تو را تیشه دادم که هیزم کنی
عبدالحسین طوطیایی - پژوهشگر کشاورزی

برنامه احداث آزادراه تهران - شمال از ابتدا نیز با مخالفت دلسوزان بستر حیات و منابع طبیعی کشورمان روبهرو بود. در آن زمان خطه شمال هنوز کاملاً تن به هیولای تخریب و ضربوجرح ویلاسازیها نداده بود. برای مسافران مشتاق این امکان فراهم بود که در گذر از کنارهها، هرچند لحظه یکبار نگاهشان بر آبی دریا بیافتد. در هر پگاه آفتابی دماوند سرافراز از بلندای ستیغش پرتو امید بر چشمان مشتاقان میافکند تا برایشان روایتی هرروزه از حماسه آرش داشته باشد.
از آن هنگام که خبر از احداث بزرگراه تهران - شمال آمد بیم احداث جادهای فراتر از میزان پایبندی به بستر حیات، تشویش در دل آگاهان افکنده بود، اما گویی عزمهای جزم و آهنین در ساخت این بزرگراه بر نقدهای آرام و مخملین دیدهبانان عرصه حیات چیره و ماشینآلات تخریب غرشکنان رو بهسوی آن طبیعت بیدفاع نهادند. کارشناسان از انقراض حداقل 40 گونه گیاهی هشدار و خبر میدادند، اما از آنسو مجریان از رونق و توسعه نوید و وعده از آن دادند که هرگز بیش از عرض جاده به گسترش ساختوساز نخواهند پرداخت. بههرحال اکنون و بعد از دو دهه گرچه عمق آسیبهای رخداده بر طبیعت شمال از مطالبات دلسوزان طبیعت این خطه بینظیر فرو کاسته است، اما از اینسو ادامه بزرگراه نیز متوقف شده است. مصاحبههای اخیر رسانهها با مسئولان مرتبط با این بزرگراه و حاشیههای آن، موارد نهفتهای را به افکار عمومی عرضه کرد. آقای منصور معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگلها، آبخیزداری و مراتع در نشست خبری به مناسبت هفته منابع طبیعی اظهار داشت در سال 1375 با تصویب هیأت دولت شش هزار و 250 هکتار اراضی ملی برای احداث بزرگراه در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت. با توجه به اینکه سه هزار و 500 هکتار از این اراضی برای خود جاده موردنیاز بود قرار شد دو هزار و 780 هکتار باقیمانده توسط بنیاد خریداری شده تا برای جبران کمبود اعتبار مالی بزرگراه به مصرف برسد.
نکته قابلتأمل در این مصاحبه تن دادن مدیریت سازمان جنگلها و مراتع آن زمان برای واگذاری زمین مازاد بر سطح جاده به پیمانکاری مانند بنیاد مستضعفان بوده است. در شرایطی که در آن زمان بهصورت مرتب و از تریبون مختلف تأکید بر آن میشد که اراضی حاشیه این بزرگراه دستنخورده خواهد ماند این واگذاری میتوانست تناقضها را در گفتار و کردار آشکار کند. معاون سازمان جنگلها در این نشست خبری از اینکه اخیرا سازمان متبوع وی موفق شده است یک هزار هکتار جنگلی از این اراضی را باز پس گرفته و بهجای آن اراضی غیرجنگلی را بدهند ابراز رضایت و بهعنوان دستاوردی مثبت تلقی کرد. متأسفانه این مسئول محترم توضیح ندادند براساس چه مبانی قانونی و عرفی دولت و یا هر نهاد دیگری میتواند برای تأمین کسری بودجههای عمرانی خود از کیسه تهیشده طبیعت بستاند.
آقای اکبر ترکان در سال 1390 و در مصاحبه با روزنامه همشهری از واگذاری این پروژه به بنیاد مستضعفان در ایام وزارت راه و ترابری خود اظهار پشیمانی و استغفار کرده بود. متأسفانه جناب ایشان و تمام مدیران کلانی که به شجاعت انتقاد از خود رسیدهاند بعضاً از این نکته غافل هستند که آسیب جبرانناپذیر به ثروت نسلهای آینده کشور تنها با یک استغفار و ابراز پشیمانی جبران نمیشود. گرچه همین شجاعت در انابت، خود گامی مثبت تلقی میشود. آیا نباید از بنیادی که نام مستضعفان بر خود نهاده و از درون انقلابی متولد شده است که مالک واقعی آن، وارثان آینده زمین هستند انتظاری بیش از این داشت؟ انتظاری که بهجای چشمداشت تجاری به منابع ملی اساساً حراست از آنها را باید سرلوحه برنامههای خود قرار بدهد. اینکه حدود سه هزار هکتار از اراضی حاشیه این بزرگراه بهعنوان هزینه ساخت در تملک دستگاهی تجاری قرار میگیرد آیا خود یک زنگ خطر برای آن منطقه به شمار نمیآید؟ چرا باید دولت ناتوانی خودش را در تأمین اعتبار با حاتمبخشی از طبیعت بیدفاع جبران کند؟ بدون تردید ساختوسازهای تجاری در همین دو هزار و 800 هکتار باقیمانده نه از تاک نشانی خواهد گذاشت و نه از تاکنشان. گرچه تلاشها و مقاومتهای معاونت جنگلها و مراتع کشور را دراینباره باید که قدر نهاد، اما تا زمانی که بهجای مطالبات بنیاد از سازوکارهایی بهجز واگذاری زمین استفاده نشود این مقاومتها همچون سوختن ناقص زغال اتفاقاً به خفگی منجر خواهد شد. امیدواریم این مسئولان و در این آخرین رمقهای طبیعت کشورمان دریابند که این تیشه که به دست آنان سپرده شده است، تنها برای هیزم کندن است و نه چیز دیگری./
دیدگاه تان را بنویسید