Iranian Agriculture News Agency

یافته‌های یک پایان‌نامه؛

جنگل‌ در پناه جنگل‌نشینان/ استفاده از اهرم‌های قهریه نتیجه معکوس دارد/ توسعه گردشگری اولویت نخست برای استقلال جنگل‌نشینان از جنگل

تنها زمانی که جنگل‌نشینان از حفظ جنگل منافع ببرند، قادر خواهیم بود از مشارکت آنان برای حفظ جنگل استفاده کنیم. استفاده از ابزارهای جبری به‌منظور قطع وابستگی روستاییان از جنگل نمی‌تواند دستاورد مناسبی داشته باشد و تغییر نوع وابستگی جنگل نشینان و روستاییان درون جنگل و یکپارچه‌سازی آنان در قالب‌ تعاونی‌ها می‌تواند به ایجاد حس مشارکت بیشتر در امر جنگلداری کمک کند.

جنگل‌ در پناه جنگل‌نشینان/ استفاده از اهرم‌های قهریه نتیجه معکوس دارد/ توسعه گردشگری اولویت نخست برای استقلال جنگل‌نشینان از جنگل


خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - مونا شعبان:

تنها زمانی که جنگل‌نشینان از حفظ جنگل منافع ببرند، قادر خواهیم بود از مشارکت آنان برای حفظ جنگل استفاده کنیم. استفاده از ابزارهای جبری به‌منظور قطع وابستگی روستاییان از جنگل نمی‌تواند دستاورد مناسبی داشته باشد و تغییر نوع وابستگی جنگل نشینان و روستاییان درون جنگل و یکپارچه‌سازی آنان در قالب‌ تعاونی‌ها می‌تواند به ایجاد حس مشارکت بیشتر در امر جنگلداری کمک کند.

جنگل به‌عنوان عرصه‌ای از منابع طبیعی تجدیدشونده این توان را دارد که بدون دخالت انسان به حیات خود ادامه دهد اما از دیرباز انسان‌ها برای تأمین نیازهای خود به اشکال و روش‌های مختلف از جنگل‌ها و منابع جنگلی بهره‌برداری کرده‌اند. از این رو نمی‌توان نقش مردم را در این زمینه نادیده گرفت؛ به‌طوری‌که مشارکت و بهره‌‌مندی از دانش بومی رهیافت جدید توسعه پایدار در منابع طبیعی و جنگلداری است. اهمیت دخالت دادن یا ندادن مردم در امر جنگلداری موضوع پایان‌نامه‌ فرانک کامرانی ماسوله با عنوان "بررسی عوامل اقتصادی مؤثر بر تمایل به مشارکت جنگل‌نشینان در حفاظت از جنگل‌های مازندران؛ (مطالعه موردی: جنگل‌های منطقه لفور سوادکوه)" است. پایان‌‌نامه مذکور با راهنمایی دکتر سعید یزدانی در زمستان 1394، در رشته اقتصاد و توسعه کشاورزی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران برای مقطع کارشناسی ارشد دفاع شده است.

کامرانی ماسوله در این پایان‌نامه می‌نویسد که "با توجه به اهمیت مشارکت در دستیابی به اهداف توسعه پایدار این مطالعه در نظر دارد عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر تمایل به مشارکت در حفاظت را در منطقه لفور سوادکوه مورد بررسی قرار دهد. بدین‌منظور از 210 پرسشنامه از جنگل‌نشینان منطقه لفور و 20 پرسشنامه از کارشناسان سازمان منابع طبیعی آبخیزداری استان مازندران تکمیل شد." کامرانی می‌افزاید: "نتایج برآورد الگوی لوجیت (1) نشان داد متغیرهای سن، تحصیلات، فاصله تا شهر و دامداری اثر منفی و معنی‌دار بر تمایل به مشارکت در حفاظت جنگل داشته‌اند. همچنین در بررسی‌های حاصل از نظر کارشناسان در مورد گزینه‌های جانشین جنگل (از نظر درآمدی)، توسعه گردشگری به‌عنوان اولویت نخست انتخاب شد. بیشترین مقادیر کشش و اثر نهایی برآوردی به ترتیب مربوط به متغیرهای دامداری و وابستگی به جنگل است، به‌طوری‌که با افزایش یک درصدی در دامداری و یک واحدی در وابستگی به جنگل‌ و احتمال تمایل به مشارکت در حفاظت جنگل به میزان 0.6325 درصد کاهش و 0.5786 واحد افزایش خواهد یافت." از این رو "برخلاف آن‌چه تصور می‌شود به‌نظر می‌رسد استفاده از ابزارهای جبری به‌منظور قطع وابستگی روستاییان از جنگل نمی‌تواند دستاورد مناسبی در منطقه داشته باشد؛ لذا لازم است نوع وابستگی در منطقه تغییر یابد. همچنین یکپارچه‌سازی مردم منطقه در قالب‌ تعاونی‌ها نیز می‌تواند به ایجاد حس مشارکت بیشتر در آنان کمک کند."

او در ادامه در راستای اهمیت جنگل‌ها می‌نویسد: "جنگل‌ها به‌عنوان یکی از منابع تجدیدشونده، زیستگاهی برای جانداران و عامل مهمی در تهیه بسیاری از مایحتاج بشر محسوب می‌شود و تقریباً یک‌سوم کل اراضی زمین را به خود اختصاص داده‌اند. (2) نقش مهم جنگل‌ها را به‌عنوان بستر حیات و زیربنای متنوع و فراوان اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی که در این منابع ارزشمند الهی وجود دارد، تکیه‌گاهی برای تدارم و ارتقای زیست جانداران، به‌ویژه انسان همین‌طور تضمین‌کننده پیشرفت و شکوفایی جوامع بشری و توسعه پایدار است." (3) او در ادامه می‌افزاید: "جنگل‌ها یکی از مهم‌ترین منابع خدادادی هستند که فوایدی چون تعدیل دمای هوا، تفرجگاه و محل استراحت، ‌ذخیره آب‌های زیرزمینی، تولید اکسیژن، حفظ تنوع زیستی، منبع ذخیره آب، کاهش سرعت باد و طوفان، جلوگیری از وقوع سیلاب، جلوگیری از فرسایش خاک، کمک به استحکام ساختمان خاک، جذب آلاینده‌های موجود در هوا ازجمله دی‌اکسیدکربن و بهبود کیفیت آب و هوا، جذب پرتوهای زیانبار خورشیدی، جذب آلودگی‌های صوتی را دارند؛ به‌طوری‌که ارزش محیط زیستی جنگل‌ها را 400 برابر ارزش جنگل در تولید چوب محاسبه کرده‌اند." (4)

او به عواقب تخریب جنگل‌ها همچون "کاهش فرآورده‌های جنگلی، افزایش آفات و امراض درختان، کاهش میزان آب‌های سطحی و زیرزمینی، به هم خوردن تعادل آب و هوا و حیات‌وحش، ایجاد اختلال در کشاورزی، افزایش فرسایش خاک، فقیر شدن خاک،‌ سیل‌های مخرب، تخریب مزارع و باغات، ایجاد اختلال در اشتغال مردم و در نهایت فقر در تمامی ابعاد" اشاره و در راستای تخریب جنگل‌ها اظهار کرده که "در ابتدای قرن بیست‌و یکم می‌توان گفت همه کشورهای درحال توسعه پس از بررسی علل شکست برنامه‌های گذشته و تداوم تخریب جنگل‌ها به این نتیجه رسیدند که سیستم کنونی مدیریت منابع جنگلی باید مورد بازبینی قرار بگیرد. (5) در سیستم‌های به‌کار گرفته شده، مردمی که در جنگل‌های زندگی می‌کنند و به آن وابسته هستند و عنصر مهمی در مدیریت جنگل به‌شمار می‌آیند، مورد بی‌توجهی قرار گرفتند و در نتیجه باعث تشدید عوامل تخریب شدند. در نتیجه می‌توان ادعا کرد که عدم دخالت مردمی محلی در مدیریت جنگل‌ها یکی از عوامل اصلی در شرایط کنونی تحریب جنگل‌ها است." (6)

کامرانی ماسوله درباره راهکار مشارکت در توسعه پایدار در نتیجه بازاندیشی راهکارهای گوناگون توسعه می‌نویسد که "این راهکار مبتنی بر حساب آوردن عامل انسانی است که کمتر در دیدگاه‌های رایج توسعه دارای جایگاه بوده است. به عبارتی در این راهکار بها دادن به مردم و سهیم کردن آنها در تصمیم‌گیری‌‌های مربوط به توسعه، بهره‌برداری از منابع سرزمین،‌ دسترسی به سرمایه‌های مولد و داشتن سهمی در فرآیند توسعه مورد تأکید قرار می‌گیرد. (7) در نتیحه بسیاری از طرفداران منابع طبیعی و محیط ‌زیست یک رویکرد متفاوت نسبت به جنگل پیشنهاد کرده‌اند،‌ با این استدلال که ورود مردم محلی به این پروسه، مؤثرترین روش حفاظت از مناطقی است که نیاز به حفاظت دارند. آنها معتقدند با افزایش دخالت مردم محلی به مناطق مورد حفاظت اهداف حفاظت راحت‌تر به دست می‌آید." (8) از این رو "در ایران تلاش‌هایی که تاکنون جهت تأمین پایداری جنگل‌های کشور صورت گرفته، کافی نبوده است و به‌علت عدم تجدید حیات مناسب و افت کیفی تولیدات تولیدات و آسیب‌های غیرطبیعی وارده به منابع جنگلی، جنگل‌ها به سمت نامطلوبی در حرکت هستند." (9)

فرانک کامرانی همچنین با اشاره به مشکلات پیش‌آمده از تصویب قانون ملی‌شدن جنگل‌ها و مراتع و می‌نویسد: "تحت تأثیر شرایط منطقه، در میان روستاییان و عشایر مدیریت‌های متنوعی در عرصه‌های جنگل‌ها و مراتع رواج داشت. در روستاها و طوایف عشایری انواع مدیریت‌ها در عرصه‌های خرده‌مالکی و بزرگ مالکی دیده می‌شد. با توجه به اینکه عرصه‌های مدیریتی و نوع مدیریت در هر منطقه با گذشت زمان و نوسانات گوناگون شکل گرفته بود و اشکال مختلفی از مشارکت مردم را در اداره‌ امور به همراه داشت و امروز نیز در دنیا تأکید بر مدیریت با مشارکت مردم است، ‌در ایران با تصویب قانون ملی شدن جنگل‌ها و مراتع بسیاری از پیشینه‌های مدیریت مشارکتی نادیده گرفته شده و مالکیت و مدیریت این منابع به دولت واگذار شد." او در ادامه می‌افزاید: "در حال حاضر با اینکه قانون‌گذاری جدید صورت نگرفته، اما در طرح‌های مرتعداری و جنگل‌داری به‌ویژه خارج از شمال کشور، تلاش‌هایی صورت گرفته و مشارکت مردم در مدیریت‌ و بخشی از روش‌های مدیریتی گذشته پذیرفته شده است. به همین دلیل در کشور، شیوه مدیریت جنگل‌ها از نظام دولتی به سوی نظام مردمی در حال تغییر است و این سیاست اساس فعالیت‌های جنگل‌داری قرار گرفته است. به‌طوری‌که در برنامه‌ چهارم توسعه کشور، حفظ، احیاء، توسعه و بهره‌برداری از منابع طبیعی از اهداف کلان بخش منابع طبیعی مطرح شد. همچنین یکی از سیاست‌های اجرایی به تقویت و جلب مشارکت‌های مردمی در اجرای فعالیت‌های حفاظتی و حمایتی در جنگل‌ها اختصاص یافته و به گسترش مشارکت جوامع محلی در حفاظت از جنگل‌ها به‌عنوان یکی از اهداف کیفی بخش منابع طبیعی اشاره شده است." (10)

او در آخر اظهار کرده "تلاش‌هایی که تاکنون در جهت حفاظت از جنگل‌ها و منابع طبیعی در کشور صورت گرفته بیشتر شامل قرق کردن و گماردن مأموران حفاظت (نگهبانان مسلح) در منطقه با هدف بازداشتن مردم محلی از دسترسی و استفاده از منابع جنگلی بوده است. ثابت شده است همه این تلاش‌ها ناموفق و ناپایدار هستند. (11) . در حال حاضر مدیران جنگل و منابع طبیعی مشغول به کار در این مناطق نیازمند شناسایی روش‌های جدیدی برای پاسخگویی به نیازهای مردم محلی به‌وسیله افزایش مشارکت محلی در مدیریت جنگل هستند. با توجه به روند رو به تخریب منابع طبیعی در کشور و در نتیجه حجم وسیعی عملیات بازسازی و اصلاح که به آن نیاز است، دستگاه‌‌های دولتی توانایی حفظ و احیاء حتی بخش کوچکی از این منابع را ندارند؛ لذا جلب مشارکت جوامع محلی و کمک گرفتن از نیروهای مردمی در کنترل و حفظ منابع طبیعی امری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود."/


پی‌نوشت:

1- این الگو در مواردی مورد استفاده قرار می‌گیرد که متغیر وابسته دارای دو ارزش صفر یا یک خواهد بود به عبارت دیگر افرادی که تمایل مشارکت در حفاظت از جنگل دارند، مقدار یک و افرادی که تمایل ندارند مقدار صفر را می‌گیرند.

2- Food and Agriculture Organization (FAO). (2003). State of the World's Forests, FAO, Rome.

3- اسدی اتویی، ع. (1382). روند تغییرات سطح جنگل‌های شمال کشور، کیمیای سبز، کمیته انتشارات حوزه معاونت جنگل،‌ تهران: سازمان جنگل‌ها،‌ مراتع و آبخیزداری کشور، صص 17 - 13.

4- مولایی، م. (1388). ارزش گذاری اقتصادی - زیست‌محیطی اکوسیستم جنگلی ارسباران، رساله دکتری، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی،‌ دانشگاه تهران.

5- شادی‌طلب، ژ. (1377) جنگلداری اجتماعی، طرح تحقیقاتی دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.

6- Food and Agriculture Organization (FAO). UNESCO. ( 1992 ). Forest and Culture in Asia, Workshop and Project Proposal on Focus, Regional until for Social and Human Sciences in Asia and the Pacific, Bangkok.

7- اوکلی، پ و مارسون، د. (1989). رهیافت‌های مشارکت در توسعه روستایی، ترجمه منصور محمدنژاد (1370)،‌انتشارات مرکز تقیقات و بررسی مسائل روستایی وزارت جهاد سازندگی، سلسله انتشارات روستا و توسعه، شماره 4.

8- Heinen, J.T.(1996). Human Behavior, Incentives and Protected Areas Management. Conserve. Biol. 10(2), 681-684.

9- رسانه، ی، مشتاق کهنمویی، م و صالحی، پ. (1380). بررسی کمی و کیفی جنگل‌های شمال کشور، مجموعه مقالات همایش ملی مدیریت جنگل‌های شمال و توسعه پایدار، تهران: سازمان جنگل‌ها،‌مراتع و آبخیزداری کشور، صص 79 - 55.

10- فهام، ا. رضوانفر، ا و درویش، ا.ک. (1388). مشارکت در جنگلداری اجتماعی، انتشارات پلک.

11- حشمت‌الواعظین، م و شامخی. ت. (1393). نقدی بر طرح تنفس جنگل‌های شمال، خبرگزاری مردم‌سالاری، کدخبر: 3671.

انتهای پیام

دیدگاه تان را بنویسید