وزیر خارجه پیشین ایران در گفتگوی تحلیلی با ایانا:
چین زندانیان را برای کاشت تنباکو به زیمبابوه میبُرد و در قبال تولید میبخشید/ ما چهره رنجور آفریقاییها را میدیدیم؛ اروپاییها الماس و معادن آنها را!
وزیر امور خارجه پیشین در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ و نماینده دورههای اول و هفتم مجلس شورای اسلامی بوده است. زادگاه او روستای گز شرقی از توابع شهرستان بندر گز در استان گلستان است و در مورخ 3 فروردین ۱۳۳۲ خورشیدی چشم به جهان گشوده است. ادامه در متن...
وزیر امور خارجه پیشین در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ و نماینده دورههای اول و هفتم مجلس شورای اسلامی بوده است. زادگاه او روستای گز شرقی از توابع شهرستان بندر گز در استان گلستان است و در مورخ 3 فروردین ۱۳۳۲ خورشیدی چشم به جهان گشوده است. منوچهر متکی پس از انقلاب اسلامی در بخشهای مختلف وزارت امورخارجه دارای پستهای مهمی بوده و مراتب ارتقاء را تدریجی طی کرده است. از مهمترین دستاوردهای دوران حضور وی در وزارت خارجه، به دست آوردن میزبانی و ریاست جنبش عدم تعهد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی بود که 2 سال بعد در سال ۱۳۹۱ در تهران برگزار گردید. محمود احمدینژاد در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ او را برای تصدی وزارت امور خارجه به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد. در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۸۴ وزیر امور خارجه ایران شد. در ۲۲ آذر ۱۳۸۹ از این سمت به نحوی غیر مرسوم و در حالی که به منظور ابلاغ پیام محمود احمدینژاد به رئیسجمهوری سنگال در آن کشور بهسر میبرد برکنار شد و علیاکبر صالحی بهعنوان سرپرست جدید وزارت امور خارجه معرفی شد. اتفاقی ناشیانه که موجب شد تا دولت سنگال این اقدام را توهینآمیز تلقی کرده و سفیر خود را از تهران فرا بخواند. البته گفتگوی خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) با وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی نه از باب دیپلماسی سیاسی، بلکه از دریچه دیپلماسی اقتصادی یا به تعبیر خود وی در زمان وزارت، "دیپلماسی تراکتور" و در فرای مرزهای ایران زمین است. طبعا انتظار یک رسانه تخصصی در قد و قامت خبرگزاری تخصصی ایانا از مصاحبه با وزیر امور خارجه پیشین، پرسشگری و روشنگری در باب کشاورزی فراسرزمینی است که منجر به این شد تا در دیداری که هماهنگی آن نیز با همکاری علی رضوانیزاده رئیس هیئت مدیره انجمن کشاورزی فراسرزمینی محقق شد، دیدگاههای منوچهر متکی را در این خصوص جویا شویم که در این میان تجربیات تخصصی نیز به محتوای گفتگوی تحلیلی ما به غِنای بیشتری بخشید. تا جایی که در اواخر این گفتگوی صمیمانه و تحلیلی، به نقطه ای رسید که کنجکاوی وزیر خارجه وقت منجر به پرسشهایی از سوی او در خصوص وضعیت این نوع کشاورزی نیز از رضوانی زاده گردید.
به اتفاق متن این گفتگو را میخوانید:
علیرضا صفاخو - سردبیر خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)
گزیدههایی از اظهارات منوچهر متکی در گفتگو با ایانا:
* در زیمبابموه چینیها نیازمند تنباکو بودند و هستند. در نتیجه زمین را اجاره میکردند و زندانیهای چینی را از چین به زیمبابوه میآوردند و قرار میگذاشتند تا هر کس به مقدار معیّن کار و تولید کند، مدت زندان او بخشیده میشود
* در برزیل که 400 میلیون هکتار زمین زراعی دارد و تمام تلاشش را کرده تا مردم در قطعات کوچک کشت کنند، هنوز 100 میلیون هکتار زمین با کیفیت دارد که کسی نیست آنها را بکارد!
* ما تا ابتدای انقلاب اسلامی، یک کشاورز در ایران داشتیم به نام «هژبر یزدانی» که به دلیل وابستگی به سیستم فراماسونری و بهاییت از ایران رفت. او در سمنان کارهای جدی و گسترده در حوزه کشاورزی کرده بود. اما پس از رفتن از ایران، در آمریکای لاتین به همان فعالیتهای کشاورزی و کسب سود از این حرفه ادامه داد.
* در دعوای رخ داده بین اروپا و روسیه، مسکو اروپا را تحریم کرد. لهستان که سالانه 2 میلیارد دلار صادرات سبزیجات به روسیه داشت از آقای مهمانپرست خواسته بودند شما که سابقه و مهارت در دورزدن تحریمها دارید، به ما آموزش دهید چگونه آن را دور بزنیم!؟ این فرصتی طلایی برای صادرات کشاورزی ایران به روسیه هم بود.
* کشاورزان ایرانی و صادرکنندگان محصولات کشاورزی ایران که به بازار بزرگ روسیه میرفتند بازاری را پیدا میکردند، جنس آنها مقبول واقع میشد، اما مشکل واردکننده روسی این بود که صادرکننده ایرانی خوش قول نیست! محموله اول و دوم را میدهد بعد نمیتواند این روند را ادامه دهد. در نتیجه روی ما حساب نمیکنند.
* سعودیها با این باور که «خدا به ما نفت داده، پس ما کارهای خودمان را به سایرین میدهیم!» فکر نمیکردند که اگر نفتشان تمام شود، خاک هم ندارند بخورند!
* برای دیپلماسی اقتصادی در خارج از مرزها سیستم دولتی جواب نمیدهد که دولت برود بکارد. مدل چین جداست، چون تصمیم حزب کمونیست این است. ما امروز نه تصمیم مرکزی و فدرالی داریم و نه اقتصاد آزاد.
* ما باید روابط خود با جهان را متنوع کنیم و همه تخممرغها را در چند کشور خاص قرار ندهیم. هنوز در تاروپود تصمیمگیران و صنایع ما و بسیاری از حوزههای تصمیمگیری ما تفکر غربی حاکم است. و به نوعی این ذهنیت نهادینه شده که «بیهمگان به سر شود بیغرب به سر نمیشود!»
* ایران، به لحاظ 3 عامل هدفمند اصلی و مهم اشتغال، تامین نیازهای اساسی با قیمت تمام شده کمتر و ارزآوری برای کشور میتواند به سمت کشاورزی فراسرزمینی در هر نقطه مطالعه شده نزدیک یا حتی در دوردستها برود.
*****************************
ایانا: آقای متکی، شما وزیری بودید که «دیپلماسی تراکتور» را برای نخستین بار مطرح کردید و معتقد بودید این نوع دیپلماسی در آفریقا بسیار جوابگو است. با وجود این چرا اتفاق خوبی نیفتاد. آیا چون قائم به فرد شده و با رفتن یک مسئول تمام طرحهای در دستورکار قبلی میخوابد!؟
متکی: بسیار خوشحال شدیم از دیدار با شما که ذکر موضوع دیپلماسی کشاورزی، ما را یاد خاطرات گذشته در این خصوص انداخت. میگویند وقتی فرانسویها طرح کلان عمران و آبادانی ایران را مینوشتند، گفته بودند« 5 نقطه در ایران آباد شود و بقیه را رها کنید!» ایران سرزمینی پهناور به لحاظ مساحت است که در قیاس با بسیاری از کشورهای جهان به دلیل واقع شدن در منطقهای کم باران با نزولات آسمانی محدود مناطق کویری و خشک و نیمه خشک آن گسترده است. البته بنای جدی هم نداشتند که دنبال رفع این معضل باشند. من در سال 72 و در مقطع انتخابات ریاست جمهوری وقت با برخی دوستان در ستاد آنها مراوده داشتم. عدهای افراد از شهرستان یزد آمدند و گفتند ما طرحی داریم بر پایه طرح انتقال آب جهت حاصلخیز کردن مناطق کویری ایران؛ آنها گفتند ما در دوره محمدرضا پهلوی نیز همین ایده را مطرح کردیم و برعکس اینکه شما استقبال کردید تا کارگروهی فنی آن را بررسی کند، وقتی این طرح را ارائه دادیم ساواک ما را بازداشت کرد که «شما چه حقی داشتید به این مساله حتی فکر کنید! ایران بر اساس یک نقشه عمران و آبادی حرکت میکند!» به هر حال این باعث شد ما در حوزه کشاورزی با وجود برخی ظرفیتها مانند خودکفایی در گندم و برخی پروژههای اقتصاد مقاومتی مانند آنچه هم اکنون توسط همکاران جهاد کشاورزی در استان سیستان و بلوچستان در حال انجام است، به طرحهایی در توسعه کشاورزی ورود کنیم. اما در بیشتر مواقع در فعالیتهای دیگر مطالعه علمی نشده بود که با توجه به اکوسیستم و شرایط زیست محیطی ایران چه نوع محصولات، درختان میوه و مزارع را میتوانیم کشت کنیم. پس یکی از نیازهای کشورها به محصولات کشاورزی، تامین نیازهای اساسی خودشان است.
زاویه دوم آن بحث اشتغالزایی آنهاست. کشوری میبیند در جای دیگری از جهان امکان کشت خوبی وجود دارد، در نتیجه از این ظرفیت برای تامین بخشی از نیازهای خود استفاده میکند. در زیمبابموه چینیها نیازمند تنباکو بودند و هستند. در نتیجه زمین را اجاره میکردند و زندانیهای چینی را از چین به زیمبابوه میآوردند و قرار میگذاشتند تا هر کس به مقدار معیّن کار و تولید کند، مدت زندان او بخشیده میشود. پس اشتغال و تامین نیازهای کشاورزی یکی از دلایل حرکت کشورها به سمت کشاورزی فراسرزمینی بوده است.
ایانا: آقای دکتر، از دید جنابعالی چه مزیتهای آشکاری در متن حضور در قالب کشاورزی فراسرزمینی وجود دارد؟
متکی: برخی کشورها امکانات گستردهای به لحاظ سرزمین پهناور و نزولات آسمانی فراوان توان کشت ندارند. به طور نمونه در برزیل که 400 میلیون هکتار زمین زراعی دارد و تمام تلاشش را کرده تا مردم در قطعات کوچک کشت کنند، هنوز 100 میلیون هکتار زمین با کیفیت دارد که کسی نیست آنها را بکارد! لذا تسهیلاتی را فراهم کرده که هر شخصی مایل است به آنجا برود، زمین بخرد و محصول بکارد. تا جایی که در گذشته قیمت هر هکتار زمین 800 تا 2000 دلار بود و این عدد رقم بالایی هم نبود.
ایانا: آیا موقعیت مناسب برای حضور ایران در چنین مرزهایی دور هم وجود دارد؟
ایران، به لحاظ 3 عامل هدفمند اصلی و مهم اشتغال، تامین نیازهای اساسی با قیمت تمام شده کمتر و ارزآوری برای کشور میتواند به سمت کشاورزی فراسرزمینی در هر نقطه مطالعه شده نزدیک یا حتی در دوردستها برود. الان در برزیل این ظرفیت کماکان وجود دارد. آنها از یک هزار تا 100 هزار هکتار زمین را به کشاورزان ما میفروشند و با امکاناتی که میدهند میتوان کشت مقرون به صرفه ای کرد و نیازهای وارداتی خود را از همان محل تامین کنیم.
ایانا: آخرین اطلاعاتی که دارید، حاکی از چه میزان خدماتدهی آنها به سرمایهگذاران ایرانی است؟
متکی: تا آنجا که اخیرا اطلاع دارم، سیستم بانکی برزیل 85 درصد میزان سرمایهگذاری لازم برای خرید و کشت و کار وام میدهد و فقط کافی است شما 15 درصد آورده بگذارید و این امکان و فرصت همین امروز هم وجود دارد. شاید جالب باشد بگویم؛ ما تا ابتدای انقلاب اسلامی، کشاورزی در ایران داشتیم به نام «هژبر یزدانی» که به دلیل وابستگی به سیستم فراماسونری و بهاییت از ایران رفت. او در سمنان کارهای جدی و گسترده در حوزه کشاورزی کرده بود. اما پس از رفتن از ایران، در آمریکای لاتین به همان فعالیتهای کشاورزی و کسب سود از این حرفه ادامه داد.
ایانا: عدم سرمایهگذاری و توجه ما ایرانیان به این شیوه کشاورزی را ناشی از چه عامل یا عواملی میدانید؟
متکی: ما در دیپلماسی اقتصادی کشورمان در 150 سال اخیر با وجود اینکه سیستم سیاسی ما غربی بود، سیستم اقتصادی و مدیران ما نیز غربی بودند. حتی ژاپن هم که تنه به اقتصاد جهانی میزد، امکان ورود و حضور جدی در ایران نمییافت. زیرا شرکتهای آمریکایی، انگلیسی، آلمانی و ... جایگاه نافذ داشتند. و از آنجا که واردات محور بودیم و صادرات ما نیز منحصر به فروش محصول پسته، فرش و زعفران بود، فروش آنها نیز عایدات ارزی زیادی نداشت.
ایانا: قطعا این نوع تفکر واردات محور در همه موارد ریشه در یک ذهنیت خاص دارد که مانع برنامهریزی بر اساس توسعه صادرات و سرمایهگذاری با این نوع رویکرد در کشورهای هدف شده است. ارزیابی شما به عنوان یک فعال سیاسی که رویکرد هوشمندانهای نسبت به مقوله دیپلماسی اقتصادی از جمله «دیپلماسی تراکتور» به طور خاص و دیپلماسی کشاورزی به طور عام داشته اید چیست؟
متکی: صادقانه باید بگویم در نوع تفکری که صرفا هم محدود به ایران ما نبوده است و شاید ما آشکارا اظهار نمیکردیم، باور ما هم همان ادعای سعودیها بوده است که «خدا به ما نفت داده، پس ما کارهای خودمان را به آنها میدهیم!» و فکر نمیکردند که اگر نفتشان تمام شود، سعودیها خاک هم ندارند که بخورند! با این نوع تفکر به مردم و کشاورزان ما امکان بالندگی ندادند. در تمام جهان 80 درصد اقتصاد دست مردم است و در ایران عکس آن است. با وجود گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی، سیستم اقتصادی ما یا دولتی یا خصولتی است و این معضل زیرساختی را بعد از انقلاب نگه داشتیم. با وجود تاکید رهبری، اگر هر سال فقط 2 درصد اقتصاد ما خصوصی شده بود، از 40 سال گذشته تا امروز 80 درصد آن خصوصی شده بود. اما همه داد میزنند که خصوصیسازی کردهایم، اما همچنان 80 درصد امور و تصمیمها دست دولت است. برای دیپلماسی اقتصادی در خارج از مرزها سیستم دولتی جواب نمیدهد که دولت برود بکارد. مدل چین جداست چون تصمیم حزب کمونیست این است. ما امروز نه تصمیم مرکزی و فدرالی داریم و نه اقتصاد آزاد.
ایانا: شما در دولت نهم وزیر خارجه جمهوری اسلامی بودید. چه تدبیرهای راهگشا یا تجربیاتی که حاکی از تلاش جهت نیل به این دستاورد، دستکم در حوزه «دیپلماسی کشاورزی» بوده باشد برای ارائه به مخاطبان خبرگزاری ایانا که اخیرا توجه به کشاورزی فراسرزمینی و به نوعی حوزه بین الملل در بخش کشاورزی را پررنگتر از قبل دیده ایم، در دستور کار قرار داده بودید؟
متکی: ما در دولت نهم یک محور برای برنامه وزارت خارجه نوشتیم و به مجلس دادیم که متنوعسازی روابط خارجی بود. در روابط خارجی نباید منحصر و متوقف به یک منطقه از جهان و یکسری کشورهای محدود و خاص باشید. باید از تمام ظرفیتهای جهان استفاده کنیم. چطور برای یک کشور غربی قابل اعتناست که وقتی به یک کشور آفریقایی میرفتند؛ خاک آن را آزمایش میکردند، در آنجا میماندند و در نهایت هم سیاستهای استعماری خود را اعمال میکردند؟ چطور رویکرد فرانسویها، انگلیسیها، پرتغالیها و ... جستجوی منافع اقتصادی از مستعمرات آفریقایی بود که مواد خام آنها را ببرند و با گرفتن بیگاری از مردم پابرهنه و گرسنه آفریقا ثروت اندوزی کنند و امروز هنوز بعد 150 سال هنوز مصادیق فقر را در آفریقا میبینید. به معنای دیگر ما چهرههای سیاه و رنجور آفریقاییها را میدیدیم، اما اروپاییها الماس و ذخایر و معادن آنها را میدیدند. حتی مالزی میرفت در سودان قرارداد استخراج معدن میبست و ما که صنعت آن را هم داشتیم و میرفتیم زمینه فراهم میکردیم. اما در بدنه صنعت نفت ما چنین باوری نبوده است که با آفریقا همکاری مشابه و البته از نوع غیراستعماری آن میتوانیم بکنیم. خود آفریقا التماس میکرد که وقتی آمریکا 15 درصد به ما میدهد، شما بیایید 50 درصد بدهید و در عوض زمین و موقعیت فعالیت متعلق به شما. در اقتصاد ایران این نوع روش تعریف نشده بود و هنوز هم نسبت به آن مقاومتهای بسیار وجود دارد. ما با زیمبابموه و برخی کشورهای آمریکایی صحبت کردیم. اما چون وزارت خارجه ما کشاورز و کشتکار نیست، مذاکرات به مرحله عمل نمیرسید! در کشور موریتانی وقتی تیم جدید حاکمیت بر سر کار آمدند، یک بیمارستان داشتند که فقط صهیونیستها در آن مستقر بودند. تیم جدید اینها را مستقر کردند. ما در آفریقا اگر محصول کنسرو و .. با برند آفریقایی تولید کنیم، بدون عوارض گمرکی میشد به اروپا صادرات داشت. ما در ونزوئلا همین کارخانه تراکتورسازی را زدیم. یا امکان پیمانکاری جهت یک شرکت ایرانی در حوزه مسکن بستیم که 10 هزار واحد را قرارداد بست و شاید حدود 2 هزار مهندس ایرانی را با حقوق قابل توجه به آن کشور برد. کارخانه دوچرخهسازی قوچان را به آنجا بردیم که هم تولید و هم صادرات کند. اگرچه متاسفانه این کارخانه هم میرفت و قطعات این دوچرخه را در بدترین کیفیت میآورد تا آخر داد ونزوئلاییها را درآورد. یا همین سمند ما در بلاروس، سوریه، ونزوئلا و طراحی آن برای حضور در الجزایر که البته عمر وزارت اینجانب قد نداد تا آن را در کشورهای دیگر مونتاژ کنیم.
ایانا: پس چرا این مساله در ایران قائم به فرد شده و ناتمام رها میشود؟ آیا این نمیتواند به عنوان یک استراتژی در دستور کار همه ارکان نظام و دستگاهها و دولتهای حاکم فارغ از سلیقه شخصی این و آن قرار گیرد؟ چه عامل مفقوده ای در این زمینه مانع از چنین رویکردهایی است؟
متکی: اینکه مقام معظم رهبری تاکید میکنند اقتصاد باید درونزا و بروننگر باشد، یعنی هم به ظرفیتهای داخلی نگاه کنید و هم از آن سمت گره خوردن به اقتصاد جهان را در نظر داشته باشید که بخشی از آن توسعه صادرات است و بخشی هم نگاه به این ظرفیتهاست. من به دوستان انجمن کشاورزی فراسرزمینی که در حال مطالعه و پیگیری هستند پیشنهاد میکنم تا فرصت برای استفاده از ظرفیتهایی مناسب در آفریقا و آمریکای لاتین هست، از آن استفاده کنند. در تاجیکستان که آب انبار آسیای مرکزی قلمداد شده و دلیل آن هم وجود سرشار آب در این کشور است، ظرفیتهای زیادی وجود دارد. زمانی آمادگی خوبی داشت، اما نرفتیم!
ایانا: پس مشکل در کجاست آقای متکی!؟ این ندیدنها و غفلتها ناشی از چیست؟
متکی: چون ما یا در برنامهریزی مشکل داریم یا برنامه را مدون میکنیم و در اجرا مشکل داریم. یا اگر اجرا کردیم، در استمرار آن مشکل داریم. یک زمانی لهستانیها که طرف اصلی تامین محصولات کشاورزی میوه و ترهبار و سبزیجات روسیه بودند، در دعوای رخ داده بین اروپا و روسیه، مسکو آنها را تحریم کرد. لهستان سالانه 2 میلیارد دلار صادرات سبزیجات به روسیه داشت. آقای مهمانپرست سفیر ما در آنجا بود (که البته بنده در آن مقطع وزیر نبودم) لهستان هم تحریم شده بود، لذا از آقای مهمانپرست میخواستند شما که سابقه و مهارت در دورزدن تحریمها دارید، به ما آموزش دهید چگونه آن را دور بزنیم!؟ در واقع این فرصتی طلایی برای صادرات کشاورزی ایران به روسیه هم بود. خود کشاورزان ایرانی و صادرکنندگان محصولات کشاورزی ایران که به بازار بزرگ روسیه میرفتند، بازاری را پیدا میکردند و جنس آنها مقبول واقع میشد، اما مشکل واردکننده روسی این بود که «صادرکننده ایرانی خوش قول نیست!» محموله اول و دوم را میدهد بعد نمیتواند این روند را ادامه دهد! در نتیجه روی ما حساب نمیکنند. پس کار ما یا برنامه ندارد یا دارد و اجرای با عزم و اراده در آن نیست و یا به اصطلاح بزن دررویی فعالیت میکنیم و به بازاریابی بر اساس اصول علمی روانی و حق با مشتری است نگاه نمیکنیم.
البته بحث رقابتهای قیمتی هم مطرح است. تولیدات ما گران در میآید و امکان رقابت دچار مشکل میشود. یک زمان آمریکاییها ماشین حسابهای کوچکی تولید میکردند که هزینه تمام شده آن 10 دلار بود؛ در حالی که قیمت فروش ماشین حساب ژاپنیها به مشتریان 10 دلار بود. آمریکاییها حساب کردند دیدند راز این ماشین حساب ارزانتر ژاپن در کارگر، مواد اولیه و ... نیست. این بار تمام مراحل را از مواد اولیه تا کاربر نهایی دیدند. فقط یک حلقه مفقوده کشف شد و آن هم این بود که آمریکاییها کالا را از کارخانه میبردند انبار و آنجا میماند و بر اساس سفارشها دوباره بارگیری میشد و میرفت برای عمدهفروش. اما ژاپنیها انبارداری ندارند. یعنی تولید را با خود سفارشها تنظیم کرده و بستند و دیگر کالا جهت پیادهسازی و دوباره بار زدن به انبار نمیرود. در واقع به این ترتیب در مقوله حمل و نقل مجزا هزینه بیشتری به کالای تمام شده ماشین حساب آنها وارد نمیشد.
البته اینگونه کارها معمولا تیم پیشگام، صبور و دارای کفش آهنین بر پا کرده و مصمم همراه با عِرقِ وطنپرستی و دارای مبانی اعتقادی قوی نیاز دارد تا برای آیندگان به ماندگار بگذارند. ما باید روابط خود با جهان را متنوع کنیم و همه تخممرغها را در چند کشور خاص قرار ندهیم. هنوز در تاروپود تصمیمگیران و صنایع ما و بسیاری از حوزههای تصمیمگیری ما تفکر غربی حاکم است. به نوعی این ذهنیت نهادینه شده که «بیهمگان به سر شود بی غرب به سر نمیشود!» این با روحیه امام (ره) که القا میکرد تا منزوی نشویم مستقل نمیشویم، زمین تا آسمان فاصله دارد و 2 نگاه متفاوت به اقتصاد است. ما نیاز به نگاهی داریم که کشور بر اساس اصول و مبانی اما با انعطاف در شرایط مختلف اداره شود. ما متاسفانه مدتهاست کشورداری را بر مبنای اصول و مبانی حکمرانی از نظر دور داشتهایم و حال به آفتهای آن هم گرفتار هستیم. ما اگر هوشیار نباشیم راه میرویم، اما همچون اسب عصاری دور خود میچرخیم و به جایی نمیرسیم! مذاکره میکنیم، اما بدون حاصل تمام میشود. در واقع نقشه راه را غلط میرویم. گفتند کسی که نقشه راه نداره نمیداند کجا برود، پس به ناکجاآباد میرود. آن که نقشه دارد، اما مدیر نیست نمیداند که کجا برود. وای به حال سیستمی که نقشه راه نداشته و مدیر هم ندارد.
توضیحات علی رضوانیزاده خطاب به منوچهر متکی: کشورهایی که اشاره کردید، دقیقا همان کشورهای هدف فراسرزمینی است که دوستان انجمن کشاورزی فراسرزمینی به آن رسیده و شاید همین بود که این کشورها انتخاب شدند. متاسفانه اتفاق خوبی در 5 سال اخیر برای فعالان اقتصادی ایرانی نیفتاده و نوسانهای نرخ ارز فرصت توسعه سرمایهگذاری را از ایرانیها گرفته و یا کم کرده است. یکی از کشاورزان عضو انجمن در سال گذشته مزرعهای در آذربایجان را با دلار 12 هزار تومنی خرید که برای تامین مالی بخش بعدی که باید از ایران تامین می نمود با دلار بالای 20 هزار تومانی برخورد . متاسفانه ما هیچ همراهی نمیبینیم. در مقایسه با عربستانی که گفتید اگر نفتشان تمام شود خاک هم ندارند بخورند، آنها در 5 سال گذشته بیش از 15 میلیارد دلار سرمایهگذاری داشته اند از جمله در سودان که ضعیفترین مورد آن است. حالا ما در بیش از 15 کشور سطح روابطمان را از سفیر به کاردان تقلیل میدهیم.
عربستان در کانادا، آمریکای لاتین، برزیل، اوکراین، حوزه سی. آی. اس(CIS) یا همان جامعه کشورهای مستقل همسود سرمایهگذاریهای کلانی در زمینه کشاورزی داشته و در هند سهام حاکمیتی بزرگترین تولید کننده و صادرکننده برنج را خریداری کرده است ( لینک اینجا) هدفش را تا 2025 تبدیل شدن به هاب منطقه در 12 محصول مهم کشاورزی عنوان کرده است. یا امروز ترکیه در کشورهای اوکراین و روسیه سرمایهگذاری کمی نداشته است. امروز در آفریقا به کارگر 40 تا 80 دلار در ماه حقوق میدهند، اما در روسیه زیر 500 دلار نداریم. اما قیمت زمین در روسیه بسیار ارزان است که خود شما هم گفتید برزیل 800 تا 2000 دلار در هکتار است. در ونزوئلا که شما «دیپلماسی تراکتور» را در آن اعلام کردید و کلید زدید، امروز به دلیل مبادلات ارزی و ... تولید تراکتور تعطیل شده است! امروز بهترین تراکتورهای اروپائی و آمریکائی در کشور آذربایجان با قیمت مناسب و کیفیت بالا و فقط با پرداخت 20 درصد وجه نقد قیمت تراکتور ، 40 درصد دریافت کمک بلاعوض دولت و 40 درصد تسهیلات ارزان قیمت 5 ساله که کشاورز فراسرزمینی ایرانی نیز میتواند از ظرفیتهای آنها برای تامین نیاز کشورمان استفاده کند مهیا است. ما این ظرفیتها را که هنوز وجود دارد هر روز از دست میدهیم. خود من 8 سال پیش در زمینی در قزاقستان میخواستم شروع به کشت کنم که امروز قیمت آن 10 برابر گرانتر شده است. این در حالی است که امروز بیش از 20 میلیون تن واردات محصولات کشاورزی داریم و در صورت اصلاح الگوی کشت نیز حداکثر 20 درصد آن را میتوانیم با عدم کشت برخی محصولات دیگر جبران کنیم. پایدار نبودن این حضور به دولت و نگاه بخش خصوصی به دولت بر میگردد. وقتی مدتی پیش معاون رئیس جمهوری بخشنامه صادر میکند که صادرکننده محصول کشاورزی معاف از برگشت ارز یا معاف از مالیات است و اما به خاطر مشکلات ارزی، سیاستها تغییر میکند و فشار به صادرکنندهای میآورند که به سختی بازاری را در کشورهای هدف یافته و حالا دیگر نمیخواهد صادر کند و میگوید پیامدها و گرفتاریهای شدید آن ارزش درگیر شدن ندارد و شاید سالها طول بکشد تا دوباره بازار احیاء شود! آقای متکی شما گفتید بخش خصوصی باید بازیگر دیپلماسی اقتصادی باشد. متاسفانه دولتیها اجازه این کار را نمیدهند با وجود اینکه در مجموعه وزارت خارجه در یک سال اخیر اتفاقهای خوبی افتاد و حتی معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه شیوهنامهای را برای تسهیل فعالیتهای کشاورزی فراسرزمینی به نمایندگیهای ایران در سراسر جهان ابلاغ کرد که نوع خدمات و برخورد با کشاورزان فراسرزمینی باید روشن و راهگشا باشد و البته شروع خوبی بود، اما هنوز همراهی کامل و جامع وجود ندارد. در واقع در این شیوهنامه تعیین شد که پیشنهاداتی هم جهت استفاده از ظرفیت وزارت خارجه برای بخش خصوصی کشاورزی فراهم کنیم.
ما یک و نیم سال است در افغانستان پیگیر اجرای پروژه کشاورزی با مشارکت شرکای افغان هستیم. از آنجا که ما مشکل آبهای مرزی و قاچاق داریم. دامنه جنوبی هندوکش که همان آب انبار تاجیکستان است، (افغانستان همسایه جنوبی تاجیکستان است) این مناطق افغانستان پر آب و آماده کشت چغندر و یونجه است. اشتغال برای افغانها و آب مجازی به ایران میآید. اما الان 3 ماه است که یک شرکت انگلیسی برای کشت ذرت در کابل خیمه زده است! ما فرصت کشورهای همسایه را مفت از دست میدهیم و بعد با یکسری هزینه سیاسی دست و پنجه نرم میکنیم. در عراق عضو انجمن کشاورزی فراسرزمینی در «صلاحالدین» بزرگترین کارخانه تولید رب گوجه فرنگی را با بیش از 20 هزار هکتار مزارع جانبی تامین کننده که داشت آمدند کمک بگیرند، اما با وجود این همه مطالبه ما از عراق، نتوانستیم سازمانی ایجاد کنیم که از منابع و مطالبات ما در همان پروژه بزرگ سرمایهگذاری شود. حال امروز قطریها آمدند آنجا را احیاء کردند و خرید سَلَف گوجه فرنگی میکنند و دیگر ورود گوجه فرنگی به عراق هم صرفه ندارد، چون به آن تعرفه سنگین بستهاند. ورود مجموعههای اقتصادی وطنپرست، ولایتمدار و شاید تحت نظر مقام معظم رهبری میتواند گرهگشا باشد تا بخش خصوصی با اعتماد و خیال راحت نسبت به این مهم بپردازد. ما دانش فنی داریم و نظام مهندسی کشاورزی ما 350 هزار عضو دارد یا انجمن سویای روسیه در کمیسیون مشترک ایران و روسیه 2 سال پیش توافق شد و درخواست کرد که ایران هم پذیرفت، اما در بخش کشاورزی اقدام موثر و نتیجه بخشی رخ نداده است، بخش خصوصی از متولی کشاورزی فراسرزمینی در کشور تا این تاریخ که در حال مصاحبه با شما هستیم، هیچ حمایت، مساعدت و اقدام نتیجهبخش ندیده است. چرا باید امروز سویا و ذرت چشم اسفندیار نظام باشد ! در برزیلی که ما از آنجا سویا میآوریم با وجود اینکه سالانه بیش از 3 میلیارد دلار واردات داریم، به کشتی ایرانی به مدت 85 روز به دلیل ضعف دیپلماسی سوخت نمیدهند، چرا!؟ با توجه به اینها راهکار نجات چیست؟ اگر نظام به اهمیت امنیت غذایی، بازارگردانی و کسب ثروت از هر نقطه جهان برای ایران رسیده است، چرا هنوز دست روی دست میگذاریم. ما در کشورهای مختلف دوستانی داریم که در کشاورزی فراسرزمینی فعال هستند و با عالیترین مقامات این کشورها روابط دوستانه و حتی روسای جمهوری آنها در ارتباط نزدیک هستند، اما به جهت عدم وجود اعتماد لازم و دوسویه، از این ظرفیتها بهره ای برای منافع ملی نمیبریم. واقعا چه باید کرد؟
متکی: متاسفانه برای یک سال باقیمانده خیلی خوشبین نیستم! شاید ظرفیت تازه در دولت جدید ایجاد و تعریف شود و نگاهها تغییر کند. تا آن موقع روی برزیل مطالعه جدی باید داشت و آن را به کشاورزان فراسرزمینی معرفی کرد. برزیل 85 درصد همه امکانات را با سود 4 درصد و دراز مدت میدهد و به نوسانات و مشکلات دلار در ایران هم ربطی پیدا نمیکند؛ به جز 15 درصد سرمایهگذار و تضمین که یکی از مسائل مهم است. وامهایی که ظاهرا 30 ساله هم میدهند.
مطالب مرتبط:
*تماشاچیان رقیب ( لینک اینجا)
* بیمها و امیدها در استفاده از ظرفیت کشاورزی فراسرزمینی برای کشاورزان ایرانی ( لینک اینجا)
* سیر تا پیاز کشاورزی فراسرزمینی ایران در برزیل؛ روایات و خاطرات دستاوردها و ناکامیها (گفتگوی ایانا با سفیر پیشین ایران در برزیل ) لینک اینجا
دیدگاه تان را بنویسید