بررسی پدیده جهانی رهاسازی زمینهای کشاورزی
10 درصد زمینهای قابلکشت جهان رها شدهاند
حاشیهسازی و رهاسازی زمینهای کشاورزی ازسطح زیر کشت کاسته است
طی قرنهای پیشاصنعتی شدن و اوایل صنعتی شدن جهان، رشد اقتصاد و جمعیت به افزایش تقاضا برای چوب و غذا منجر شد. اتفاقی که پدیدهای به نام جنگلزدایی را شکل داد. جنگلها هم برای تأمین چوب و هم برای تولید بیشتر غذا به زمینهای کشاورزی تغییر کاربری میدادند. 27 درصد جنگلهای گرمسیری و 45 درصد جنگهای فصلی طی این مدت پاکسازی شد. در دهه 90 میلادی 38 درصد زمینهای دنیا زیر کشت کشاورزی بود؛ اما این روند از 30 سال گذشته تغییر کرد و پدیدهای دیگر به نام رهاسازی زمینهای کشاورزی آغاز شد.

با شتاب شهرنشینی طی 50 سال گذشته رشد زمینهای کشاورزی متوقف شد و زمینهای زیر سطح کشت با سرعت پیشین گسترش نمییافت. رها کردن زمینهای کشاورزی در مناطق دورافتاده پدیده جدیدی بود که همراه با توقف روند جنگلزدایی شکل گرفت. طی سی سال گذشته پدیده «تحول جنگلها» (معکوس یا متوقف شدن روند جنگلزدایی) در کشورهای توسعهیافته مانند اروپا، ایالاتمتحده، ژاپن و حتی چین، ویتنام، هند و فیلیپین مشاهده شده است. در کشورهای توسعهیافته این پدیده به دلیل رشد اقتصادی روی میدهد و بهاندازه کافی شغلهای غیرکشاورزی ایجاد میشود که کشاورزان زمینهای خود را نه تغییر کاربری که رها کنند. در کشورهای در حال توسعه این مسئله به دلیل دیگری مشاهده میشود؛ نیاز به محصولات جنگلی یا اکوسیستم جنگلی برای مقاصد خدماتی.
طی دوره مورد بحث تحول جنگلها با آب رفتن زمینهای کشاورزی ترکیب شد ولی به قطعیت نمیتوان آماری برای کاهش سطح زیر کشت در نظر گرفت. در کشورهای توسعهیافته میان گسترش و کاهش جنگلها و زمینهای کشاورزی رابطه مستقیم وجود دارد، ولی در مورد کشورهای درحالتوسعه چنین الگویی را نمیتوان با قطعیت بیان کرد.
حاشیهسازی زمینهای کشاورزی
حاشیهسازی زمینهای کشاورزی یکی از اصلیترین عوامل کاهش سطح زیر کشت است. در بسیاری مناطق، حاشیه زمینهای کشاورزی به دلایل هزینهای و درآمدی تغییر کاربری میدهند. این روند در کشورهای در حال توسعه در مناطق دورافتاده و زمینهای کمارزشتر تبدیل به رها کردن زمینهای کشاورزی میشود که تبعات زیستمحیطی خاص خود را دارد و معمولاً منجر به لمیزرع و بیابانی شدن زمینها میشود.
رهاسازی بزرگ
رهاسازی گسترده زمینهای کشاورزی در کنار حاشیهسازی اتفاق دیگری است که منجر به کم شدن سطح زیر کشت میشود. این اتفاق عمدتاً به دو دلیل اصلی و در دو وضعیت کلی رخ میدهد. یکی مربوط به کشورهای توسعهیافته است که به دلایلی مانند کارگربر بودن (Labour intensive) این صنعت و کمبود نیروی کار مورد نیازش که به دلیل رشد شهرنشینی رخ میدهد. این پدیده که به روندی قابلتوجه تبدیلشده در کشور چین بهطور دقیق مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس تحقیقی که در روزنامه علوم جغرافیایی منتشرشده روند تحول جنگلها در چین طی دهه 80 میلادی به دلایلی مانند نیاز به حفظ جنگلها که مربوط به کشورهای در حال توسعه بود آغاز شد، ولی اکنون این روند به دلیل دیگری و با سرعت دیگری در حال رشد. این تغییر روند در چین با تصمیمهای سیاسی قدرت هم گرفت. شهرنشینی و رشد اقتصادی در بخش تولید صنعتی باعث مهاجرت کشاورزان برای کار در کارخانهها و رهاسازی زمینها شده است. در تحقیقی که توسط «دانشگاه اقتصاد و سرمایه جنوب غربی» چین انجامشده 262 روستا در 29 استان مورد بررسی قرار گرفتهاند. بر اساس این مطالعات در سال 2011 حدود 13.5 درصد و در سال 2013 حدود 15 درصد از زمینهای کشاورزی بدون استفاده مانده بودند.
آمار رسمی وجود ندارد
با وجود اینکه طی نیمقرن گذشته رهاسازی زمینها به روندی جهانی تبدیلشده اما هنوز به دلایل «تدریجی و پیچیده بودن روند» و «تنوع و پراکندگی زمینها»، به دست آوردن تخمین، تشخیص و تعریف دقیقی از این پدیده ممکن نشده است. به دلایلی استفاده از حسگرها و نقشهبرداری زمینی هم راهکار خوبی برای تخمین میزان دقیق این زمینها نیست. تصاویر دورهای ماهوارهای در اروپای مرکزی و شرقی نشان میدهد 20 درصد زمینهای کشاورزی این منطقه به وسعت 52.5 میلیون هکتار تا سال 2005 بهصورت کامل رها شدند. دقت این اطلاعات بین 40 تا 70 درصد تخمین زده شده است.
بهجز در کشور ژاپن، هیچ آمار رسمی از رهاسازی زمینها وجود ندارد. در این کشور رهاسازی ملی زمینها در سال 2010 حدود 10.6 درصد تخمین زده شد. بر اساس پویشهای انجامشده در سراسر جهان تخمینی نسبی از وضعیت رهاسازی زمینها میتوان به دست آورد. تراکم رهاسازی زمینهای کشاورزی در شرق آمریکا بیشتر از غرب آمریکا است. در اروپا نیز بیشترین نرخ رهاسازی زمینهای کشاورزی مربوط به مرکز، شرق و حوزه مدیترانهای است.
در این زمینه میتوان به دادههای تاریخی نیز اشاره کرد. بر اساس اطلاعات یک تحقیق به نام «تخمین تاریخی تغییرات در زمینهای قابلکشت» که در سال 1999 توسط «ناوین رامانکوتی» و «جاناتان فولی» از ابتدای قرن 18 تا سال 1990، دو میلیون و 350 هزار کیلومترمربع از زمینهای کشاورزی رها شدند. بر اساس تحقیق دیگری (The Global Potential of Bioenergy on Abandoned Agriculture Lands) وسعت زمینهای کشاورزی رهاشده در قرن بیستم به 385 میلیون تا 472 میلیون کیلومترمربع میرسد که بهاندازه هشت تا 10 درصد زمینهای قابلکشت در سال 2012 میلادی بود./
دیدگاه تان را بنویسید