آیا در طرحهای انتقال آب رویکردها قومی و قبیلهای است؟
پشمک یزد با طعم گز اصفهان
زیستمحیطیها معتقدند هر جا آب منتقل شده مبدا ضرر کرده و مقصد رضایت دارد
انتقال آب از زایندهرود به یزد، از کارون به اصفهان، از کوهرنگ به اصفهان و انواع و اقسام پروژههای انتقال آب بینحوضهای در کنار پروژه انتقال آب از خزر به سمنان و از خلیجفارس به کرمان در جریان است. اما آیا تبعات اجتماعی این پروژهها بررسی شدهاست؟ اخیراً کشاورزان ورزنه در اعتراض به انتقال آب کشاورزی به یزد، تیرهای برق را سرنگون کرده و بار دیگر جلوی انتقال آب به یزد را گرفتند. چرا چنین حوادثی رخ میدهند و آیا ورزنه تنها جایی است که مردم آن منتقد پروژه انتقال آب هستند؟

زیستمحیطیها* معتقدند طرحهای انتقال آب دارای تبعات منفی محیطزیستی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستند اما همچنان مسئولان به اجرای آنها اصرار میورزند. به نظر آنها نتیجه چنین شیوهای از تصمیمگیری خشک شدن زایندهرود، کمآبی در ورزنه، قطع شدن ورود آب به تالاب گاوخونی و کمبود آب برای پرندگان در این تالاب است.
اسماعیل کهرم کارشناس محیطزیست درباره حوادث رویداده در ورزنه گفت: آب به یکی از محورهای اصلی در رسانهها تبدیل شدهاست به گونهای که برخی از جنگ آب در آینده خاورمیانه خبر میدهند. او با اشاره به سدهای ساختهشده از سوی ترکیه بیان کرد: این کشور روی رودهای دجله و فرات 11 سد ساخته و اجازه ورود آب به سوریه و عراق را نمیدهد. چنین اقدامی در نهایت به شکل غیرمستقیم بر ایران تأثیر گذاشته که نتیجه آن را در گردوغبار استانهای غربی و جنوبی شاهدیم. افغانستان دیگر کشوری است که با ساخت سدهای کمالخان و کجکی بر روی هیرمند، تالاب هامون را خشک کرده و همین مسأله چالشهای فراوانی را در سیستان و بلوچستان ایجاد کرده است.
دستورهای کارشناسینشده
کهرم با اشاره به درگیری کشاورزان با پروژه انتقال آب زایندهرود به یزد بیان کرد: یکسال ونیم پیش نیز ما شاهد این درگیریها در ورزنه بودیم که حتی در اثر درگیریها چند نفر نابینا شدند اما در نهایت برای این مسأله راهکاری یافت نشد.
او درباره سیستم تصمیمگیری در ایران گفت: به جای اینکه برای هر پروژه ابتدا کارشناسان زیروبم آن را بررسی کرده و سپس به مدیر بالادستی ارجاع دهند که حاصل آن یک کار کارشناسیشده باشد، دستور از بالا میآید و به دست کارشناس و مهندس میرسد که کار را انجام دهد.
این کارشناس محیطزیست اضافه کرد: نتیجه چنین شیوهای از تصمیمگیری خشک شدن زایندهرود، کمآبی در ورزنه، قطع شدن ورود آب به تالاب گاوخونی و کمبود آب برای پرندگان در این تالاب است. او از انتقال آب از منطقه فریدن به اصفهان خبر داد و گفت: در منطقه فریدن ما منابع آبی زیادی داریم که قرار است آب آن به زایندهرود منتقل شود، با اجرای این برنامه دور از تصور نیست که شاهد نارضایتی مردم فریدونشهر در یکی دو سال اخیر باشیم.
کهرم با بیان اینکه تبعات تصمیمگیری مدیران کل پس از بازنشستگی آنان خود را نشان میدهد، بیان کرد: آنها بعد از ترک پست خود پاسخگوی تصمیمگیریهای اشتباهشان نیستند و متأسفانه تجربه نشان داده است این سیستم قصد پندگیری از خطاهای گذشته را هم ندارد. او نمونه این امر را در انتقال آب خزر به سمنان دانست و گفت: در دولت دهم این برنامه اعلام شد و در دولت یازدهم قرار است اجرایی شود. این در حالی است که چین و آمریکا و سایر کشورها از پروژه انتقال آب خود پشیمان هستند و باز ما قصد داریم چنین تجربهای را تکرار کنیم.
کهرم افزود: این روزها پشمکهای یزد طعم گز اصفهان را میدهند، متأسفانه شاهدیم هر جا آب منتقل شده، مبدأ ضرر کرده و مقصد رضایت دارد، همانگونه که اصفهانیها ناراضی هستند و یزدیها در پی تصمیم رئیس دولت اصلاحات در انتقال آب سالها از این انتقال راضی بودهاند.
آیا تصمیمگیری در خصوص انتقال آب قومی قبیلهای است؟
تورج فتحی کارشناس مسائل آب نیز به «ایانا» گفت: سابقه پروژههای انتقال آب در ایران به دو سه دهه قبل و دولت سازندگی بازمیگردد. متأسفانه شاهدیم هر دولتی برای حمایت از منطقه خود پروژههای انتقال آب را اجرا کرده است. بهاینترتیب در دولت سازندگی ما طرحهای توسعهای باغات پسته را داشتیم که در نهایت به کمبود شدید آب در استان کرمان منجر شد و از سرشاخههای کارون آب را برای تأمین آب این باغات منتقل کردند. به همین ترتیب در دوران اصلاحات شهرک فولاد در منطقهای خشک در اردکان و میبد ایجاد شد و برای تأمین آب آن انتقال آب از زایندهرود در دستور کار قرار گرفت. در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد هم شاهد تصویب طرحی مبنی بر انتقال آب خزر به سمنان هستیم. او اضافه کرد: متأسفانه با وجود مشاهده تبعات این طرحها شاهدیم دولتمردان همچنان مصّر به اجرای آنها بدون در نظر گرفتن ملاحظات آمایش سرزمین هستند. فتحی ادامه داد: طرحهای انتقال آب دارای تبعات منفی محیطزیستی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستند اما همچنان مسئولان به اجرای آنها اصرار میورزند.
فتحی گفت: با توجه به شرایطی که زایندهرود دارد، طبیعی است انتقال آب به یزد کشاورزان ورزنه را دچار مشکل میکند. در بالادست این رود شاهد زمینهای کشت در اندازه وسیع هستیم که در آنها محصولات آببر نیز کاشته میشود. چطور ممکن است در فلات مرکزی که بارش در آنها محدود است ما محصولاتی مانند برنج به شیوه آبیاری سنتی و با راندمان پایین بکاریم.
او افزود: کشاورزان ورزنه، کشاورزان شرق اصفهان و در پایین دسترود هستند که با مشکل کمآبی مواجهاند. این درحالیاست که کشاورزان فلاورجان و لنجان که در بالادست این رود هستند محصولات آببر، نظیر برنج را کشت میکنند. البته آنها هم این الگوی کشت را الگوی پدران خود میدانند.
با توجه به این نگاههای منطقهای و نه ملی٬ این کارشناس منابع آب راهکار مسئله را مدیریت یکپارچه منابع آبی دانست و گفت: فارغ از آب موجود در زایندهرود، از رودخانه کوهرنگ با دو تونل نزدیک به 500 میلیون مترمکعب آب به این رودخانه منتقل میشود که با افتتاح تونل سوم به 700 میلیون مترمکعب میرسد. بااینحال با رویه موجود ما حتی به فرض افتتاح تونل سوم همچنان با مشکل کمبود آب در بخش کشاورزی مواجه خواهیم بود.
او ممنوعیت کشت محصولات آببر در این حوضه آبریز را خواستار شد و گفت: برای مدیریت یکپارچه باید الگوی کشت در این حوضه آبریز تغییر یابد و به سمت محصولاتی که نیاز به آب کمی دارند برود. افزایش راندمان آبیاری از دیگر کارهای اساسی موردنیاز در این منطقه است تا بتوانیم در 10 الی 15 سال آینده مشکل کمآبی در این منطقه را برطرف کنیم.
فتحی ادامه داد: اگر از همین امسال این ساماندهی صورت گیرد امیدواری برای رفع چالش وجود دارد اما اگر دستدرکاران همچنان به این امور بیتوجه باشد و مدیریت یکپارچه را جدی نگیرد تعارضات اجتماعی و مشکلاتی که هرازگاه در خصوص انتقال آب زایندهرود اتفاق میافتد بیشتر خواهد شد.
*پینوشت: این روزها بحث بحران آب و بحران انتقال آب به خصوص در ورزنه اصفهان خبرساز است و پیشبینیها از تداوم آن حکایت دارد. ایانا این خبر را پی خواهد گرفت و از زوایای گوناگون و از دیدگاههای متفاوت به آن خواهد پرداخت.
دیدگاه تان را بنویسید