گلایه سبزیکار نمونه ایلامی:
جهاد سفارش کرده اما بانک تسهیلات نمیدهد
بیمه محصولات برایمان گران است
امسال همه محصولها را سرما زده و خسارت خیلی مشخص نیست. واقعاً کار برای کشاورز سخت شده است. حتی برای استخدام و خبر کردن کارگرهای فصلی هم دست به عصا هستیم.
بلوار اصلی محله محمدقلی خیلی زود تمام میشود قبل از دوربرگردان و قبل از اینکه محله تمام شود، چرخدستی فروش سبزی خوردن با تربچهها قرمز نقلی خودنمایی میکند. سبزیهای تازه حتی آب هم نخوردهاند. جوانک با لبخندی عابران را نگاه میکند و جواب زن جوانی همراه با بچه را میدهد.
داخل کوچه که میپیچیم فقط یک طرف کوچه تا نیمه دیوار خانههاست. بعد از آن تا چشم کار میکند زمینهای نهچندان همواری که کرتبندی شدهاند و بعضیها خیلی سبز، بعضیها سبزیهای تُنُک و کمپشتی دارند. جلوتر که میروی معلوم میشود بعضی از کرتها کامل بههمریخته است.
کنار هر کرتی یکی دو نفر مشغول جمع کردن سبزیهای دستهشده هستند و برخی هم روی زمین نشستهاند و در حال دسته کردن سبزیها هستند. اینجا مزرعه سبزیکاری سلمان کریمی است. اینجا سبزیهای ارگانیک پرورش میدهند. ارگانیک به معنای کامل کلمه و علمی. البته آب آبیاری این مزرعه از چاه است.
کریمی به گفته خودش این مزرعه را به کمک خانوادهاش (همسر، فرزندان و نوههایش و...) اداره میکند و چند سالی است که بهعنوان کشاورز نمونه استان و منطقه هم انتخاب شده است. وقتی چشم میچرخاند، چشمهایش روی کرتهای زیرورو شده میماند و میگوید: سبزیهای ما بهتر از این است، چند روز پیش همه را تگرگ زده است. سال پیش هم سیل آمد؛ اما بازهم توانستیم که همهچیز را روبهراه کنیم.
بیمه نبودید؟ کسی کمکی نکرد؟
بیمه نبودیم. البته بیمه برای ما خیلی گران درمیآید، بهصرفه نیست، اما وزارت جهاد بازهم به ما کمک کرد؛ یعنی شرایط را برای گرفتن تسهیلات راحتتر کرد و ما برای گرفتن تسهیلات به بانک معرفی کرد. ما هشت هکتار زمین داریم که همهاش سبزیکاری است. 50 نفر از همینجا نان میبرند، اما تسهیلات خیلی راحت به دست ما نمیرسد.
یعنی چی؟
یعنی ما معرفی شدیم، همه کارها و مراحل نیز انجام شد. قرار شد سال گذشته به ما وام 30 میلیونی بدهند، اما تا الآن که اینجا ایستادهایم هنوز هیچ وامی برای بازسازی یا موارد مشابه دست ما نرسیده است. ما هزینههایمان سربهسر است. حتی نمیتوانیم پول فروش محصولاتمان را یک روز دیر یا زود بگیریم. هزینه برای تولید محصولات ارگانیک بالاست.
او به تلهای سیاهرنگی که پشت سیمهای تورمرغی جمع شده اشاره میکند و میگوید: اینها همه کودهای ورمیکمپوست است. هر کیلوگرم کرم خاکی را 30 یا 40 هزار تومان باید بخریم و بقیه مراحل را خودمان انجام میدهیم و کود را تولید میکنیم. زباله و پلاستیک خاک را خراب میکند. نمیشود در آن چیزهایی مثل سبزی کاشت، اما میبینید که همهجا پر از پلاستیک است.
او اضافه میکند: برای سبزیهایی مانند سبزی خوردن هر نوع کودی هم نمیتوانیم استفاده کنیم. اینها همه هزینههایی هستند که نمیتوانیم آن را به تعویق بیندازیم یا با شرایط آن را انجام دهیم. همه اینها را اول از جیب میدهیم به امید اینکه با فروش محصول به پول برسیم. الآن حداقل 50 تا 60 نفر فقط نماینده و فروشنده حتی در شهرها و شهرستانهای اطراف داریم.
امسال همه محصولها را سرما زده و خسارت خیلی مشخص نیست. واقعاً کار برای کشاورز سخت شده است. حتی برای استخدام و خبر کردن کارگرهای فصلی هم دست به عصا هستیم، اما بازهم جای شکرش باقی است. جهاد استان هرازگاهی سر میزنند و پیگیری میکنند که واممان را نداند یا فلان مشکلی که داشتیم حل شده یا نه؟ ولی کار برای کشاورزها هرروز سختتر میشود یک مشکل تازه به وجود میآید.
باران هنوز نمیداند ببارد یا نه؟ اما کارگرها با سرعت سبزیهای بستهبندیشده را زیر آلاچیق جمع میکنند. آنها مطمئن هستند که باران میبارد. خط افق با شاخه رعد به زمین میرسد و کارگرها سرعتشان را بیشتر میکنند. ماشین پیچوخم جادهها را با سرعت طی میکند، اما پیادهروی گاهوبیگاه گلههای گاو و گوسفند بیش از هر مانع دیگری سرعت را کم میکند. شیب درههای کناری پر از سنگچینهایی است که میگویند باقیمانده یک شهر باستانی است. باران و غبار درگیرند و آهستهآهسته نمای شهر را میشوید./
دیدگاه تان را بنویسید