Iranian Agriculture News Agency

راحله احمدی کارآفرین گردشگری روستایی از تجربه خود در ساسنگ می‌گوید

مهاجرت از زیرزمین مترو به ارتفاعات گلستان

سیل بوم‌گردی روستاها و طبیعت را با خود می‌برد

ایانا- جامعه و فرهنگ- فاطمه باباخانی: دل کندن از 14 سال زندگی در تهران پس از تحصیل در رشته محیط‌زیست و کار کردن چندساله در یک شرکت مشاور مترو که بتوان در آن اثرات محیط زیستی پروژه‌های مترو و راه‌آهن را ارزیابی کرد، برای راحله احمدی ساده بود. او تصمیم گرفت دست مانلی چهارساله‌اش را بگیرد و به استان محل تولدش برگردد، برای خودش کار کند و کارمند کسی نباشد. از ترافیک تهران و ساعت‌های طولانی کار که دخترش مجبور بود در مهدکودک بماند خسته بود و حالا با مانلی در روستای ساسنگ در یک خانه چوبی و گلی زندگی می‌کنند. می‌گوید دوست داشتم در محیط طبیعی باشم و به استان زادگاهم گلستان برگردم، برمگردی به ذهنم رسید که به محیط‌زیست هم نزدیک‌تر بود و هم می‌توانست در توسعه روستایی مؤثر باشد.

مهاجرت از زیرزمین مترو به ارتفاعات گلستان

چرا سانسگ را از بین همه روستاهای گلستان انتخاب کردید؟

من شش ماه در روستاهای استان گلستان می‌گشتم، در ساسنگ بافت تاریخی خانه‌های گلی و چوبی کاملاً حفظ شده است و خانه‌ای مغایر با این بافت نداریم که همین بکر بودن یکی از مزایای آن در حوزه گردشگری است. همچنین این روستا در ارتفاع بالای 900 متری قرار گرفته و نسبت به روستاهای پایین‌دست از آب‌وهوای خنک‌تری برخوردار است. نزدیکی به جنگل‌های پهن‌برگ هیرکانی دیگر نقطه مزیت ساسنگ است.

 

کدام جنگل‌ها در حوالی این روستا قرار گرفته‌اند؟

پارک ملی گلستان در 40 کیلومتری روستا قرار گرفته و نزدیک‌ترین جنگل به ما «باقرآباد» است که ساسنگ در انتهای این جنگل قرار دارد. این منطقه زیستگاه گونه‌هایی مانند پلنگ است و آبشارهای زیادی در اطراف آن وجود دارد که اصلی‌ترین جاذبه گردشگری آن به‌حساب می‌آیند. میهمانان ما با یک جنگل پیمایی نیم‌ساعته از اقامتگاه به آبشارها می‌رسند و می‌توانند از زیبایی‌های آن بهره ببرند.

زندگی پرتلاطم تهران در کنار امکاناتش پای بسیاری را برای مهاجرت به روستاها سست می‌کند. آیا شما و مانلی از این جابه‌جایی خوشحالید؟

مانلی زمانی که به روستا مهاجرت کردیم چهارساله بود و در این زمینه اظهارنظر زیادی نمی‌کرد، اما الآن که بزرگ‌تر شده دوری از تهران برایش سخت است و برخی مواقع امکانات دو محل را با هم مقایسه می‌کند. بااین‌حال جالب است که زمانی به حق انتخاب می‌رسیم همچنان ساسنگ را ترجیح می‌دهد. طبیعت و آزادی که به آن خو گرفته و اقسام بازی‌ها را که می‌تواند انجام دهد، نمی‌توان در این انتخاب دست‌کم گرفت هرچند که از سایر امکانات محروم شده است.

در روستاها همه همدیگر را می‌شناسند و ورود هر غریبه‌ای ممکن است با واکنش‌هایی همراه باشد. چطور با این ماجرا کنار آمدید؟

در ساسنگ غریبه بودم و در ابتدای راه مشکلاتی داشتم، اما درنهایت جامعه محلی اعتماد کرد و من را پذیرفت. صداقت در رفتار و گفتار شرط تعامل با جامعه محلی است، برای همین همان ابتدای کار با شورا و دهیاری جلسه گذاشتم و به آن‌ها درباره ایده گردشگریام گفتم. همچنین برای مشارکت آن‌ها در منافع این حوزه در فعالیت‌های مرتبط با اقامتگاه اعم از ساخت بوم‌کلبه، پذیرایی، راهنمای محلی و... نیز از جامعه بومی کمک گرفتم. در حال حاضر پنج نفر شاغل مستقیم داریم و در کنار آن کسانی هستند که به شکل غیرمستقیم از مزایای گردشگری بهره می‌گیرند و شامل هنرمندان صنایع‌دستی، صاحبان مغازه‌ها و تولیدکننده‌های محصولات غذایی می‌شوند.

به‌هرحال همه در روستا نمی‌توانند در مزایای گردشگری سهیم باشند و ممکن است از روند شکل‌گرفته رضایت نداشته باشند.

ما در اقامتگاه ظرفیتی معادل 35 تا 40 نفر داریم که تنها بخشی از جامعه را می‌توانیم برای آن‌ها به کار بگیریم و طبیعی است تمام روستا را نتوانیم دخیل کنیم. گاهی با شیطنت‌هایی از سوی کسانی روبه‌رو هستیم که از منافع گردشگری بهره‌مند نیستند، تلاش می‌کنیم با روشهایی آن‌ها را مرتفع کنیم.

مشکل دیگر گردشگری به فرهنگ متفاوت میزبان و میهمان بازمی‌گردد که گاه جامعه محلی را دچار سرخوردگی یا جبهه‌گیری می‌کند، آیا با چنین موردی روبه‌رو شده‌اید؟

تا جایی که ممکن است و ادب اجازه می‌دهد با گردشگران و مهمانان صحبت و به آن‌ها یادآوری می‌کنم که به محیط روستایی وارد شده و آداب‌ورسوم آن‌ها رعایت کنند. البته عمده کسانی که به روستا سفر می‌کنند از سطح فرهنگی متفاوتی هستند، این افراد برای سفر به روستا آموزش دیده‌اند و کمتر پیش آمده که آشنا با این مقوله نباشند.

فارغ از ارتباط با مردم محلی، اقامتگاه‌داران با دولت سروکار دارند، در کار شما نقاط مثبت و منفی در ارتباط با دولت کدام است؟

به‌واسطه اینکه بومگردی در کشور موردتوجه قرار گرفته از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به من در اخذ مجوز و فعالیت‌ها کمک شده بود، اما این سیاست ممکن است درعین‌حال به توسعه بومگردی بدون توجه به مسائل کیفی منجر می‌شود. برخی افراد که وارد این صنعت می‌شوند آموزش لازم را ندیده‌اند، تعریف درستی از گردشگری ندارند و الفبای پذیرایی را نمی‌شناسند. این امر ممکن است در آینده باعث شود گردشگران اعتماد خود را به اقامتگاه بومگردی از دست بدهند. از این باید برای متقاضیان پروانه‌های بومگردی دوره‌های آموزشی تدارک دیده شده و صلاحیت تحصیلی و آموزشی آن‌ها بررسی شود و با در نظر گرفتن این مؤلفه‌ها بتوانند پروانه فعالیت دریافت کنند. در غیر این صورت در آینده نزدیک سیلی از بومگردی روستاها را می‌گیرد که هم به فرهنگ صدمه بزند و هم سلب اعتماد کند.

هجوم گردشگران فارغ از مسائل فرهنگی چه تأثیری بر محیط‌زیست دارد؟

در صدور پروانه بومگردی ارزیابی توان سرزمین باید لحاظ شود. بسیاری از روستاهای دارای اقامتگاه در حاشیه جنگل یا سایر عرصه‌های طبیعی قرار گرفته‌اند که ورود جمعیت انبوه به آن‌ها صدمه می‌زند.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید