شناسایی گونههای گیاهی در خطر انقراض ایران؛ پشت صف بودجه
اطلاعات پایه ایران درباره انقراض گونههای گیاهی و جانوری بدون اغراق در حد صفر است. جانوران بهدلیل حساسیتهای شکل گرفته در جامعه به ظاهر وضعیت بهتری دارند،، اما تناقضهای آماری درباره جمعیت یوزپلنگهای آسیایی که چندین سال بودجه بینالمللی برای آن صرف شده، نشان میدهد ایران کشور آمار و اطلاعات نیست. در نتیجه...
خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - لیلا مرگن:
اطلاعات پایه ایران درباره انقراض گونههای گیاهی و جانوری بدون اغراق در حد صفر است. جانوران بهدلیل حساسیتهای شکل گرفته در جامعه به ظاهر وضعیت بهتری دارند،، اما تناقضهای آماری درباره جمعیت یوزپلنگهای آسیایی که چندین سال بودجه بینالمللی برای آن صرف شده، نشان میدهد ایران کشور آمار و اطلاعات نیست. در نتیجه نمیتوانیم توقع داشته باشیم آمار دقیقی از وضعیت انقراض گونههای گیاهی که صدایشان به گوش کسی نمیرسد، در کشور وجود داشته باشد. بخش تحقیقات منابعطبیعی اولویت اول ایران نیست و بودجه اندک این بخش هم فقط امکانات محدودی را فراهم میکند تا اطلاعات کلی درباره گونههای گیاهی تهیه شود، اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله داریم. با این وجود گاهی چهرههای دانشگاهی آزادانه از انقراض گونههای گیاهی در اثر سدسازی و اجرای پروژههای عمرانی سخن میگویند. مفهومی که به اعتقاد زیبا جم زاد رییس بخش گیاهشناسی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور به قدری پیچیده است که باید با مطالعات دقیق و کافی و پایش مستمر درباره آن سخن گفت. به گفته این زن محقق، در ایران اطلاعات کافی برای اظهار نظر درباره انقراض گونههای گیاهی به دلایل مختلف وجود ندارد. مشروح گفتگو با رییس بخش گیاهشناسی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور با سابقه بیش از سه دهه فعالیت در عرصه گیاهشناسی ایران را با هم میخوانیم:
در ایران چه گونههای گیاهی منقرض شده و کدام گونههای گیاهی در معرض خطر انقراض است؟
بررسیهای مقدماتی در مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در این رابطه انجام شده است. بر اساس جمع آوریهایی که همکاران ما برای تکمیل هرباریوم گیاهی (هرباریوم به یک مکان گفته میشود که نمونههای گیاهی خشک شده با قوانین خاص گردآوری و نگهداری میشوند) لیستی از گونههای گیاهی تهیه و مناطق جمعآوری مشخص شد. بر اساس این لیست پایشی کردیم البته این پایش صحرایی نبود. یکسری گونههای گیاهی هستند که در سالهای بعد یا جمعآوری نشدهاند یا خیلی کم جمعآوری شدهاند. به عنوان مثال از یک گونه 30 تا 40 نمونه داریم که از نقاط مختلف جمعآوری کردیم. این مسئله نشان میدهد که حضور گونه یاد شده در طبیعت فراوان است، اما گونه دیگری در هرباریوم وجود دارد که فقط یک بار جمعآوری شده است. بر این اساس پیش فرضی در نظر گرفتیم و گفتیم که دوهزار و 405 گونه در کشور نیاز به توجه بیشتر دارند. از این تعداد بیش از یک هزار و 700 گونه، گیاهان انحصاری ایران بودند و بقیه در دسته گونههای بومی قرار داشتند که در کشورهای همسایه نیز رشد میکردند.
اینکه میگویید باید به برخی گونهها توجه بیشتر شود به این مفهوم است که این گونهها در معرض خطر انقراض قرار دارند؟
بله. بخشی از یک هزار و هفتصد گونه انحصاری کشور آسیب پذیر شده، برخی در معرض خطر و برخی هم مشکلی ندارند. این گیاهان در سه تا چهار گروه دستهبندی شدهاند. بر اساس روش تحقیق اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت یا IUCN یک روش تحقیق در سطح بینالمللی درباره گیاهان وجود دارد. این سازمان گیاهان در معرض خطر انقراض را به هفت دسته تقسیم میکند. مبنای کار IUCN محدوده جغرافیایی است که گونههای گیاهی در آن وجود دارند. گاهی یک گونه گیاهی پنج متر مربع فضا را اشغال میکند و گاهی نقاط اشغالی که روی نقشه برای گیاه ترسیم شده اگر به هم وصل کنیم محدوده وسیعی از یک سرزمین را شامل میشود.
هرچه سطح اشغال توسط یک گونه کوچکتر شود آن گونه گیاهی بیشتر در معرض خطر قرار خواهد داشت؟
بر اساس تقسیم بندی IUCN هفت طبقه برای گیاهان وجود دارد. طبقهای که کاملاً منقرض شده و در طبیعت و باغات گیاهشناسی هم این گونه وجود ندارد. دومین گروه در طبیعت منقرض شده، اما در باغات گیاهشناسی به صورت کاشته شده وجود دارد. مثل ژنکیو بیلوبا که در طبیعت منقرض شده و لی در باغات گیاهشناسی وجود دارد. گروه سوم گیاهانی هستند که شدیدا در معرض خطر انقراض هستند که بر اساس تعیین سطحی که تعریف شده و اعداد آن مشخص است، گیاهان این طبقه دستهبندی میشوند. گروه چهارم گونههای در معرض خطر، دسته بعدی آسیب پذیر و طبقه دیگر نزدیک به تهدید هستند که اصطلاحا NT نامیده میشوند. گروه ششم گونههای گیاهی را شامل میشود که کمتر در معرض خطر هستند و اصلاحا به آن LC گفته میشود. طبقه هفتمی هم وجود دارد که برخی گونههایی که اطلاعات کافی درباره آنها موجود نیست. در این طبقه جای میگیرند. گیاهان این طبقه بهدلیل قرار گرفتن در نقاط دور افتاده و غیره اطلاعات کافی و در دسترس ندارند. بنابراین اگر بخواهیم در ایران روی انقراض گونهها بحث کنیم باید تمام عرصههای طبیعی، گیاهان انحصاری و غیر انحصاری کشور را پایش کنیم.
آیا تاکنون این پایش را انجام ندادهایم؟
ما مثل IUCN پایش انجام ندادیم و در کتاب گونههای گیاهی در معرض خطر انقراض که در مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع چاپ شده هم مطالعات ما هرباریومی بوده است. یعنی بررسیهای مقدماتی را انجام دادهایم، اما در طبیعت کنترل نکردهایم که محدوده پراکنش هر گونه و سطح اشغال آن چقدر است. لازم است که پایش جدی در این رابطه انجام شود. دستورالعمل پایش باید تهیه شود و زیر طرحهای مختلفی برای این پروژه پایش تدوین شود. بسته به مساحت هر استان یک تا دو نفر نیاز داریم تا گیاهان را بر اساس معیارهای تدوین شده پایش کند. ما اطلاعاتی که داریم بر اساس نمونههاب هرباریومی است و میدانیم که در این نقطه یک گونه خاص وجود دارد، اما سطح تحت پوشش، وضعیت زادآوری طبیعی، سطح اشغال، تراکم گونه و غیره را نداریم که باید با کار میدانی استخراج کنیم. بعد از جمع آوری اطلاعات آنالیز انجام داده و نتایج را اعلام کنیم. برای تعیین شرایط کار میدانی باید شاخصهایی را در نظر بگیریم. مثلا روی نقشه تهیه شده در کتابهای گیاهشناسی نگاه میکنیم ببینم یک گیاه در چند نقطه روی نقشه گزارش شده است اگر این گیاه در سه نقطه گزارش شده باشد حتما کنترل زمینی نیاز دارد، اما اگر در 10 نقطه باشد، احساس میکنیم که کمتر به کنترل زمینی نیاز دارد زیرا دامنه پراکنش این گونه سطح وسیعی است. البته ما بر اساس تجربیاتی که داریم میدانیم که برخی فرضیات درباره گونهها ممکن است درست نباشد. مثلا در نقشه فلور، گونهای از سالویا وجود دارد که بر اساس نقشه در سطح وسیعی گسترش دارد، اما این گونه در معرض خطر است. زیرا در هر نطقهای که این گونه گزارش شده فقط چند پایه بیشتر وجود ندارد. زیرا رویشگاههای این گونه قطعه قطعه شده و در حال کوچک شدن و نابودی است.
قطعهقطعه شدن رویشگاهها بهدلیل اجرای پروژههای عمرانی است؟
خیر. خیلی از گونهها در شرایط مختلف آب و هوایی، تغییرات محیطی و یا در جریان تکامل در طولانیمدت در حال کم یا زیاد شدن هستند.
در جریان تغییرات طبیعی جمعیت گیاهان هیچگاه به صفر میرسد؟
جمعیت گیاه هیچگاه به صفر نمیرسد.، اما ما باید مراقبت کنیم که این گونه هاییکه پایههای آنها در محیط در حال کاهش یافتن است در اثر دخالتها به طور کامل از بین نروند. جمعیت آنها را تکثیر کنیم. نمونه بذر آنها جمعآوری شود و در محیط مناسب نگهداری شود. این مسئله نیازمند پایشهای میدانی است. اصولا برای جلوگیری از انقراض گونهها، فرسایش ژنتیکی و کاهش جمعیتها دو راه وجود دارد. یکی اینکه در رویشگاه طبیعی گیاه حفاظت شود یا در خارج از رویشگاه طبیعی این حفاظت انجام شود. در ایران قبل از انقلاب یعنی حدود 50 سال پیش مناطق حفاظت شده تعریف شده و تلاش کردهایم در محیط طبیعی حفاظت گونههای گیاهی و جانوری را انجام دهیم. سازمان جنگلها و حفاظت محیط زیست هم متولی این کار هستند.، اما در عمل هرچه میگذرد وضعیت پوشش گیاهی بدتر میشود و نشان میدهد که محافظتهای انجام شده در طبیعت مفید نبوده است. بنابراین در این مرحله باید یک پایش سریع از وضعیت گونههای گیاهی را انجام دهیم.
بخش تحقیقات میتواند اعتبار لازم برای پایش عرصههای طبیعی را فراهم کند؟
در حال حاضر بخش تحقیقات نتوانسته اعتبار مورد نیاز چنین طرحی را تامین کند. به همین دلیل با سازمانهای جنگلها و مراتع و حفاظت محیط زیست وارد مذاکره شدهایم تا این سه مجموعه هر کدام تامین بخشی از اعتبار را به عهده بگیرند و چنین پروژهای را در کشور اجرا کنیم. البته هنوز در حال مذاکره هستیم و موافقتهای ضمنی دریافت کردهایم، اما تا به مرحله عمل رسیدن فاصله زیادی هست. بخش تحقیقات باید بعد از پایش، کار مستندسازی را انجام دهد. در مرحله مستندسازی ما کتاب گیاهان در معرض خطر انقراض جدید را چاپ خواهیم کرد. کتاب قبلی 17 سال قبل منتشر شده است.
کتاب گونههای گیاهی در معرض خطر انقراض نباید هر 10 سال یکبار باز نشر شود؟
بله در تمام دنیا این کتابها هر 10 سال یکبار بازنشر میشوند، اما به هر حال بهدلیل نبود بودجه و خیلی مسایل دیگر نتوانستیم این کار را انجام دهیم. الان به این نتیجه رسیدیم که باید حتما شروع کنیم. پروژه اصلی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع پایش و مستندسازی گونههای گیاهی کشور است که در دستور کار قرار دارد.
بر اساس اطلاعات موجود فعلی آیا برآوردی دارید که چه تعداد گونه گیاهی در ایران منقرض شده است؟
کلمه انقراض کلمه خیلی بزرگی است زیرا باید حداقل 50 تا 60 سال پوشش گیاهی کشور را پایش کرده باشید. ما حتی اگر از امروز پایش کشور را آغاز کنیم، تازه در نقطه صفر قرار داریم. بعد هر 10 سال یکبار پایش را تکرار کنیم و آیندگان اگر این کار را ادامه دادند و گونههای گیاهی که ما گزارش کردیم را پیدا نکردند میتوان روی انقراض نظر داد. البته در حال حاضر یکسری گونهها در کتابهای فلور ایرانی که در قرن 17 و 18 توسط کاشناسان خارجی در نوشته شدهاند وجود دارند که هیچ اثری از آنها در طبیعت نیست. یک یا دو گیاه از هر خانواده چنین شرایطی را دارند، اما نمیتوان گفت این گونهها منقرض شدهاند. تلاش میکنیم از این گیاهان بانک اطلاعاتی درست کنیم تا بر اساس آن بدانیم دقیقا چه گونههای گیاهی در کشور وجود دارند که مدتهاست از آنها گزارشی دریافت نشده است. البته تاکید میکنم اینکه ما گزارشی از یک گونه دریافت نکردهایم به مفهوم انقراض یک گونه نیست زیرا ممکن است ما نتوانسته باشیم این گونه را در طبیعت بیابیم و این گونه از دید ما مخفی مانده است. اصولا باید پایش را خیلی جدی و مستمر انجام دهیم. و تمام سطح کشور را کاملاً پوشش دهیم. وقتی آنالیز کاملاً انجام شد میتوان حرف مستند علمی زد. بر اساس یک پروژه دانشجویی که به روی گونههای انحصاری جنس مرزه دانشجویم انجام داد، تمام رویشگاههایی که نقشه پراکندگی این گونه را داشتند مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعات به این نتیجه رسیدیم که یک گونه مرزه که فقط در چهار محال و بختیاری میروید سطح اشغالی معادل 250 متر مربع دارد. رایزنیهای زیادی با سازمان حفاظت محیط زیست انجام شد تا دور محدوده انتشار این گونه حصار کشی شود، اما پاسخ درستی دریافت نکردیم. احساس میکنم کمترین اهمیت را برای منابع طبیعی قایل هستیم. حجم کار به قدری در این حوزه زیاد است که کار باید تیمی روی مسایل آن کار شود. محیط زیست و سازمان جنگل باید به بخش تحقیقات تکیه کنند زیرا هیچ کس در کشور اطلاعات تک تک گونهها و مناطق انتشارش را به جز مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، در اختیار ندارد. البته مطالعات این مجموعه نیز هنوز تکمیل نشده است بنابراین باید بخشهای دیگر از ما خواهش کنند که به آنها کمک کنیم.
درباره پایش وضعیت گونههای گیاهی ایران همکاریهای چندجانبه نداشتهاید؟
محیط زیست انجام مطالعات درباره پوشش گیاهی را از طریق مناقصه به بخشهای تحقیقاتی واگذار میکند. معمولاً دانشگاه هم مبلغ کمی را پیشنهاد میدهد و به این ترتیب مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع هیچ گاه در مناقصه برنده نمیشود.
بهنظر شما منطقی است که کار علمی را به مناقصه بگذاریم؟
به نظر من خیر. یکسری کارها حساسیت دارد. ملی و حیاتی است. باید درک وجود داشته باشد که از روی نیاز ملی و اعتقاد ملی، بخواهیم این کارها را انجام دهیم ولی چنین چیزی در ایران اتفاق نمیافتد.
در حال حاضر اطلاعات درباره پوشش گیاهی ایران کم و ضعیف است. دانشگاهیان برخی گونهها را کاملاً در معرض خطر اعلام میکنند، اما بخش تحقیقات خیلی با احتیاط در این رابطه سخن میگوید. دلیل این تفاوت در اظهار نظرها چیست و آیا در مطالعات گیاهشناسی کشور دچار نوعی موازیکاری بین دانشگاه و بخش تحقیق هستیم؟
در کشور ما خیلی موازی کاری زیاد است. سازمان محیط زیست میگوید که من میخواهم گیاهان مناطق حفاظت شده را جمع کنم و هرباریوم درست کنم. ما اعلام کردیم که یک هر باریوم بزرگ در مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع وجود دارد و اگر قرار است که جمع آوری کاملتری باشد شما کمک کنید و بودجه بدهید که بخش تحقیقات بتواند پایشهای جدیدی را انجام دهد، اما این اتفاق نمیافتد و هر کسی میخواهد که سیستم خودش را داشته باشد. مجموعه دیگری بسته به اینکه چقدر بتواند اعتبار بگیرد، میگوید که میخواهد روی گیاهان در معرض خطر ایران کار کند. وقتی تشکیلات این مجموعه را نگاه میکنید، میبینید که یک دپارتمان دانشگاهی است که دو نفر نیرو دارد. بعد بهدلیل لابیها و دسترسیهایی که دارد حتی میتواند بودجه مناسبی هم بگیرد. در حالی که این اعتبارات از منابع ملی هزینه میشود و مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتعی هم وجود دارد که یک شبکه استانی عظیم در اختیار دارد و تعداد زیادی محقق در آن مشغول به کار هستند و در تمام استانها هرباریوم دارد.، اما من یک سال و نیم برای منابع مالی پروژه پایش گیاهان در معرض خطر انقراض ایران به دنبال اعتبار هستم.
گونههای انحصاری کشور بیش از سایر گونهها در معرض خطر انقراض هستند؟
ممکن است برخی گونههای انحصاری در معرض خطر نباشند. باید در درجه اول پایش انجام دهیم و بدانیم که کدام رویشگاهها تخریب شدهاند. تخریب شدن رویشگاه مهم است زیرا به همراه خود حذف گونه را دارد. سطح جنگلهای خزر در ارتفاعات پایین دست وقتی کاهش یافته و تبدیل به ویلا میشود، درختان از بین میرود و گونههای علفی کف جنگل هم از بین میروند زیرا وابسته به درخت هستند. وقتی درخت زا بین میرود ممکن است پایههای علفی قبلی باقی بمانند، اما به تدریج بذرهای جدیدی بوجود نمیآیند که بتوانند سبز شوند و در محیط سایه و رطوبت کافی برای رویش بذرها وجود ندارد. بنابراین علفیهای کف جنگل هم در معرض خطر قرار میگیرند. بررسی اولیهای که کردیم نشان میداد گونههای علفی کف جنگل بیشتر در معرض خطر هستند.
یعنی بیشتر از گونههای درختی در معرض خطر قرار داشتند؟
بله. از نظر تعداد بیشتر از درختیها، گیاهان علفی در معض خطر هستند و بیشتر در ناحیه ایران و تورانی این مسئله مشاهده میشود. زیرا این منطقه آسیب پذیرتر و خشکتر است. ایران و تورانی مرکز تنوع ژنتیکی در ایران است. بیشتر گونههای ما مربوط به این منطقه است. جنگلهای زاگرس خیلی حساس است وقتی درخت از بین میرود و خود بذر درخت، فرصت تجدید حیات ندارد، گیاهان کف جنگل نیز بیشتر فرصت را از دست میدهند. البته تغییر شرایط محیطی هم ادامه حیات گیاهان را با خطر مواجه میکند. خشک شدن دریاچه ارومیه گیاهان حاشیه این دریاچه را با مشکل روبهرو کرده زیرا این گیاهان رویشگاه خود را از دست داده و در معرض خطر است./
L-950714-02
دیدگاه تان را بنویسید