تشکیل کمپین "نه به طرح تنفس"
اعتراض به طرحی که وجود ندارد!
در حالی که هنوز برای تصمیم وزیر جهاد کشاورزی در زمینه توقف بهرهبرداری تجاری از جنگلهای شمال هیچ برنامهای تدوین نشده، در فضای مجازی کمپین "نه به طرح تنفس" شکل گرفتهاست. همچنین 15 تن از مجریان طرحهای جنگلداری استان گلستان که گویا تمام مجریان طرحهای این استان را شامل میشوند، در نامهای خطاب به محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی اعتراض خود به ابلاغیه اخیر را اعلام کردند.
در حالی که هنوز برای تصمیم وزیر جهاد کشاورزی در زمینه توقف بهرهبرداری تجاری از جنگلهای شمال هیچ برنامهای تدوین نشده، در فضای مجازی کمپین "نه به طرح تنفس" شکل گرفتهاست. همچنین 15 تن از مجریان طرحهای جنگلداری استان گلستان که گویا تمام مجریان طرحهای این استان را شامل میشوند، در نامهای خطاب به محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی اعتراض خود به ابلاغیه اخیر را اعلام کردند.
یک ماه از ابلاغیه وزیر درباره ممنوعیت بهرهبرداری تجاری چوب از جنگلهای شمال میگذرد. محمود حجتی در راستای اجرایی شدن مصوبه سال 92 هیات وزیران که در قالب "برنامه بهینهسازی پایش، حفظ، بهرهبرداری و مدیریت جنگلهای کشور" مطرح شده بود، این ابلاغیه را صادر کردهاست. اگرچه هنوز برنامه مدونی برای اجرایی شدن طرح تنفس یا همان برنامه بهینه سازی و پایش جنگلهای کشور تهیه نشده و در معرض دید عموم قرار نگرفتهاست همچنین سازمان متولی به دنبال ارایه راهکارهای موثری برای تغییر نحوه مدیریت جنگل است، مجریان طرحهای جنگلداری گلستان نامهای در اعتراض به ابلاغیه وزیر جهاد کشاورزی خطاب به محمود حجتی نگاشتهاند.
چند نکته قابل تأمل
بارها از سوی مدیران سازمان جنگلها و مدافعان طرح تنفس اعلام شده که هدف از اجرای این طرح، رها کردن جنگل نیست بلکه صرفا شیوه مدیریت جنگل دستخوش تغییراتی خواهد شد. البته این تغییرات بدون شک نیازمند تزریق بودجه دولتی است و بدون در نظر گرفتن اعتبار، ادامه طرحهای فعلی نیز با مشکل مواجه خواهد شد چرا که توان تولید در جنگلهای ایران کاهش یافته و طرحهای جنگلداری یکی پس از دیگری در حال غیر اقتصادی شدن هستند. طبق گفته عباسعلی نوبخت معاون امور جنگل سازمان جنگلها، این مجموعه به دنبال راهکارهایی برای حل مسایل مالی اجرای طرحهاست و اگر بودجه دولتی به سازمان جنگلها تزریق نشود از پتانسیل ماده پنج مصوبه سال 92 هیات دولت که به مجریان اجازه میدهد از درختان شکسته و باد افتاده برای تامین هزینههای طرح برداشت کنند، استفاده خواهد شد. اما معلوم نیست مجریان طرحهای جنگلداری استان گلستان چرا در نامه خود طرح تنفس را عامل تعطیلی طرحهای جنگلداری معرفی کردهاند.
مجریان طرحهای جنگلداری در بخشهایی از نامه ارسالی به حجتی تلاش کردهاند به حق به اقدامات حفاظتی خود در طرحهای جنگلداری را پررنگ کنند اما در هیچ قسمتی از نامه به این نکته اشاره نکردهاند که تمام اقدامات انجام شده در طرحهای جنگلداری، در سایه سود حاصل از فروش چوب بوده و چه بسا مواقعی که طرحهای جنگلداری با مشکل مالی مواجه شدهاند، مجریان نیز با هماهنگی دولت تعهدات جنگلکاری و غیره را انجام ندادهاند تا بیلان طرحها مثبت باقی بماند. بنابراین اگر جنگلها به دلایل طبیعی با مشکل رویش و غیر اقتصادی شدن روبرو شوند، مجریان نیز تمایلی به ادامه فعالیتهای حفاظتی در جنگل نخواهند داشت.
اگرچه مجریان طرحهای جنگلداری، این طرحها را فنی و غیر سیاسی میدانند و در مقابل مدافعان تنفس و کسانی که به دنبال توقف بهرهبرداری هستند را به سیاستزدگی متهم میکنند اما در بخشهای دیگری از نامه نیز به این نکته اشاره دارند که تشویق نمایندگان مجلس برای کسب رای، هجمه دام به جنگلها را افزایش میدهد. یعنی به نوعی مجریان طرح به تاثیر تصمیمات سیاسی بر طرحهای جنگلداری به طور غیر مستقیم هم اشاره کردهاند. از خاطر نبردهایم که مجلس هشتم تلاش کرد تا با حذف بودجه طرح خروج دام از جنگل در لوای حمایت از جامعه جنگلنشین، دامداری در عرصههای جنگلی را به رسمیت بشناسد. مسئلهای که با علم جنگل سازگاری ندارد. حال پرسشی که مجریان امضا کننده نامه به حجتی باید پاسخ گویند، این است که چرا تا کنون با وجود طرحهای جنگلداری در بخشهایی از جنگلهای شمال، شاهد حضور دام در جنگل هستیم و کدام عامل سبب شده که مجریان نتوانند همه دامها را از جنگل خارج کنند؟ طرحهای جنگلداری همواره از مسایل سیاسی جامعه متاثر هستند. بنابراین طرح مسئله سیاستزدگی برای اجرای یک تصمیم فنی یعنی تنفس جنگل که بر لزوم تولید پایدار از این اکوسیستم پویا تاکید دارد، کمی بیانصافی به نظر میرسد.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که جنگل بدون طرح، جنگلی تحت تنفس نیست و به مفهوم جنگل رها شدهاست که پوشش حفاظتی مطلوبی نداشتهاست و از بدون پیدایش نیز پتانسیل آن مشابه جنگلهای دارای طرح نبودهاست. بنابراین مقایسه این جنگلها با جنگلهای طرحدار منطقی نیست.
متن نامه مجریان طرحهای جنگلداری گلستان
نامه ارسال شده به وزیر جهاد کشاورزی به امضای مجریان طرحهای جنگلداری 15 گانه استان گلستان رسیدهاست. متن کامل این نامه بدین شرح است: احتراما عطف به دستور جنابعالی طی نامه شماره 020.2097 به تاریخ اول آبان ماه سال 85 خطاب به رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور لازم میدانیم مطالبی را در خصوص تعطیلی طرحهای جنگلداری و تنفس جنگلهای شمال کشور به استحضار برسانیم:
1- طرح تنفس جنگل میتواند عبارت زیبایی باشد اما قطعا در عمل آنچه اتفاق خواهد افتاد، نابودی جنگلهاست و لاغیر چون:
- حدود 60 درصد از جنگلهای شمال کشور فاقد طرح جنگلداری است و به عبارتی دیگر مادام التنفس هستند با یک بررسی خیلی سطحی میتوانید پی ببرید که 90 درصد تجاوز زمین خواران، اراضی تبدیل شده به زمینهای زراعی، ویلاسازیهای انجام شده و ورود دامداران به عرصه جنگل و ده ها تجاوز دیگر در این عرصهها، صورت میگیرد نه در طرحهای جنگلداری
در کشوری که نماینده مجلس آن برای اخذ چند برگ رای تعطیلی طرحهای جنگلداری را مساوی با آزادی دامداران برای حضور در عرصههای جنگلی تفسیر میکند و دامداران را تشویق به حضور درجنگل میکند آیا میتوان طرح تنفس مانند کشورهای اروپایی یا چین اجرا شود، چون هرچند همین امروز نیز در کشورهایی نظیر آلمان طرح جنگلداری با هدف تولید چوب در حال اجراست.
- اگر به کتابچه طرحهای جنگلداری مراجعه کنید، ملاحظه خواهید کرد طرحها پس از مطالعه همه جانبه زیست محیطی، اکولوژیکی، رویشی، آماری، اجتماعی، اقتصادی و غیره برای برنامهریزی اجرایی به قطعاتی تقسیم میشوند که هر قطعه در مدت یک دوره دهساله برنامهریزی شده فقط یک بار دخالت مدیریت شده اعمال میشود و تا 10 سال مورد حفاظت قرار میگیرد و از هر گونه دخالت در آن قطعات جلوگیری (نه خودداری) میشود.
طرح جنگلداری یکی از با قدمتترین برنامههای اجرایی کشور است که بیش از 50 سال با کمترین تغییر در حال اجراست و شاید جزء محدود برنامههایی باشد که به دور از سیاستزدگی طی 50 سال در قالب برنامههای 10 ساله با کمترین فشار مالی به دولت (حتی در ایجاد درآمد) با هدف اصلی حفاظت، حمایت، احیاء و توسعه کمی و کیفی تودههای درختی و همچنین اهداف فرعی اشتغال پایدار جنگلنشینان به فعالیت خود ادامه دادهاست. آیا بهجاست که این برنامه 10 ساله را نیز با سیاستزدگی به برنامه روزمره تبدیل کنیم تا همچون اقدامات دولت قبل فرد محور و تابع منافع افراد خاص دچار تغییر گردد.
2- بینهایت خوشحال خواهیم شد شخص جنابعالی و یا نمایندگان تامالاختیار مطلع، بیطرف و متخصص در امور جنگلداری و جنگلشناسی از طرحهای جنگلداری استان گلستان مثل لوه و وطنا که از طرحهای قدیمی اجرا شده سال 1338 هستند و یا هر طرح جنگلداری که صلاح بدانید که حداقل دو دهه از اجرای آن میگذرد، بازدید به عمل آورده و هم زمان جنگلهای اطراف این طرحها را نیز که هیچگاه طرح جنگلداری نداشته مورد مقایسه همه جانبه قرار دهید و کیفیت و کمیت درختان همچنین تنوع گونهای عرصههای تجاوزی را مورد ارزیابی قرار دهید.
3- انتظار از دولتی که خود را دولت تدبیر و امید میداند و ما نیز بر عملکرد مدبرانه و امیدوارانه آن در بخشهای مختلف اعتقاد داریم، این بود که به دور از احساسات و موج سواری با بهرهگیری از اساتید دانشگاهی تخصصی کشور سرپرست جنگلهای شمال کشور اتخاذ تصمیم نمایید نه با فشار گروههای خاص که امیدواریم دارای اهداف دیگری نباشند.
4- با فرض اینکه دستور جنابعالی بدون کم و کاستی انجام شد و تمامی دستورات فنی شما در عرض یک ماه تهیه شد و مجریان طرحها که بهزعم عدهای مخربان جنگل هستند، طرحهای تحت اختیار خود را که سالها بر روی عرصههای تحویلی با سرمایهگذاری فراوان و تحمل درد و رنج و تهمت در حفاظت از آنچه در تحویل آنها بودهاست، فعالیت کردهاند، به سازمان جنگلها تحویل دادند، تکلیف مشاغل مرتبط و کارگران مشغول کار در این عرصهها چه میشود، تبعات این اقدامات که همانا فقر بیشتر و در ادامه جزء بیبندوباری و فساد میشود را چه کسی خواهد داد.
حمایت و حفاظت جنگل در کجای این نامه دیده شدهاست. جلوی زمینخواران، متجاوزان، قاچاقچیان، دامداران و غیره را چه کسی خواهد گرفت؟ جواب هزاران اما و چرای دیگر را چه کسی خواهد داد؟
5- بدیهی است در استان خوش نقش و نگاری مثل گلستان که بیکاری در آن بیداد میکند به دلیل چند دهه ممانعت سرمایهگذاری صنعتی و عدم توجیه اقتصادی فعالیت در زیر مجموعه زراعت به دلیل خرد شدن اراضی و کاهش آبهای قابل استحصال تنها شغلهای چند ده هزار نفری بخش جنگل ناجی حاشیهنشینان جنگل این استان بوده و با تعطیلی طرحهای جنگلداری این افراد شدیدا در معرض مخاطره قرار خواهند گرفت و یا متاسفانه آنان را به سمت قاچاق چوب سوق خواهد داد. در این راستا نیک واقفیم که متولی اشتغال یا بیکاری جامعه مجریان طرحهای جنگلداری نیستند لیکن آنچه ما را نگران میکند، نه بیکاری بخشی از جامعه بلکه بیکاری کسی است که کاملا شرایط لازم را برای تامین معاش زندگی از جنگل آن هم به بدترین شکل ممکن و با انتخاب بهترین و نخبهترین درختان جنگل را داراست در این صورت است که به عنوان یک ایرانی و به عنوان کسانی که سالهاست از نزدیک با این بخش در تماس بودهایم برای خود این حق را قائلیم که از جناب وزیر بخواهیم پنج تا 10 سال آینده در هر پست و مقامی که باشند یا نباشند پاسخگوی تصمیمی باشند که امروز دستور اجرای آن را صادر کردهاند./
L-950903-02
دیدگاه تان را بنویسید