چاهها کنتور دارد؟ در حال حاضر کنتوری نداریم که بتواند آب را حجمی اندازه بگیرد. کلی تلاش کردهاند که کنتورهایی بسازند که بتواند حجم تخلیه را اندازه بگیرد. کنتورهای برقی کار گذاشتهاند که خیلی هم هوشمند است و اگر سه، چهار ساعت با برنامه کار کند، خاموش میشود. اینها مدنظر ما نیست. مدنظر ما کنتورهایی است که مثل کنتورهای منازل، آب را در 24 ساعت اندازه بگیرد، زیرا تمام دبی آب در طول شبانهروز یکسان نیست. ممکن است در ساعاتی دبی آب، کمتر یا بیشتر باشد. وقتی قرار است یک تصمیم اساسی گرفته شود با برآوردها نمیتوان کار کرد. باید برآوردها محاسباتی باشد و به واقعیت نزدیکتر باشد. به همین دلیل هم ما روشها و سرشماریهایشان را قبول نداریم. چاههایی را با دبی خیلی زیاد مطرح کردهاند که اصلا وجود خارجی ندارد. علاوه بر آن، منابع آماری وزارت نیرو بهطور متوسط برای پنج تا هفت سال قبل است که نمیتواند مبنای برنامهریزی باشد. به همین دلیل هم آمار چاههایشان مورد وثوق ما نیست.
آیا محاسباتی در اختیار دارید که به درصد مشخصی رسیده باشید؟
این انحراف جدی است. من میگویم وزارت نیرو مأمور سرشماری است. سرشماری چاههای کشور وظیفه این وزارتخانه است. اگر به من هم اعتبار و امکان بدهند این کار را میکنم. آماریکه از سوی کارشناسان وزارت نیرو برآورد میشود، بخشی است و نمیتوان آن را تعمیم داد و مدعی شد و برنامهریزان و جامعه را تهییج کرد که بخش کشاورزی عمده آب را هدر میدهد. اصلا اینطور نیست. چقدر توانستهایم برای کشاورز شرایطی مهیا کنیم که به موقع آب را تحویلش بدهیم؟ چه زمانی آب را در حد نیاز کشاورز تحویلش دادهایم که چنین مسائلی را مطرح میکنیم؟
در زمینه آبهای سطحی چه میگویند؟
آبی که وزارت نیرو حساب میکند، آب "آبی" است. مثلا از سد و رودخانه پمپاژ میشود. اگر 40 تا 45 درصد آب کشاورزی را آب سطحی در نظر بگیرید، هیچ جایی مقیاسی برای اندازهگیری روانآب وجود ندارد. زمستان آب رها میشود به نام بخش کشاورزی تمامش میکنند. در هر کاری آب مصرف میشود، اگر برای راهاندازی توربینها هم باشد آب کشاورزی در نظر گرفته میشود.
خب چرا برای کشاورزی محاسبه میشود؟
به هر حال آمارها دست خودشان است. اصلا فرض کنید این آب برای کشاورزی صرف شود، وزارت نیرو کجا کنتور یا سیستم اندازهگیری علمی قابل دفاع دارد که چقدر آب به کشاورز تحویل داده است؟ زمانی این آمار قابل قبول است که آب بهصورت حجمی در زمانیکه گیاه به آن نیاز دارد، در اختیارشان قرار گرفته باشد. تریبون دستشان است و وقتی ستاد تبلیغاتی داشته باشی، جامعه را هم با خودت همراه میکنی که 90 درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود و بیشترش هم هدر میرود که اگر از این حجم فقط 10 درصد هم کم شود، مشکل آب بخش شرب خانگی حل میشود. بنابراین آمار قابلدفاعی جز برآوردهایی با انحراف بالا نداریم. هرچند قائل به این هستیم که باید در تعامل دوسویه و با سیاستگذاری، بتوان آب را کنترل کرد و به صورت حجمی در زمان مشخص تحویل کشاورز داد. کشاورزان باید آموزش ببینند و با اصول و فناوریهای جدید آشنا شوند. منتها این کارها زمانبر است و باید دور از هجمههای اینچنینی باشد.
اینکه گفته میشود مصرف آب در بخش کشاورزی در سطح 70درصد است، این رقم ازچه منبعی مطرح میشود؟
70 درصد مصرف آب در بخش کشاورزی، متوسط جهانی است. موسسه تحقیقات فنی مهندسی کشاورزی زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی در تعاملی که با معاونت زراعت و کارشناسان در عرصههای مختلف دارد، براساس یکسری مطالعات مصرف که بهصورت نمونهای است و شاید علمی هم باشد، به این نتیجه رسیدهاند که سقف میزان مصرف آب در بخش کشاورزی حدود 70 میلیاردمترمکعب است.
بر اساس ادعاهای وزارت نیرو - نامه وزیر نیرو به روحانی- سرمایهگذاری هنگفت در زمینه سامانههای نوین آبیاری منجر به کاهش مصرف آب و تغذیه سفرههای زیرزمینی نشده و فقط اراضی کشاورزی توسعه یافته است. از دید کارشناسی توسعه سامانههای نوین آبیاری تا چه میزان در کاهش مصرف آب اثر داشته؟
کسی نگفته که این سامانهها با هدف کاهش مصرف آب است. هدف این سامانهها درست مصرف کردن و به موقع مصرف کردن آب است. مسئله آن است که آب در زمانیکه گیاه نیاز دارد، به ریشه گیاه برسد، از تبخیر آب جلوگیری شود و آب قابل مدیریت باشد. این سامانهها نه برای کاهش مصرف آب، بلکه با هدف مصرف بهینه و مدیریتشده آب ایجاد شدهاند. در تمام کشورهایی که مشکل کمبود آب دارند این سیستمها رایج است. ممکن است این سیستمها پیشرفتهتر هم بشود. کمااینکه زمانی در گذشته دورتر، آبیاری بارانی بوده و اکنون به آبیاری قطرهای رسیدهایم. همه اینها در جهت مدیریت بهینه مصرف است. هجمهای که علیه آن میشود اساس و منطق ندارد. آخرین هجمه در ماه مبارک رمضان بود که گزارشی با همین مضمونی که به آن اشاره کردید برای مقام معظم رهبری ارسال شد و یکی از اساتید دانشگاه تربیت مدرس هم همین بحث را مطرح کرده بود. قبل از آن هم دو کارشناس فائو بحثهایی در این زمینه داشتند که بهصورت متقن به آنها پاسخ دادیم که برداشت ناصحیحی از گزارش فائو شده بود که دفتر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری، بخشهایی از آن را ترجمه کرده بود و برداشتها نسبت به آن، متفاوت بود. معاونت آبوخاک هم بحثهایی را مطرح کرده بود. با این وجود بهعقیده من یکی از راهحلهای حل مشکل آب، همین استفاده از سیستمهای نوین آبیاری است که در جهان و در کشورهای مختلف و ایران رایج است و اثرش کاملا روشن و مثبت است. معاونت تخصصی و موسسه تحقیقات آب و خاک بهطور علمی و منطقی حساب کردهاند که این سامانهها چقدر در افزایش راندمان آبیاری و افزایش بهرهوری موثر است. اساسا وزارتخانه با این کار دنبال توسعه سطحی نیست. یکی از استراتژیهای وزارت جهاد کشاوزری بهدلیل محدودیت منابع آبی، توسعه عمودی است. در واقع با افزایش سطح سامانههای آبیاری به دنبال افزایش سطح آبی نیستیم. استراتژی وزارتخانه این است که اراضی آبی که بهصورت سنتی تبخیر آب در آنها بسیار بالاست را با انتقال لوله، آب را دور از نور خورشید به ریشه گیاه برسانیم و رطوبت خاک را به اندازه نیاز گیاه حفظ کنیم. چیزی که در حال حاضر در جهان دانش به آن رسیدهاند آبیاری تیپ است. دانشمندان علوم آب ما هم جز این، راه و روشی ندارند. ممکن است برای کاهش مصرف آب، کشت نشایی داشته باشید یا بذری را تولید کنید که نیاز آببری کمتری داشته باشد یا در کشاورزی حفاظتی روش به این صورت است که آب کمتری نیاز دارد و راهحلهای دیگری از این دست. این روشها اجازه میدهد رطوبت خاک بیشتر حفظ شود. سامانههای نوین آبیاری برای مصرف بهینه آب، پیشرفتهترین سامانههای موجود در جهان را داراست. هرگاه به شیوه جدیدی برسیم، به آن عمل خواهیم کرد. اینطور نیست که اگر سیستمی 20 سال قبل بوده کشور ما هم همان را ادامه میدهد. خیر، روشهای جدیدی بهویژه مثل آبیاریهای زیرسطحی را کشف کرده و فناوری، تکنولوژی را انتقال داده و از روشهای موجود در جهان هم استفاده میکنند. اگر کسی روش جدیدی میشناسد که تجاری شده باشد، قطعا وزارت جهاد کشاورزی آن را تهیه خواهد کرد.
برخی از کارشناسان معتقد هستند که راندمان آبیاری از 37 درصد در پیش از سال 92 به 45 درصد در سال 97 رسیده، اما برخی رقم 39درصد را مطرح میکند. مبنای این تفاوتها چیست؟
هر دو این مولفهها، مبنای متفاوت دارند و برآورد هر دو به واقعیت نزدیک است، اما بیشترین مدارک و مستندات میگوید راندمان آبیاری از 39 درصد در پیش از سال 92 به 45 درصد در سال 97 رسیده است.
از طرفی، بنا به روایت برخی کارشناسان، تولید محصول بهازای مصرف یکمتر مکعب آب (افزایش بهرهوری آب کشاوزی) از 920 گرم در پیش از سال 92 به 1450 گرم رسیده است. این درحالی است که برخی گزارشهای دیگر، افزایش بهرهوری آب کشاوزی از 1020 گرم در پیش از سال 92 به 1340گرم را عنوان می کند. این تفاوت هم مانند مولفه قبلی، مشمول اختلافنظر است. نظر شما در این زمینه چیست؟
موضوع بهرهوری آب کشاوزی که فاکتورهای زیادی دارد و فقط به روش آبیاری برنمیگردد. فاکتورهای زیادی در آن موثر است. آب فقط یک فاکتور است. اینکه به موقع کشت شده یا نه، به موقع شخم زده شده یا نه، آب سبز چقدر بوده، کاشت به موقع بوده یا دیر، چقدر کمباین داشتید، کمباین چطور بوده، آفت بوده یا نه، آفتاب در زمان رشد گیاه چطور بوده، آیا کود به موقع داده شده یا نه، بذر ضدعفونی بوده یا نه، کشاورز آموزش لازم را دیده یا نه، همه در میزان بهرهوری موثر است. بنابراین فاکتورهای متفاوتی در مقوله بهرهوری دخیل است. با فرض اینکه همه مولفهها ثابت در نظر گرفته شود، یکسری اختلاف نظر بین دو معاونت زراعت و آبوخاک وجود دارد که تشخیص آنها به کارهای علمی تحقیقاتی مفصلتری نیاز دارد. درعین حال که خیلی با هم در تضاد نیستند و بهزعم ما مشکل خاصی نیست. این اختلاف نظر مثل این است که مرکز آمار ایران با بانک مرکزی از دو روش متفاوت، شاخصهای اقتصادی را اعلام میکنند که خیلی هم اشکالی ایجاد نمیکند. رقم آن هم چندان قابل توجه نیست.
دیدگاه تان را بنویسید